#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹سورۀ اَلرَّحمان🔹
این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
پنجه در پنجۀ آتش فِکَنَد گاهِ نبرد
دشت از هیبت این معرکه، سرگردان است
مشک بر دوش گرفتهست و دلش را در مُشت
کوهمردی که همه آبروی میدان است
تا که لبتشنه نمانند غریبان، امروز
میرود در دل آتش، به سر پیمان است
این طرف، کوه جوانمردی، ایثار، شرف
روبرو قوم جفاپیشه و سنگستان است...
سمت خون: علقمه در آتش و... در سمت عطش:
خیمهها شعلهور و بادیه اشکافشان است
این که بر صفحۀ پیشانی او حک شده است
آیههایی است که در سورۀ اَلرَّحمان است
📝 #جلیل_دشتی_مطلق
🌐 shereheyat.ir/node/4162
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹عرض ادب🔹
سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد
کاری برای خشکی لبها کنم، نشد
با اشتیاق آمدم از بین نخلها
راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد
تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه
روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد
میخواستم که با همه قامت بایستم
عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد
همراه کاروان شدم از روی نی مگر
کاری برای زینب کبری کنم، نشد
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹برادرت🔹
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
چون خشم ذوالفقارى، خاموش و بىقرار
طوفان گُر گرفتۀ صحرا برادرت
ماهى و از قبیلۀ خورشید اهلبیت
یکجا تو مىدرخشى و یکجا برادرت
چشمش به مشک توست، جگرگوشۀ عطش
حالا تو بىقرارترى یا برادرت؟
وقتى که چشمهاى کریمت به خون نشست
دیگر نداشت تاب تماشا برادرت
مىکرد غرق بوسه جبین شکسته را
بر دامنش گرفته سرت را برادرت
اینجا حدیث تشنگى از جنس دیگرىست
اینک تو تشنهکامى و سقّا، برادرت!
هر چند آب، مرهم لبهاى تشنه است
صافىتر است از آب گوارا برادرت
چشم امید تشنهلبان تیر خورده است
دیگر نمانده هیچ کسى با برادرت
سرگشته پاى دست و علم سینه مىزند
در خیمهگاه تو تک و تنها، برادرت
موساى طور حیرتى و خیره ماندهاى
بر تکدرخت وادى سینا - برادرت -
حالا که بازوان سِتبرت قلم شدند
در خاک و خون چه مىکشد آیا برادرت
چشم حریص غارتیان است و خیمهها
افتاد اگر کنار تو از پا، برادرت
این تیغهاى تشنه که در خون نشستهاند
پیوند مىدهند تو را با برادرت...
با قامتى شکسته هنوز ایستاده است
بىیار و بىشکیب، شگفتا برادرت...
📝 #احمدرضا_الیاسی
🌐 shereheyat.ir/node/4169
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹فصل آخر🔹
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی
آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه میرفت بییار و یاور ندیدی
آری در آوردن تیر بیدست از دیده سخت است
امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست
آن بُهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی
شد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکت
مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی
بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی
دلخونی اما برادر، دلخونتر از من کسی نیست
آخر تو بر خاک صحرا، مولای بیسر ندیدی
قلبت نشد پاره پاره، آنشب میان خرابه
آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی...
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/3310
✅ @ShereHeyat
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
صد کهکشان فدای دل آسمانیاش
بیدست میخروشد و دریا کنار اوست
ای عشق آتشین! به کجا میکشانیاش؟...
دست از حیات شست که آب حیات شد
این خاک مرده زنده شد از جانفشانیاش
از خود عبور کرد و نوشتند رودها
با اضطراب، چشمهای از پهلوانیاش
از خود عبور کرد و درختان قلم شدند
در اشتیاق دم زدن از زندگانیاش
از خود عبور کرد و ملائک رقم زدند
با خون و اشک، اندکی از بیکرانیاش
از خود عبور کرد و شنیدند بادها
از سمت سروهای پریشان، نشانیاش
تیر از کمان جدا شد و بر خاک، خون نوشت
این چرخ پیر، شرم نکرد از جوانیاش
باران گرفت باز و پس از گریه دیدنیست
در چشم من، تجلّی رنگینکمانیاش
چشم مرا به چهرۀ خورشیدیاش گشود
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
📝 #قربان_ولیئی
🌐 shereheyat.ir/node/2464
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#چارپاره
🔹ناحیه مقدسه🔹
نوحهسُرای حریم قدس تو هستی
مویهکناناند انبیا و ملائک
مهدی صاحبزمان! یگانۀ هستی!
آجَرَکَ الله فِی مُصیبةِ جَدّک
پرچم سرخی به یاد جد تو در باد:
زلف به خون آشنای حضرت یحیی
گریهکنان حسین بوده و هستند:
آدم و موسی و مصطفی و مسیحا
رنج تو دید و ز دست رفت شکیبش
صبر جمیلت کجا و طاقت ایوب؟
داغ تو دید و گذشت از غم یوسف
موج سرشکت کجا و دیدۀ یعقوب؟
هرچه از آن ظهر داغدار شنیدیم
اشک تو فرموده بود و چشم تو دیده:
«هم سر از تن جدا و هم تن بیسر
هم رخ خونین و هم گلوی بریده»...
از پس آن عصر سوگوار، هماره
یکهسوار غروبهای صحاری!
آه نه، آتش گرفته است دلت را
اشک نه، خون است از نگاه تو جاری
صبحِ ظهورت کجاست منتقم عصر؟!
عصر تو کی میرسد؟ که منتظرانیم
تشنۀ آندم که لب ز آب ببندیم
زخمیِ آندم که سر به پات فشانیم
📝 #حسن_صنوبری
🌐 shereheyat.ir/node/4829
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹خون تازه🔹
حس میکنم زمین و زمان گریه میکند
با گریهات تمام جهان گریه میکند
حَیَّ علی الحسین، جهان عازم غم است
هفت آسمان به وقت اذان گریه میکند
هرچند غائبی، همه در محضر توایم
با تو تمام هستیمان گریه میکند
خشکش زدهست از غم لبهای جد تو
آب فرات بیجریان گریه میکند
انگار خون تازهتری بعد سالها
از زخم جای تیر و سنان گریه میکند
ای موج! بیقرارِ که هستی؟ گمان کنم
زینب هنوز هم نگران گریه میکند
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
«إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلا الله»
از ستم کردن بر کسی که جز خدا مددکاری ندارد پرهیز کن.
📗 الکافی، ج۲، ص۳۳۱
🔹پرهیز از ستم🔹
خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
پرهیز کن از ستمگری، در هر حال
در حق کسی که جز خدا، یارش نیست
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹یار مظلومان🔹
كسی كه جان عزیزش، عزیز، پیشِ خداست
به جان هرچه عزیز است، سیدالشهداست
برای مردِ خدا نیست، بیم جان هرگز
كه در مصاف، خطرآشنا و بیپرواست
حسین یاور دین بود و یار مظلومان
حسین خاطرهای تا همیشه پا برجاست
تو را كه مانده به دل حسرتی ز عاشورا
بیا ببین كه جهان صحنهای ز عاشوراست
به خونِ خلق خدا دست ظلم رنگین است
غریو خلقِ ستمدیده روز و شب برپاست
كجاست دست رهانندهٔ خداجویان؟
كه فتنههای زمان در كمین آدمهاست
اگر تو یاور دینی، حسین را دریاب
كه وقت یاری خورشید كربلا حالاست
ز خدمتی كه برآید ز دست، دست مدار
كه در حمایت خلق خدا، خدا با ماست
برای رونق این دین، قیام كرد حسین
قیام او به حقیقت قوام دین خداست
قیام كرد كه برپا بماند اصل نماز
كه این چراغ به ما روشنیرسان، فرداست
حسین دین خدا را، ز خون بهاری كرد
بهار دین خدا در گل نماز شماست
📝 #محمدجواد_محبت
🌐 shereheyat.ir/node/881
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹امیر قافله🔹
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
ببین که در پی قربان شدن به تیغ ستم
چو نخل سر زده از باغ کربلاست حسین...
