فداییِ وطن
من و تو قصۀ یک روح در دو تا بدنیم
که در مواجهه با هم، به فکر ما شدنیم
و سرنوشت من و تو به هم گره خوردهست
اگرچه پیر و جوانیم، اگرچه مرد و زنیم
به دست حادثه از هم اگرچه دور شدیم
برای هم شیرین... مثل جان خویشتنیم
به حرف هیچکس این خانه را رها نکنید
که در محاصرۀ گرگهای خوشسخنیم
اگرچه گربۀ خوابیدهایم در ظاهر
میان معرکه شیریم اگر قدم بزنیم
هراس مرگ کجا ملت شهادت را؟!
که ما همیشه مرید شهید بیکفنیم
شهید مردن ما کار سخت آسانیست
خوشا به ما که به فکر شهید زیستنیم
به آش نذری مادربزرگها سوگند
که ما امیر جهان و گدای پنجتنیم
به نام ما که رسیدید، مصرعی کافیست:
مدافع حرمیم و فداییِ وطنیم
✍🏻 #مجتبی_حاذق
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
جَلّاد
ننگ است که رأس فتنه محبوب شود
پیراهن عثمان به سر چوب شود
باید که به حال خودمان گریه کنیم
جَلّاد اگر شهید محسوب شود
✍🏻 #سیدمسیح_شاهچراغ
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بسیجیان علی
بسیجیان علی دم به دم شهید شدند
که هم کنایه شنیدند و هم شهید شدند
بسیجیان علی را شهادت اینگونهست
که کوثرانه به چندین رقم شهید شدند..
بسیجیان علی سالهای پیش از این
به روضه با غزل محتشم شهید شدند!
بسیجیان علی از قدیم زینبیاند
اگر به راه دفاع از حرم شهید شدند
گهی کلنگ به دستِ مناطق محروم
گهی به مدرسهها با قلم شهید شدند
به اربعین حسینی بسیجیان علی
به درب خانه در اوّل قدم شهید شدند
بسیجیان علی شیعیان زهرایند
اگر حساب کنی، تازه کم شهید شدند!
بسیجیان علی عاشقان عبّاسند
شدند کربوبلا همقسم، شهید شدند
بسیجیان علی را به تشنگی بشناس
ببین که زیر کدامین عَلم شهید شدند
ولی من و تو چه کردیم؟ ادّعا کردیم!
بسیجیان علی دست کم شهید شدند!
به خون خویش نوشتند صبح نزدیک است
بسیجیان علی صبحدم شهید شدند
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شهدا | #بسیجی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عزیزِ مولا
تا نور خدا در آسمانش باشد
جان ولی زمانه جانش باشد
در لشکر "آرمان" عزیز مولاست
هرکس که "علی ورد" زبانش باشد
✍🏻 #حامد_اهور
🏷 #شهید_آرمان_علیوردی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد میدان
بخوان از سورۀ احساس و غیرت
بگو از مرد میدان، مرد ملت
بسیجی باش مثل حاج قاسم
بسیجی باش مثل حاج همت
✍🏻 #سیدمحمدجواد_شرافت
🏷 #بسیجی | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرافراز
ای نام تو ترانه و شعر و سرود من
ای پرچم مقدّس تو تار و پود من
ای سرو اعتدالِ نه شرقی نه غربیات
افکنده سایه بر همه بود و نبود من
پشت تو ایستاده و پایت نشستهام
معنای واقعی قیام و قعود من!
هر صبح و ظهر و شام به سوی تو میپرد
پروانۀ سلام و دعا و درود من
با اجنبی نگفتهام از شِکوِههای خود
ای محرم همیشۀ گفت و شنود من
عشق است شرق و غرب و شمال و جنوب تو
الوند من، خلیج من، ای زندهرود من
ای آسمان و دشت تو یادآور بهشت
شوق علیالدوام فراز و فرود من!
رخصت بده شهید سرافرازیات شوم
نذر وجود توست تمام وجود من
✍🏻 #علی_سلیمیان
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
همیشه فاتح میدانیم
همیشه فاتح میدانیم، همیشه پرچممان بالاست
همینکه عاشق ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست
در این هجوم هیاهوها، در این کشاکش جادوها
به زیر سایۀ قرآنیم، همیشه پرچممان بالاست
به دین عشق یقین داریم، یقین به فتح مبین داریم
امین کشور ایمانیم همیشه پرچممان بالاست
شقایقیم و پر از داغیم غریب لالۀ این باغیم
مقیم کوی شهیدانیم همیشه پرچممان بالاست
وطن صلابت پابرجا، وطن اصالت نامیرا
به پای نام تو میمانیم، همیشه پرچممان بالاست
اگرچه قطره، پر از موجیم، به اهتزاز تو در اوجیم
شهید پرچم ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
پیروزی
ماهیست در آسمان که کامل شده است
پیروزی تازهای که حاصل شده است
هفتاد شبانهروز جادو کردند
جادوی سیاه خصم باطل شده است
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرو
در سایۀ او وطن چه بیباک شدهست
با او پشت دشمن دون خاک شدهست
دیروز امام ما نهالش را کاشت
امروز بسیج، سرو چالاک شدهست
✍🏻 #سیدمحمدحسین_ابوترابی
🏷 #شعر_پایداری | #بسیج
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کوه عزم
ما موج خروشیم، از اروند بپرس
کوه عزمیم، از دماوند بپرس
پیش از تهدید، ضرب شست ما را
یک بار از آنها که چشیدند بپرس
✍🏻 #علی_سلیمیان
🏷 #شعر_پایداری | #بسیج
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرزمین عاشقی
ای سرزمین عاشقی، ای جانم ایران
ای هستی من، عشق جاویدانم ایران..
یکدم جدا کی بوده از تو بودن من
ای نبض بودن از تو در هر آنم ایران
ای مام پر مهری که در دست تو بوده
در روزهای حادثه دستانم ایران..
ای لالهزار لالههای سرخ پرپر
مجنون من، چذابهام، بُستانم ایران
داغ دلیران تو را دارم همیشه
در سینۀ پر بغض تنگستانم ایران
با همّت و صیّادهایت ماندگاری
عباسهایت اسوۀ دورانم ایران
نامت جهانآراست، فخر روزگار است
آه ای شهیدآباد، مردستانم ایران
حتی اگر دردی به جان خویش دارم
عطر نسیمت میکند درمانم ایران
دشمن کجا بودهست درمانی به دردم؟
دشمن کجا بودهست پشتیبانم ایران؟..
من با تو لبریز از اُمیدم کشور عشق
از پا نیُفتم، رستم دستانم ایران
ای هیرمندم ای خزر، اروند رودم
آه ای خلیج فارس ای مُکرانم ایران
ای عرصۀ هموارۀ عشق و تمدن
آغاز من، تاریخ بی پایانم ایران
نام تو در جانم کند شور آفرینی
خاک تو مُهرم، پرچمت ایمانم ایران
از لطف ایزد، رهبری فرزانه دارم
او را ولی امر خود میدانم، ایران
رهبر اگر لب تر کند مرد جهادم
دشمن ببیند آن زمان جولانم ایران
آرام ماندن، لحظه لحظه مرگ موج است
دارم رجز میخوانم و طوفانم ایران
شور سلیمانی شدن در سینه دارم
سرباز راه مرد این میدانم ایران
از پا نیُفتم با هجوم دشمنانت
تا انتقام خویش را بِستانم ایران
این عهد جانبازیست، من جان دارم از تو
تا پای جانم پای تو میمانم ایران
در لحظۀ آخر سرود ملیام را
با قطرههای خون خود میخوانم ایران
هر قطره خواهد گفت هنگام چکیدن:
ایران من! ایران من! ایرانم ایران!
✍🏻 #احمد_رفیعی_وردنجانی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزاده
بسیجی باش تا آزاده باشی
برای عاشقی آماده باشی
پر از صدق و صفای حاج قاسم
پر از اخلاص فخریزاده باشی
✍🏻 #سیدمحمدجواد_شرافت
🏷 #بسیجی | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ما زنده به عشقیم
کشتند تو را، آه، در آغوش دماوند
سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند
کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران!
تا باز بر این خاک ستمدیده بتازند
تو روح دماوندی و زینروست تو را کشت
ضحاکِ کمینکردۀ در کوه دماوند
تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد
ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند
داغ تو گران است، ولی گریه از آن است:
با قاتل تو از چه نشستیم به لبخند؟
با قاتل تو از چه نشستیم و نکشتیم
او را که دگرباره برونکرده سر از بند
ای داغ تو یادآور داغ همه خوبان
وی خون تو آمیخته با خون خداوند
آه ای گل گمنام! سرانجام شهادت
عطر تو در این دشت سیهپوش پراکند
ما زنده به عشقیم، اگرچند حسودان
گویند چنینیم و چنانیم بهترفند
بگذار بمیریم و بمیریم و بمیریم
بگذار بگویند و بگویند و بگویند
آنگاه ببین روید از این ریشۀ خونین
صد ساقۀ سرزنده و صد شاخ برومند..
✍🏻 #حسن_صنوبری
🏷 #دانشمند_شهید | #شهید_فخریزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
رازهای سر به مُهر
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود
همان که هر سحر با خندههایش گریهها کردی
عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی
اگر گاهی کتابت بسته شد، سجاده وا کردی
دلت میخواست جنگیدن کنار حاج قاسم را
ولی در دفترت ماندی و دِینت را ادا کردی
شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را
به این امّید عمری، عشقبازی در خفا کردی
تمام روزهایت رازهای سر به مُهری بود
تو با خون خودت آن رازها را بر ملا کردی
شگفتا زخمهای نانجیبی از خودی خوردی
شکایتهات را از بیخودیها با خدا کردی
سرِ تنهاییات را کوه بر دامن گرفت آخر
کجا این قدر غربت در مسیرت دست و پا کردی؟..
✍🏻 #محمد_خادم
🏷 #دانشمند_شهید | #شهید_فخریزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آن مرد
او رفت و به سرمنزل مقصود رسید
او رفت و به آنچه لایقش بود، رسید
هر کس وسط راه بماند، ماندهست...
آن مرد که یک لحظه نیاسود، رسید
✍🏻 #یوسف_رحیمی
🏷 #دانشمند_شهید | #شهید_فخریزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آغاز طوفان
هزاران ابر در داغت پر از بغضند و بارانند
هنوز از این خبر چشمانمان بیتاب و حیرانند
تنت را زخمها چون لالهزاری غرق خون کردند
نفهمیدند در خونت هزاران لاله پنهانند
نگاهت عشق را از ذرهها تا آسمان میبرد
در آن راهی که عالم را به سوی نور میخوانند
همیشه علم تو چون خار در چشمان دشمن بود
بهارت را خزان کردند و در فکر زمستانند؟
شغادانِ پر از کینه تو را کشتند و سرمستند
نمیدانند پای خون تو این قوم میمانند؟
جهان باید بداند راه تو همواره پابرجاست
و دشمن را بگو این بغضها آغاز طوفانند
✍🏻 #الهام_نجمی
🏷 #دانشمند_شهید | #شهید_فخریزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مطلع صدها حماسه
خونی که شد از پیکر هر لاله جاری
سرتاسر این باغ را کرد آبیاری
با هر شهیدی قدرت ما بیشتر شد
