eitaa logo
شعر هیأت | کودک و نوجوان
1.1هزار دنبال‌کننده
82 عکس
13 ویدیو
2 فایل
🔹شعر کودک و نوجوان، به ویژه در فضای آیینی و مذهبی؛ با وجود جامعه قابل توجهی از مخاطب، مورد کم‌توجهی و بی‌مهری بوده است و شاهد انتشار اشعار سست و نادرست هستیم. 🔹در این کانال سعی داریم، با استفاده از منابع معتبر، اشعاری تاثیرگذار، استوار و سالم ارائه شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ماه خدا🔹 آمده ماه خدا ماه خوب رمضان چه صفایی دارد خانهٔ کوچکمان من و ماه و مادر تا سحر بیداریم در بهار قرآن میهمانی داریم همه جا پیچیده بوی یاس و یاسین یک فرشته با ما می‌فرستد آمین دست‌هایم افطار بوی گل می‌گیرند کینه‌ها، زشتی‌ها در دلم می‌میرند کاش می‌شد هر شب میهمانی باشد مثل این ماه دلم آسمانی باشد 📝 @ShereHeyat_Nojavan
سرود؛ سلام به روی ماه تو.mp3
2.69M
علیه‌السلام 🔹سلام به روی ماه تو🔹 چی از این بهتر که خدا، تو نیمۀ ماه رمضان هدیه می‌ده عشق تو رو، به قلبای غمگین جهان اسم تو ای امام صبر، می‌ده به دل‌ها تاب و توان حسن، هستی مادر، ای سبطِ اکبر حسن، روی ماهت رفته به پیمبر حسن، شجاعتت ارثیۀ حیدر «سلام به هر نگاه تو سلام به روی ماه تو» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گل لبخند مصطفی، وا می‌شه بر رخسار حسن چشم انس و جن و ملک، روشن شد از دیدار حسن الهی قابل بدونه، همیشه باشیم یار حسن حسن، امام مهر و لطف و کرامت حسن، محبتت داره یه علامت حسن، جون دادن واسۀ ولایت «سلام به هر نگاه تو سلام به روی ماه تو» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اومدی تا دنیا نگه، دلای ما صاحب نداره حق بده مثل آسمون، اشکای شوق ما بباره آرزوی نوکرته، پاشو توی صحنت بذاره حسن، از عمق جونم خوشحالم آقا حسن، قدم گذاشتی به خاک دنیا حسن، تویی تو نور نگاه زهرا «سلام به هر نگاه تو سلام به روی ماه تو» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ مرد تنها.mp3
1.42M
علیه‌السلام 🔹مردِ تنها🔹 بر دوشت ای مرد تنها، کیسه‌های نان و خرما لبخندی بر صورت داری، تا یتیمی گفته بابا کوچه کوچه می‌آید صدایت حسّ غربت دارد گریه‌هایت پا می‌گذارم بر جای پایت مولای من «یا حیدر یا حیدر مولا علی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیگر امشب ندارد خواب، چشم تو یا ابوتراب ابتدایِ راهت کعبه، انتهایِ راهت محراب آسمان کوفه تار و محزون آمدی از مسجد با قلبی خون محاسنت از خونِ سر، گلگون مولای من «یا حیدر یا حیدر مولاعلی» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹نیمه‌شب‌های علی🔹 کوچه‌های کوفه مثل هرکسی با صدای گام‌هایش آشناست هیچ‌کس اما نمی‌داند که او اولین آیینهٔ باغ خداست او همان مردی‌ست که با کودکان در میان کوچه بازی می‌کند با نگاهی مهربان و بی‌ریا از گدا مهمان‌نوازی می‌کند نیمه‌شب‌های علی آکنده است از مناجات و دعا و زمزمه آسمان چشم او بارانی است هر سحر با غصه‌های فاطمه باز هم می‌آید و در گوش چاه مثل هر شب درد دل‌ها کرده است آه می‌دانم علی با نان خشک باز امشب روزه را وا کرده است 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹مثل حضرت علی🔹 ماه، ماه روزه است روز، روز ضربت است از مصیبت علی در دلم قیامت است روزهای ماه را گرچه روزه بوده‌ایم ما به لقمه‌های چرب روزه را گشوده‌ایم هیچ شب نگشته‌ایم با یکی دو رنگ، سیر در کنار نان، علی لب نزد به ظرف شیر توی سفره‌اش علی شربت خنک نداشت در کنار نان جو او به‌جز نمک نداشت زرق و برق سفره‌ها کم نمی‌شود ولی کاش زندگی کنیم مثل حضرت علی... 📝 @ShereHeyat_Nojavan
روزه اولی‌ها.mp3
1.69M
🔹روزه اولی‌ها🔹 این اولین ساله که دعوتم توی یه مهمونی بی‌نظیر‌ روزه یه کم سخته برام هنوز اما خودت دست منو بگیر‌ دارم کبوتر می‌شم و انگار حس می‌کنم که وقت پروازه دل می‌زنم به دریا بسم‌الله انگار آغوش خدا بازه نیت می‌کنم، قُربَةً اِلی الله‌ روزه می‌گیرم‌، خوشحالم تو این راه هستم درس عاشقی، می‌گیرم تو این ماه عهد عاشقی، با بقیة الله بستم «یا رَبَّنا، یا رَبَّنا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حس می‌کنم خیلی بزرگ شدم دارم به چشم تو میام خدا‌ اگه بخوای اَجری بهم بدی ظهور آقامو می‌خوام خدا تازه شروع راهمه امسال‌ تازه می‌فهمم بعضی حرفا رو لب‌تشنه می‌شد یا حسین‌ می‌گفت حالا می‌فهمم حال بابا رو نیت می‌کنم، قُربَةً اِلی الله‌ روزه می‌گیرم‌، خوشحالم تو این راه هستم درس عاشقی، می‌گیرم تو این ماه عهد عاشقی، با بقیة الله بستم «یا رَبَّنا، یا رَبَّنا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من قطره‌ام اما دلم می‌خواد با لطف مولا بی‌کران بشم تکلیف من اینه که بعد از این سرباز صاحب‌الزمان بشم هر جا که روزه واسه من سخت شد یاری می‌گیرم از خود آقا می‌خوام که فرمانده‌م بشه مهدی جز این نمی‌خوام چیزی از دنیا نیت می‌کنم، قُربَةً اِلی الله‌ روزه می‌گیرم‌، خوشحالم تو این راه هستم درس عاشقی، می‌گیرم تو این ماه عهد عاشقی، با بقیة الله بستم «یا رَبَّنا، یا رَبَّنا» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹نان و پروانه🔹 از بس که قلبش مهربان بود پروانه‌ها را پر نمی‌داد او شمع مردم بود و اشکش بوی گل و پروانه می‌داد او خوب بود، او نان خود را با دیگران تقسیم می‌کرد او با خدا بود و خودش را تنها به او تسلیم می‌کرد می‌گفت من وقتی ببینم یک عدّه تنها و فقیرند در بین آدم‌ها همیشه یک عده‌ای هم سیرِ سیرند وقتی ببینم حقِ مظلوم در دست‌های ظالمان ا‌ست مانده گرسنه یک کبوتر غمگین میان آسمان است دیگر چگونه می‌توانم حتی شبی راحت بخوابم آن لحظه من از شدّت درد غمگینم و در پیچ و تابم 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹غم‌های نخلستان🔹 وقتی که می‌آمد شب‌ها چه زیبا بود آن مهربان آن خوب هم‌بازی ما بود مادر به ما می‌گفت او مثل ما تنهاست می‌گفتم این خورشید هر نیمه‌شب با ماست مادر! نگاهش کن او باز هم اینجاست یک کهکشان غصه در چشم او پیداست این چند شب بی‌ او هم آسمان خالی‌ست هم سفرهٔ افطار از عطر نان خالی‌ست بعد از علی شب‌ها غمگین و دلگیرند غم‌های نخلستان پایان نمی‌گیرند.. 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹نمرۀ بیست🔹 ساعت انشا بود و چنین گفت معلّم با ما: بچه‌ها گوش کنید نظر من این است شهدا خورشیدند مرتضی گفت: شهید چون شقایق سرخ است دانش‌آموزی گفت: چون چراغی‌ست که در خانۀ ما می‌سوزد و کسی دیگر گفت: آن درختی‌ست که در باغچه‌ها می‌روید دیگری گفت: شهید مثل یک نمرۀ بیست داخل دفتر قلب من و تو می‌ماند! 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹کودک فلسطینی🔹 کلاس درس او میدان جنگ است سرودش، نفرت از تسلیم و ننگ است مداد کودک آوارۀ قدس تفنگ است و تفنگ است و تفنگ است 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹امام یعنی آفتاب🔹 بوی گل محمدی بوی گلاب می‌دهی هر چه سؤال سخت را زود جواب می‌دهی شناسنامهٔ تو را در آسمان نوشته‌اند و با گل و گلاب و نور گِل تو را سرشته‌اند چه جاده‌‌های روشنی میان حرف‌های توست هنوز این زمین پر از صدای آشنای توست تو یاد داده‌ای به ما که می‌توان پرنده بود تمام عمر مثل رود به سوی او رونده بود امام یعنی آسمان امام یعنی آفتاب امام یعنی آیه‌ای از آیه‌های آن کتاب 📝 @ShereHeyat_Nojavan
سرود؛ روز دختر.mp3
1.41M
علیهاالسلام 🔹روز دختر🔹 روشنی جان و دل موسی بن جعفر، یا معصومه تولدت بهونه واسه روز دختر، یا معصومه اومدی باشی نور چشمای برادر، یا معصومه با خنده‌هات دل بابا وا می‌شه باز تو دلش چه شوری برپا می‌شه دوباره توی دنیا غوغا می‌شه زندگی با یاد تو زیبا می‌شه برگ سعادت ما امضا می‌شه قم حرم اولاد زهرا می‌شه ای حرمت، حرمِ حضرت زهرا ای کرمت، کرمِ حضرت زهرا «یا معصومه خوش آمدی بی‌بی جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حرفی برا گفتن نمی‌مونه کنارت، یا معصومه وقتی پدر می‌ایسته به افتخارت، یا معصومه نه اهل قم، تمام‌ دنیا جان‌نثارت، یا معصومه تو علم و ایمان چیزی کم نداری یه عمره آبروی این دیاری تو ابر رحمتی به دل می‌باری سایۀ لطفت رو سر یه دنیاست هر روز ما تو حرم تو زیباست نمی‌شه واسه ما حرم تکراری دل، می‌تپه، همیشه برای لطفت هر دو جهان، دل ما گدای لطفت «یا معصومه خوش آمدی بی‌بی جان» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیهاالسلام 🔹بوی بهار🔹 وقتی دلم می‌گیره میام کنار شما می‌پیچه توی حرم بوی بهار شما یه عالمه آرزو تو حرمت گذاشتیم شاید به روز گل بِدَن گلدونایی که کاشتیم هر کسی آرزوشو پیش شما میاره یعنی دلش گرفته حرف نگفته داره می‌خواد شکوفا بشه نهال آرزوها با خوشحالی با امید بیرون بره از اینجا 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹مثل خورشید🔹 غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا بوی گل، بوی گلاب می‌رسد از همه جا مثل یک خورشید است می‌درخشد از دور شده از این خورشید شهر مشهد پر نور چشم‌ها خیره به او قلب‌ها غرق دعاست بر لب پیر و جوان یا رضا رضا رضاست ای خدا کاش که من یک کبوتر بودم روی این گنبد زرد شاد می‌آسودم می‌زدم بال و پری دور تا دور حرم از دلم پر می‌زد ماتم و غصه و غم 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹اذانِ گل‌دسته🔹 به آسمان چه بگویم؟ - بگو که من بالم به غصه‌ها چه بگویم؟ - بگو که خوشحالم به ابرها چه بگویم؟ - بگو که بارانم به لحظه‌های مسافر؟ - بگو که می‌مانم به واژه‌ها چه بگویم؟ - که شاعرش هستم به جاده‌ها چه بگویم؟ - مسافرش هستم به غنچه‌ها چه بگویم؟ - بگو بهارم من بگو برای شکفتن بهانه دارم من بگو هوای تو دارد کبوتری خسته هوای گنبد زرد و اذان گل‌دسته هوای صحن حرم با نوای نقّاره هزار دستِ‌ نیایش هزار فوّاره 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹عطر خندۀ امام🔹 در اتاق کوچکم هست قاب روشنی توی قاب عکس من آفتاب روشنی قاب عکس کوچکم صبح و ظهر و عصر و شام عطر می‌پراکند عطر خندۀ امام با نگاه او به من صبح می‌کند طلوع با نگاه من به او روز می‌شود شروع ای که خنده می‌کنی در میان قاب‌ها از تو زنده می‌شود شور انقلاب‌ها 📝 @ShereHeyat_Nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکی امام باقر بود یادگار قیام عاشورا هفتمین آسمان عصمت و دین پنجمین راه تا بهشت خدا... 📹 «راز یک سفر» تقدیم به علیه‌السلام 📝 @ShereHeyat_Nojavan
سرود؛ الیوم اکملت لکم دینکم.mp3
846.4K
علیه‌السلام 🔹الیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم🔹 هر کس که رفته از راه برگشته هر کس جا مونده می‌رسه از راه دست حیدر تو دست پیغمبر مَن کُنتُ مَولاه فَعَلی مَولاه خدا با دستای پیغمبرش می‌بره دستتو بالا علی می‌خونند ملائکه توی عرش علی مولا علی مولا علی «اَلیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی...» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لبخند شادی رو لب‌های ما راه خوشبختی حالا شد کوتاه پیغمبر با شوق گفت: اللّهُمَّ والِ مَن والاه... عادِ مَن عاداه خدایا تو یار و یاورش باش هر کسی تو دنیا بود با علی غم نبینه هر کسی که می‌گه علی مولا علی مولا علی «اَلیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی...» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقت بیعت شد با ولی الله امروزم می‌شه با حق شد همراه امروزم می‌شه یار مولا شد هر کس که مرد راهه بسم‌الله می‌گیره رنگ و بوی عشقتو یه روزی تموم دنیا علی یه جهان می‌گن با هم یک‌صدا علی مولا علی مولا علی «اَلیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی...» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5100@ShereHeyat_Nohe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رو من حساب کن.mp3
3.47M
علیه‌السلام 🔹رو من حساب کن🔹 بچه‌ها بیاید بیعت کنیم با امام عاشورا حسین هرکسی می‌خواد بیعت کنه با ما هم‌صدا بگه: یا حسین بیعت، یعنی تا پای جون پای حرفت باشی به اون‌که جزو فدایی‌هاشی بگی تا هستم چرا تنها شی؟ اسمم رو، فقط خطاب کن «من هستم، رو من حساب کن» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون‌که ما رو بالا می‌بره دنبال شهادت بودنه از عسل شیرین‌تر واسه ما‌ سرباز ولایت بودنه‌ سرباز، یعنی همیشه‌ باید باشی آماده‌ میون هر راه و تو هر جاده بگی به فرمانده صاف و ساده اسمم رو، فقط خطاب کن «من هستم، رو من حساب کن» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عشقی که داریم به کربلا می‌شه رنگ و بوی زندگی راه حضرت قاسم شده الگوی ما توی زندگی الگو، یعنی کسی که یک دنیا دوسش داری کسی که از دشمنش بیزاری بهش می‌گی توی هر دیداری اسمم رو، فقط خطاب کن «من هستم، رو من حساب کن» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صاحب الزمان مولای ماست‌ دیدنش همه رؤیای ماست هرکی به آقا لبیک گفت جاش تو قلبای زیبای ماست لبیک، یعنی بگی آقا من همیشه باهاتم‌ تو جاده‌ها دنبال جای پاتم تو اوج تنهایی و غصه‌هاتم‌ اسمم رو، فقط خطاب کن «من هستم، رو من حساب کن» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹یا حسین🔹 کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین اشک روی گونه‌ام غلتید، گفتم: یا حسین باد سرگرم نوازش بود با گلبرگ‌ها باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین ابر‌های آسمان گلرنگ شد وقت غروب رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت» هر کبوتر آب می‌نوشید، گفتم: یا حسین داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق دانه‌هایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دوبار خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین در طواف کعبۀ شش‌گوشه، از من بیدلی، معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف برگ قرآن را که می‌بوسید، گفتم: یا حسین چشم در چشم برادر، دست در دست پدر دختری معصوم می‌خندید، گفتم: یا حسین شیرخواری نازنین با لای‌لایِ مادرش در دل گهواره می‌خوابید، گفتم: یا حسین از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم هر کسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین 📝 @ShereHeyat_Nojavan
نجات اهل عالم با حسینه.mp3
1.1M
علیه‌السلام | 🔹نجات اهل عالم🔹 در و دیوار هیأت رو نگاه کن همه‌جا ذکر ناب یا حسینه‌ رو یه پرچم نوشته توی هیأت نجات اهل عالم با حسینه سربلندم‌ همیشه‌، با غمت توی دنیا منو تربیتم‌ کن، برا روز مبادا منو به تو سپرده مادرم، حسین بمون تا لحظه‌های آخرم، حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا رو شاکرم که زندگیمو‌ دارم تو بزم روضه‌ت می‌گذرونم یه لطفی کن بذار تا آخر عمر مثه الان زیر سایه‌ت بمونم به خودم قول دادم، از تو دست برندارم دلم می‌خواد یه روزی، رو پاهات سر بذارم به جز تو قید همه رو زدم، حسین به عشق تو به دنیا اومدم، حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا خیلی مارو دوست داشته آقا که عشقت رو به ماها هدیه داده حسین بود اولین اسمی که گفتم دوست دارم همیشه صاف و ساده یه روز قد می‌کشم من، می‌شم سرباز راهت‌ الهی که همیشه، باشیم ما در پناهت خدا منو برا تو آفرید، حسین می‌خوام بشم مثه خودت شهید، حسین 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹آخرین منزل🔹 او گفت: «این‌جاست!» در موج پر رنگ صدایش زنگ شترها بى‌‏صدا شد پاى شترها ماند در راه در کاروان خسته ناگاه موج هیاهویى به پا شد از خاک صحرا یک مشت ‏برداشت آن‏ وقت، آرام تکرار کرد او گفته‌‏اش را: «اینجاست! اینجا رنج ‏سفر کوتاه شد چون آخرین منزل همین‌جاست این خاک ما را مى‌‏شناسد این آسمان، این خاک تبدار این وسعت دشت...» آرام برگشت: «هر کس نمى‌‏خواهد بماند هرکس نمى‌‏خواهد بمیرد در چشم شب، آسوده راه خویش گیرد شب یار او باد هرکس که مى‌‏خواهد بماند باید بداند فردا صداى نیزه‏‌ها مى‌‏پیچد اینجا» فرداى آن روز در چشم سرخ آسمان محشر به پا بود بر سینهٔ دشت بر خاک گلرنگى که نامش «کربلا» بود 📝 @ShereHeyat_Nojavan
زمینه؛ خدا رو شکر.mp3
1.25M
علیه‌السلام 🔹خدا رو شکر...🔹 خدا رو شکر بازم دوباره ماه محرمت رو دیدم با پول تو جیبیام حسین جان یه پرچم سیاه خریدم با عشق شما، برپاست مجلس عزا با عشق شما، می‌پوشم لباس سیا با عشق شما، می‌خونم تو هیئتا: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا رو شکر یه بار دیگه به ماه ماتمت رسیدم به لشکر سینه‌زنا و قافلۀ غمت رسیدم من راهی می‌شم، با عشقت تو کوچه‌ها من راهی می‌شم، با هر دستۀ عزا من راهی می‌شم، ان‌شاالله تا کربلا «داغ تو را به جان و دلم می‌خرم حسین ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹ظهر روز دهم🔹 روز عاشوراست کربلا غوغاست کربلا آن روز غوغا بود عشق، تنها بود! آتشِ سوز و عطش بر دشت می‌بارید در هجوم بادهای سرخ بوته‌های خار می‌لرزید از عَرَق پیشانی خورشید، تر می‌شد دم به دم بر ریگ‌های داغ سایه‌ها کوتاه‌تر می‌شد سایه‌ها را اندک اندک ریگ‌های تشنه می‌نوشید زیر سوز آتش خورشید آهن و فولاد می‌جوشید دشت، غرق خنجر و دشنه کودکان، در خیمه‌ها تشنه آسمان غمگین، زمین خونین هر طرف افتاده در میدان: اسب‌های زخمی و بی‌زین نیزه و زوبین شور محشر بود نوبتِ یک یار دیگر بود خطی از مرز افق تا دشت می‌آمد خط سرخی در میان هر دو لشکر بود آن طرف، انبوه دشمن غرق در فولاد و آهن بود این طرف، منظومهٔ خورشیدِ روشن بود این طرف، هفتاد سیّاره بر مدار روشن منظومه می‌چرخید دشمنان، بسیار دوستان، اندک این طرف، کم بود و تنها بود این طرف، کم بود، اما عشق با ما بود شور محشر بود نوبت یک یار دیگر بود باز میدان از خودش پرسید: «نوبت جولانِ اسب کیست؟» دشت، ساکت بود از میان آسمانِ خیمه‌های دوست ناگهان رعدی گران برخاست این صدای اوست! این صدای آشنای اوست! این صدا از ماست! این صدای زادهٔ زهراست «هست آیا یاوری ما را؟» باد با خود این صدا را برد و صدای او به سقف آسمان‌ها خورد باز هم برگشت: «هست آیا یاوری ما را؟» انعکاس این صدا تا دورترها رفت تا دلِ فردا و آن‌سوتر ز فردا رفت دشت، ساکت گشت ناگهان هنگامه شد در دشت باز هم سیّاره‌ای دیگر از مدار روشنِ منظومه بیرون جَست کودکی از خیمه بیرون جَست کودکی شورِ خدا در سر با صدایی گرم و روشن گفت: «اینک من، یاوری دیگر» آسمان، مات و زمین، حیران چشم‌ها از یکدگر پرسان: «کودک و میدان؟» کار کودک خنده و بازی‌ست! در دل این کودک اما شوق جانبازی‌ست! از گلوی خستهٔ خورشید باز در دشت آن صدای آشنا پیچید گفت: «تو فرزند آن مردی که لَختی پیش خون او در قلب میدان ریخت! هدیه از سوی شما کافی است!» کودک ما گفت: «پای من در جستجوی جای پای اوست! راه را باید به پایان برد!» پچ پچی در آسمان پیچید: «کیست آن مادر، که فرزندی چنین دارد؟! این زبان آتشین از کیست؟ او چه سودایی به سر دارد؟» و صدای آشنا پرسید: «آی کودک، مادرت آیا خبر دارد؟» کودک ما گرم پاسخ داد: «مادرم با دست‌های خود بر کمر، شمشیر پیکار مرا بسته است!» از زبانش آتشی در سینه‌ها افتاد چشم‌ها، آیینه‌هایی در میان آب عکسِ یک کودک مثل تصویری شکسته در دلِ آیینه‌ها افتاد بعد از آن چیزی نمی‌دیدم خون ز چشمان زمین جوشید چشم‌های آسمان را هم اشک همچون پرده‌ای پوشید من پس از آن لحظه‌ها، تنها کودکی دیدم در میان گرد و خاک دشت هر طرف می‌گشت می‌خروشید و رَجَز می‌خواند: «این منم، تیر شهابی روشن و شب‌سوز! بر سپاه تیرگی پیروز! سرورم خورشید، خورشید جهان‌افروز! برقِ تیغ آبدار من آتشی در خرمن دشمن» خواند و آن‌گه سوی دشمن راند ...