eitaa logo
شعر انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
363 عکس
97 ویدیو
1 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد شهیدان در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است «امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است» تا لحظه‌های پیش، دلم گور سرد بود اینک به یُمن یاد شما جان گرفته است در آسمان سینۀ من ابر بغض خُفت صحرای دل، بهانۀ باران گرفته است از هر چه بوی عشق تهی بود خانه‌ام اینک صفای لاله و ریحان گرفته است دیشب دو چشم پنجره در خواب می‌خزید امشب سکوت پنجره پایان گرفته است امشب فضای خانۀ دل، سبز و دیدنی‌ست در فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کاروان‌ها به سیل اشک می‌شوییم راه کارون‌ها را هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را امان از این‌چنین سوزی که در داغ عزیزان است امان از این‌چنین داغی که می‌بُرّد امان‌ها را.. به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودیم غریبانه ولی بردیم با خود استخوان‌ها را اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه، با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را؟ خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند ندانستیم با تابوت می‌آرند آن‌ها را به روی شانۀ لرزان مردم یک به یک رفتند خدا از شانۀ مردم نگیرد این تکان‌ها را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یک شهر... سرما برود، بهار قسمت بشود رزق تو هزار بار قسمت بشود یک شهر گرفت زیر تابوتت را تا بار غمت هزار قسمت بشود ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فریاد مردم این شهر دوباره زائر باران بود این خاک به جشن لاله‌ها مهمان بود تشییع کبوتران خونین پیکر فریاد رسای مردم ایران بود ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 ویژه 📹 نماهنگ | اللهُ مولانا 🔻 روایت رهبر انقلاب از دلیل قدرت ملت ایران و اعتقاد به حمایت و پشتیبانی الهی 👈 خیلی این انقلاب چیز عجیبی است، حالا حالاها دردسرها برای اربابان دنیا خواهد داشت 💻 Farsi.Khamenei.ir
نهم دی باقی‌ست بال پرواز گشایید که پرها باقی‌ست بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقی‌ست پشت بت‌ها نشود راست پس از ابراهیم بت‌شکن رفت ولی باز تبرها باقی‌ست گفت فرزانه‌ای، امروزِ شما عاشوراست جبهه باقی‌ست و شمشیر و سپرها باقی‌ست جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود شور آن واقعه در جان پسرها باقی‌ست گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود شرط‌ها مانده و اما و اگرها باقی‌ست «شرط اول قدم آن است که مجنون باشی در ره منزل لیلی که خطرها» باقی‌ست نیست خالی دل ارباب یقین از غصه فتنه‌ها می‌رود و خونِ جگرها باقی‌ست... قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟ صبرتان می‌رود از دست! بگویم یا نه؟ شاید از قصۀ ما خُلق شما تنگ شود! یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد آتش فتنه چنان شد که خدا می‌داند آنقدر دل نگران شد که خدا می‌داند قصه آن بود که یک طایفه که فتنه از اوست دوست را دشمن خود خواند، وَ دشمن را دوست آری آن طایفه خود را ز خدا منفک کرد روی بر سامری آورد به موسی شک کرد سامری گفت بیایید به شهرت برسیم با پرستیدن گوساله به قدرت برسیم سامری گفت که در شور حکومت شعف است باید این‌بار به قدرت برسیم این هدف است آری آن صدرنشینان بنی‌صدر شده خویش را قدر ندانسته و بی‌قدر شده گرچه یاران علی... حیف که سازش کردند با معاویه نشستند و خوش و بش کردند نکته‌ها بر لبمان رفت و خریدار نبود گوش آن طایفه انگار بدهکار نبود آری آن طایفه می‌گفت: نصیحت کافی‌ست خسته‌ایم از سخن مفت! نصیحت کافی‌ست نیست در حافظۀ دهر، زهیر و طلحه کم بسازید در این شهر، زهیر و طلحه کم بگویید ز صفین و جمل، این آن نیست «این همان قصه اسلام ابوسفیان» نیست داشت آن طایفه هر چند صدایی دیگر آب می‌خورد ولی فتنه ز جایی دیگر قصه آن بود که یک طایفه درویش شدند جانماز آب‌کشان، عافیت‌اندیش شدند گاه از این سوی سخن، گاه از آن سو گفتند هر چه گفتند در آن‌روز دو پهلو گفتند خواستند امر نماید به حمیّت مولا تن دهد باز به امر حکمیّت مولا همچو امروز پر از فتنه شود فرداها اُفتد این کار به تدبیر ابوموسی‌ها... چشم ما در پی این حادثه چون کارون بود بد به دل راه ندادیم ولی دل خون