این است در اسلام رمز پایداری
گیرم ترور کردند دانشمندها را
اما چه سود از جهل دشمن غیر خواری؟
داغ شهیدان مطلع صدها حماسهست
فتح بزرگی هست با هر سوگواری
کشتند فخریزاده را اما چه حاصل؟
ما جمله فخریزادهایم و شهریاری
از چشمهای احمدیروشن بپرسید
آیا کماکان زندهای؟ میگوید: آری
ای انقلاب سرخ! آخر پرچمت را
روزی به دست صاحب خود میسپاری
✍🏻 #علی_سلیمیان
🏷 #دانشمند_شهید | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مشتاق شهادت
لرزید عصر هفتم آذر، خیابان
در خون خود غلتید مردی در خیابان
مردی که مشتاق شهادت بود و از او
عطر شهادت داشت سرتاسر خیابان
آن عصر پاییزی، نمای دیگری داشت
لبریز شد از لالهای پرپر خیابان
استاد درس آخرش را هم نوشته
خودکار از خون بوده و دفتر خیابان
وقتی مسیر ما به جز کربوبلا نیست
فرقی نخواهد داشت با سنگر، خیابان
محسن خودش قاسم شد و فردای آن روز
لبریز فخریزادهها شد هر خیابان
ما راه اُفتادیم و از نو باز میخواند
فریادهای سرخ را از بر خیابان
از ما برای دشمنان تعریف میکرد
از حقشناسی قصهای دیگر خیابان
ما وا نمیمانیم از این راه، باید
با ما بیاید راه تا آخر خیابان
✍🏻 #احمد_رفیعی_وردنجانی
🏷 #دانشمند_شهید | #شهید_فخریزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فخر مردم آزاده
آقا بود و نبود آقازاده
شد مایۀ فخر مردم آزاده
انداخت نقاب از رخ خصم خبیث
با پرچم خون خویش، «فخریزاده»
✍🏻 #سیدمحمدحسین_ابوترابی
🏷 #دانشمند_شهید | #شهید_فخریزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سروها از پا نمیافتند
جا مانده بود از همقطارانش، از باکری، همت، سلیمانی
این دفعه اما نوبت او بود، پرواز در یک عصر بارانی
بعد از شلمچه فکه و مجنون، دنبال لیلای شهادت بود
چل سال صبر و انتظار او، پایان گرفت آنسان که میدانی
روباهها همدستشان بودند، در استتار فتنه و نیرنگ
کفتارهای کینه جو کردند قصد شکار شیر ایرانی
کشتند فخری زادۀ ما را، شهد شهادت نوش او اما
از غیرت و مردانگی دور است، خنجر زدن از پشت، پنهانی
دشمن بداند که خدا با ماست، در این نبردِ سخت پیروزیم
تا ناخدا داریم باکی نیست، از موجهای سخت طوفانی
ما سربلندیم و سرافرازیم، یک لحظه هم خود را نمیبازیم
اما برای او نمیماند، رهتوشهای غیر از پشیمانی
هرچه تبر داری بزن پاییز، این سروها از پا نمیافتند!
سرسبزتر از قبل میرویند، دور از هیاهوی زمستانی
✍🏻 #کمیل_کاشانی
🏷 #شهید_فخریزاده | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطاب به آنان که مردم نیستند!
عاریست از معنای آزادی بیانهاتان
افتاده بر جانِ خیابانها زیانهاتان
ما هر فراخوانِ شما را خط به خط حفظیم
خط میدهد دشمن به این خط و نشانهاتان
ما هفتخوانها دیدهایم و این فراخوانها
این بارهم خط میخورد با خونِ خانهاتان
عُمری شرابیرنگ شد پیراهنِ عشاق
تا که مبادا بشکَنَد تاک از تکانهاتان
این میکده آبادتر شد گرچه چندین سال
بَهرِ شکستِ ما به هم خورد استکانهاتان
آنقدْر ناچیزید که حتی نیاندازیم
چینی به ابرو از چنینها و چُنانهاتان
ما عاشقان تا وقتِ خون بر عهد خود هستیم
با «آرمان»هامان مَگو از آرمانهاتان
دریای میهن را رها کردید و افتادهست
گیرِ مبارزهایِ قُلابی دهانهاتان
آه ای سخنرانهایِ دورِ حجلۀ مهسا
هنگامِ اشکِ آرتینها کو زبانهاتان
آری همانها که براشان دُم تکان دادید
یک روز میسازند کوه از استخوانهاتان..