چو آسمان تنش آذین به گُلستارۀ زخم
صبور مانده به نیزار نیزههاست حسین
به راه دوست، گذشت از جهان و جان بنگر
به استقامت و ایثار، تا کجاست حسین
رها ز رنگ تعلق، به ملک استغنا
رضا به دادۀ حق داده و رضاست حسین
چو شیر شرزه، شکار افکن است و دشمنگیر
به کارزار، همانند مرتضاست حسین
خدای را، مشو از موج حادثات ملول
که در سفینۀ تقدیر، ناخداست حسین
به خون پاک شهیدان کربلا سوگند
که در حریم وفا رحمت خداست حسین
📝 #مشفق_کاشانی
🌐 shereheyat.ir/node/1162
✅ @ShereHeyat
گفت آن که دل تیر ندارد برود
یا طاقت شمشیر ندارد برود
فرداست که این بیشه شود لجّۀ خون
هرکس جگر شیر ندارد برود
📝 #عباس_شاهزیدی
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#قصیده
🔹آن شب...🔹
آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط
گل کرد در قنوت شما ربّنا فقط
تابیده بود عشق به دلها و میوزید
عطر زلال نافله از خیمهها فقط
وقتی نسیمِ گُلنَفَسیهای او وزید
پر شد فضای خیمه ز بوی خدا فقط
پرسید: میروید اگر؟ وقت رفتن است!
کوتاه بود پاسختان: ها! کجا؟ فقط
«کامل عیار سنگ محک خوردهایم ما
آغوشمان گشوده به روی بلا فقط
پولادِ آبدیدۀ ما را توان گداخت
در التهاب حسرت یا لیتنا فقط»
بیرنگ میشدید در آن آزمون سرخ
منهایتان گرفت از او رنگ ما فقط
باور نداشتید اگر عشق را، چرا
برداشتند پرده ز چشم شما فقط؟
روزی که آه شیونیان شور خاک داشت
زد خیمه گلخروش شما در فضا فقط
یک کاروان دلید ولی روی نیزههاست
سرهایتان در این سفر از هم جدا فقط
منظومۀ بلند شهادت سرودنیست
با حنجر بریده سر نیزهها فقط
زنجیرۀ قیام تو را امتداد داد
زینب به حلقه حلقۀ دام بلا فقط
بر روی نی چو دید گلافشانی تو گفت:
میخواهد این بهار شکوه تو را فقط
از حر مجال شرم گرفتهست خندهات
یعنی که از تو شِکوِه ندارم، بیا فقط
روزی که عشق و عاطفه تاراج میشدند
سهم تو بود پارهای از بوریا فقط
افزونتری ز حوصلۀ ما، هزار حیف
از تو اگر که داغ بماند به جا فقط
قادر به وصف شأنِ اَبَرمردیِ تو نیست:
غیرت فقط، گذشت فقط، ابتلا فقط
بر قامت شکوه شما قد نمیدهد
عزت فقط، حماسه فقط، مرحبا فقط
گم میشود خروش بلند رهاییات
در لابهلای همهمه و هوی و ها فقط
دردا که دشمنان تو را شاد کرده است
چون و چرای خیل مسلماننما فقط
تا کعبه را مباد که «بیت الصَّنم» کنند
باید به این «هُبَلزدگان» گفت: «لا» فقط
ای از زمان همیشه فراتر که مانده است
از تو به یاد، خاطرۀ کربلا فقط
هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست
ای خطبۀ حماسی سُرخت رسا فقط
گیرم که ماجرای شما را رقم زدند
روز اَلَست با قلم ابتلا، فقط
ما را به عمق فاجعه هرگز نمیبرند
دردا و وامصیبت و واویلتا فقط
تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟
خون بود و داغ بود و عطش بود و شعله بود
امّا نبود این همۀ ماجرا فقط
افتاده از نفس جرس، ای همنفس بیا
یک شیون است فاصله تا نینوا فقط
او ماند و خونحماسۀ او ماند و عشق ماند
از ما چرا به جای بماند صدا فقط؟!
