eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹بانوی حماسه🔹 بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را تکلیف چیست؟ منتظران ظهور یار! آماده‌ایم ما همه آیا ظهور را؟! آن شیعه صادق است که در محضر امام فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را! موسی‌صفت بخوانی از اولاد فاطمه، روشن کنند در دلِ تو شمع طور را یا فاطمه جوانه زده اشک‌های تو در کوچه‌باغ آینه گل‌های نور را بانو از آن‌چه می‌شود و آن‌چه شد بگو از راز سربه‌مُهر کرامات خود بگو بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو از لحظۀ توسل رزمندگان به تو آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود از لحظه‌ای بگو که شلمچه غرور داشت صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت ای مادر سپاه دلیران سخن بگو ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو از لطف خود بگو به سپاه مقاومت ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت «الجار ثمّ دار!» دعا کن دعا رواست بانو! نجات مردم بحرین با شماست ما سال‌هاست مفتخر از یاری توایم شاگردهای مکتب بیداری توایم مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست فردای پر امید و صلابت از آنِ ماست رنج زمان و سختی دوران جدید نیست در نسل شیعیان علی نا امید نیست هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است همراه ما امید به فردای روشن است دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود مؤمن امیدوار به فضل خدا شود ما مؤمنان کتاب خدا را که خوانده‌ایم آیات سورۀ شعرا را که خوانده‌ایم وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب مأیوس و ناامید و پر از غصه و تَعَب هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب: کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت در عین ناامیدی امّت، امید داشت ناگاه حق به یاری یاران خود شتافت دریا برای امّت موسی ز هم شکافت آری! ز مکر و خدعۀ اهل جهان چه باک؟! موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟! خوش‌بین به راهِ روشن و فردای خود شویم در این مسیر، پیرو موسای خود شویم از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟! خوش‌بین به راه خویش! نه لبخند دشمنان ماییم امتّی که امامت، حیات ماست این جلوۀ عظیم کرامت، حیات ماست زهرا رسانده است به ما این پیام را باید گرفت دامنِ پاک امام را... گفتی به ما امام همانند کعبه است در مجد و احترام همانند کعبه است باید همیشه خلق کند گرد او طواف زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف وقتی حقایق ازلی بود در خطر دین خدا و جان ولی بود در خطر وقتی که عده‌ای همه پیمان شکسته‌اند یا آنکه در ادامۀ این راه خسته‌اند تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد باید که در مقابل تحریف ایستاد دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد هم خطبۀ تو باعث افشاگری شده‌ست هم ندبۀ تو مطلع احیاگری شده‌ست مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم چون تو همیشه سالک راه خدا شویم جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس عهدی که کرده‌ایم به همت وفا کنیم در قدس ما نماز جماعت به‌پا کنیم 📝 @ShereHeyat
🏴 همزمان با ایام شهادت بانوی عالم حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) و در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، «پایگاه شعر هیأت» رونمایی شد. 🌐 shereheyat.ir ✅ @ShereHeyat
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 «پایگاه شعر هیأت» که به همت دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر راه‌اندازی شده است و شامل بیش از ۲۰۰۰ شعر از حدود ۳۰۰ شاعر در ۱۱۰ موضوع است؛ به نشانی shereheyat.ir در دسترس مخاطبان قرار گرفت. ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کنار تربت زهرا🔹 بیا که باغ پر از عطر دلربایی توست نسیم، چشم به راه گره‌گشایی توست به باغبانی تو چشم دوخته‌ست بهار چمن چمن گل این باغ، رونمایی توست نشسته در ره وصلت سحر چراغ به دست سپیده منتظر نور کبریایی توست... خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند که بی ستاره‌ترین شب، شب جدایی توست بیا که دیدن رویت بهشت موعود است بهشت پرتوی از جلوۀ خدایی توست مدینه را تو صفا می‌دهی ز مقدم خویش مدینه تشنه دیدار و آشنایی توست کنار تربت زهرا اگر چه شمعی نیست بقیع، شب همه شب غرق روشنایی توست هنوز صحبت آن مادر شهید این است: شفای سینۀ من اشک کربلایی توست 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مزار بی‌نشان🔹 نگاه تو... سکوت مبهم ما چرا غمگین نباشد عالم ما؟ تو هم غم داری،‌ امّا گفته بودم تفاوت دارد این غم با غم ما من و دل، شیعۀ دردیم مولا! بدون تو چه می‌کردیم مولا! تو هستی،‌ آن که حاضر نیست، ماییم دعا کن زود برگردیم مولا! تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ دلم، تنهاترین مرد است مولا! اگر چه بی‌تو دل‌سرد است مولا! تحمّل می‌کند زخم زبان را دل من شیعۀ درد است مولا! ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست جهان در حسرت بسیار مانده‌ست نمی‌آیی چرا؟ چشم‌انتظارت گلی بین در و دیوار مانده‌ست دل سبز و جوانی دارد این گل ولی قدِّ کمانی دارد این گل بیا، چشم‌انتظار توست آخر مزار بی‌نشانی دارد این گل 📝 📗 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹او فاطمه‌ست...🔹 تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است شأن نزول یک پری از آسمان به خاک دامان مادری‌ست که در شأن کوثر است هر مصرعم لبی‌ست که لبخند می‌زند این بیتِ من شبیهِ لبان پیمبر است... او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹دیر آمدم🔹 دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیأت، میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می‌سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹یا زهرا🔹 صبحِ تقویم گفت یا زهرا همه هستی‌م گفت یا زهرا نور زهرا که در جهان پیچید هفت اقلیم گفت یا زهرا آدم آموخت علم أسما را بعد تعلیم گفت یا زهرا ملت انقلابی ایران وقت تحریم گفت یا زهرا محشری شد شبی که فرمانده پشت بی‌سیم گفت یا زهرا و اباالفضل دست‌هایش را کرد تقدیم گفت یا زهرا هی امان‌نامه می‌فرستادند جای تسلیم گفت یا زهرا عارفی سرّ عشق می‌دانست هرچه گفتیم گفت یا زهرا 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹تشییع آینه🔹 نیمه‌شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف، احمد به استقبال او ظاهرا تشییع یک پیکر، ولی باطناً تشییع زهرا و علی... دو عزیز فاطمه همراهشان مشعلِ سوزانشان از آهشان ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک، آمال علی... زَمزَمش در چشم و لَب در زمزمه در سخن با خاطرات فاطمه: مرغ جانت از قفس، آزاد شد رفتی اما دوست، دشمن‌شاد شد! شب نهادی پا به کوچک‌خانه‌ام می‌بَرم شب هم تو را بر شانه‌ام خانه‌ام را رشک گلشن داشتی سوختی چون شمع و، روشن داشتی... ذره‌ای مِهر تو در کاهِش نبود بر لبت نُه‌سال، یک‌خواهش نبود! بارها از دوش من برداشتی جای آن تابوت خود بگذاشتی ای تو را کار و عبادت، متصل دستۀ دستاس، از دستت خجل با تو، غم در خانۀ من جا نداشت بَعد تو در جای‌جایش پا گذاشت یاد داری خانه هرگه آمدم با تپش‌های دلم در می‌زدم؟ با صفای کامل و مِهر تمام صد غمم بردی ز دل با یک‌کلام بس نگاه ناتمامم کرده‌ای با لب بی‌جان، سلامم کرده‌ای من که بودم با تو غرق آرزو، خاک می‌ریزم به فرق آرزو نی علی از درد، گل‌گون گریه کرد از غمت دیوار و در، خون گریه کرد داغ تو بنیان‌کَنِ صبر علی‌ست خانۀ بی‌فاطمه قبر علی‌ست... 📝 📗 🌐 shereheyat.ir/node/1190@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹ام ابیها🔹 منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست محبوبیت فاطمه محدود به این‌ها مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین خانۀ زهراست به معنا پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی روزی که بخندد همۀ شهر بهاری‌ست آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند آن شب که بگرید...چه می‌آید سر مولا؟ از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست لبخند فراری شده کاری بکن اَسما کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر درد است سراپا و سکوت است سراسر این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟ دور کمرش شال عزا بست پیمبر از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر خالی‌ست مشام همه، کافور بیاور... 📝 📗 🌐 shereheyat.ir/node/1217@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹هجده سحر🔹 ...چه بانویی که هر شب سفرهٔ اشک است مهمانش همه کروبیان در عرش مبهوت چراغانش هزاران باغ عطرآگین به فطرت در وجود آمد ز گل‌های فضیلت‌پرور طرف گلستانش چه پلکی زد که مبهوتش زمین صد رنگ را گل کرد صد آیینه تمام آسمان‌ها گشت حیرانش... شکفته باغ بینش در جوار چشمۀ نورش نشسته آفرینش در کنار سفرۀ نانش خدا فرموده تا هجده سحر مهمان ما باشد فرشته‌خلقتی که خلق می‌پندارد انسانش اگر شعب ابی‌طالب، اگر غصب فدک باشد محال است آری آری، بگذرد از عهد و پیمانش نمی‌سازند با سازش هوادارن راه او گواه من وصیتنامهٔ سرخ شهیدانش مدینه، گرچه قبرش را نشان کس نخواهد داد زیارتنامه می‌خواند کنار قبر پنهانش همان قبری که از تشییع پنهانی خبر دارد از اندوه علی، از دل‌پریشانی خبر دارد چه اندوهی که شب خالی ز عطر یاس و شب‌بو شد زمان یک‌سر بدآهنگ و زمین یک‌باره بدخو شد من از «لاتَرفَعوا اصواتکم» در شهر می‌گفتم نمی‌دانم چرا در پشت این خانه هیاهو شد نمی‌دانم چه در شهر مدینه اتفاق افتاد که هر شب نالهٔ «عَجّل وفاتی» سهم بانو شد چه خوابی؟ تا سحر پهلو به پهلو می‌شود اما مگر با درد پهلو می‌توان پهلو به پهلو شد؟ دلش می‌خواست دست و بازویش وقف علی باشد غلاف تیغ اما میهمان دست و بازو شد همه دیدند دست او دگر بالا نمی‌آمد به هر زحمت ولی در روز آخر خانه جارو شد همان دستی که بعد از غسل بیرون از کفن آمد یتیمان را در آغوشش گرفت و خوب دلجو شد چه خوش آن شب، مُصَفّا کرد باغ مهربانی را چه زیبا ریخت در پای علی نقد جوانی را 📝 📗 🌐 shereheyat.ir/node/1257@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹جاء الحق🔹 در آیه‌های نور، مستور است زهرا نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا بالاتر از شأن امامت رتبۀ اوست یادآور نطق محمد خطبۀ اوست سرفصل آن، محکم‌ترین فصل الخطاب است هر سطر آن، تفسیری از ام الکتاب است الله را با مَدِّ آه خود مدد داد توحید را با خطبه‌اش عمر ابد داد تیغ بیانش ذوالفقار فتح دین است انا فتحنای امیرالمؤمنین است... باید همه از سیرتش الگو بگیریم درس حیات طیبه از او بگیریم... ای معنی «اَلمَرأةُ رَیحانه» ای گل! گفتی «جَهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّل» چادرنمازت کعبۀ عشق و عفاف است هفت آسمان دور سرت گرم طواف است «اَلجار ثُم الدّار» را تفسیر کردی نور دعایت را چه عالمگیر کردی... «والفجر» با زهرا «لیالٍ عشر» داریم «والشمس» با خورشید، حشر و نشر داریم در سایه‌اش آیات فتح و نصر با ماست «والعصر» الطاف ولیِ عصر با ماست ما انقلابی بر مدار نور داریم فجرآفرینیم، انفجار نور داریم اُم ابیها مادر صلح و قیام است یک جلوه از خیر کثیر او امام است... این ملت از شور حسینی برنگردد یک گام از راه خمینی برنگردد... در راهمان گرچه بلند و پست داریم وقتی علی داریم کی بن بست داریم؟ ما بر فراز قله‌های اقتداریم در گردباد فتنه کوهی استواریم این سرزمین را آسمان‌ها خاکبوس است این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم یک گام از خط مقدم برنگشتیم... ما با شهادت «افضل الاعمال» داریم تا «مطلع الفجرِ» فرج چشم انتظاریم «در خاطرم شد زنده ياد فاطميون» جاى شهيدان حرم خالى‌ست اكنون... در راه حق از معبر دنیا پریدند «با رمز یا زهرا حماسه آفریدند» وقتی در این کشور سپاه قدس داریم یعنی که چشمی هم به راه قدس داریم امروز مرز کفر با اسلام شام است یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است حالا که داعش را چنین درهم شکستیم در منطقه راه نفوذ کفر بستیم ما وارثان فتح خیبر بی‌قراریم امروز شوق محو اسرائیل داریم از «جاء نصرالله و الفتح» است پیدا «جاء الحق... اِنَّ الباطلَ کانَ زَهُوقا» برخیز «سُبحان الّذی اَسری» بخوانیم مدح علی تا مسجدالاقصی بخوانیم وقتی در این کشور ولایت حکم‌فرماست این ملک، جمهوری اسلامی زهراست در سایۀ خیر کثیرش کشور ماست چون یک علی از نسل زهرا رهبر ماست زهرا به قرآن و علی جان داد و جان داد راه حمایت از ولایت را نشان داد... کی در مصاف ظالمان کوتاه آمد؟ زهرا کجا با فتنه گرها راه آمد؟ نگذاشت مولایش علی تنها بماند افتاد از پا تا که حق برپا بماند عزمش میان آن در و دیوار نشکست دستش شکست و عهد او با یار نشکست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3543@ShereHeyat