مُرشد اگر رخصت دهد یک آن لگدکوبند
زیر قدومِ پهلوانان قهرمانهاتان
ما از شماها بدترش را هم ادب کردیم
ما را بپرس از منبرِ تاریخخوانهاتان
✍🏻 #محسن_کاویانی
🏷 #حوادث_اخیر | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab
این حنجره، این باغ صدا را نفروشید
«زندهیاد قیصر امینپور»
آبادی همیشۀ ما را فروختند
قیصر! بخوان که باغ صدا را فروختند
باری به کفر، آیۀ ایمان خویش را
باری به سنگ، آینهها را فروختند
میزان نبود بس که ترازوی درکشان
آهن خریده، کوه طلا را فروختند
دل، آن دلی که مخزن الاسرار عشق بود
صندوق رازهای خدا را فروختند
افسوس در ازای کمی دانه در قفس
پرواز را، دو بال رها را فروختند
نه زمزمی، نه زمزمۀ چشمهای… چه مفت
با هیچوپوچ سعی و صفا را فروختند
ما را خراب و خسته و افسرده خواستند
حتی امید _رمز بقا_ را فروختند
بلکه چراغ سبز به دشمن نشان دهند
سربند قرمز شهدا را فروختند
شعری بیار و از غم کنعان بگو که باز
با چند سکه یوسف ما را فروختند
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #حوادث_اخیر | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهیدان نمردهاند!
خوکردگان به خونیِ پررنگ لاکشان
خوکانه کردهاند خیانت به خاکشان
این بیحیا بزکشدگان وطنفروش
سستی مرامشان شد و پستی ملاکشان
نفرین به فکر روشن ظلمتفزایشان
لعنت به قوم کوردل سینهچاکشان
آیینشان دروغ و نفاق و سبکسریست
با ما که نیست بر سر دین اشتراکشان
آلودهاند دامن خود را به خون عشق
از هتک حرمت شهدا نیست باکشان
گفتم شهید، آه... شهیدان غربتاند
ماندهست روی آینهها خون پاکشان
ای قوم خوشخیال! شهیدان نمردهاند
بر سینههای ماست کماکان پلاکشان
✍🏻 #علی_سلیمیان
🏷 #حوادث_اخیر | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بندگی روزگار!
وَ روبَهان به ریا رخنه در حرم کردند
برادران مرا خصم جان هم کردند
دوباره قوم قسمخوردۀ برادرکش
فریبِ پیرهنِ پاره را علم کردند
رواست مرگ کبوتر که خادمان سفیه
شغال را به حرمخانه محترم کردند
به هرکه خامۀ تزویر زد، بها دادند
به هرکه لودۀ خوکان نشد ستم کردند
چه سروهای بلندی که پشت عزت خویش
به باد بندگی روزگار خم کردند
دلم پر است پر از حرفهای ناگفته
قلم کجاست که دستان من ورم کردند
✍🏻 #محمدعلی_جوشایی
🏷 #حوادث_اخیر | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نابرادر
تازگیها در پیِ سود و زیان افتاده بود
او که حالا ناامید و ناتوان افتاده بود
من به جان پروردمش از هیچ تا بالندگی
بعد حالا او به فکر آب و نان افتاده بود
ریشه زد در جان من در آب و خاک من ولی
میوههایش در حیاط دیگران افتاده بود
نابرادرشاخۀ امروز همدست تبر
پیشتر از چشمهای باغبان افتاده بود
«بر درخت زنده بیبرگی چه غم»، دلمردگی
سهم برگی بود که دست خزان افتاده بود
::
شکوه از دشمن ندارم، دوست اما... دوست، دوست
دشنۀ دشمن به دست دوستان افتاده بود
✍🏻 #احمد_کریمی_لیچائی
🏷 #حوادث_اخیر | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab