eitaa logo
شعر انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
393 عکس
108 ویدیو
1 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
این خاک بپرس از لاله‌های بی‌نشان نام و نشانش را بخوان با صخره‌ها شعر بلند و جاودانش را به دریاها بگو از طعنۀ طوفان هراسی نیست نخواهد داد حتی یک وجب این خاک جانش را بگو این باغ از خورشیدهای سرخ سرشار است چه عطر دل‌نشینی مست کرده آسمانش را بخوان این شروه را با مادر پیری که مثل گل به دست خود کفن کرده‌ست جسم نوجوانش را.. به آه خویش برپا کرده‌ام کوه سترگش را به اشک خویش جاری کرده‌ام رود روانش را کنار مرزهایش آرش از نو می‌زند لبخند دوباره می‌برد بر شانه‌ها تیر و کمانش را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ماندیم بر این عهد ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم سامان نگرفتیم در آیینۀ منصور تا در ره تو از سر و سامان نگذشتیم در بوته گر انداختمان گردش ایام از مرتبۀ خون شهیدان نگذشتیم جان بود که امکان گذر کردن از آن بود جان بود، گذشتیم، ز جانان نگذشتیم تردید نکردیم و در آشوب حوادث از هر چه گذشتیم از ایران نگذشتیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاک کهن این نسل رضاخانی دلباختۀ غرب از غرب چه آموخته؟! عریانی زن را فرهنگ جز این نیست در اندیشۀ این‌ها یعنی به نمایش بگذارند بدن را شاید هم اگر فرصتش افتاد به نقشی آسان بفروشند در این تیمچه تن را این طایفه حتماً که به یک چشم نبیند در آتش و خون کودک اوکراین و یمن را ای کاش که این مدعیان باز بخوانند تاریخ چهل سالۀ این خاک کهن را هیهات که افتاده ببینند تبرها این سبزترین سرو سرافراز چمن را ما سینه‌زن آل عباییم و نخواهیم زیر عَلَم اجنبیان سینه‌زدن را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به چه قیمت؟ سهراب! شدی تَهْمتَن! اما به چه قیمت؟ دشمن‌شکن و صف‌شکن! اما به چه قیمت؟ زیباست تماشای نبرد دو دلاور در معرکه‌ای تن‌به‌تن اما به چه قیمت؟ آلوده به خون گاهی و آلوده به تهمت معروف شد این پیرهن اما به چه قیمت؟ آزادی گل‌های چمن حرف قشنگی‌ست پرپر شدن نسترن اما به چه قیمت؟ ای آینه همرنگ جماعت شو و خوش باش! همرنگ جماعت شدن اما به چه قیمت؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
در سایۀ آفتاب در سایۀ آفتاب و نور ماه است دستان شب از میهن ما کوتاه است جمهوری اسلامی ایران، آری! این خیمۀ امروز رسول‌الله است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُمّت واحده خیرخواه توام از نور سخن می‌گویم از هراسِ شب دیجور سخن می‌گویم شب دیجور، شب دلهره و کابوس است چقدر آه که در سینۀ ما محبوس است ما همه آل رسولیم، نه از آل سعود با خلیلیم نه با آتش کفر نمرود من از این وصلۀ ناجور سخن می‌گویم از هراسِ شب دیجور سخن می‌گویم فتنه و آل سعودند که همزاد هم‌اند تا پریشان شدن امت ما هم‌قسم‌اند شب دیجور رسیده‌ست! بگو: بیدارم! از مسلمان‌کشی شام و یمن بیزارم! بسته شد رو به نسیم سحری پنجره‌ها خشک شد بین سکوت من و تو حنجره‌ها در سکوت من و تو آینه را آه گرفت از بد حادثه در اول شب، ماه گرفت به خداوندِ علی، اهل جدل نیست زبان که چنان روز عیان است و چه حاجت به بیان گوش من پر شده از زوزۀ سگ‌های نفاق مرتدم من! نه به حکم تو، به فتوای نفاق روح فریاد و جهاد است که تکفیر شده با سکوت است که این