بود آه از آن فرقۀ با اجنبی خودنشناس گونه‌گون ظاهراً اما سر و ته یک کرباس مُهر بر لب زده بودند و تماشا کردند از پس حادثه‌ها چهره هویدا کردند این جماعت چه شباهت به خمینی دارند؟! چقدر در دل خود شور حسینی دارند؟! کوفه کوفه‌ست ولی ترک سفر جایز نیست که سکوت من و تو وقت خطر جایز نیست همه گفتند بمان مرتبه پیمایی کن در همین مکه اقامت کن و آقایی کن دست کم سمت حوالی وطن هجرت کن ای عقیق از همه بگذر به یمن هجرت کن همه گفتند بمان او سخنی دیگر داشت آن سفر کرده هوای وطنی دیگر داشت کوچ کرد از وطنش بال و پری پیدا شد رفت در جاده شتابان، سفری پیدا شد شب تاریخ پر از قهقهۀ غفلت بود ناگهان عطر دعای سحری پیدا شد بانگ زد عقل که «اقبالِ» شقایق با اوست «نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد» گفت هنگام قیام است سر و جان بازید سر مَدُزدید اگر فتنه‌گری پیدا شد وای اگر اهل بصیرت اُحُد از یاد بَرَند چون غنیمت زدگان ترک خود از یاد بَرَند وای اگر مزرعه‌ها سوخته با رعد شود مُلک ری آفت عُمْرِ عُمَر سعد شود گفت ای پاکدلان ختم به خیر است این راه راه بیداریِ صد حر و زهیر است این راه گفت ای پاکدلان سنت مألوف چه شد ای جوانان عرب! امر به معروف چه شد این چنین بود اگر یک شبه رسوا شد خصم با دو صد دبدبه و کبکبه رسوا شد خصم این چنین است که ما بیرق و پرچم داریم هر چه داریم من و تو ز محرم داریم هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشه‌ست که نماد شرف و عاطفه و اندیشه‌ست آنکه آموخت به موسی جگران نیل شدن بر سر ابرهه‌ها فوج ابابیل شدن بین محراب دعا چون زکریا بودن در دل طشت زر حادثه یحیی بودن این چنین بود که ایران همه عاشورا شد با سر انگشت دعا مُشتِ خیانت وا شد و حسین بن علی باز به امداد آمد و چنین بود خدای تو به مرصاد آمد عبرت‌آموز ز تاریخ که خائن کم نیست این هم از عبرت ایوان مدائن کم نیست و خدا هست و هر آن چیز که از وی باقی‌ست فتنه خاموش شد اما نهم دی باقی‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 یک و بیست 📹 به روایت 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کربلا تا قدس حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش‌فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می‌کنی روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علی مرتضاست غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است ای خمینی‌باوران! دنیا جمارانی شده‌ست ای مسلمان! وقت تجدید مسلمانی شده‌ست شهر را یک‌روز می‌بینی چراغانی شده‌ست کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده‌ست منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد دشمنی بسیار و فتنه بی‌حد و بدعت زیاد بزدل و کج‌فهم و سازش‌کار و بی‌غیرت زیاد کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم! عزّت زیاد! در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین خوش به حال آن‌که تا آخر بماند با حسین لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا... حسین هرکه عزم کربلا دارد بگوید «یا حسین» بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد میدان بر دوش کشید بار انسان‌ها را از بند رها کرد مسلمان‌ها را یک مرد فقط مانده... به نامش بزنید، میدان‌ها کوچه‌ها خیابان‌ها را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صدها سلیمانی از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ‏ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما ‏سرزمینش این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ‏ندارد ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم ‏بخواهیم؟ جز روضۀ فاطمیه، این درد درمان ندارد... ‏صدها سلیمانی اینجا، می‌جوشد از خون ‏پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ‏ندارد؟ ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های ‏دردیم ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ‏ندارد خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون ‏سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ‏ندارد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد میدان هنگام حماسه تیغ بران بودی همرزم دلاور شهیدان بودی هربار که انقلاب سربازی خواست سردار همیشه مرد میدان بودی ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab