#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#عید_مبعث
#مربع_ترکیب
🔹آفتاب حرا🔹
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
نزول بارقۀ رحمتش مبارک باد
محمد آمده و بعثتش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حقپرستی را
سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخرۀ آن، عطر ناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکه رهایی ز مستیاش بدهد
نوید مذهب یکتاپرستیاش بدهد...
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگاه
دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد! تویی رسول الله
بشارتی که عمو زادۀ خدیجه دهد
امید بر دل آزادۀ خدیجه دهد
نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت
برای خستهدلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهان عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند
به روی عالم، درهای علم باز کند
کلیم پیش رخش سجدۀ نیاز کند
مسیح پشت سر مهدیاش نماز کند
نظر ز آمدن انبیاء والا اوست
بزرگ معجزۀ نون والقلم با اوست
کسی که عالم ایجاد بیقرارش بود
جوامع بشریت در انتظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او در حکمت به روی خلق گشود
کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش
که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش
کجاست منطق بوذر علیه عثمانش
که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش
اگر به راه بزرگان دین برآمدهایم
به کاخهای مجلل چرا در آمدهایم
مدینه از تو به بیتالحرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خدا ز بندگیات بر اَنام مینازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالیست
تمام دعوی اهل حجاز تُو خالیست
از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافعان حرم میدهند پاسخشان
مدافعان حرم باور علی دارند
به پیش دیدۀ خود خیبر علی دارند
جهاد نامهای از دختر علی دارند
امید مرحمت از همسر علی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافعان حرم زینبیتر از همهاند
📝#سیدرضا_مؤید
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹حسن ختام🔹
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش
این نور از کجاست که همواره روشن است
این شعله چیست در دلمان جز محبتش
جاری شدهست چشمۀ آیات در حجاز
گلها شکفتهاند برای تلاوتش
حسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود
حسن ختام بود شروع نبوتش
از آسمان غار حرا نور میرسید
نوری که داد مژده برای رسالتش
دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان اُمّتش
📝 #عاطفه_جعفری
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹آیههای چشم تو🔹
بگو چگونه از عروج تو خبر بیاورد؟!
فرشته هر چقدر هم که بال در بیاورد
چگونه ممکن است که پیمبری در این جهان
از آیههای چشم تو زلالتر بیاورد؟!
تویی تو نور بیکران، اشاره کن که آسمان
برای سینه چاک تو شدن قمر بیاورد
هزار مدعی یکی حریف غم نمیشود
بگو به هر که مرد عشق شد جگر بیاورد
تو جادههای عشق را به انتها رساندهای
خدا چگونه بعد تو پیامبر بیاورد؟!
📝 #سیده_تکتم_حسینی
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹ذکر سبز صلوات🔹
خاک، لبتشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت
تا که آمیخته از عطر نفسهای تو گردد
شهر کاشان شده هر خاک که افتاده به پایت
همۀ سال، بهار است اگر روی درختی
بسته باشی نخی از پارچۀ سبز عبایت
قدر یک لحظه اگر رد شوی از خاک کویری
میشود مخملی از باغ گل سرخ، برایت
بوی تو از قرَن و قونیه و مکّه گذشتهست
بیخود از خود شده شهری که شنیدهست صدایت
کوه تا روی تو دیدهست سرش روی زمین است
گوش خوابانده شب و روز به آواز رسایت
ذکر سبز صلوات تو شده وِرد گل سرخ
ای که دریا و گل و ماه و درختان به فدایت
کاروان رفت و در آغاز رسیدن به حرایَم
منِ ناچیز و... شما وسعت بیحدّ و نهایت
📝 #مریم_سقلاطونی
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#خروج_کاروان_از_مدینه
#ترکیب_بند
🔹غریب وطن🔹
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه،
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگر سر برای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون نالۀ زینب است
«طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران!
خدا را! که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ، چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ «یارب» است
شما هم چو مرغ شب، ای ناقهها!
بنالید با زینب، ای ناقهها!
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لبتشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نوای جرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بُوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر، امالبنین!
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهی به دنبال این کاروان
بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/2206
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹فرصت دیدار🔹
گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد
گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو
رخسار خود نکرده پدیدار، بگذرد
بگذشت از کنار من آنسان که بوی گل
دامنکشان ز ساحت گلزار بگذرد
در باغ گل نمینهد از خویش جای پا
از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد
گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش
گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد!
غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش
آیینهشو که فرصت دیدار بگذرد
دردا که بیفروغ دلآرای روی دوست
هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد
سرشار از تجلی یارند لحظهها
حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد...
اینجا کسی به فیض تماشا نمیرسد
تا خود چهها به طالب دیدار بگذرد!
گر در ولای آل علی صرف میشود
از خیر عمر بگذر و، بگذار بگذرد
ای کاش این دو روزۀ باقی ز عمر نیز
در صحبت ائمۀ اطهار بگذرد
امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز
زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/1550
✅ @ShereHeyat
#شعر_ملی_میهنی
#غزل
🔹شلاق طوفان 🔹
به روی آب میبینم ورقهای گلستان را
به طوفان میدهد سیلاب، مشق «باز باران» را...
به سوگ سروهای ناپدید از سیل در شیراز
ببین لرزان سپیداران بیتاب سپیدان را
ببین دنبالۀ سیلاب را در جنگل ساری
ببین بر سارهای نیمهجان، شلاق طوفان را
علامات تگرگی تیره در دشتی درندشت است
ببین در رعد و برق، اندوه جنگلهای گیلان را
کسی با گریه میگوید «تمام خانهها ابریست»
ببین بر تپههای یوش،«نیما»ی پریشان را
خزر را بنگر و بیتابی امواج ساحلکوب
بخوان با حال دیگرگون همانجا شعر «سلمان» را
به هرسو میبرد سیلاب، مشقی را بلاتکلیف
ببین پنهان به هر گرداب، دیوار دبستان را...
پراکندهست از طوفان شمال کشورم اما
ببین آن گوشه خاطرجمع، اصحاب شمیران را
به امداد شما امیدها بستند این مردم
که دریابید از سیل خطر خاک شهیدان را
دلم روشن به دستان جوانمردان این عرصهست
فراوان دیدم آنجا «همت» و «عباس دوران» را
در این سیلاب هم ما ساکنان کشتی نوحیم
از آن بالا ببین گلدستۀ شاه خراسان را
📝 #محمدحسين_انصارىنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/3734
✅ @ShereHeyat
#شعر_ملی_میهنی
فرازی از یک #قصیده
🔹امتحان بلا🔹
بسیار بار آب گذر کرد از سرش
شیراز ماند و چشمۀ الله اکبرش
شیراز ماند و حافظ و سعدیه و ارم
شیراز ماند و شاهچراغ منورش...
سیلی رسید و دشت گلستان فرو نشست
دریا شد، ایستاد ببین در برابرش...
کارون خروش کرد و دز و کرخه پر کشید
پلدختری شکست و جدا شد ز مادرش
دزفول و شوش و خاک حمیدیه غرق آب
گویی دوباره یورش بعث است و لشکرش
هر کس نبست دور دلش سد آهنین
سیلاب شد سکندر و زد تیغ بر سرش
سیل آمدهست! این همه اسباب را بهل
جان را بگیر بر کف و دل را برون برش...
سیلاب امتحان بلا بود، دوستان!
آب است و رحمت است به سیلاب و جوهرش...
با سرد و گرم و خشکی و اندوه ساختیم
مثل گون که ساخت به رزق مقدرش
چیزی به جا نمانده ز دنیا، مبند دل
بر قصر قیصریه و بر قصر قیصرش
بر حلم و علم، ای وطن من سلام کن!
ایران من چو کشتی و صبر است لنگرش
ایران من چو کاوۀ آهنگر است با
نخل و بلوط و کاج و کنار و صنوبرش
ایران من! تو کشتی نوحی که ماندهای
در این همه بلایا سخت است باورش
فیروزۀ نجابت و یاقوت اعتقاد!
دنیاست حلقهای و تویی گوهر و دُرش
دنیاست مجمری و تویی شعلۀ امید
با عود و کندری که تو کردی معطرش
بادا هماره قسمت این کشتگان بهشت
بادا همیشه روزیشان حوض کوثرش
یاد آیدم ز لالهرخان شهید عشق
هر صبح وقت دیدن گلهای پرپرش...
