eitaa logo
شعر هیأت
9.5هزار دنبال‌کننده
914 عکس
163 ویدیو
13 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
تو همچون غنچه‌های چیده بودی که در پرپر شدن خندیده بودی مگر راز حیات جاودان را تو از فهمیده‌ها فهمیده بودی 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹عطر تبسم🔹 تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند بانو! تو آمدی، سر هر سفرۀ تهی سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند باران گرفت و عطر هزاران گل انار... روی لبِ کویر، تبسّم گذاشتند از برکت قدوم شما شوره‌زارها رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند این شهر را به عشق شما «شهر اهل‌بیت» شهر ستارگان زمین... قم گذاشتند «این‌جا برای چیدن یک خوشه یاد تو هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند» دستان مهربان تو را آسمانیان بر شانه‌های خستۀ مردم گذاشتند... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3953@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹صبح شبستان🔹 قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش جاده خوشبو شده انگار كه بیرون زده است عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش! قدمت پشت قدم‌های برادر جاری كوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش! در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد اشک چشمان تو با آن قلم شعله‌ورش گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید كرد آیینه در آیینه پرآوازه‌ترش! پر از آواز كبوتر شده این شهر انگار كه خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش! بی‌گمان دور ضریح تو نمی‌گردانند هركه چون دانۀ اسپند نسوزد جگرش! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2387@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹خواهر عشق🔹 این زن که خاک قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبان مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است مریم آل پیمبر است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4335@ShereHeyat
💠 علِّمُوا اَولادَکُم شِعرَ العَبدی «اهمیت شعر در آموزش معارف دینی به فرزندان» 🔹همان‌گونه که والدین حقوق بسیاری به گردن فرزندان خود دارند، در متون دینی حقوقی نیز برای فرزندان نسبت به والدین قرار داده شده است که والدین موظف‌اند به آن‌ها جامه عمل بپوشانند. برخی از این حقوق عبارت‌اند از: انتخاب نام نیک، تربیت مؤدبانه، سوادآموزی، رعایت عدالت در برخورد بین فرزندان، روزی حلال، آماده‌سازی زمینه ازدواج، آموزش اعمال دینی مانند نماز و قرآن و آموزش مباحث اعتقادی. اساسی‌ترین این موارد مباحث اعتقادی است، چرا که بنیه فکری فرزند را رقم می‌زند و هر فرد مطابق با نوع تفکراتش رفتار خواهد کرد. 🔸در روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) یکی از بهترین و مؤثرترین راه‌ها برای آموزش مباحث اعتقادی به فرزندان آموزش از طریق شعر بیان شده است. نقل شده است که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، نسبت به اشعار پدرشان حضرت ابوطالب(علیه‌السلام) فرموده‌اند: «تَعَلَّموه و عَلِّموه اولادَکم فَاِنَّه کان عَلی دینِ الله و فیه علمٌ کثیرٌ (۱)؛ اشعار ابوطالب(علیه‌السلام) را یاد بگیرید و به فرزندانتان آموزش دهید چرا که این اشعار بر پایه دین خدا سروده شده‌اند و در آن‌ها دانسته‌های فراوانی است.» امام صادق(علیه‌السلام) نیز خطاب به جمیع شیعیان چنین نکته‌ای را ناظر به اشعار سُفیان بن مُصعَب معروف به «عبدی کوفی» فرموده‌اند: «یا مَعشرَ الشّیعه عَلِّموا اولادَکُم شعرَ العبدی فَاِنَّه عَلی دینِ الله».