eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
470 عکس
142 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، هم‌اکنون در حرم مطهر امام خمینی: 🖤  آقای و همراهانشان در راه خدمت به مردم کشته شدند؛ آنها را می‌دانیم 🗓 ۱۴ خرداد ۱۴۰۳؛ سی‌وپنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی 🖤 مطلب مرتبط: صفحه ویژه «رئیسی عزیز» farsi.khamenei.ir/shahid-raisi 📽 پخش زنده👇 🖥 Farsi.khamenei.ir/live
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، هم‌اکنون در حرم مطهر امام خمینی: 🖤  بعد از فقدان رئیس جمهور عزیز همه جریان‌ها از خدمات او حرف میزنند؛ دلم برای رئیسی سوخت، در زمان حیات او یک کلمه حاضر نبودند از این حرفها بزنند 🗓 ۱۴ خرداد ۱۴۰۳؛ سی‌وپنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی 🖤 مطلب مرتبط: صفحه ویژه «رئیسی عزیز» farsi.khamenei.ir/shahid-raisi 📽 پخش زنده👇 🖥 Farsi.khamenei.ir/live
سلام بر خمینی مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد ✍🏻 🏷 قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فردای توحید تقویم در تقویم؛ این فصل‌ها سرشار باران تو خواهد شد مجلس به مجلس باز؛ پیمانه‌ها، لبریز پیمان تو خواهد شد این فصل‌های سبز؛ انگار تفسیر غزل‌های بدیع توست این عشق‌های پاک؛ مجلس‌نشین درس عرفان تو خواهد شد این بادها چندی‌ست؛ عطر تو را در باغ بیداری پراکنده‌ست این باغ بی‌پاییز؛ دلبستهٔ لب‌های خندان تو خواهد شد این کاروان اما؛ منزل به منزل می‌رود تا بانگ بیداری نسلی که در راه است؛ در آستان صبح مهمان تو خواهد شد گفتی خدا با ماست؛ گفتی که فردای جهان فردای توحید است فردا تمام خاک؛ جغرافیای سبز ایمان تو خواهد شد تو زنده‌ای و عشق؛ در جلوهٔ اندیشه‌های روشنت زنده‌ست یک روز این دل‌ها؛ پروانهٔ شمع شبستان تو خواهد شد این لاله‌های سرخ؛ یک پرده از شرح کرامات لطیف توست این دشت‌ها آخر؛ محو تماشای شهیدان تو خواهد شد نام تو جاوید است؛ نام تو در افسانه‌های شهر پاینده‌ست دل‌های بعد از این؛ آیینه در آیینه حیران تو خواهد شد... پیغام تو جاری‌ست؛ پیغام تو در هفت اقلیم زمین جاری‌ست ای وارث خورشید! فردای این آفاق از آن تو خواهد شد ✍🏻 🏷 قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab
انتظار فرج از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم شادی‌ام داد، غمم داد و جفا داد و وفا با صفا منت آن را که به من داد کشم عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری بار هجران و وصالت به دل شاد کشم.. مردم از زندگی بی‌تو که با من هستی طرفه سرّی‌ست که باید بَرِ استاد کشم سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید انتظار فرج از نیمۀ خرداد کشم ✍🏻 قدس‌سره 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خمینی دگر زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست ز عطر نام تو بوی بهشت می‎آید خمینی دگری، بر کسی که پنهان نیست شهید زنده‌ای و روح جاری اخلاص کسی چنان که تو، هم‌پایۀ شهیدان نیست سزاست این که چنین تشنۀ کلام توام که هیچ باغچه‌ای بی‌نیاز باران نیست ولایت تو همان عشق خاندان «علی»ست ز سعی از تو سرودن دلم پشیمان نیست! ✍🏻 🏷 حفظه‌الله 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فتح قدس تا در این شب هست با ما آفتابی اینچنین زنده تا صبح ظهور است انقلابی اینچنین دشمن از آرامش روی تو دارد اضطراب آخرش جان می‌دهد با اضطرابی اینچنین خواب بد دیدند دشمن‌ها برای این وطن با تو اما کی شود تعبیر، خوابی اینچنین از دمت لرزیده خیبر، انتظارش نیز بود از ید فرزند حیدر، فتح بابی اینچنین مهدی صاحب زمان، سیدعلی، سیدحسن عکس خواهد شد به فتح قدس قابی اینچنین ✍🏻 🏷 حفظه‌الله 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تو مظلوم بودی تو رفتی می‌آید صدایت هنوز تو رفتی ولی خنده‌هایت هنوز... ستاره ستاره درخشنده است در این آسمان ردّ پایت هنوز تو را خاک هر چند در بر کشید ولی آه، عطر عبایت هنوز... تو مظلوم بودی و بر سینه‌هاست غم صبر بی‌انتهایت هنوز دل رهبرت سوخت از غربتت چه تنگ است دل‌ها برایت هنوز برای غریبیِ‌ ما می‌تپد دل خون دردآشنایت هنوز تو رفتی و سرخ است چشمان ما تو رفتی و سبز است جایت هنوز ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
علم الیقین اگر دینی‌ست باقی در جهان بی‌شبهه دین توست یداللهی که می‌گویند خود در آستین توست.. تو حتی قادری خورشید را زیر نگین آری که «نِعمَ القادِرُ اَلله» خود نقش نگین توست چراغی در جهان گر هست جز نور منیرت نیست اگر در جان ما عطری‌ست عطر یاسمین توست تمام خاک ایران را به پایت با رضا ریزیم اگرچه مرو تا بغداد جزئی از زمین توست نه رسم معتصم ماند و نه تلخی‌های اُمُّ الفضل اگر شعری به جا مانده‌‌ست، شور دلنشین توست جوادُالحقِّ اِشفَعنی، تقی‌ُّالعشقِ ادرکنی اگر علم و یقینی هست از علم‌الیقین توست ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امام جواد (علیه السلام) امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران تعقیب میکند. ۱۳۶۲/۶/۱۷ 🗓 ۲۹ ذی‌القعده، سالروز شهادت امام جواد(علیه‌السلام) 💻 Farsi.Khamenei.ir
آن خانۀ ساده آن خانۀ ساده را که خوشبو می‌کرد لبریز صمیمیتِ شب‌بو می‌کرد او شاه زنان بود، ولی نان می‌پخت او گر چه فرشته بود، جارو می‌کرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
برای واقعه خونین امروز در بازار النصیرات غزه چه با خودم می‌برم؟ داغ چقدر داغ است بازار رسیده جان بر لب، ای زخم تو بر دلم دست مگذار  بأیِّ ذَنبٍ... فرو ریخت؟ به ناگهان، قلب مادر بأیِّ ذنبٍ... به خون خفت؟ عروسکی زیر آوار ببین چه بازار گرمی‌ست که نقد جان می‌فروشند بهشت شد خون‌بهاتان (فرشته‌ای می‌زند جار) رسیده گویا در این داغ زمانِ بی‌صبری صبر چرا تسلا ندادند؟ به مادران عزادار نپرس، از کودکان هیچ که وای... خاموش... خاموش... نپرس از کشتگان هیچ که آه... بسیار... بسیار... بیا و تیغی برقصان به گرمی انتقامی که گریه غم را نشوید اگرچه رگبار رگبار ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاکی و بی‌ادعا یکی باید بیاید خاکی و بی‌ادعا باشد شبیه حاج قاسم، مرد میدان، جان‌فدا باشد یکی از جنس مردم... هم امانت‌دار و هم عاشق یکی مثل خودت... با درد مردم آشنا باشد یکی مثل خودت... مثل خودت... مثل خودت... سیّد! یکی مثل خودت هم عهد و پیمان با خدا باشد به دنبال یکی مثل تو با فانوس می‌گردیم یکی که مثل تو آیینه باشد، بی‌ریا باشد یکی مثل خودت... سرباز گمنام امام عصر مرام و مسلکش مثل شهید کربلا باشد در این بازار مکّاره به دنبال کسی هستیم که مثل تو مرید راه مردان خدا باشد کسی که رنج مردم، خواب را دزدیده از چشمش حسابش از حساب بی‌تفاوت‌ها جدا باشد دریغا رفته‌ای... مردم به دنبال کسی هستند مدیری قابل و شایسته مانند شما باشد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کجاست آخر دنیا؟ کجاست آخر این قصهٔ تمام‌شده؟ مزار این‌همه گنجشک قتلِ‌عام‌ شده؟ کجاست آخر دنیا؟ کجاست روزنه‌اش؟ که وارهیم از این خاک انهدام شده؟ کجاست خانه‌ات ای کودک فلسطینی؟ مگو به جنگ همه عمر تو حرام شده هنوز بابت جرم نکرده محکومی؟ و یا به مرگ، ز تو رفع اتهام شده؟! «جنون نسل‌کشی» و «سکوتِ بی‌طرفی»؟ کجاست آخرِ انسانِ دیو و دام شده؟! مگر که بدتر از این نیز می‌توان بودن؟ از این نفوسِ پر از ظلم و از ظلام شده؟ کجاست غیرت و وجدان و مهر و داد کجاست؟ مگر ذخیرهٔ انسانیت تمام شده؟ گذشت آنکه به یک غم، هزار دل می‌سوخت دریغ از آن‌همه شمشیرِ در نیام شده.. شگفت از این‌همه سرمای آتش دوران بسا دلا که در این کوره، خشت خام شده! میان این‌همه کشته کدام را گریم؟ مرا که گریه یکی عادت مدام شده یکی‌ست شانه، ولی سی هزار تابوت است یکی‌ست دل، که مهیای ازدحام شده من و توایم و همین، چاره چیست؟ باید رفت به سوگواری یاران لاله‌فام‌ شده.. من و توایم و نه...، از دور می‌رسد آواز گمان کنم که در آن سوی شب، قیام شده.. به سوی کودک غزه، دویده طفل یمن خوشا مودّت پاکان یک‌مرام‌ شده پس از هزار مصیبت پس از هزاران داغ بیار مژده که هنگام انتقام شده صدای صبح می‌آید، صدای بیداری‌ست کسی برای اذان بر فراز بام شده ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صبح نزدیک است ای غزل تا می‌شود این روزها از خون بخوان تا حساب عشق دستت آید از مجنون بخوان زندگی را در سکوت دشت‌ها جریان بده از نوای کشته‌ای افتاده در هامون بخوان صبح نزدیک است، این را با سپاه شب بگو از کفن‌هایی که گشته چون فلق گلگون بخوان گرچه موسی رفته و این دور، دور سامری‌ست مژده‌های فتح را از چهرهٔ هارون بخوان خنده‌های حاج قاسم را ببین در جبهه‌ها ترس را از چهره‌های در هم صهیون بخوان بی‌گمان آزاد خواهد شد فلسطین اسیر مژده را از آیهٔ «وَ التِّينِ وَ الزَّيتُون» بخوان ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این همه قربانی ما... آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را شوريده‌سران صف عشقيم، مگر تيغ مرهم بِنَهد زخم پريشانی ما را بر قامت ما پيرهن زخم بدوزيد تا پاک كند تهمت عريانی ما را ای زخم شكوفا، بگشا در سحر وصل گلخانۀ دربستۀ پيشانی ما را زين پيش، حرامی صفتی در حرم دوست نشكست چنين حرمت مهمانی ما را از كرببلا با عطش زخم رسيديم يارب! بپذير اين همه قربانی ما را ✍🏻 🏷 🗓 ۶ ذی‌الحجه؛ سال‌روز شهادت مظلومانه زائران خانه خدا به دست مأموران آل سعود [سال۱۴۰۷ق] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای شکافندهٔ دانش! ماه هر شب لب دیوار و خدا نزدیک است پشت این پنجره‌ها عطر شما نزدیک است «أَنتَ مِن شیعتِنا»، کاش به ما می‌فرمود این دل تیره به آن شیعه کجا نزدیک است؟ حال ما شیعهٔ پیمان‌شکنِ دنیادوست کِی به اصحاب وفادار شما نزدیک است؟ نه کُمیتیم و اَبانیم و ابوحمزه، ولی سر سوزن دلمان با صلحا نزدیک است فتنه‌ها از در و دیوار جهان می‌بارند مثل دوران شما فتنه به ما نزدیک است در حدیثی ز شما نقل شده، شیعهٔ ما به گرفتاری و انواع بلا نزدیک است.. لشکر شمر و یزیدان زمان صف بستند دل من! واقعهٔ کرب‌وبلا نزدیک است پُرم از جامعه «کُنتُم شُفعایی» آقا لحظهٔ بارش بارانِ دعا نزدیک است ای شکافندهٔ دانش! به تو رو آوردیم به اجابت نفس گرم شما نزدیک است ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حج عشق حاجیان را گفت: آن‌جا کعبه عریان می‌شود در طواف کعبه آن‌جا جسمتان جان می‌شود حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان کعبه بی‌من از شما مردم گریزان می‌شود استطاعت هرکه دارد می‌شود ملحق به من هرکه نامرد است پشت کعبه پنهان می‌شود حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی کعبه بی‌من از شما مردم! گریزان می‌شود گفت: در ذی‌‌الحجۀ امسال شوری دیگر است گفت:‌ در ماه محرّم عید قربان می‌شود آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد گفت با یاران که: فردا ظهر طوفان می‌شود گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخوانده‌ای گرم از نهج‌البلاغه باز عنوان می‌شود خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی‌ذوالفقار گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران می‌شود آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش مشکل حر با نگاهی گرم آسان می‌شود حاجی از کاروان وامانده‌ای گِرد حسین یک شبه می‌گردد و در کعبه مهمان می‌شود... خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش: ظهر فردا هرکه با من هست، قربان می‌شود «هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو» می‌رود هرکس از این خیمه، پشیمان می‌شود دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است گفت: فردا با شما این‌جا چراغان می‌شود روز خلقت را شما تفسیر دیگر می‌کنید گفت: فردا محشر کبری نمایان می‌شود حجّ امسالین حدیثی تازه‌تر آورده است: عید قربان شما، شام غریبان می‌شود... گفت: وقت «استلام» دست عباس علی‌ست گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان می‌شود آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت آن نمایش همچنان بی‌پرده اکران می‌شود! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کشتی نجات کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات دست ما را برساند به دعای عرفات... یا حسین بن علی عشق، دعای عرفه‌ست عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم به منا با سر رفتی پی رمی جمرات... تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات مرحبا آجرک الله بزرگا مردا نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود جان ناقابل من چیست که گویم به فدات تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟ از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟ جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی پای این سفره که نور است و سلام و صلوات ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
در آتش ظلم، شعله‌ور اسرائیل معنای حقوق بی بشر اسرائیل مشتی به دهان کفر و استکبار است فریاد بلند ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
امتحان بزرگ دل به دریا زد و دل از او کند گرچه این عشق شعله‌ور شده بود تیغ اما دگر نمی‌برید محو زیبایی پسر شده بود پدر آن لحظه خوب می‌دانست امتحانی بزرگ در پیش است آه! گویی مقابل این سرو تیغ اندازه تبر شده بود باز می‌شد میان آن برهوت جاده‌ای به دریچۀ ملکوت سفر وحی بود و اسماعیل این چنین راهی خطر شده بود و زنی که تمام جانش را تکه تکه به آسمان می‌داد جان و دل می‌سپرد دست خدا گویی از راز باخبر شده بود ناگهان دید آسمان منا سبز شد با ندای لبیکش او که در امتحان ابراهیم باز هم صاحب پسر شده بود و خدا گفت: وقت اعجاز است مرد این‌بار هم سرافراز است دیگر آن زن نبود هاجر او از فرشته فرشته‌تر شده بود... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بال سفر این بار، بار حج خود را مختصر برداشت آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت از کربلا هرچه مصیبت داشت با خود برد حتی کمی هم روضهٔ دیوار و در برداشت عطر مدینه مثل بغضی بود بی‌پایان جز حسرت باران شدن می‌شد مگر برداشت؟ در راه مکه با خودش سوغاتی از این شهر قلب شکسته، جان خسته، چشم تر برداشت هر روز را تا عید قربان نذر ذکری کرد از ذکر «یا زهرا اغثنی» بیشتر برداشت احرام بست و دل به دریا زد، چه دریایی! پل زد به سمت آسمان باهرچه در برداشت در آسمان‌ها دید شد قربانی‌اش مقبول وقتی که از جسم خودش آرام سر برداشت... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم یادشان هست او گرم خدمت بود، مردم یادشان هست بر خود مسلّط بود، مردم یادشان هست وقتی که آمد، کشت‌زاران و مزارع، درگیر آفت بود، مردم یادشان هست هرگز ندیدم بشکند در اوج طوفان با استقامت بود، مردم یادشان هست نفروخت عزّت را به عشق کدخدایان سرشار غیرت بود، مردم یادشان هست کوهی که سر خم کرد امّا پیش مردم چون با صلابت بود، مردم یادشان هست او با صلابت... با صراحت... با صداقت... او اهل خدمت بود، مردم یادشان هست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هم‌آغوش با خطر خوشا سعادتِ همواره در سفر بودن به سمت مقصد هستی گشوده‌پر بودن پیامِ عشق به سرتاسر جهان بردن کبوترانه بر این بام، نامه‌بر بودن لباس عافیت از جان خویش برکندن هم‌آشیان و هم‌آغوش با خطر بودن نخفتن از تبِ اندوه کودکانِ حصار به داغ غربتِ سردار، خون‌جگر بودن به پاسداری ایران خوشا صدف‌مانند خوشا فدایی این مرز پرگهر بودن ترازِ راستی و راست‌قامتی، چون سرو خوشا که بر سر این خاک سایه‌ور بودن.. سخن ز خویش نگفتن، ز خویش بی‌خبری از آشیانهٔ خورشید با خبر بودن نظر ز سیم و زر و مال و جاه پوشیدن از ارتفاع جهان صاحبِ نظر بودن خوشا به گفتهٔ اغیار قدرنادیدن ولی به دیدهٔ جانان عزیزتر‌ بودن ز طعنه‌های حسودان خوشا نرنجیدن‌ به تیرهای عنودان خوشا سپر بودن خوشا سکوت، خوشا عاشقی، خوشا اندوه خوشا فراغت از این خاکِ فتنه‌گر بودن :: «محال نیست رجایی شدن»، رئیسی گفت به ما که باز نشد چشممان به تر بودن تو نیز با هنر خویش یادمان دادی محال نیست دگرباره: «باهنر بودن» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آخرین روز بهار آخرین روز از بهار چقدر در خودش سردی زمستان داشت دست دهلاویه کرخ شده بود دهلران دلهره فراوان داشت با خودش ترکشی که می‌آمد خبری سخت تلخ می‌آورد آه پروانه‌ای که خورد به او سینه‌ای از فراق سوزان داشت.. نتوانست غرب و لذاتش روح او را اسیر خود بکند این پرستوی آشنای غریب لانه‌ای در جنوب لبنان داشت رنج محروم‌ها چه کرد او را سینه‌اش یک انار زخمی بود مثل مولای خود علی به دلش مهر و عشق و غم یتیمان داشت با یتیمان که روبه‌رو می‌شد بغض او عاشقانه می‌ترکید بر سر و رویشان چنان پدری دست او عاشقانه جریان داشت مثل یک دشت بی‌کران و وسیع مثل یک چشمه مهربان و زلال مثل یک کوچه عطر نان می‌داد مثل یک ابر بوی باران داشت چشمه‌ای مهربان که از دل کوه تا به دریای بی‌کران برسد چقدر غصه را فرو می‌شست چقدر دور خویش مهمان داشت او نه تنها ز خیل هم‌رزمان بلکه از خویش هم جلو زده بود در تکاپوی رفتن و ماندن شوق و حسرت به دل، به کف جان داشت خستگی خسته بود از دستش رنج، از او به تنگ آمده بود عشق در شهر غم غریبه نبود آشنایی به نام چمران داشت بود فوق تخصصش در درد جبهه را کرده بود دانشگاه مصطفی درس عاشقی می‌داد مصطفی دکترای عرفان داشت گل شب‌بوی بی قراری که نرگس از چشم‌هاش روییده می‌شد از رنگ و بویش آدم مست باغ روحش چه روح و ریحان داشت.. نپذیرد تو را اگر دلبر دل به راهش نثار نتوان کرد نپسندد تو را گر دلدار به شهادت امید نتوان داشت.. مرگ را زیر پای خود له کرد حیف می‌شد اگر که او می‌مرد رفت خونین از این حوالی و ماند روی عهدی که با شهیدان داشت ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab