هر یک از مردان به میدان بلا میرفت
در رجزها چیزی از نام و نشان میگفت
چیزی از ایل و تبار و دودمان میگفت
او خودش را ذرهای میدید از خورشید
او خودش را در وجود آن صدای آشنا میدید
او خدا را در طنینِ آن صدا میدید!
گفت و همچون شیر مردان رفت
و زمین و آسمان دیدند:
کودکی تنها به میدان رفت
تاکنون در هر کجا پیران،
کودکان را درس میدادند
اینک این کودک،
در دل میدان به پیران درس میآموخت
چشمهایش را به آن سوی سپاهِ تیرگی میدوخت
سینهاش از تشنگی میسوخت
چشم او هر سو که میچرخید
در نگاهش جنگلی از نیزه میرویید
کودکی لب تشنه سوی دشمنان میرفت
با خودش تیغی ز برقِ آسمان میبرد
کودکی تنها که تیغش بر زمین میخورد
کودکی تنها که شمشیر بلندش کربلا را شخم میزد!
در زمین کربلا با گامهای کودکانه
دانهٔ مردانگی میکاشت
گرچه کوچک بود؛ شمشیر بلندی داشت!
کودک ما در میان صحنه تنها بود
آسمان، غرق تماشا بود
ابرها را آسمان از پیشِ چشمِ خویش پس میزد
و زمین از خستگی در زیر پای او نفس میزد
آسمان بر طبل میکوبید
کودکی تنها به سوی دشمنان میراند
میخروشید و رجز میخواند
دستهٔ شمشیر را در دست میچرخاند
در دل گرد و غبارِ دشت میچرخید
برق تیغش پارهٔ خورشید!
شیههٔ اسبان به اوج آسمان میرفت
و چکاچاکِ بلند تیغها در دشت میپیچید
کودک ما، با دل صد مرد
تیغ را ناگه فرود آورد!
و سواران را، ز روی زین
بر زمین انداخت
لرزهای در قلبهای آهنین انداخت
من نمیدانم چه شد دیگر
بس که میدان خاک بر سر زد
بعد از آن چیزی نمیدیدم
در میان گرد و خاک دشت
مرغی از میدان به سوی آسمان پر زد
پردهٔ هفتآسمان افتاد
دشت، پرخون شد
عرش، گلگون شد
عشق، زد فریاد
آفتاب، از بام خود افتاد
شیونی در خیمهها پیچید
بعد از آن، تنها خدا میدید
بعد از آن، تنها خدا میدید
قصهٔ آن کودک پیروز
سالها سینه به سینه گشته تا امروز
بوی خون او هنوز از باد میآید
داستانش تا ابد در یاد میماند
داستان کودکی تنها که شمشیر بلندش کربلا را شخم میزد!
خون او امروز در رگهای گل جاریست
خون او در نبض بیداریست
خون او در آسمان پیداست
خون او در سرخی رنگینکمان پیداست
این زمان، او را
در میان لالههای سرخ باید جُست
از میان خون پاک او در آن میدان
باغی از گل رُست
روز عاشوراست
باغِ گل، لب تشنه و تنهاست
عشق اما همچنان با ماست
📝 #قیصر_امینپور
📗 #ظهر_روز_دهم
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
🔹تعزیه🔹
بادها
نوحهخوان
بیدها
دستهٔ زنجیرزن
لالهها
سینهزنان حرم باغچه
بادها
در جنون
بیدها
واژگون
لالهها
غرق خون
خیمهٔ خورشید سوخت
برگها
گریهکنان ریختند
آسمان
کرده به تن پیرهن تعزیه
طبل عزا را بنواز ای فلک
📝 #عمران_صلاحی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
🔹شب عزا🔹
باز هم شب عزاست
شهر، دشت کربلاست
شب به گردن زمان
شال تیرهٔ عزاست
بوی یک غم بزرگ
توی کوچهها رهاست
آنچه میرسد به گوش
هایهای گریههاست
قلب سنگ هم پر از
نالههای بیصداست
پشت ما، شکسته است
درد، درد بیدواست
ای شب، ای ستارهها
آفتاب ما کجاست؟
📝 #جلال_محمدی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#ورود_کاروان_به_کربلا
🔹آخرین منزل🔹
او گفت: «اینجاست!»
در موج پر رنگ صدایش
زنگ شترها بىصدا شد
پاى شترها ماند در راه
در کاروان خسته ناگاه
موج هیاهویى به پا شد
از خاک صحرا
یک مشت برداشت
آن وقت، آرام
تکرار کرد او گفتهاش را:
«اینجاست! اینجا
رنج سفر کوتاه شد
چون آخرین منزل همینجاست
این خاک ما را مىشناسد
این آسمان، این خاک تبدار
این وسعت دشت...»
آرام برگشت:
«هر کس نمىخواهد بماند
هرکس نمىخواهد بمیرد
در چشم شب، آسوده راه خویش گیرد
شب یار او باد
هرکس که مىخواهد بماند
باید بداند
فردا صداى نیزهها مىپیچد اینجا»
فرداى آن روز
در چشم سرخ آسمان محشر به پا بود
بر سینهٔ دشت
بر خاک گلرنگى که نامش «کربلا» بود
📝 #ملیحه_مهرپرور
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
🔹خجالت آب🔹
آب هستم، آب هستم، آب پاک
جاریام از آسمان تا قلب خاک
گاه ابر و گاه باران میشوم
گاه از یک چشمه جوشان میشوم
گاه از یک کوه میآیم فرود
آبشار پر غرورم، گاه رود
گاه قطره، گاه دریا میشوم
گاه در یک کاسه پیدا میشوم
روز و شب هر گوشه کاری میکنم
باغها را آبیاری میکنم..
گرچه آبم، روزی اما سوختم
قطره تا دریا، سراپا سوختم
تشنهای آمد لبش را تر کند
چارهٔ لبتشنهای دیگر کند
تشنهای آمد که سیرابش کنم
مشک خالی داد تا آبش کنم
تشنهٔ آن روزِ من عبّاس بود
پاسدار خیمههای یاس بود
خون عباس علمدار رشید
قطرهقطره در درون من چکید..
چشمهایم خواب، موجم خفته باد
آبی آرامشم، آشفته باد!..
وای بر من، وای بر من، وای دل
مانده در مرداب حسرت پای دل
پیچ و تاب رودم از درد دل است
برکه از اندوه دل پا در گل است
چشمه از غم روز و شب نالان شده
ابر هم از رنج من گریان شده
گریهٔ من شرشر باران شده
غصهام در گریهها پنهان شده
دود داغم ابرها را تیره کرد
آسمانها را سراپا تیره کرد
آب اگر شد اشک چشم، از شرم شد
از خجالت شور و تلخ و گرم شد..
حال، از اکبر خجالت میکشم
از علیاصغر خجالت میکشم
📝 #مصطفی_رحماندوست
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#کربلا
🔹راز کربلا🔹
سالها گفتیم ما از کربلا
از شهید عشق و میدان بلا
از غمش بر سینه و بر سر زدیم
بوسه بر گهوارهٔ اصغر زدیم
چشم ما شد آسمانی تنگ و تار
گریه آمد، گریه آمد، زار و زار
باز هم گفتیم: مظلوما حسین!
بیکس و بیبال و پر، تنها حسین!
او ولی این گونه در آنجا نبود
با خدایش بود، او تنها نبود
بود سیمرغی، نه سیمرغ خیال
داشت آن سیمرغ، هفتاد و دو بال
بال او یاران و فرزندان او
هر یکی دلبستهٔ ایمان او
مقصد سیمرغ دشت کربلا
کربلا بود و ملاقات خدا
کربلا پیچیده مثل راز بود
بهترین، غمگینترین آواز بود
ما نفهمیدیم عمق راز را
معنی زیباترین آواز را
کربلا محدود شد بر سر زدن
گل به سر مالیدن و پرپر زدن
از عطش گفتیم و هی خوردیم آب
گریه کردن شد برای ما ثواب
::
کربلا یعنی دو نیرو، خوب و بد
یک طرف ایمان و یک سو دیو و دد
یک طرف علم و خدا و روشنی
یک طرف جهل و سیاهی، دشمنی
یک طرف هی مهربانی، هی فروغ
یک طرف هی کینه، خودخواهی، دروغ
کربلا یعنی که فردا باز هم
این حقیقت هست و این آواز هم
باز فردا کربلاها میرسد
عشق میآید، بلاها میرسد
بعد از آن هم کربلا تکرار شد
کربلاها در زمین بسیار شد
گرچه نامش بود نام دیگری
نام دیگر داشت هر خونپیکری
باز جنگ و فتنهٔ کفتارها
باز هم تکرار سرها، دارها
باز هم از جغدهایی خشمگین
ریخت فوجی از کبوتر بر زمین
کربلاها آمد و بودیم باز
دست یاریمان نشد سویی دراز
ما فقط در نینوا جا ماندهایم
غافل از این کربلاها ماندهایم
📝 #محمود_پوروهاب
✅ @ShereHeyat_Nojavan
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
زمینه؛ آبروی بابا.mp3
1.66M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#نوحه_نوجوان
#زمینه
🔹آبروی بابا🔹
زبانحال حضرت قاسم و حضرت عبدالله(علیهماالسلام)
در شب عاشورا
خوش به حال تو، که سری داری تو سرا
به منم بگو، چی میگفتن بزرگترا
چی شده داداش، اینقدر خوشحالی چرا؟
مگه عمو چی گفت؟ چرا همهمه برپا شد؟
مگه عمو چی گفت؟ که چشای تو دریا شد
مگه عمو چی گفت؟ که سر از پا نمیشناسی
مگه عمو چی گفت؟ تو چی گفتی که غوغا شد؟
بیشتر از تو، تنگه دلم برا بابام
بیشتر از اون، دوری ازت سخته برام
گفته باشم، هر جا بری منم میام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چطوری بگم، میون خیمه غوغا بود
صحبت عمو، از شهیدای فردا بود
اسم اصغرم، توی اسم شهیدا بود
من که میگم تو هم، پر و بال سفر وا کن
به عمو دل بده، بیا و دلو دریا کن
اگه یه وقت عمو، تک و تنها شد عبدالله
هر جوری که شده، راه رفتنو پیدا کن
فردا باید، آبروی بابا بشیم
فردا باید، هر دوتامون فدا بشیم
فردا باید، شهید کربلا بشیم
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
🌐 shereheyat.ir/node/5583
✅ @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
زمینه؛ ما قاسمای روزگاریم.mp3
1.06M
#امام_حسین علیهالسلام
#پیش_زمینه
#نوحه_نوجوان
🔹ما قاسمای روزگاریم🔹
برای ما کلاس درسه، روضههای تو حسین
نشون میده مسیر عرشو، رد پای تو حسین
ما قاسمای روزگاریم، جونفدای تو حسین
درس اول تو استقامت
درس آخر تو شد شهادت
پا جای پای شما میذاریم
سربلندیم آقا تا قیامت
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الشَّهید
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الغَریب
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا العَطشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملاک ما برا رفاقت، کربلایی بودنه
کسی که کربلایی باشه، با دورویی دشمنه
به راحتی به اعتقادش، پشت پا نمیزنه
اون رفیقی خوبه که گرفته
رنگ کربلا تموم دنیاش
اونکه تا میگن کی با حسینه؟
یاعلی بگه بلندشه از جاش
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الشَّهید
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الغَریب
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا العَطشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قدم قدم میام تو راهت، با دعای خیر تو
به دست هیچکسی ندادم، قلبمو به غیر تو
تلاشم اینه که یه روزی، من بشم زهیر تو
هستیمو به پای تو میذارم
یاری تو میشه افتخارم
من کسیو که شما رو آقا
دوست نداشته باشه دوست ندارم
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الشَّهید
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا الغَریب
اَلسَّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا العَطشان
شاعر و نغمهپرداز: #محمدجواد_الهیپور
🌐 shereheyat.ir/node/5571
✅ @ShereHeyat_Nohe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ تئاتر کاغذی «باران در خیمه»
📝 شاعر: #مهدی_مردانی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
🔹آخرین نیلوفر🔹
غنچۀ پرپر، علیاصغر منم
کودکیهای علیاکبر منم
در دلم شش پنجره از آسمان
در نگاهم رودی از رنگینکمان
پاک هستم، مثل باران، مثل آب
عمهام دریا، عمویم آفتاب
غنچهای از باغ عاشورا منم
آخرین نیلوفر بابا منم
با گلوی تشنه ضربت خوردهام
آب از مشک محبت خوردهام
من همان بیادعای کوچکم
قبلۀ آیینههای کوچکم
📝 #حمید_هنرجو
✅ @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ من هم شما را دوست دارم.mp3
4.86M
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#نوحه
🔹من هم شما را دوست دارم🔹
من روی دستان شما سر میگذارم
ای بچهها! من هم شما را دوست دارم
قلب شما هم جای خدا شد
گهوارۀ من، چَشم شما شد
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی برای من عزاداری گرفتید
از من برای زندگی، یاری گرفتید
هرجا که هستید، پیش شمایم
نوزادم اما دست خدایم
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من در بهشتم، نوحهخوانی را شنیدم
وقتی برایم گریه میکردید، دیدم
روشن، شبیه آب وضویید
رازی اگر هست، با من بگویید!
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این کربلای تشنه، خاکی آسمانیست
ای بچهها! در کربلا هم روضهخوانىست
خوابیده خیمه در بادِ تشنه
این هم منم من، نوزادِ تشنه
«ای وای، ای وای!»
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر برایم قصه گفته تا نمیرم
تا روی خاک تشنۀ صحرا نمیرم
این غنچۀ خشک، چیدن ندارد
نوزاد تشنه، دیدن ندارد
«ای وای، ای وای!»
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
📝 #سیدمحمد_ساداتاخوی
📗 #کبوتران_نوحهخوان
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#حضرت_عباس علیهالسلام
🔹قیامت🔹
میسوزد آسمان
صحرای محشر است
خون خدا چرا
بی یار و یاور است
یک زن در انتظار
آن سوی خیمههاست
یک مشک، مشک آب
در ذهن بچههاست
زخمی و تشنهاند
هم مشک و آفتاب
آبی نخورده است
سقا کنار آب
دستی میان خون
در فکر چاره است
باران نیزه است
مشکی که پاره است
یک دشت، دشت خون
دشتی پر از بلا
اینجا قیامت است
یا دشت کربلا؟
📝 #سعید_عسکری
✅ @ShereHeyat_Nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمینه
🔹ما ملت شهادتیم🔹
میتونه نوجوونی سیزده ساله
معلم تموم دنیا باشه
یه نوجوون به ما اینو یاد داده
که مرگ میتونه زیبا باشه
زیبا میشه چقدر
اگه ما هم یه روز بشیم فدایی حسین
زیبا میشه چقدر
اگه بشیم شهید کربلایی حسین
الهی جا نمونیم دیگه
از این جاموندنا دلگیریم
قسم به غربت آقامون
اگه شهید نشیم میمیریم
«ما ملت شهادتیم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کجا به سِنّ و ساله این شورِ عشق؟
یه چشمه هم میتونه که دریاشه
یه نوجوون به ما اینو ثابت کرد
که مرگ میتونه شیرین باشه
احلی من العسل
شهادتی که از غم حسین فاطمهس
احلی من العسل
که جون عاشقا به زیر دِین فاطمهس
به پای پرچم این مکتب
ماییم که از قدیم میمیریم
قسم به غربت آقامون
اگه شهید نشیم میمیریم
«ما ملت شهادتیم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همیشه سربلنده توی عالم
کسی که سربهدار مولا باشه
یه نوجوون به ما اینو ثابت کرد
که مرگ میتونه رؤیا باشه
رؤیای بینظیر
شهادتینی که پای اماممون بگیم
رؤیای بینظیر
حسین حسین حسینی که میون خون بگیم
قسم به «قاسم» و تقدیرش
در آرزوی این تقدیریم
قسم به غربت آقامون
اگه شهید نشیم میمیریم
«ما ملت شهادتیم»
📝 شاعر: #رضا_یزدانی
🌐 shereheyat.ir/node/5090
✅ @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ امید بابا تویی دلاور.mp3
4.01M
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#نوحه
🔹امید بابا، تویی دلاور🔹
برای صحرا، شب دهم شد
نسیم لبخند، دوباره گم شد
تو خوشخبر باش، خبر بیاور!
علی اکبر، علی اکبر!
نشسته عمه، کنار مادر
به خیمۀ ما، بیا برادر!
علی اکبر، علی اکبر!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زبان گریه، دوباره واشد
سپاه دشمن، هزارها شد
دوباره آمد، سپاه دیگر
علی اکبر، علی اکبر!
نشسته عمه، کنار مادر
به خیمۀ ما، بیا برادر!
علی اکبر، علی اکبر!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده زمستان، بهار بابا!
کسی نمانده، کنار بابا
امید بابا، تویی دلاور!
علی اکبر، علی اکبر!
نشسته عمه، کنار مادر
به خیمۀ ما، بیا برادر!
علی اکبر، علی اکبر!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوار اسبی، تویی و دشمن
خدا نگهدار، برادر من!
رسیده وقت، نگاه آخر
علی اکبر، علی اکبر!
نشسته عمه، کنار مادر
به خیمۀ ما، بیا برادر!
علی اکبر، علی اکبر!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تن تو زخمی، دلم شکسته
کنارت ای گل! پدر نشسته
تویی و دورت، هزارها پَر
علی اکبر، علی اکبر!
نشسته عمه، کنار مادر
به خیمۀ ما، بیا برادر!
علی اکبر، علی اکبر!
📝 #سیدمحمد_ساداتاخوی
📗 #کبوتران_نوحهخوان
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#حضرت_عباس علیهالسلام
🔹اشک و آب🔹
مثل باد در صحرا
در شتاب بودی تو
سوی نهر میرفتی
فکر آب بودی تو
خشم در نگاه تو
بغض در گلویت بود
غرق خاک و خون میشد
هر که پیش رویت بود
تا که پیش چشم تو
رودخانه پیدا شد
خنده بر لبت رویید
اخم چهرهات وا شد
تشنه بودی و لب را
ذرهای نکردی تر
از تو تشنهتر بودند
بچههای پیغمبر
نالههایشان از دور
میرسید بر گوشت
سوی خیمهها رفتی
مشک آب بر دوشت
دشمنان ولی ناگاه
بر تو حمله آوردند
دستهای پر توانت را
از بدن جدا کردند
لحظههای آخر هم
گرچه بیصدا بودی
باز غصه میخوردی
فکر بچهها بودی
خاک کربلا میسوخت
از چکیدن اشکت
آب بر زمین میریخت
چکه چکه از مشکت
📝 #افشین_علا
✅ @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ سردار دست از تن جدا.mp3
2.27M
#حضرت_عباس علیهالسلام
#نوحه
🔹سردار دست از تن جدا🔹
زنجیرزنها
در کوچه بودند
با نوحهخوان
این نوحهها را میسرودند:
سقّای دشت کربلا، اباالفضل
سردار دست از تن جدا، اباالفضل
بابای جانبازم
چون مادر من اشک میریخت
عباس ما، آهسته با زنجیر کوچک
یک در میان –بر دوش خود-
بر دوش بابای بدون دست میزد
عباس و بابا –نوحه میخواندند با هم:
سقّای دشت کربلا، اباالفضل
سردار دست از تن جدا، اباالفضل
📝 #محمدحسین_صادقی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#شب_عاشورا
🔹آخرین دعا🔹
امشب آخرین شب است
آخرین شبی که بچهها
دور سفرهٔ محبت حسین
جمع میشوند...
آخرین شبی
که ستارهها
از شکاف خیمهها
به شبنشینی سپیده میروند
امشب آخرین دعا
امشب آخرین نگاه
در سکوت نیمهشب
گفتگوی کودکانهای به گوش میرسد
توی کوچههای ماه
«عمه جان»
روی بوریای کهنهای
نماز میکند
باد هم برای بار آخرش
بچهٔ میان گاهواره را
خوب، ناز میکند...
امشب آخرین نماز بچهها
روی بال برفیِ فرشتهها
برگزار میشود
باغ پر طراوت علی وفاطمه، ولی
صبح روز بعد، آه
بیبهار میشود!
📝 #حمید_هنرجو
✅ @ShereHeyat_Nojavan
49.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پویانمایی «خیمه خورشید سوخت»
📝 شاعر: #عمران_صلاحی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
شعر هیأت | کودک و نوجوان
#روز_عاشورا
#نوحه
🔹ما همه عزاداریم🔹
دستۀ عزاداران، میرسد به میدانها
مثل دانۀ تسبیح، از سرِ خیابانها
آسمان غمگین هم، گریه میکند با ما
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناله میکند طبل و گریه میکند زنجیر
زنده میشود هر شب، یاد «کودک بیشیر»
یاد خندۀ اصغر، یاد گریۀ بابا
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثل باغ گل در شهر، تکیه بسته شد هرجا
میدهد گل لبخند، دست حضرت زهرا
ما همه عزاداریم، مثل چشمه و دریا
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوحهخوان، نمیخواند... موقع دعا آمد
بچهها! همین امشب، بوی کربلا آمد
عطر حضرت زینب، میوزد در این شبها
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ظهر روز عاشورا، رود تشنه پنهان شد
خاک کربلا خونین، از تن شهیدان شد
آتشی بهپا میکرد، ابر تشنه با گرما
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بال خیمهها انگار زیر پای طوفان بود
بعد اکبر و قاسم، نوبت جوانان بود
کربلا صدا میکرد، دو جوان مادر را
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثل لحظۀ آخر، لالههای خود را دید
بازوی جوانان را مادرانه میبوسید
آسمان عاشورا، گریه کرده بود آنجا
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقت جنگ با دشمن، لالهها جوان بودند
هر دو تشنه و زخمی، هر دو قهرمان بودند
تکه تکه پرپر شد، هر دو لالۀ زیبا
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستههای مشکیپوش، شب به شب دعا کردند
با نوای«یا زینب»، قفل گریه وا کردند
از غروب عاشورا، گریه میکنند اما...
با نوای«واویلا»
نوحهخوان بخوان اما، مثل عصر عاشورا
با نوای«واویلا»
📝 #سیدمحمد_ساداتاخوی
📗 #کبوتران_نوحهخوان
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#روز_عاشورا
🔹عصر روز عاشورا🔹
آسمان سراسر اشک
چشمهها لبالب خون
قلب غنچهها دلتنگ
چشم لالهها گلگون
قلب قلّهها مجروح
تپّهها پر از ماتم
صخرهها سراسر آه
درهها سراپا غم
خیمهها پر از گریه
کربلا پر از لاله
قصهها پر از غصه
سینهها پر از ناله
قامت درختان خم
بوتهها همه بیتاب
چشم بچهها پر آب
چشم مادران بیخواب
گریه میکند دریا
گریه میکند صحرا
گریه میکند عالم
عصر روز عاشورا
📝 #سیدمحمد_مهاجرانی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
شعر هیأت | کودک و نوجوان
#شام_غریبان
#نوحه
🔹کربلا غوغا شده🔹
بچههای سینهزن! روز غمگین خداست
روز عاشورا رسید، پرچم مشکی کجاست؟
کاروانت یا حسین، تشنه و تنها شده!
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مردی از آن سوی دشت، میزند فریادِ جنگ
نوبت باران شده، نوبت بارانِ سنگ
تیر خورده کودکی، رنگ خون، دنیا شده
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در عزای تشنگان، گریه کرده سنگ و چوب
غرق خون شد بچهها، چَشم خورشید غروب
پشت ابر شعلهها، کودکی پیدا شده
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کودک نوزادشان، تشنه است و کم نفس
در دل گهوارهاش، همچو مرغی در قفس
او شبیه ماهی و کربلا دریا شده
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلا گم میشود در میان نالهها
خیمه را آتش زدند، با تمام لالهها
کودکان در آتشاند، عصر عاشورا شده
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چَشمهامان پر شد از گریه با یاد حسین
در گلوها مانده است، طعم فریاد حسین
زندگی با یاد او، روشن و زیبا شده
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طبل هیأت را بکوب، تا عزاداری کنیم
باید او را بعد از این، بیش از این یاری کنیم
روز عاشورای او، روز واویلا شده
کربلا غوغا شده
رنگ خون، صحرا شده، آتشی برپا شده
کربلا غوغا شده
📝 #سیدمحمد_ساداتاخوی
📗 #کبوتران_نوحهخوان
✅ @ShereHeyat_Nojavan
#شعر_عاشورایی
#کاروان_اسیران
🔹شعاع سرخ خورشید🔹
تمام آسمان، غم
زمین ترک ترک، خشک
تمام بوتههایش
تکیده، تک به تک، خشک
در این زمینه تفته
مگر که زندگی نیست؟
از اشتیاق و غوغا
فضا چقدر خالیست!
- نه، گوش کن! صدایی
ز روبهرو میآید
ببین در آن طرف کیست
که های و هو میآید؟
صفی ز بچه و زن
که خسته میرود راه
و بر لبان آنها
صدای العطش، آه
تمام، پابرهنه
تمام دستبسته
نشان تازیانه
به دوششان نشسته
به روی نیزه چیزیست
در آن جلوتر انگار
نگاه کن ببین، هست
شبیه یک سر انگار..
سری که مثل خورشید
عجیب نور دارد
سری که در نگاهش
خدا حضور دارد
و آه... اندکی بعد
فقط غبار صحراست
به خود میآیم آرام
دوباره جاده تنهاست
دوباره جاده تنهاست
و کاروان گذشته
شعاع سرخ خورشید
از آسمان گذشته
غروب غصهداریست
دلم گرفته، تنگ است
دوباره لحظههایم
پر از سکوت و سنگ است
📝 #سیدسعید_هاشمی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
28.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دختران_زینبی
#زمینه
🔹دخترای زینبی حسینیم🔹
هیچ کسی مثل بچههای زهرا
جایی میون قلب من نداره
پیر و جوون دلدادۀ حسینان
شور حسینی مرد و زن نداره
کنار قاسم، کنار اکبر
رقیه هم هست، سکینه هم هست
چه فرقی داره، پسر با دختر
تو دل عالم شور حرم هست
عاشقای مکتبیِ حسینیم
دخترای زینبی حسینیم
«یا لیتنا کنا معک حسین جان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر کسی که به زینب اقتدا کرد
همسفر و همقدم حسینه
بعد زمین افتادن علمدار
چادر زینب، علم حسینه
همیشه زندهس، همیشه تازهس
حکایت انقلاب زینب
از عمق تاریخ، به ما رسیده
وقار زینب، حجاب زینب
عاشقای مکتبیِ حسینیم
دخترای زینبی حسینیم
«یا لیتنا کنا معک حسین جان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتن تو تازه شروع قصهس
نوبت کربلای خواهراته
کوفه و شام تو روی نیزههایی
پرچم تو رو دوش دختراته
بهونۀ ما، برای اشکی
برای گریه، بهونه خوبه
اشکای ما از، اشکای زهراس
همیشه گریه، زنونه خوبه
عاشقای مکتبیِ حسینیم
دخترای زینبی حسینیم
«یا لیتنا کنا معک حسین جان»
📝 #مهدی_زنگنه
🎙 با نوای حاج میثم مطیعی
✅ @ShereHeyat_Nojavan