(۲) 🔹بی‌شک طراوت و لطافتی که شعر به دلیل وجود وزن و ظرافت‌های بدیعی دارد، بسیار برای نوجوانان جذاب‌تر از یک متن معمولی است. برای همین سفارش شده است که معارف را از طریق شعر آموزش بدهند که نوجوانان طبق این شیوه، انگیزه بیشتری برای حفظ دارند و بهتر در ذهنشان تثبیت می‌شود. «اهمیت آموزش به واسطه شعر مورد نظر پیروان سایر ادیان نیز قرار گرفته و مسیحیان و یهودیان نیز برای نشر تفکرات خود از این شیوه بهره فراوان می‌برند.»(۳) 🔸اما نیاز است به چند نکته در خصوص این روایات توجه شود: 1️⃣ در هر دو روایت به جای تشویق فرزندان به حفظ اشعار، از تعبیر «عَلِّموا» استفاده شده است، یعنی اشعار را به فرزندانتان آموزش دهید. این نشان می‌دهد که اشعار این دو بزرگوار صرفاً یک شعر مذهبی سطحی نبوده که با خوانش و حفظ آن بتوان بهره کافی را از این اشعار برد؛ بلکه باید در قدم اول به فرزندان تعلیم داده‌ شود که این شعر یا این بیت به کدام داستان تاریخی اشاره دارد یا متضمن کدام آیه قرآن است و یا تلمیح به کدام روایت دارد. «فیه علم کثیر» نشان از آن دارد که فرزندان با در ذهن داشتن یک شعر، آیات، روایات و داستان‌های مذهبی فراوانی را با خود مرور می‌کنند. علامه امینی پس از تعریف بسیار از عبدی، او را با صفت «به نظم درآورنده احادیث دشوار» معرفی کرده و ۴۵ صفحه از کتاب گران‌سنگ الغدیر را به ذکر اشعار او و شرح آیات و روایات به کار برده شده در اشعار او اختصاص داده است. برای نمونه همین یک بیت عبدی «الصّادقون النّاطقتون - السّابقون اِلی الرَّغائب» به دو آیه «کونوا مع الصادقین» (توبه، ۱۱۹) و «السابقون السابقون اولئک المقربون» (واقعه، ۱۰) اشاره دارد. علامه در توصیف عبدی نوشته است که «هرچه از اشعار عبدی دیده‌ایم همه در وصف اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بوده است.» و تذکره‌نویسان از او به «شاعر اهل‌بیت» تعبیر می‌کنند.(۴) وقتی چنین اشعاری محور آموزش قرار بگیرد پیداست که نوجوان با چه آموزه‌هایی تربیت خواهد شد.
2️⃣ در ادامه نوبت به عبارت «فانه علی دین الله» می‌رسد. معنای ظاهری عبارت حکایت دارد که این اشعار در مورد موضوعات دینی سروده شده‌اند. اما عمیق‌تر که بنگریم می‌توانیم نکته دقیق‌تری را برداشت کنیم و آن در امان بودن سروده‌های این دو بزرگوار از گزند آسیب‌های شعر دینی است. مگر شعر دینی آسیب هم دارد؟ بله دارد. شیوه کار عبدی این بود که از امام صادق(علیه‌السلام) حدیثی را می‌آموخت، آن را به نظم می‌کشید و به امام عرضه می‌کرد. مثل آنجا که از تفسیر آیه ۴۶ سوره اعراف «و عَلی الاَعرافِ رِجالٌ یَعرِفونَ کُلًّا بِسیماهُم» از امام سؤال کرد که حضرت آن را به وجود مقدس نبی اکرم (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) و اوصیای ایشان تفسیر فرمودند؛ عبدی از حضرت اجازه گرفته و فی‌المجلس قصیده‌ای در این باره می‌سراید.(۵) همین اشراف امام بر شعر باعث می‌شد که ایردات احتمالی شعر چه از لحاظ مضمونی و چه از لحاظ ادبی، مشخص و در بازنگری برطرف شوند. کوچک‌ترین خطای در شعر می‌تواند ممدوح را از عرش به فرش بیاورد، خصوصاً در شعر آیینی که بال خیال شکسته‌تر و دایره لغات بسته‌تر است. کم نیستند اشعاری که برای بیان منقبت یا مرثیه‌سرایی اهل‌بیت(علیهم‌السلام) سروده شده‌اند، اما به دلیل نداشتن مهارت لازم یا بی‌دقتی شاعر، مضمون غیر قابل دفاعی بیان شده است که خود شاعر به آن التفات ندارد. مثل آن شاعر که ابیاتی را در مدح امام باقر(علیه‌السلام) سرود و به حضرت عرضه کرد و انتظار تشویق از جانب حضرت را داشت اما حضرت شعر او را نپسندیده و فرمودند: «گویا تو داری اموات را مدح می‌کنی».(۶) این نشان می‌دهد هر شعری که به نام شعر دینی سروده می‌شود، لزوما بر مبانی دین استوار نیست و «علی دین الله» نیست. گاهی عدم تجربه کافی و عدم دقت شاعر باعث می‌شود شعری که با نیت خالصانه سروده شده است، بیش از این‌که مروج دین باشد، آسیب‌زا باشد و شعری در جامعه نشر پیدا کند که محتوایش ضد ارزش‌های دینی است. شعر باید قبل از انتشار نقد شود تا اگر ایرادی در آن هست برطرف شود. 3️⃣ در میان شاعران مذهبی که تعدادشان کم نیست، به شعر این دو نفر برای آموزش به فرزندان سفارش شده است. این نکته نشان می‌دهد شعر مذهبی برای این قشر، معیار خاص خود را دارد که این معیارها بیشتر در شعر این دو بزرگوار دیده شده است. مثلا از اوزان خوش‌آهنگ و کوتاه استفاده شده که هم جذاب است و هم برای حفظ کردن مناسب است: «لَقَد اُعطیتَ ما لم یُعطِ خَلقاً - هَنیئاً ذا امیرالمؤمنینا».(۷) تعداد ابیات اشعار آن‌قدر زیاد نیست که حفظ آن را سخت کند. کلمات و عباراتِ به کار رفته در شعر برای مخاطب نوجوان ملموس‌تر است و از کلمات و ترکیبات غریب استفاده نشده است. استفاده از شیوه پرسش و پاسخ نیز یکی دیگر از شگردهای عبدی در شعر است که مناسب ذهن کنجکاو و پرسشگر نوجوانان است.(۸) یا مثلا نوع عاطفه، نگاه شاعر، عناصر فنی به کار گرفته شده و مطالب معرفتی بیان شده، برای مخاطب نوجوان قابل فهم است. به هر حال روایت گویای این مطلب است که شعر این قشر از جامعه باید معیار خود را داشته باشد و لزوماً هر شعر آیینی مناسب این سن نیست. 4️⃣ لحاظ کردن سهل‌الوصول بودن شعر برای نوجوانان هیچ‌گاه نباید باعث شود که شاعر از لحاظ فنی در شعر کم بگذارد. این‌که شاید نوجوان شعر را نفهمد، دلیل موجهی برای تنزل سطح فنی و ادبی شعر نیست بلکه راه صحیح به کار بردن عناصر فنی شعر هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی در حد درک نوجوان است تا دیگر شاعران نتوانند ایراد فنی و محتوایی از شعر بگیرند و شاعر متهم به عوامانه‌سرایی نشود. گواه این مطلب گفته سیدحِمیَری در مورد عبدی است. سید که خود از شعرای مذهبی عصر امام صادق(علیه‌السلام) است و از طرف حضرت ملقب به عنوان «سیّدالشعرا» شده است، در مورد عبدی می‌گوید: «من از همه شاعرتر هستم غیر از عبدی».(۹) عبدی در سرودن شعر مذهبی از به‌کارگیری عناصر شعری غافل نبوده مثلا در بیت: «لایَقبلُ الله لِعبدٍ عَمَلاً – حتی یُوالیهِم لِاخلاصِ الوَلاء» در کنار انتقال مفهوم به واج‌آرایی حرف لام نظر داشته است. یا در بیت: «صَفّاهُمُ اللهُ تَعالی وَ ارتَضی – وَ اختارَهُم مِنَ الاَنام وَ اجتَبی» با به کار بردن سه فعل «صَفّاهُم، اِرتَضی و اِجتَبی» باعث شده تا وجود مقدس نبی اکرم(صلوات‌الله‌علیه‌وآله)، امیرالمؤمنین و امام حسن(علیهماالسلام) به‌صورت ناخودآگاه در ذهن خواننده تداعی شوند.(۱۰) شعر عبدی در عین حال که برای قشر نوجوان مناسب بوده، جایگاه تثبیت شده‌ای هم بین شاعران سرشناس داشته است. اگر عبدی تخصص لازم را در سرودن نداشت، امام صادق(علیه‌السلام) این‌گونه والدین را به تعلیم اشعار او سفارش نمی‌کردند، چرا که ممکن بود ناخواسته انحرافاتی را وارد عقاید فرزندان کند.
🔹خلاصۀ کلام، این‌که شعر قشر نوجوان معیارهای خاص خود را دارد که باید به صورت جداگانه به آن پرداخته شود و اصولاً هر شعری با درون‌مایه مذهبی لزوما مناسب این سن نیست. سرودن شعر برای این قشر نباید باعث شود به بهانه عدم فهم نوجوان، اصول فنی شعر را زیر پا بگذاریم. شعر مناسب این سن را باید یا شاعر متخصص در عرصه نوجوانان سروده باشد یا لااقل بر مناسب بودن آن صحه گذاشته باشد. مهم‌تر از همه این‌که به شعر نوجوان نباید از نگاه معرفتی به دید سطحی نگریست بلکه شعر این قشر باید دارای مفاهیم عمیق معرفتی و دینی باشد تا با تکرار آن، مبانی دینی در ذهن نوجوانان نهادینه شوند. ✍🏻 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۳۳۱. ۲. إختيار معرفة الرجال (رجال الكشی)، ص۴۰۲، ح۷۴۸. ۳. بررسی شعر و اندیشه دینی در زبان‌های زنده جهان، ص۱۷۰و۱۷۱ (گفتگو با حجةالاسلام سیدمحمد مهاجرانی). ۴. الغدیر، ج۲، زندگی‌نامه عبدی. ۵. مقتضب الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص۴۸. ۶. بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۴۵، ح۲۹. ۷. به تو چیزی عطا شده است که به هیچ‌کس عطا نشده است و آن صفت امیرالمؤمنین است. ۸. برگرفته از کتاب سفیان ابن مصعب عبدی، نوشته سیدهاشم محمد. ۹. اغانی، ج۷، ص۲۹۰. ۱۰. بررسی شعر و اندیشه دینی در زبان‌های زنده جهان، ص۱۷۷ (گفتگو با حجةالاسلام سیدمحمد مهاجرانی). 🌐 shereheyat.ir/node/5347@ShereHeyat
🔷 فرصت ارسال آثار به پنجمین جشنواره بین‌المللی شعر حوزه (اشراق) تا ١۵ آبان‌ماه تمدید شد. ✅ @eshragh_shear@ShereHeyat
تيغيم که در فراز، رعب‌انگيزيم هنگام فرود، خون دشمن ريزيم بی‌پشت بُوَد جوشن ما روز نبرد يعنی که نيامديم تا بگريزيم 📝 @ShereHeyat
تا نام حسین بر لب مردم ماست در معرکه‌ها شکست دشمن پیداست معنای بلند لعن بر شمر و یزید «امروز شعار مرگ بر آمریکاست» 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حُجّت🔹 خورشید هم در آسمان رؤیت نمی‌شد دیگر کسی با ماه، هم‌صحبت نمی‌شد چشم ستاره لحظه‌ای سوسو نمی‌زد رنگین‌کمان در محفلی دعوت نمی‌شد خاک از وجود تیرۀ خود دست می‌شست باد از سکون خویش بی‌طاقت نمی‌شد آتش مجال شعله‌ور بودن نمی‌یافت رود از نبود موج ناراحت نمی‌شد غنچه به خواب مرگ می‌رفت و پس از آن از خلوت خود وارد جَلوَت نمی‌شد ارکان هستی را خدا میزان نمی‌کرد دار و ندار ما به جز ظلمت نمی‌شد منظومه‌ای در کهکشان باقی نمی‌ماند اصلا خدا آمادۀ خلقت نمی‌شد این سرنوشت شوم ارکان جهان بود عالم اگر که صاحب حُجّت نمی‌شد ای کاش در هر محفل اُنسی که داریم از هیچ‌کس غیر از شما صحبت نمی‌شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5348@ShereHeyat
انجمن مشکات برگزار می‌کند: «دوره جدید کارگاه نقد شعر» نقد نوحه نقد شعر ولایی نقد شعر مناسب اجرا در هیأت 🔸۱۲ جلسه در شهر مقدس قم ویژه برادران ( ١٨ تا ٢۵سال) به صورت رایگان 🔹 با حضور: استاد سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی 🗓 سه‌شنبه‌ها ساعت ۱۵:۳۰ با اقامه نماز مغرب و عشاء 📝 ثبت‌نام: 🆔 @smahdihoseinir@smhroknabadi
علیه‌السلام 🔹سیّدُ الکریم🔹 ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم.. صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی.. تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی ای رتبه‌ات به نزد ولیّ خدا عظیم ای از زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّۀ اطهار جاودان.. آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو.. دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم! بوی حسین می‌دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار.. قبر تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم.. صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است.. همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است جاری ز چشمه‌های علوم تو کوثر است تا قبّۀ طلات به ری سایه‌گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم.. ..در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا با جملۀ مبارک «اَنتَ ولُّینا» خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3934@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹درس بندگی🔹 نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایۀ امید و ولایت مقیم بود پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5314@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹نگین ری🔹 از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت خواندند اهل معرفت او را «نگین ری» با آن‌که نام و شهرت «عبدالعظیم» داشت از شهربند رنج و غم، آزاد می‌شود هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت این یاس گلشن «حسن»، این عاشق «حسین» با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت گل‌واژۀ حدیث از آ‌ن لعل جان‌فزا عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت از محضر سه حجّت معصوم فیض برد یعنی که ره به چشمۀ فوز عظیم داشت مثل کبوتران حرم‌خانۀ «رضا» روحی در آستان ولایت مقیم داشت شاگرد پاک‌باختۀ مکتب «جواد» دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت از پرتو هدایت «هادی» اهل بیت راهی به آستان خدای رحیم داشت ایمان خویش را به امامش ارائه کرد با آن‌که جان روشن و قلب سلیم داشت... طور تجلّی سه امام هُمام را او درک کرده بود و مقام کلیم داشت شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد مرغ سحر که زمزمۀ «یا کریم» داشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1128@ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) «لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصِّيَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اللهِ» عبادت، زیاد روزه‌گرفتن و زیاد نماز خواندن نیست؛ عبادت، زیاد اندیشه کردن در امر خداست. 