نازم به این قیام، که تکمیل میشود
با انقلاب «قائم آل عبا» فقط
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹صبح شهادت🔹
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
لهیب تشنگیات، روح دشت را میسوخت
فرات موجزنان گرچه در کنار تو بود
به رزم، قصد فنای جهان، گرت میبود
نه آسمان، نه زمین، مردِ کارزار تو بود
اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد
ز خون پاکِ دلیران جاننثار تو بود
به جای ماند اگر نامی از جوانمردی
ز پایمردی یاران نامدار تو بود
به پیشواز اجل آن چنان کمر بستی
که مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود
شُکوه نام بلند تو، جاودان باقیست
که سربلندی و آزادگی، شعار تو بود
به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم
گلی که از چمن حُسن، یادگار تو بود
اگرچه گلشنت ای باغبان به غارت رفت
خزانِ باغِ تو، آغازِ نوبهارِ تو بود
درخت عدل و مروّت که آبیاری شد
رهین منّت شمشیر آبدار تو بود
به جز دل تو که بود از وصال، خرّم و شاد
جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود
به غیرِ داغ محبت به دل نبود تو را
اگرچه سینهٔ هر لاله داغدار تو بود...
📝 #ذبیح_الله_صاحبکار
🌐 shereheyat.ir/node/869
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل_مثنوی
🔹آخرین شب🔹
ای آفتاب صبر کن این آخرین شب است
این آخرین شبانۀ آرام زینب است
این نازدانهها که در آغوش مادرند
در دست باد، بعد تو گلهای پرپرند
بعد از تو در محاصرۀ شعلهها و خار
گلهای پرپرند به میدان کارزار
دلبندهای قافله شلاق میخورند
از شعلههای حرمله شلاق میخورند
این خیمهها چو ابر پراکنده میشوند
فردا پس از تو، شب نشده کنده میشوند
فردا غروب آن سوی گودال قتلگاه
در ابرهای دلهره، غلتان به خاک، ماه
ماه ایستاده دفعۀ آخر ببیندت
جایی نماز کن که برادر! ببیندت
آهسته از کنار حرم بگذر، ای امید!
با ذکر یا صبور! که خواهر ببیندت
شاید رقیه تشنۀ دیدار دیگریست
معلوم نیست دفعۀ دیگر ببیندت
دیدار دیر میشود امشب که بگذرد
تا گوشۀ خرابه که یکسر ببیندت
مادر نخفته طفل تو بسیار تشنه است
یک سر بزن به خیمه که اصغر ببیندت
ای اعتبار خاک سر از سجده بر مدار
این خاک دیر نیست که بیسر ببیندت
تا هست آسمان به هوای تو میتپد
فردا که بیبرادر و یاور ببیندت
تا هست معنی شب و روز جهان تویی
فردا که چون حقیقت کوثر ببیندت
فردا کلام روشن زهرا کلام تو
فردا زمانه غرّش حیدر ببیندت
فردا که بعد قتل کسانت، زمانه باز
آرام و باشکوه و دلاور ببیندت
در جانگدازِ واقعهها هر که هر کجا
زیباترین تجسم باور ببیندت
ای خطبۀ منای تو تا هست در تپش
تا هر خطیب بر سر منبر ببیندت
تو آمدی که مستی دنیا پرد ز سر
در مجلس شراب، منور ببیندت
قرآن تویی که بر سر نی خواندنیتری
کوفه میان خطبۀ خواهر ببیندت
بنگر به عزم خواهر و صبر و ارادهاش
در آخرین نماز شب ایستادهاش
تا هست روزگار پر است از سلام تو
بعد از تو هست چادر خواهر پیام تو
این چادر از نگاه تو معنا گرفته است
هر دل به خیمهگاه تو مأوا گرفته است
طفل تو رمز هستی و باب نجات ماست
سقای تشنه، راز رشید حیات ماست
عباس گفت تشنه بر این رود بگذرید
با خود جز آبروی دو عالم نیاورید
یک مشت بر نداشت که دل با تو باختهست
پاک است دست هر که علی را شناختهست
سقا که هر سبو به جهان است مست اوست
سقا که آب تشنۀ یک جرعه دست اوست
پیغام و درس کرببلا دستهای او
در گوش خلق زنده و مانا صدای او
گوید که دل به جرعۀ دنیا مبند هیچ
با آب و خاک عالم بیآبرو مپیچ
شیطان اگر چه آوردت صد دلیل باز
یاد آر از آه و آهن و دست عقیل باز
یاد آر از لبی که در این عشق تشنه ماند
مشکی که معنی عطش و عهد را رساند
یک قطرهای به نیت دریا وضو بگیر
خود را بباز و هستی جاوید از او بگیر
باید تمام بر سر پیمان گذاشتن
جان گر به قدر طاقت ششماهه داشتن
ای جان ما حسین، به ما زان عطش ببخش
جان جهان به هر دل و هر جان عطش ببخش
روی مرا که همچو شب بیستارهایست
جز جامۀ سیاه عزای تو چاره نیست
جون و حبیب رمز سیاه و سپید ماست
ای آنکه گریه بر تو تمام امید ماست
با گریه خون ما به تو پیوند میخورد
با اشک جان به یاد تو سوگند میخورد
خورشید سربریده که فردا شروع توست
دنیا اگر چه تشنۀ صبح طلوع توست
ای آفتاب صبر کن این آخرین شب است
این آخرین شبانۀ آرام زینب است
📝 #علی_محمد_مؤدب
🌐 shereheyat.ir/node/5689
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
فرازی از یک #مثنوی
🔹خیمه در خیمه عطش🔹
..عَلم حادثه بردار، سفر باید کرد
پای در معرکه بگذار، خطر باید کرد
بار بربند دگر ترک وطن باید گفت
تیغ برگیر که با تیغ سخن باید گفت..
عشق گوید که از این مرحله چون باید رفت؟
بیسر و بیکفن، آغشته به خون باید رفت
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله
هر که دارد سر همراهی ما بسمالله»
هر که را ذوق جراحت نَبُوَد، برگردد
هر که را شوق شهادت نَبُوَد، برگردد..
بگذارید که خامان ز خطر بگریزند
سایهها در دل ظلمت، ز سحر بگریزند
هان که فردا سر و شمشیر به هم خواهد خورد
سرنوشت همه با تیغ رقم خواهد خورد
::
محشری بود تماشایی و عاشورایی
که به تصویر نیاید ز قلمفرسایی
راهی از معرکه میرفت به آغوش بهشت
رهروانش همه دریادل و آیینهسرشت
شهسواران پی معراج کمر میبستند
زره حادثه مردانه به بر میبستند
مرگ از هیبت آنها متواری میشد
تا صف خصم ستمپیشه فراری میشد
همه را شوق، که ای کاش ز نو زنده شویم
زخمها خورده و در خون خود افکنده شویم
کاش صد بار بمیریم و ز نو جان گیریم
پیر رخصت دهد و جانب میدان گیریم
تا نفس میدمد از حنجره تکبیر زنیم
در رکاب پسر فاطمه شمشیر زنیم..
📝 #جلال_محمدی
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل_پیوسته
🔹صبح محشر🔹
مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
آفتاب از خانهاش بیرون نمیآید چرا؟
شرم دارد گوییا از این چنین فردا شدن
با حسین این چند ساعت رهسپردن ساده نیست
جرئتی میخواهد آخر، روز عاشورا شدن
چشمههایی از دل شب گرم جوش و پویشاند
چند منزل راه مانده تا خود دریا شدن
در دل تاریخ سرّی بود از عهد قدیم
در چنین روزی قراری داشت تا افشا شدن
::
الغرض آنان که این صبح مشجر دیدهاند
صحنۀ روز قیامت را مصور دیدهاند
دشت گویا شب نخوابیدهست و در کابوس تلخ
هرچه سنگ و چوب، خواب صبح محشر دیدهاند
دشمنان چون برگ لرزانند بر شاخ درخت
چونکه در یک جنگ، هفتاد و دو لشکر دیدهاند
یک طرف عباس در رزم است و در سمتی حسین
وای بر قومی که در یک صف، دو حیدر دیدهاند
ظهر عاشورا به چشم خود همه اهل حرم
برگ قرآن در میان دشت پرپر دیدهاند
ساکن دیر بحیرا کو که امشب راهبان
در سر خونین علامات پیمبر دیدهاند
📝 #سیدابوطالب_مظفری
🌐 shereheyat.ir/node/5658
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹تکرار تاریخ🔹
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
هر چند فردا با غروبش میرود اما
این داستان یک روز عالمگیر خواهد شد
این ماجرا تا روز محشر تازه میماند
هر لحظهاش با اشکها تکثیر خواهد شد
سقای تو فردا بدون دست هم باشد
با یک نگاهش کربلا تسخیر خواهد شد
از دیدن حال علیاصغر در آغوشت
دریا هم از نامی که دارد سیر خواهد شد
آنها تو را کنج قفس در بند میخواهند
اما مگر این شیر در زنجیر خواهد شد
هر بوسۀ جدت محمد روز عاشورا
بر زخمهای پیکرت تفسیر خواهد شد
این صحنهها تکرار یک تاریخ ننگین است
قرآن به روی نیزهها تکفیر خواهد شد
شاعر برایش گفتن از آن روز آسان نیست
در هر هجا همراه شعرش پیر خواهد شد
دیشب کنار قبر ششگوشه غزل خواندم
من حتم دارم خواب من تعبیر خواهد شد
📝 #محمد_رفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/3194
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹عصر تاسوعاست...🔹
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش
صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش
خسته با زین و یراقی واژگون آشفته یال
بیسوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش
یا تمام صفحه را با خیمهها همرنگ کن
یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش
آن به دریا رفته دیگر بر نمیگردد به دشت
خشکی لبهای فرزندان زهرا را نکش
او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید
مادرش لیلاست واویلای لیلا را نکش...
ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود
آبروداری کن و رسوایی ما را نکش
عاقبت آن مرد مردستان میآید بعد از آن
کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/2917
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹فردا...🔹
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
📝 #میلاد_عرفانپور
🌐 shereheyat.ir/node/83
✅ @ShereHeyat
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹نظرگاه شهادت🔹
قد برافرازید! یک عالم شقاوت پیش روست
پرده بردارید! صد آیینه حیرت پیش روست
ای حسینی مشربان! در معبد آزادگی
تا نماز آرید، محراب عبادت پیش روست
عقل مینالد: حریفان، تیغ در خون شستهاند
عشق میغرد: نظرگاه شهادت پیش روست
عقل میگوید که: بال خسته را پرواز نیست
عشق میبالد که: اوجی بینهایت پیش روست
دوستی را پاس میدارم که در هُرم عطش
سایهساری در گذرگاه محبت پیش روست
سبز میمانم که در حال و هوای رُستنم
تشنه میرویم، که باران طراوت پیش روست
ای تمام مهربانی در نگاهت یا حسین!
با تو باید آشنا بودن که غربت پیش روست
📝 #جعفر_رسولزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3248
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#غزل
🔹شهد شهادت🔹
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پاسخدهنده اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآنگه «بُریر» دادِ سخن داد آنچنان
ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آنكه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد...
📝 #مهدی_خطاط
🌐 shereheyat.ir/node/1645
✅ @ShereHeyat
#شب_عاشورا
#قصیدهواره
🔹با عطش وارد شوید!🔹
حضرتِ عباسی آمد شعر، دستانش طلاست
چشم شیطان کور! حالم امشب از آن حالهاست!
با عطش وارد شوید! اینجا زمین علقمهست
مجلسِ لبتشنگانِ حضرت سقا به پاست
جمع بیپایان ما را نشمرید آمارها!
جمع ِ ما هر جور بشمارید هفتاد و دو تاست
جای دنجی خواستی تا با خدا خلوت کنی
این حسینیه که گفته کمتر از غار حراست؟
اشک را بگذار تا جاری شود، شور افکند
هرچه پیش آید خوش آید، اشک مهمان خداست
شانه خالی کردهایم از کلّ یومٍ اشک و آه
گریهٔ حُرّیست این شبگریهها، اشکِ قضاست
اذن میدان میدهند اینجا به هرکس عاشق است
با رجزهای اباالفضلی اگر آمد سزاست
هروله در هروله این حلقه را چرخیدهایم
های! ای هاجر! بیا در این حرم، اینجا صفاست
شورِ ما را میزند هر تشنهکامی گوش کن!
حلقِ اسماعیل هم با العطشها همصداست
أیها العشاق! آب آوردهام غسلی کنید
شامِ عاشوراست امشب، مقصد بعدی مناست
خندهٔ قربانیان پُر کرده گوش خیمه را
من نفهمیدم شب شادیست امشب یا عزاست؟!
گریههاتان را بیامیزید با این خندهها
سفرهٔ این شبنشینان، تلخ و شیرینش شفاست
آب باشد مال دشمن، ما تیمم میکنیم
آبهای علقمه پابوسِ خاک کربلاست
ما اذانهامان اذانِ حضرتِ سجّادی است
همهمه هر قدر هم باشد صدای ما رساست
أشهدُ أنَّ محمّد جدّ والای من است
أشهد أنَّ علی إلّای بعد از لافتاست
یک نفر از حلقه بیرون میزند وقت نماز
سینهٔ خود را سپر کرده مهیای بلاست
ای مکبّر! وقت کوتاه است، قد قامت بگو
صف کشیدند آسمانها، پس علیاکبر کجاست؟
گفت قد... قامت... جوانها گریهشان بالا گرفت
راستی! سجادههای ما همه از بوریاست!
از علیاکبر مگو! میپاشد از هم جمعمان
یک نفر این سو پریشان، یک نفر آن سو رهاست
چارهٔ این جمع بیسامان فقط دستِ یکیست
نوحهخوان میداند آن منجی خودِ صاحب لواست
گفت: «عباس»! آن طرف طفلی صدا زد: «العطش»
ناگهان برخاست مردی، گامهایش آشناست
مشک را بر دوش خود انداخت بسم الله گفت
زیر لب یکریز میگفت از من آقا آب خواست
حضرتِ عباسی از من دیگر اینجا را نپرس
آسمان را از کمر انداختن آیا رواست؟
📝 #انسیه_سادات_هاشمی
🌐 shereheyat.ir/node/850
✅ @ShereHeyat
هر جا که صلای «لا و الّا» زدهاند
هفتاد و دو لاله خیمه آنجا زدهاند
«یاران کلیم» اگر گذشتند از نیل
«اصحاب حسین» دل به دریا زدهاند
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#شهدا
#غزل
🔹ایستاده باید مرد!🔹
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگیست
به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد
قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ
به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد
چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت
چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد
اگر که راه به پایان جاده خواهی برد
هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد
در این قبیله کسی عاشق شهادت بود
که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد
به پایمردی سقّای کربلا سوگند
که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد...
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/1593
✅ @ShereHeyat
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹رخصتِ میدان🔹
آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
بعد از حبیب و حُر و زُهیر و غلام ترک
آماده میشوند جوانان یکی یکی
پا در رکاب، رخصت میدان گرفتهاند
با التماس، دست به دامان، یکی یکی
پیغمبرانه غزوه به پا کردهای که باز
غوغا کنند حمزه و سلمان یکی یکی
دیشب در آسمان دو انگشت معجزه
بودند محو روضۀ رضوان یکی یکی
روح تغزّلاند، شکوه قصیدهاند
شمشیر میکشند غزلخوان یکی یکی
از دست میروند عزیزان و... خیمهها،
کمکم شدهست کلبۀ احزان یکی یکی
بر نیزهها در اوجِ رجزآیههای کهف
تفسیر شد حماسۀ قرآن یکی یکی
بالای نیزهها چه غریبانه میوزند
انبوه گیسوان پریشان یکی یکی
📝 #علی_اصغر_شیری
🌐 shereheyat.ir/node/5185
✅ @ShereHeyat