eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
182 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹غدیر معنی‌اش این است...🔹 علی بجنگ، حسن صلح کن، حسین فدا شو غدیر معنی‌اش این است عبد محض خدا شو هدف خداست، امیر و شهید هر دو بهانه‌ست اگر به کوفه میسّر نبود، کرب‌وبلا شو غدیر صحن غریبی‌ست ای مسافر مشهد از این مسیر بیا زائر امام رضا شو پر از سؤال بیا تا غدیر را بشناسی ولی به او که رسیدی بدون چون و چرا شو علی خداست؟ نه آیینۀ تمام‌نمایش برای آینه آیینۀ تمام‌نما شو... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2905@ShereHeyat
دل در حرم تو خویش را گم کرده‌ست یعنی عوض گریه تبسم کرده‌ست موسای کلیم نیست این دل، اما بی‌واسطه با شما تکلم کرده‌ست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب حُسن🔹 ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/657@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کلام الله🔹 ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4038@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خورشید هفتم🔹 امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است چون موسم دمیدن خورشید هفتم است آن فیض لایزال که مشتق ز نور او خورشید آسمان رضا، نور هشتم است آن پرتو جمال خدایی که طور او آیینه‌زار حضرت معصومه در قم است موسای طور قرب که در پیشگاه او صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است بگرفت دست عیسی مریم ولای او کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است دلتنگی‌اش مباد که در غنچۀ لبش لطف شکوفه‌باری باغ تبسم است... نور خدا در آینۀ آفتاب تو حیرت‌فزای دیدۀ افلاک و انجم است عدل مجسمی تو و هر دادخواه را در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است طاعات منکران تو در روز رستخیز آتش‌بیار معرکه مانند هیزم است در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان جایی که آب هست چه جای تیمم است؟ با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم عمری‌ست در بهشت که غرق تنعم است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4036@ShereHeyat
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری... یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1581@ShereHeyat
علیه‌السلام علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹درگاه کریم🔹 خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آنجا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دِین آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل‌بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/565@ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «فَاسْتَحْيُوا مِنَ اللهِ فِي سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْيُونَ مِنَ النَّاسِ فِي عَلَانِيَتِكُمْ» در نهان از خدا شرم کنید، هم‌چنان که در آشکار از مردم شرم دارید. 📗 تحف العقول، ص۳۹۴ 🔹شرم از خدا🔹 خود را به خدا همیشه دل‌گرم کنیم یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم آن‌گونه که شرم می‌کنیم از مردم در سرّ و نهان هم از خدا شرم کنیم 📝 @ShereHeyat
🔹حبُّ الوَطن🔹 گسترده شد در این ولایت خوان هفتم روزی ایران می‌رسد از مشهد و قم «حب‌الوطن» ثبت است در قاموس ایران لبریز ایمان است اقیانوس ایران باید در این دوران، جهانی گام برداشت در هر زمینه، آسمانی گام برداشت در این ولایت آسمان‌ها خاک‌بوس است این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است ایران‌زمین آیینۀ هفت‌آسمان است هر طایفه یک طیف از این رنگین‌کمان است ترک و لر و کرد و عرب همراه با هم یکپارچه با پرچم «الله» با هم زنجان و آذربایجان می‌گوید از جان قربان جمهوری اسلامی ایران از یُمن موسی وادی طور است ایران نُورٌ عَلَی نُورٌ عَلَی نُور است ایران از نسل موسی باز خضر راه داریم عیسی‌دمی مانند روح‌الله داریم.. اکنون که گام دوم این انقلاب است ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است در کشور ما پُست، جای پَست‌ها نیست در گام دوم، ترسی از بن‌بست‌ها نیست در سایۀ شور و شعور انتخابات گرم است در کشور تنور انتخابات گرچه فقط یک روز، روز اخذ آراست تاثیر آن تا سال‌های سال با ماست ما پاسداران حریم اهل‌بیتیم در رجم شیطان ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتیم ایران اسلامی حریم اهل‌بیت است چشمش به دستان کریم اهل‌بیت است ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم مثل ابومهدی مقاوم ایستادیم مرد و زن ما مرد میدانند امروز «حب‌الوطن» را قدر می‌دانند امروز هم لیلة‌القدر نظام است انتخابات هم مطلع‌الفجر قیام است انتخابات دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم هر رأی ما در حکم موجی بی‌کران است یک مشت محکم بر دهان دشمنان است.. روح شهیدان ناظر آراست امروز چشم‌انتظار انتخاب ماست امروز این انتخابات آبروی ملت ماست تجدید بیعت با شهید خدمت ماست گرچه رئیسی رفت اما مکتبش ماند در یاد ملت خدمت روز و شبش ماند تابید زیر سایۀ خورشید چون ماه سبقت گرفت از سایرین با «صِبْغَةَ اللّه» با مردمش جوشید و بر دشمن خروشید در این سه سال اندازۀ ده سال کوشید.. داغش عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران او باری گران بر شانۀ ماست آری رئیسی فاطمی و حیدری بود همواره در خط امام و رهبری بود دلخسته بود اما چراغ صبر افروخت قلب صبور رهبر از مظلومی‌اش سوخت این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق، تقدیم امام هشتم ما رحمت به روح آن شهید دیپلماسی آن قهرمان دیپلماسی حماسی هر کس به دل دارد هراس از خشم دشمن خود را به ذلت افکند در چشم دشمن از منظر تاریخ این نکته ظریف است پامال دشمن می‌شود هرکس ضعیف است آن هشت سال صلح برجامی ضرر بود از جنگ تحمیلی خسارت‌بارتر بود ننگ است دل بستن به امضای شیاطین بدتر از آن، گفتند این امضاست تضمین! صد روز در جام ولایت زهر کردند یک شب «به وقت شام» بی‌خود قهر کردند آن‌کس که هم‌گام است گاهی با «کری»ها پا می‌گذارد روی خون «باکری»ها وقت است تا اشعار پرشوری بخوانم جا دارد از اقبال لاهوری بخوانم تا چند در خوابی در این ملک جوان‌خیز ای دوست «از خواب گران خواب گران خیز».. در چشم بعضی درهم و دینار، دین است اسلام امریکایی اینان، همین است آنان که دنبال شعار برد-بردند برخی برادرهایشان خوردند و بردند در خواستگاه خستگان، جزء خواص‌اند این اشعری‌ها هم‌نوا با عمروعاص‌اند در حق حزب‌الله شک کردند اینان همواره شیطان را بزک کردند اینان.. یک عده امریکاپرست افسوس، دربست قبله‌نمای قلبشان مایل به غرب است اینان که مهر غرب را در سینه دارند بی‌خود همیشه با خودی‌ها کینه دارند در سفرۀ ابلیس گویا کاسه‌لیس‌اند انگار در ایران، سفیر انگلیس‌اند خیری ندیدیم از مدیران نفوذی یارب بکن شر منافق‌های موذی ملک علی را حفظ کن از خودسری‌ها از مکر اشعث‌ها و شر اشعری‌ها.. آری چه بیم از فتنه‌جویی‌های دشمن در پیش روی ماست فرداهای روشن والفجر! با زهرا لیالٍ عَشر داریم والشمس! با خورشید حشر و نشر داریم در سایه‌اش آیات فتح و نصر با ماست والعصر! الطاف ولی‌عصر با ماست 📝 @ShereHeyat
حالا من و تو در التهابی دیگر در پاسخ منکران، جوابی دیگر دنبال طلوع آفتاب عدلیم پس جمعۀ عهد و انقلابی دیگر 📝 @ShereHeyat
🔹علی علی گفتن🔹 چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست هر چند رطب‌های تو شیرین باشد شیرین‌تر از آن علی علی گفتن توست :: آیینه‌اش از غبارها تار نبود بر لوح دلش به غیر دلدار نبود بر دار زبان او بریدند ولی از گفتن عشق دست بردار نبود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/664@ShereHeyat
🔹شوق پرواز🔹 مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است حرف‌هایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است! زخم‌های دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان جمعشان جمع بود و می‌‌گفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است، که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلی‌ست رشتۀ ماسوا به دست علی‌ست» سر این رشته ناپدیدار است رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد لحظه‌های عروج میثم شد، که همان لحظه‌های دیدار است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3823@ShereHeyat