📗 تحف العقول، ص۵۱۸ 🔹عبادت اندیشه🔹 هر چند نماز و روزه را پیشه کنید در عمق سجود و سادگی ریشه کنید آن نیست عبادت و عبادت این است: در امر خدا زیاد اندیشه کنید 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مسیح عترت🔹 بر او سلام که شایستۀ سلام است او که از سلالۀ ابن الرضا، بِنام است او که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست به هرکه راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش ستارۀ سحری، خوشه‌چين انجمنش شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات ستارگان همه شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه چیده می‌ماند شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1783@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بازار حُسن🔹 عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری ای گدایت را به خیل شهریاران سروری خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال تا ابد ماه ربیع الثّانی‌ات محو جمال ماه حُسنت بی‌قرین و مهر رویت بی‌زوال آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی آخرین دُرّ خدا مهدی‌ست دریایش تویی آن‌که بر عیسی کند روز ظهورش سروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن کُنیه‌ات ابن‌الرّضا و نام نیکویت حسن موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن حُسن‌ها گشتند در بازار حُسنت مشتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن هم به جسم سامره جان می‌دهی از فیض تن هم به عالم می‌کند فیض تو سایه‌گستری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است سامره دامان سبزش باغ رضوان من است سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... ذرّه بودم محو خورشید جهان‌آرا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری عید میلادت مبارک یا امام عسکری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1786@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹أفضل الاعمال🔹 دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که... ...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1135@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب مهر🔹 اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1137@ShereHeyat
روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1133@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹مهر رضایت🔹 مِنّی اِلَیْکِ... نامه‌ای از غربت ایران در سینه دارم حرف‌هایی با تو خواهرجان ای باطنت با ظاهرت یک‌دست آیینه سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه هم‌پای اشکت می‌چکد تسبیحِ در دستم هر نیمه‌شب دلتنگ یارب یاربت هستم آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست در حجره قرآن می‌نوشتی، خوب یادم هست هر وقت از دست زمانه غصه می‌خوردی بغض نهانت را سوی سجاده می‌بردی آن‌کس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟ در هیچ‌جایی هیچ هم‌کفوی برایت نیست در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر روی جوادم را ببوس و هم‌زبانش باش جان تو و جان جواد آرام جانش باش من حال و روزت را به چشم خویش می‌بینم اشک تو را همواره بیش از پیش می‌بینم باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت دیگر گذشت آنچه گذشته،‌ بشنو از ما بعد لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد ای فاطمه این‌بار هم دست علی بسته‌ست فرجام این جریان به تدبیر تو وابسته‌ست هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیل‌الله...» هر نقشه‌ای در طول این ترفند ناکام است هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است چیزی نمانده بشکند تندیس باورها با خود بیاور از برادرها و خواهرها اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز تا باز هم روشن ببینم چشم‌هایت را پایان رقعه می‌زنم مهر رضایت را «الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد «فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1768@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹عطر خراسان🔹 سال‌ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است نفس باغ به تکرار نیامد بالا آفتاب از سر دیوار نیامد بالا اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری گندم و پنبه بکاری و نمک برداری خشکیِ باغچه‌ها روی زمین باقی ماند سال‌ها طی شد و این شهر چنین باقی ماند در فراموشیِ انجیر و انار و گندم ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم آب در دست اگر هست زمین بگذارید تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» آفتابی که به سر چادری از شب دارد جلوۀ فاطمی و هیبت زینب دارد آفتابی‌ست که اعجاز فراوان با اوست باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست شهرِ آفت زده از رنج و بلا عاری شد برکت از در و دیوار بر آن جاری شد از سفر آمده‌ای خستۀ راهی بانو زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد آمد این‌گونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید... قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن روضه‌های در و دیوار بخوانیم در‌آن... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3462@ShereHeyat
اى جوهر عقل! عشق را مفهومی هم‌چون شب قدر، قدر نامعلومی قم با تو مدینهٔ ولایت شده است تو، فاطمهٔ‌ چهارده معصومی 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹یاس معطر🔹 قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1147@ShereHeyat