نام حسین و نام علی آورم به لب
فردا چو سر برآورم از خاک محشرش...
در گرمگاه حادثه دل را رها مکن
بسپار دل به زادۀ موسی بن جعفرش
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/3735
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ
کسی که اندوه و گرفتاری مؤمنی را برطرف سازد، خدا غمهای دنیا و آخرتش را میزداید.
📗 نزهة الناظر، ص۸۲
🔹یاری مؤمن🔹
ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو
ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو
رنج و غم اگر از دل مؤمن ببری
اندوه دو عالم، ببرند از دل تو
#محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#قصیده
🔹احرام شوق🔹
آن شب که باغ حال و هوای دعا گرفت
هر شاخهای قنوت برای خدا گرفت
شعر علیل و واژهٔ بیاشتهای آن
با اشکهای شوق تشرّف شفا گرفت
در گرگ و میش صبح، در انبوه خیر و شر
دل بیدلانه حالت خوف و رجا گرفت
اما پس از طلوع فراگیرِ آفتاب
بیاختیار دامن مهر تو را گرفت
مهر تو شرح روشن اشراق ناب بود
خورشید با تبسم تو روشنا گرفت
عالم قرار بود پس از تو شود خراب
مهرت قدم نهاد که عالم بقا گرفت
با فطرت اویس، دل آمد به سوی تو
از عطر مصطفای وجودت صفا گرفت
باغ از شکوفه هر سحر احرام شوق بست
اذن طواف در حرم کربلا گرفت
بیشک سراغ رایحهٔ گیسوی تو را
حافظ هزار بار ز باد صبا گرفت
با شوق تو مشارقِ الهام جلوه کرد
با عطر تو عوالمِ ایجاد پا گرفت
دیدم چگونه شاهد بزم شهود شد
آن عاشقی که رخصت «یا لیتنا» گرفت
از داغ تو که در دل افلاک جا گرفت
آدم به ناله آمد و خاتم عزا گرفت
فیض عظیم با «وَ فَدَیْناهُ» موج زد
این جام را خلیل به لطف شما گرفت
حتی پیامبر به پیامت امید داشت
آن روز که تو را به سر شانهها گرفت
عُمّان درست گفت: خدا در دم نخست
وقتی که امتحان ز همه اولیا گرفت
قلب تو بیشتر ز همه درد و داغ خواست
جانِ تو بهتر از همه جام بلا گرفت
ای دم به دم حماسه! ببخشا که شعر من
از حد گذشت و حال و هوای رثا گرفت
در حیرتم «کمیت» چگونه میان شعر
از دشمنان خون خدا خونبها گرفت؟!
«آنان که در مقام رضا آرمیدهاند»
دیدند «دعبل» از چه امامی قبا گرفت
من درخور عطای شما نیستم ولی
باید دهان شاعرتان را طلا گرفت
وقتی خروش کرد که «باز این چه شورش است»
آری، چه شورشی که جهان را فرا گرفت
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/243
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#مثنوی
🔹آفتاب و باران🔹
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
تو را اینگونه میفهمند مجذوبان كه اربابی
و نامت مونس هموارهٔ شبهای بیخوابی
تو را پیغمبر بیسرترین پیغام میدانند
تو را بنیانگذار اصلی اسلام میدانند
و تو تكثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر
كه پیغام تو را بردند از لاهوت آنسوتر
تو میلادت شروع جنبش خونین آزادیست
تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادیست
نمیدانیم یعنی چه تلاطم از دل دریا
نمیفهمیم یعنی چه تولد از دل زهرا
تو را بر محملی از دل، از آن بالا فرستادند
تمام آسمان و اهل آن در پایت افتادند...
تو را كه مصطفی همواره از جبریل میپرسید
علی در قاب چشم فاطمه هرشب تو را میدید
برایت قبل از آنی كه بیایی گریه میكردند
برای تو شهید كربلایی گریه میكردند...
زمین میماند و تو ظهر شورانگیز عاشورا
و یک روز حماسی و غرورانگیز عاشورا
به پیش بادها استادهای، ای روح طوفانی
نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی
خدا را هرچه با اثبات خود اثبات میكردی
تمام عقلها و روحها را مات میكردی
كنون من ماندهام بین سرود مرثیه حیران
منم یک لحظه زیر آفتاب و لحظهای باران...
قلم از عشق تو آقا زیارتنامه میخواند
و فطرس در جوار تو برایت نامه میخواند
یكی از نامهها خیس است همراهش سلام ماست
و تو با مهربانی مینویسی این غلام ماست
📝 #هادی_جانفدا
🌐 shereheyat.ir/node/1369
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹تا اوج فردا🔹
که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟
و شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا برد
کدامین آفتاب از کهکشان خود فرود آمد
که اینگونه زمین را تا عمیق آسمانها برد
صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید
و بهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد
کسی آمد کسی آنسان که دیروزِ توهّم را
به سمت مشرق آبیترین فردای زیبا برد
کسی که در نگاهش شعلۀ آیینه میرویید
و تا آن سوی حیرت، تا خدا، تا عشق، ما را برد...
به خاک افکند ذلت را شرف را از زمین برداشت،
و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد
دوباره شادیام آشفت با اندوه شیرینش
مرا تا بیکران آرزو تا مرز رؤیا برد
بگو با من، بگو ای عشق اگرچه خوب میدانم
که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟
📝 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/3242
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹باران گرفته🔹
تا آفتاب از حرکات تو میوزد
از سمت سیب، عطر صفات تو میوزد
دل میدهیم، پنجره را باز میکنیم
باران گرفته، یا کلمات تو میوزد؟
دل میشویم، محض تپیدن به پای تو
بر خاک کوچهای که حیات تو میوزد
اینک چقدر بوی شهادت، چقدر صبح
اینک چقدر از نفحات تو میوزد!
امشب بهار میدمد از خون روشنت
فردا بهشت از برکات تو میوزد
من ایستادهام به تماشای زیستن
جایی که موجموج فرات تو میوزد...
کشتینشستگان تو را بیم موج نیست
جایی که بادبان نجات تو میوزد
📝 #سیداکبر_میرجعفری
🌐 shereheyat.ir/node/3184
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹سرچشمهٔ هستی🔹
ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی
ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی
خورشید که سرچشمهٔ زیبایی و نور است
از میکدهٔ چشم تو آموخته مستی
تا جرعهای از عشق تو ریزند به جامش
هر لاله کند دعوی پیمانه به دستی
از چار طرف محو تماشای تو هستند
هفتاد و دو آیینهٔ توحیدپرستی
وا کرد درِ مسجدالاقصای یقین را
تکبیرة الاحرام نمازی که تو بستی
تا وا شدن پنجره هرگز نزدی پلک
تا خون شدن حنجره از پا ننشستی
ای کاش که گلهای عطشناک نبینند
در دیدهٔ خود خار غمی را که شکستی
یک گوشهٔ چشم تو مرا از دو جهان بس
ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/241
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹حسرت آن روز...🔹
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند
بگو! که میرسد از راه کاروان حسین
همیشه دلنگرانم مباد خط بخورد
شناسنامهام از نام دوستان حسین
هنوز حسرت آن روز در دلم جاریست
به کربلا نرسیدیم در زمان حسین
مرور کردهام این قصه را هزاران بار
نمیشود بهخدا کهنه، داستان حسین
به جستجوی چه هستی از آفتاب بپرس!
که هست در همه جای جهان، نشان حسین...
هنوز میوزد احساس شرم از هر رُود
قصیدهای نسرودند نذر جان حسین
نداشتم به جز این بیتها رهآوردی
که پیشکش کنم آن را به آستان حسین
بهار بود، که یک شب به خواب میدیدم
به کربلا، شدهام باز میهمان حسین!
📝 #خدابخش_صفادل
🌐 shereheyat.ir/node/994
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_عباس علیهالسلام
#امام_سجاد علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹ماه عشاق🔹
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
در میخانهٔ کرم شد باز
الدخیل این حریمِ رزاق است
ریزهخوارش فقط نه اهل زمین
جرعهنوشش تمام آفاق است
بیحساب است فضل این ساقی
شب جود و سخا و انفاق است
بین دلهای بیدلان امشب
با سر زلفِ یار میثاق است
«قبره فی قلوب من والاه»
حرمش قبلهگاه عشّاق است
ماه شعبان رسید! ماه سه ماه
کربلا میرویم! بسم الله
السلام ای پناه مُلک و مکان
در یدِ قدرتت عنان جهان
رفته قنداقهات به عرش خدا
تشنهٔ پایبوسیات همگان
در طوافت قیامتی شده است
میرسد هر فرشته با هیجان
پَر قنداقهٔ تو میبخشد
پر و بالی به فطرس نگران
از سرانگشت پاک مصطفوی
جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان
خواند جدّت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان
با تو جود و شجاعت نبویست
ای شکوه حماسههای عیان
در نمازت شبیه فاطمهای
بین میدان علیست جلوهکنان
چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان
رحمت محض! یا ابا الأیتام!
پدری کن برای عالمیان
ای که آقایی تو بیحد است
باز ما را به کربلا برسان
شب جمعه شمیم سیب حرم
منتشر میشود کران به کران
روضههایت بهشت اهل ولاست
چشم ما چشمههای کوثر آن
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی»
اشکها از غمت همیشه روان
السلام ای شهید روز دهم
السلام ای امام تشنهلبان
تا ابد در فراز، پرچم توست
خون سرخت همیشه در جَرَیان
کربلای تو از ازل بودهست
مبدأ حرکت زمین و زمان
شب سوم رسیدهای، ای ماه
السلام علیکَ ثارالله
السلام ای نگین عرش برین
سروِ بالا بلند اُم بنین
جذبههای نگاه هاشمیات
ماه را میکشد به سوی زمین
عبد صالح! مُواسِیاً لله!
پدر فضل! روح حق و یقین!
به حضورت گشوده دست، فلک
به قدوم تو سوده عرش، جبین
وقت هوهوی ذوالفقار علیست
به روی مرکب حماسه نشین
میشود با اشارهٔ تو دو نیم
هر کسی آید از یسار و یمین
زینبت «إن یکاد» میخواند
آسمان محو هیبت تو! ببین
کاشف الکرب اهلبیت نبی!
بازوان تواند حصن حصین
ماه من! بازوی رشید تو را
که برافراشتهست بیرق دین ـ
زده بوسه علی به گریه چنان
چیده از آن حسین بوسه چنین
سائلان تو بیشمارند و ...
گوشه چشمی به ما! بس است همین
شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است
السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد و بیداری
سید السّاجدینِ شهر رسول
عبد مسکینِ حضرت باری
روزهایت مجاهدت، ایثار
نیمهشبهات بخشش و یاری
در مناجاتت ای صحیفهٔ نور
آیه آیه زبور میباری
همه مجذوب ربّنای تواند
محوِ این سِیْر و این سبکباری
گوش کن این صدای داوود است
که به شوق تو میشود قاری
پا برهنه به حجّ که میآیی
کعبه را هم به وجد میآری
خطبههای تو تیغِ برّانند
ثانی حیدری و کرّاری
در مصاف تو سهم دشمن تو
چیست غیر از مذلّت و خواری
وارث عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری
به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقع گرفتاری
رو سیاهی من گذشت از حدّ
تو برایم مگر کنی کاری
در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبروداری
دلم از بند هر غم آزاد است
شافع من امام سجاد است
📝 #یوسف_رحیمی
🌐 shereheyat.ir/node/239
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#قصیده
🔹حدیث حُسن🔹
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتیست
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حُسن تو را نور میبرد بر دوش
شکوه نام تو را حور میبرد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
وگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آنکه بیفتد به کار یار، گره
طناب شد فلک و دشت شد سراسر دست
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معاملهای داده است کمتر دست
صنوبری تو و سروی، به دست حاجت نیست
نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست
هوای ماندن و بردن به خیمه، آب زلال
اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟
به خون چو جعفر طیار، بال و پر میزد
شنیده بود شود بال، روز محشر، دست
حکایت تو به امالبنین که خواهد گفت
و زین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟
به همدلی، همه کس دست میدهد اول
فدای همّت مردی که داد آخر دست
به پایبوس تو آیم به سر، به گوشهٔ چشم
جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست...
📝 #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
🌐 shereheyat.ir/node/246
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#مثنوی
🔹عباس من!🔹
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید تو احساس جوانی میکنی
باز یاد رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی
چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی!
با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار با نام خدا عباس من!
نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی پسر!
بینقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ
سعی کن تا میشود بی خُودِ فولادی نجنگ...
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی...
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/820
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹برادر🔹
مستاند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی
تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی
از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی
بینالحرمین امنترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/3132
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹یا ایها الساقی🔹
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1370
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#دعا #رباعی
💠 #امام_سجاد (علیهالسلام)
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ»
خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست... و ارزشهاى والای اخلاقی را به من ببخش!
📗 صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق
🔹گل محمدی🔹
کم نیست گل محمدی در باغش
گلهای بهشتاند همه مشتاقش
در بین صحیفه واژهها با صلوات
ناباند چنان مکارمالأخلاقش
#رضا_خورشیدیفرد
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹سیدالساجدین🔹
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیتالحرامت...
سلام خدا بر سجود و رکوعت
درود خدا بر قعود و قیامت
حجر بر در خانهات قطعه سنگی
مقام آورد سر به پای مقامت
تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی
تو ممدوح با نامِ زین العبادی
تو در تیرگیها سراجالمنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سماوات و عرشاند در اختیارت
تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟
تو در کنج ویرانهها هم بهشتی
تو در زیر زنجیرها هم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا
ولی خداوند حیّ قدیری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسی، تو گردون، تو موسی، تو طوری...
تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی
تو فرزند کعبه، تو رکن و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی
امامی و پیغمبری از تو زیبد
که تنها پیامآورِ کربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تو از پای تا سر کلامِ خدایی
دعا بر دهان و لبت بوسه آرد
همانا همانا تو روح دعایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
برای تو خواند، برای تو گوید
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1371
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹نسیم اجابت🔹
چشمان منتظر خورشید، با خندههای تو میخندد
آه ای تبسم روحانی، هستی به پای تو میخندد
با واژههای گل و لبخند، دارد لب پدرت پیوند
باران بوسه که میگیرد، بابا برای تو میخندد
بانوی شهر خدا حالا، در بر گرفته مسیحش را
دستان منتظر باران، با ربنای تو میخندد
میآیی از گل و فروردین، از نص واقعهای شیرین
آری صحیفۀ هفت اقلیم، با هر دعای تو میخندد
ای پیر وصل مناجاتی، ای آنکه قبلۀ حاجاتی
در هر فراز مناجاتت، گویی خدای تو میخندد
ای روح سجده! دل محراب، در حسرت قدمت بیتاب
آری نسیم اجابت در، زلف رهای تو میخندد
هرچند اهل زمین بودم، هرچند خاکنشین بودم
هربار گریه شدم دیدم، دست عطای تو میخندد
یکبار دیگر از این کوچه، مثل نسیم گذر کردی
در صحن سینۀ مشتاقم، عطر عبای تو میخندد
این شعر هجرت من بوده، از مروهای نفس آلوده
در چشمهای زلال بيت، دارد صفای تو میخندد
📝 #حامد_اهور
🌐 shereheyat.ir/node/1372
✅ @ShereHeyat
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹نیمی از کربلا🔹
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
تو را در حرا، در حرم، در مدینه
تو را در صفا، در منا دیده بودم
تو را بین محراب خونین کوفه
تو را در مقام رضا دیده بودم
تو را در همانجا که خورشید گل کرد
کنار همان نیزهها دیده بودم...
من از روز اوّل که محو تو گشتم
تو را نیمی از کربلا دیده بودم
تو را کوهی از صبر، انبوهی از عشق
تو را سورهای از خدا دیده بودم
تو را شیرمردی که در اوج سختی
نشد از خدایش جدا، دیده بودم
تو را باصفا چون بهارِ پرستش
تو را روحِ سبزِ دعا دیده بودم...
📝 #محمد_فخارزاده
🌐 shereheyat.ir/node/944
✅ @ShereHeyat