#دفاع_مقدس
#راهیان_نور
#غزل
🔹دنیای دیگر🔹
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
با هر نسیم، مردهدلی زنده میشود
آری دمش مثال مسیحای دیگریست
اینجا همیشه چشم به دنبال معجزهست
در هر نگاه شوق تماشای دیگریست
خون شهید در همه جا موج میزند
دریا در این کرانه به معنای دیگریست
خاکش چقدر بوی عجیبی گرفته است!
این پهنه جایگاه قدمهای دیگریست
بعد از وقوع کربوبلا، خون این زمین
در پای دین هر آینه امضای دیگریست
اینجا چقدر با همه جا فرق میکند!
اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگریست
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/3076
✅ @ShereHeyat
#شهدا
#مثنوی
🔹به رسم شهیدان🔹
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
از آنها که خونین سفر کردهاند
سفر بر مدار خطر کردهاند
از آنها که خورشیدِ فریادشان
دمید از گلوی سحرزادشان...
حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید در هم، حصاری شگفت
از آنها که پیمانۀ «لا» زدند
دل عاشقی را به دریا زدند...
هلا منکر جان و جانان ما
بزن زخم انکار بر جان ما...
بزن زخم، این مرهم عاشق است
که بیزخم مردن غم عاشق است
بیار آتش کینه نمرودوار
خلیلیم! ما را به آتش سپار...
در این عرصه با یار بودن خوش است
به رسم شهیدان سرودن خوش است
بیا در خدا خویش را گم کنیم
به رسم شهیدان تکلّم کنیم
مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشیست هان! اولین شرط عشق
بیا اولین شرط را تن دهیم
بیا تن به از خود گذشتن دهیم
ببین لالههایی که در باغ ماست
خموشاند و فریادشان تا خداست
چو فریاد با حلق جان میکشند
تن از خاک تا لامکان میکشند
سزد عاشقان را در این روزگار
سکوتی از این گونه فریادوار
بیا با گل لاله بیعت کنیم
که آلالهها را حمایت کنیم
حمایت ز گلها، گل افشاندن است
همآواز با باغبان خواندن است
📝 #سیدحسن_حسینی
🌐 shereheyat.ir/node/3675
✅ @ShereHeyat
#شعر_توحیدی
#لیلة_الرغائب
#قصیدهواره
🔹شب وصل یاران🔹
چه شب است يا رب امشب كه شكسته قلب ياران
چه شبى كه فيض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه شبى كه تا سحرگاه، ز فرشتگان «الله»
بركات آسمانى، برسد به جان نثاران
شب انس و آشنايىست، شب عاشقان مهدىست
شب وصل هر جدايىست، شب اشك رازداران
شب تشنگان ديدار، شب ديدگان بيدار
شب سينههاى سوزان، شب سوز سوگواران
شب قلبهاى لرزان، شب چشمهاى گريان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران
شب توبه و اجابت، شب صدق و معنويت
شب گريه و مناجات، شب شور و شوق ياران
شب نغمههاى ياربّ، شب ذكر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جويباران
چه بسا كه تا سحرگاه، سفر شبانه رفتيم
كه مگر نسيم لطفى، بوَزَد در اين بهاران
چه خوش است يا رب امشب، كه خطاى ما ببخشى
ز كرم كنى نگاهى به جميع شرمساران
تو خدايى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسكين، كرم از بزرگواران
تو انيس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبيب چارهسازى، تو كريم روزگاران
دل دردمند ما را، تو شفايى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، كه صد هزاران
به خدایيات خدايا، به مقام اوليايت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاكساران
شب دلشكستگان را به سحر رسان، خدايا
ز فروغ خود بتابان، به دل اميدواران
📝 #جواد_محدثی
🌐 shereheyat.ir/node/225
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#لیلة_الرغائب
#غزل
🔹همه هست آرزویم...🔹
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننمودهای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتوگویی
به ره تو بس که نالم ز غم تو بس که مویم
شدهام ز ناله نالی، شدهام ز مویه مویی...
شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی...
📝 #فصیح_الزمان_شیرازی
🌐 shereheyat.ir/node/1322
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹نمیدانم کجایی🔹
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
بفرمایید هرچیزی همان باشد که میخواهد
همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما
بفرمایید تا این بیچراتر کار عالم «عشق»
رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما
سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری
بیفشان زلف و مشکن حلقۀ پیوندهای ما
به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو میبالند
بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما
شب و روز از تو میگوییم و میگویند، کاری کن
که «میبینم» بگیرد جای «میگویند»های ما
نمیدانم کجایی یا کهای، آنقدر میدانم
که میآیی که بگشایی گره از بندهای ما
بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز
همین حالا بیاید وعدۀ آیندههای ما
📝 #قیصر_امینپور
🌐 shereheyat.ir/node/3676
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹خیر کثیر🔹
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما
مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما
که بهر دلشکستگان در امید باز شد
هزار قفل غم ببین که بیکلید باز شد...
شمس ضحی که میدمد ماه ز هر نظارهاش
بود طلوع این قمر تجلّی دوبارهاش
تا که نگاه میکند بر رُخ ماهپارهاش
غرق ستاره میشود کنار گاهوارهاش
نهم امام را به بر، امام هشتم آورد
بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد
خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی
شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا
حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا
کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود...
ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده
به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده
به قلههای مکرمت، کرامتت علم زده
اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده
تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان
پُر برکتترین کسی که آمدهست در جهان
فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی
مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی
خدای را امین تویی جهات را امان تویی
تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی
تو وارث پیمبری شافع روز محشری
قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری...
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/2144
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#چارپاره
🔹دردانهٔ امام رضا🔹
با حضورت ستارهها گفتند
نور در خانۀ امام رضاست
کهکشانها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانۀ امام رضاست
مثل باران همیشه دستانت
رزق و روزی برای مردم داشت
برکت در مدینه بود از بس
چهرهات رنگ و بوی گندم داشت
زیر پایت همیشه جاری بود
موج در موج دشتی از دریا
به خدا با خداتر از موسی
بیعصا میگذشتی از دریا
با خداوند همکلام شدی
علت بُهت خاص و عام شدی
«کودکیهایتان بزرگی بود»
در همان کودکی امام شدی
رزق و روزی شعر دست شماست
تا نفس هست زیر دِیْن توایم
تا جهان هست و تا نفس باقیست
ما فقط محو کاظمین توایم
من به لطف نگاهت ای باران
سوی مشهد زیاد میآیم
دست بر روی سینه هربار از
سمت باب الجواد میآیم
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1327
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹باب الجواد🔹
جهان را میشناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
از این رو سخت در آغوش میگیرد جوادش را
پسر مثل پدر میخندد این یعنی که از حالا
میان این دو قسمت میکند دشمن عنادش را
جهان از بعد عیسی اولینبار است با حیرت
درون قالب یک طفل مییابد مرادش را
چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی
هوایی میکند از نو بسازد اعتقادش را
چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟
که هر عالِم به این معیار میسنجد سوادش را
قدم آهسته برمیدارد و پیوسته تا منزل
که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را
به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد
نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را
بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر
ولی من دوست دارم بیشتر بابالجوادش را
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/1328
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_جواد (علیهالسلام)
مَنْ هَجَرَ الْمُدَاراةَ قَارَبَهُ الْمَكْرُوهُ؛
کسی که سازش و مدارا با مردم را رها کند، ناراحتی به او روی میآورد.
📗 بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۶۳
🔹مدارا با مردم🔹
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی
غم با دل تنگت آشنا خواهد شد
با اهل جهان اگر مدارا نکنی
#محمدابراهیم_لکزیان
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#قصیده
🔹کعبۀ امید🔹
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
چند روزه نوبت هر کس به پایان میرسد
ای خوش آن رهرو که ره در خلوت اسرار داشت
در پناه همّت و در پرتو آزادگی
راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت
من غلام همت آنم که از روزِ نخست
افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت
جان گرفت از عشق سلطان سریر ارتضا
ور گرامی داشت جان را از پی ایثار داشت
پیرو هشت و چهار آمد، نشد از واقفین
چون به قول خاتم پیغمبران اقرار داشت
مدفنِ پاکِ رضا را کعبۀ امید یافت
بر رضا و نسل پاکش التجا بسیار داشت
جز رضا عهد مودّت با کسِ دیگر نبست
جز جواد از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت
تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود
ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت
کیست این مهر جهانآرا که چون آباء خویش
جلوهها نور جمالش از در و دیوار داشت
کیست این سرو سَهی بالا کز استغنای طبع
لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت
یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد
یک طرف خُلق عظیم احمد مختار داشت
مظهر تقوا و قُدس و مطلع اَللهُ نور
نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت...
مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این
لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت
نازپروردی که شبها تا سحر شمس الشموس
در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت...
جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود
بُرد از آیینۀ دلها اگر زنگار داشت
خود خداوند فضیلت بود و بهر کسب فضل
در حریم قدس او «فضل بن شاذان» بار داشت
خوشهچین خرمن فیضش «ابو تمّام» هم
این حقیقت را به اِمداد سخن اِشعار داشت...
آن دلآگاهی که با ظلم و ستم پیکار کرد
دشمن از بیدانشی با او سر پیکار داشت
آزمون حضرتش را کرد دستاویز خویش
آزمونگر «پور اکثم»، تا چه در پندار داشت
شوربختی بین که کرد از تیرهرایان محفلی
قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت
بود آن دانای راز آگاه که قاضِی القُضاة
با نهاد و نیّتی ناپاک استفسار داشت
«چیست حکم آنکه مُحرم بود و قتل صید کرد»
لعل لب بگشود و در پاسخ چنین اظهار داشت:
«کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟
بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟
بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟
جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟
خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا،
سالخوردی بود و زین پروندهها بسیار داشت؟
از همه بگذشته، کوچک یا بزرگ از وحش و طیر
با کدامین صید آن صیّادِ مُحرم کار داشت؟»
چون رسید اینجا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین
با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت
«خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت»...
بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»،
از پی عرض ارادت عرضه با زوار داشت...
باید اینجا با کمال معرفت شد عذرخواه
هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت
باید اینجا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت
سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت
باید اینجا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر
گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت
باید اینجا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب»
منتظر بود به مضطرّ حقیقی کار داشت
گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق»
ای خوشا آنکس که فردا وعدۀ دیدار داشت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3699
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹هیاهوی بهار🔹
ماه اسفند فراز آمده، سرخوش، سرشار
این چه ماهیست چنین روشن و آیینهتبار؟!...
شستشو میکند این ماه، زمین در باران
تا نباشد به کدورت نفسِ خاک، دچار
تا نیفتد نظر روشن نوروز به گَرد
تا نگیرد نفسِ سبزِ بهاران ز غبار...
چشم و گوش همه باز است در این ماهِ زلال
بیخبر نیست در این ماه کسی از اسرار
کَم کَمَک میرود از یاد، سکوتِ دیماه
خوش خوشَک میرسد از راه، هیاهوی بهار...
سال دیگر نکند سرد بیفتی؟ برخیز!
سال دیگر نکند زنده نباشی؟ هشدار!...
قُمری زمزمهخوان خیمه زده پُشت حصیر
هُدهُدِ پیر برون آمده از کُنجِ حِصار...
حیف باشد که در این ماه نخوانیم سرود
حیف باشد که در این ماه بگیریم قرار...
هیچکس نیست در این ماه گرامی آرام
هیچکس نیست در این ماه مطهّر، بیکار...
کیست آنکس که مرا میبَرد این ماه، به اوج؟
آنکه برداشته از خاطرِ مجروحم بار
این صدای نَفَسِ روشن و پاکیزۀ کیست
این صدایی که مرا میبرَد آن سوی حصار...
آنکه اینگونه مرا میکِشد از خویش، برون
آنکه انداخته این ماه، مرا از همه کار...
آنکه آمیخت مرا با نفَس روشن صبح
آنکه آموخت مرا در دلِ شب، استغفار
حیف باشد که در این ماه نگویم: حیدر
حیف باشد که در این ماه نگویم: کرّار
میکند شیر، مرا مدح علی در اسفند
بهتر از مدح علی چیست در این ماهبهار؟
با علی نیست مرا دلهرۀ تنگی گور
با علی نیست مرا دغدغۀ روزِ شمار...
از دلِ بیکَسم ای یار نبی! پای مکش
از سرِ خستهام ای دست خدا! دست مَدار
زندگی میکنم و زندگیام از تو پُر است
قسمتَم باد تو را موقعِ مُردن، دیدار...
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🌐 shereheyat.ir/node/2620
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹یا علی🔹
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»...
من کیستم که بر سر خوانت بخوانیام؟
شاهان عالماند به خوانت گدا، علی...
در راه عشق، غیر علی در میانه نیست
از ابتدا علیست و تا انتها علی...
با مهرش از عدم به وجود آمدیم ما
یعنی که هست رمز فنا و بقا علی
چون خیر و شر رقم به یدالله میخورد
حُسنالقضاست از پس سوءالقضا علی
در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند!
وقتی که هست بر همه مشکلگشا علی
عالم تمام خصم و فقط دوست حیدر است
خلقی غریبهاند و فقط آشنا علی...
خیبرگشا علیست علی، ای خوشا علی!
مرحبفِکَن علیست علی، مرحبا علی!
دل میبرد به غمزه، ز خیل دلاوران
وقتی زند به خوان دلیری صلا علی
در گویش ملائکه تغییر میکند
حَیِّ عَلَی اَلصَلاة، به حَیِّ عَلَی علی
میایستند خیل ملائک به حرمتش
هرچند مینشست روی بوریا علی
ارض و سما به دور علی چرخ میزنند
فرمانبر است عالم و فرمانروا علی...
هرچند ناخنش به فلک سر به سر رود
با کودکی یتیم رود پا به پا علی
از یُمن طلعتش همه را عفو میکنند
آید اگر به جلوه به روز جزا علی
هرگز نبوده است جدا از علی، خدا
هرگز نبوده است جدا از خدا، علی
مشعر علی و کعبه علی و منا علی
زمزم علی و مروه علی و صفا علی
حیدر، اباالحسن، اسدالله، مرتضی
صفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علی
نوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفی
سرّ ظهور یک به یک انبیا علی...
او را شناخت شام عروجش نبی که دید
صاحب سخن خداست و صاحب صدا علی
آن شب که فاصله دو کمان بود تا خدا
خود را رسول گرم سخن یافت با علی
چون روز روشن است پس از لیلةالمبیت
تنها یکیست با نبی اهل وفا؛ علی...
در کوچه شد ز جور، قدش گر دو تا علی
در خانه بود مِهر بتولش عصا علی...
چشم خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی
شیر خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز غم به حِرز او ببرد التجا علی
وجه خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز عالمی کند به رخش اکتفا علی
میخواستم که مدح علی سر کنم، ولی
تا خاک پای فاطمه شد رَهنما علی
من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمین
وقتی که گفته حضرت او را ثنا علی
گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمه
گوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علی
شادم که جز ولای تو و مهر فاطمه
چیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی!
عمریست گفتهایم فقط «یا علی مدد»
آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی!
📝 #محمود_حبیبی_کسبی
🌐 shereheyat.ir/node/3586
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹چه بنویسم؟🔹
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمیآید
دلم میخواهد اما آه... از من برنمیآید
مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش!
از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمیآید
شنیدم با صدای او خدای او سخن میگفت
در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمیآید
چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه
که نام او بلند است و به این دفتر نمیآید
«امیرالمؤمنین» واژهست؟ نه، پیراهنی زیباست
ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمیآید
به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب
ولی بیرون دروازهست پیغمبر، نمیآید
علی باید بیاید تا محمد گام بردارد
که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمیآید
علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد
علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد
که دنیا بیعلی شهریست بیقانون، خبر داری؟
محمد بیعلی، موساست بیهارون، خبر داری؟
بدون او در این طوفان چگونه زنده میمانی؟
محمد بی علی، نوح است بیکشتی، نمیدانی!
بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود
علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟
محمد با علی وقتی میآید، وقت طوفان است
فرار از دستشان کار مسیحیهای نجران است...
علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود
شنیدم بارها همسفرۀ مردی جذامی بود...
چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمیآید
از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمیآید
همین ابیات درهم را تو میبینی خبر دارم
همین کم را همین کم را تو میبینی خبر دارم
📝 #محمد_میرزایی_بازرگانی
🌐 shereheyat.ir/node/3715
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹آیینۀ حق🔹
لب باز کردی تا بگویی اَوّلینی
آری نخستین پیرو حبلالمتینی
عاشقترین آغوشِ دنیایی و باید
در چهرۀ او عشق را تنها ببینی
وا میکنی آغوش خود را عاشقانه
مضمون برای شعر من میآفرینی
حالا خودت هم ایستادی سمت قبله
وقتی چنین محو امیرالمؤمنینی
لب باز کردی تا بگویی وصف او را
سخت است اگرچه واژه از جنّت بچینی
ای کعبه! تو با حق و حق با توست آری
حالا که با آیینۀ حق همنشینی
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/3717
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 برای زندگی امروز باید از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درس بگیریم
📹 ببینید| رهبر انقلاب: ما امروز بعد از گذشت قرنهای متمادی، با این عید، با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ اسم علی را بردن، که کافی نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمیکند؛ ما که شخصیتهای بزرگ تاریخ و پیشوایان دینی و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهای تاریخی نمیشناسیم؛ اینها درسند؛ اینها الگویند؛ اینها دستگیر و راهنماىِ قدم به قدمِ زندگیاند. ما چه درسی از اینها میگیریم؟ این، مهم است.
🔹 امروز امت اسلامی از امیرالمؤمنین و از وجود مکرم نبی اعظم اسلام (صلّیاللَّهعلیهوآله) و از دیگر بزرگانِ راه روشن الهی چه درسی را باید بگیرد؟ کدام سرمشق را در زندگی باید عمل کند؟ این، مهم است. با این نگاه، به امیرالمؤمنین باید نگاه کرد.
🔸 آنچه مسلم است، این است که اینها مظهر تلاش در راه خدا و دین او بودند. «اشهد انّک جاهدت فی اللَّه حقّ جهاده و عملت بکتابه و اتّبعت سنن نبیه صلی اللَّه علیه و آله»؛ شهادت میدهیم که او جهادِ در راه خدا را به صورت شایسته انجام داد. این، چیزی است که ما در زیارت امیرالمؤمنین و بقیهی ائمه (علیهمالسّلام) میخوانیم.
🔹 این جهاد همیشه بر دوش ما هست. جهاد علمی، جهاد عملی، جهاد در دوران جنگ، جهاد در دوران صلح، جهاد با نفس، جهاد با دشمن بیرونی، جهاد با مال، جهاد با جان، جهاد با زبان؛ اینها درس است. ۱۳۸۵/۰۵/۱۷
💻 @Khamenei_ir
#امام_علی علیهالسلام
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلا عَلِيّاً
اگر صد فرزند هم میداشتم دلم میخواست همه را «علی» بنامم.
📗 الكافی، ج۶، ص۱۹
🔹نام علی🔹
فرمود حسین: جلوۀ لم یزلی
سالار شهیدِ شاهدان ازلی
گر صد فرزند داشتم میخواندم
نام همه را به نامِ نامیِ «علی»
#محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#ربیع_الانام
#غزل
🔹بهار من! تو کجایی؟🔹
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار میرسد اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزهای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسنفروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی
خودت مگر که به زهرا توسلی کنی امشب
نمیرسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/1318
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#ربیع_الانام
#غزل
🔹آیات فروردین🔹
ای چشمهایت جاری از آیات فروردین
سرشارتر از شاخههای روشنِ «والتّین»
لبخندهایت مهربانتر از نسیم صبح
پیشانیات سرمشق سبز سورۀ یاسین
ای با تو صبح و عصر و شب «فی أحسَنِ التقویم»
ای بیتو صبح و عصر و شب دلمرده و غمگین
ای وعدۀ حتمی! بگو کی میرسی از راه
کی میشکوفد شاخههای آبی آمین؟
رأس کدامین ساعت از خورشید میآیی
صبح کدامین جمعهها با عطر فروردین؟
📝 #مریم_سقلاطونی
🌐 shereheyat.ir/node/1316
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#ربیع_الانام
#غزل
🔹امید ظهور تو🔹
هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست
خروش چلچله لبریز بیقراری توست
چه ساقهها که سلوکش به صبح صادق توست
چه باغها که شکوهش به آبیاری توست
تویی که در همه ذرّات جلوهگر شدهای
هنوز آینه، مبهوت بیشماری توست
بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟!
بگو کدام چکامه به استواری توست؟!
بیا بیا که در این کوچهباغ دلتنگی
دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست
بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر
حَرا هر آینه در انتظار یاری توست
مرا امید ظهور تو زنده میدارد
و آنکه شوکت باران به همجواری توست
بهار، همنفس باغهای خرّم توست
بهار، همسفر چشمههای جاری توست
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/1379
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#آغاز_سال
#مثنوی
🔹محول الأحوال🔹
ای آرزوی روشن دریاها
دیروز خوب، خوبیِ فرداها
نوروزِ کودکانِ پر از لبخند
ای اولین دقیقه پس از اسفند
لبخندِ ما به لحظۀ فروردین
آغاز سیزده عدد شیرین...
از عطر سیب خانه معطر بود
در هفتسین سلیقۀ مادر بود
تا لحظۀ گشودن قرآن شد
عیدی تا نخورده نمایان شد
بابا که بیقرارترین رود است
تنبیه او نوازش معبود است
ای من فدای خندۀ شیرینش
قربان اخمهای دروغینش
با او سکوت خانه صدا میشد
بی او نماز صبح قضا میشد
در سفره دسترنج ملال اوست
خورشید و ماه نان حلال اوست
کوه بلند بود قلمدوشش
من کودکم هنوز در آغوشش
لبریز خنده بود نفسهایش
با یاعلی بلند شد از جایش
میگفت گرچه دست و دلم تنگ است
اما مدد ز غیر علی ننگ است
آهنگ قصههاش چه زیبا بود
لبریز از مدایح مولا بود
از شور قصههای علی میگفت
شب بود، خسته بود، ولی میگفت
از لحظهای که ماه رسید از راه
راز شکاف خوردن بیت الله
میگفت از اینکه دست خدا برخاست
قبله به پای قبلهنما برخاست
قامت ببند فاصله کوتاه است
روح اذان علی ولی الله است
از خیبر و مباهله و خندق
حق بوده با علی و علی با حق
همراه اشک شوق سخن میگفت
وقتی که از غدیر به من میگفت
مردی که پادشاه دو دنیا بود
هم سفرۀ خرابهنشینها بود
دیگر زمین به خواب نخواهد دید
همچون ابوتراب نخواهد دید
الا همان سوار که میآید
آرامش بهار که میآید
آن آرزوی روشن دریاها
دیروز خوب، خوبی فرداها
ما بیقرار لحظۀ پروازیم
چشم انتظار پنجرهای بازیم
امسال ما بهارترین سال است
نام علی محولِ الحوال است
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
✅ @ShereHeyat