ظلم فراگیر شده قبلۀ اول ما در دل آتش تنهاست صحن آن مسجدِ مظلوم، پر از زخمی‌هاست خون پیغمبر اسلام به جوش آمده است مصحف نور در آتش به خروش آمده است کفر، راضی به همین گونه پریشانی‌هاست خنده‌هایش به همین گونه مسلمانی‌هاست گفتگو کن که به ترسیم رسالت برسیم با سکوت آه بعید است به وحدت برسیم از روایات صحیحی که رسیده‌ست بگو از پیمبر که فقط رنج کشیده‌ست بگو از پیمبر که به جز صدق و صفا هیچ نگفت از پیمبر که به جز حرف خدا هیچ نگفت آیه‌های لب پاکش همه قرآن باشد دور از هرچه پریشانی و هذیان باشد آبرو یافته انسانیت از آبرویش امت واحده بوده‌ست همه آرزویش خیرخواه توام از نور سخن می‌گویم از شکست شب دیجور سخن می‌گویم آخر این شب، شب دیجور سحر می‌گردد ... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُمّت عاشق بر اُمّت عاشق و مقاوم صلوات بر منتظر حضرت قائم صلوات بر مالک اشتر و سپاه قدسش بر روح بلند حاج قاسم صلوات ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خوشا شبیه شهیدان... ستاره‌ایم و در اندیشۀ شهاب شدن در آستانۀ صبحیم و آفتاب شدن و کَلْمه کَلْمه شکوه و خروش و ایثاریم که چیست عاقبت کار ما، کتاب شدن نداشتیم دمی خواهش از کسی و... رواست، که ترس در دلمان نیست از جواب شدن به‌وقت معرکه‌ها تشنۀ مواجهه‌ایم خوش است در صف جان‌برکفان، حساب شدن اگر نهایت گل‌هاست مرگ و پژمردن چه حُسن عاقبتی بهتر از گلاب شدن خوشا شبیه شهیدان فنا شدن در عشق چراغ روشن فردای انقلاب شدن ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حقِ مسلّم! بر آتش فتنه‌ها که دامن می‌زد حرف از حق مسلّم زن می‌زد در کشور ما شعار آزادی داد در کشور خود اگرچه گردن می‌زد! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این باغ... بر قامتِ باغِ تو اگر تیشه می‌آید صد سروِ جوان باز از این ریشه می‌آید دیده‌ست سیاووش تو را دشنه به پهلو سیمرغ سراسیمه بر این بیشه می‌آید ای چله‌نشینان خدا! گوش به چاووش شب‌خوانیِ این باغ پس از تیشه می‌آید می‌بینم از این پنجره آن تیغ به کف را در پای تَرَک‌خورده‌ترین شیشه می‌آید این زمزمۀ خونِ چهل سالگیِ توست این برگ و بَر از سرخیِ اندیشه می‌آید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران چنگال زمستان به درختان نرسید این باغ، همیشه سبز و سرخ است و سپید ما با همۀ وجودمان ایرانیم «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کشتیِ نوح امید، سروِ سترگی‌ست موجِ طوفان را امید، سدّ بزرگی‌ست سیلِ طغیان را امید، شوقِ بهار است و سایه‌سارِ سُرور که آفتاب، سبک می‌کند زمستان را دل -این کویرِ ترک‌خورده- سخت محتاج است نمِ ترنّمی از گریه‌های باران را اگر عجوزۀ دنیا به عشوت و رشوت نشانده بر سرِ یک سفره گرگ و چوپان را، از این سراچۀ ذلّت هراس نیست، عزیز! که گاه مأمنِ یوسف کنند زندان را قراولانِ تباهی وگر کرورکرور، امید، صبحِ سپید است شامِ حرمان را هجومِ موجِ تباهی وگر کلاف‌کلاف، امید، کشتیِ نوح است بحرِ بحران را امید، پیکرِ کوه است اگرچه یک پرِ کاه امید، قوّتِ زانوست مردِ میدان را نگاهِ آینه‌ها سوی شهرِ زنگازنگ شکانده شیشۀ سنگینِ خوابِ انسان را کشانده سرخیِ قَد قامتِ سلحشوران به خاکمالِ شقاوت بُروتِ ‌شیطان را هماره عرصهٔ بَدعهدِ کوفه، می‌طلبد وفای مالک و قلبِ سلیمِ سلمان را صدای روشنِ «بیدار باشِ!» قاسم‌ها نگاهِ نافذِ عبّاس‌های دوران را شهامتِ قَرَنی، همّتِ جهان‌آرا صفای روحِ بُرُونسی، رجای چمران را که دوره، دورۀ غربالِ حقّ و ناحقّ است جهان به درک رسیده‌ست کفر و ایمان را به یاد دار شبی را که ذوالفقارِ قیام شکافت معنیِ «با خاکِ مرگ یکسان» را غبارِ شوکت‌شان را به یادِ باد سپرد به «چشمِ شیر» چشانید طعمِ پیکان را زده‌ست فاتح و سجّیل و رعد و قدر و شهاب کلنگِ جادۀ آزاد قدس-تهران را به تیغِ خشمِ مقدّس بریده دستِ کسی رگِ تعفنِ عفریتِ اَنگَلستان را زوالِ روبهِ پیر است، مرگِ گرگِ جوان کسی گرفته از این قوم چنگ و دندان را کسی به خونِ سراسر خروشِ خویش سرود میانِ واقعه جولانِ پای‌کوبان را شکست رونقِ بازارِ شامِ رنگ و سلاح کسی به‌هم زده سودای شب‌نشیان را فضای دهکده را عطر نور او پر کرد بهار شد تب این زمهریر سوزان را دو دست صف‌شکنش را هدیه داد و نداد به دست اهرمن انگشتر سلیمان را دو چشم در شطی از خون تپیده دید و ندید نگاه خیرۀ خصم دژم، مسلمان را الا که بخت شهادت نصیب مرد خداست هلا! که وقت هلاک است کدخدایان را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جاودان هم‌سایۀ ماه و آسمان است این خاک با خون شهید جاودان است این خاک «این کشور عشق است که صاحب دارد» در سایۀ صاحب‌الزمان است این خاک ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به قیمت جان ایران تن است و ما همه اعضای پیکریم این خاک خانه‌ای‌ست که با جان بر آن دریم کرد و بلوچ، ترک و عرب، زیر پرچمش با هر نژاد و مذهب خواهر - برادریم ایران من! نفس به هوای تو می‌کشیم ایران من! فقط به هوای تو می‌پریم خود را فروخت آن‌که اقامت خرید و رفت ما عشق را به قیمت جان از تو می‌خریم بر خون گذاشت پا و گذشت از وطن ولی لعنت به ما اگر که از این خاک بگذریم «ما را سری‌ست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم» روزی هزار بار برای تو جان دهیم تا که تو را به دست امام زمان دهیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرود وحدت تا بر سر گورِ خصم دست افشانیم ای دوست بیا سرود وحدت خوانیم تکرار خطا دوباره ما را نسزد ما عاقبت تفرقه را می‌دانیم! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
همسایۀ خورشید ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی سرزنده‌تر از صبح خراسان بدرخشی شاداب‌تر از سیب «سمرقند» بمانی در سایۀ مردان «حماسه-غزل» خود بِشکوه‌تر از روح «دماوند» بمانی گفتند تورا مرز هنرخیز و گهرخیز وقت است از آن‌گونه که گفتند بمانی وقت است که «کارون» بشوی راه بیفتی وقت است که سرشار چو «اروند» بمانی وقت است از آن‌گونه که تاریخ‌نویسان، در وصف تو مبهوت بمانند، بمانی درگیر سخن‌های نه چندان خوش و ناخوش سرگرم خودت، تا کی و تا چند بمانی؟ ایرانِ سراسر غزل و عشق و حماسه امید که دور از تب ترفند بمانی پرشورتر از قبل بجوشی و ببالی در سایۀ الطاف خداوند بمانی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آسیابِ دشمن هم عشوه میان کوی و برزن می‌ریخت هم شعله به جانِ خاکِ میهن می‌ریخت قیچی می‌کرد موی خود را اما او آب به آسیابِ دشمن می‌ریخت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لشکر زهرا مدعی‌های عشق بسیارند پای عشق علی، مرام یکی‌ست فاطمه ایستاد این یعنی مرد و زن سهمش از قیام یکی‌ست پای حق، پای دین وسط باشد مرد و زن فرق دارد آیا؟ نه با خودت یک حساب ساده بکن مرد این جنگ می‌شوی یا نه؟ پای عشق علی چه زن‌ها که مرد و مردانه قد علم کردند چادر خویش بر کمر بستند دست نامرد را قلم کردند خواهرم! چادری که پوشیدی قبل از این بوده بر سر زهرا با همین چادر سیاه بمان در سیاهیِ لشکر زهرا چادرت سنگر است دقت کن که شبیخون به سنگرت نزنند دشمن از باور تو می‌ترسد تیر شبهه به باورت نزنند مرد میدان اگر به خاک افتاد عرصۀ جنگ همچنان برپاست کوچه بازار، جبهۀ جنگ و چادر اکنون لباس رزم شماست نهضتی که به ما رسید امروز از مدینه شروع شد، از در پشت در مادرم زمین افتاد تا بماند قیام پیغمبر پرچم شیعه چادر زهراست چادری که به روی خاک افتاد هم در آن کوچه، هم زمانی که پیش آن جسم چاک‌چاک افتاد چادر خاکی همین مادر پرچم انتقام خواهد شد با نوای خوش انا‌المهدی درد شیعه تمام خواهد شد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
میهنِ من ای فدای تو و نام خوبت شرق و غرب و شمال و جنوبت تا ابد شادی‌ات کم مبادا ای وطن در دلت غم مبادا می‌ستایم تو و پرچمت را میهن من! نبینم غمت را شعلۀ عشق در جان من باش تا ابد باش و ایرانِ من باش خاکِ من! پاکی و باصفایی با علی بن موسی الرضایی عشق پیدا و پنهان من باش عطر و بوی خراسان من باش ای به دستان تو در دماوند لشکر دیوها پای در بند.. ای فدایِ غرور و شکوهت جنگل و دشت و دریا و کوهت تو بهاری! خزانت نبینم ای وطن خسته‌جانت نبینم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نشان سرفرازی رها نمی‌کنم دمی امام و انقلاب را به عشق می‌سرایم این شکوه بی‌حساب را هنوز صبح و روشنی در این دیار زنده است به شب بگو نظاره کن ثبات آفتاب را به رنگ سرنوشتمان، به رنگ آبی حضور پر از نشاط و زندگی‌ست، خط بزن سراب را.. حماسه‌های ما همه، نشان سرفرازی‌اند نشان بده به عالمی، دوام انقلاب را در آن حضور پر ثمر، که فتنه را شکسته بود جهان نظاره کرد آن، شکوه انتخاب را اگر چه کفر می‌خرد، برای میهنم خطر بگو به خصم می‌چشی، لهیب این عذاب را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بازیچهٔ نفرین و درود شد بر لب این و آن سرود: «آزادی» بازیچهٔ نفرین و درود: «آزادی» زیر لگد معترضان... آخر شب... غلتیده به خون خویش بود آزادی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به برادر شاعرم که این روزها از کلامش بوی جدایی می‌شنوم... چشم وا کن تا میانِ دود، ایوان را ببینی جسم خود را نردبان فهم کن، جان را ببینی با چراغ عقل، قرآن دلت را جستجو کن تا میان حلقۀ آیات، انسان را ببینی تا شقایق هست، باید عاشقی را زندگی کرد چشم سعدی باش، تا روح گلستان را ببینی مشکل از عمامۀ زهد و عبای بندگی نیست رند عالم‌سوز! حافظ شو که قرآن را ببینی پیر ما پیوسته می‌گفت ای امان از بی‌بزرگی پیر شو تا بی‌بزرگان پشیمان را ببینی پیر اگر باشی برایت عطر پیراهن نشانه‌ست می‌توانی توی خشت خام، کنعان را ببینی دل که جمهوری اسلامی ایران شد، حرم شد چشم دل وا کن مناجات شهیدان را ببینی با روایات صحیح عاشقانه همسفر شو تا که از چشم ولی‌عصر، ایران را ببینی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آتش فتنه ویرانه شده به دست تو آبادی با آتش فتنه می‌نمایی شادی با پنجۀ مخملین دشمن هربار خنجر زده‌ای به حنجر آزادی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مظلوم‌تر از پیش... این‌بار در این فتنۀ مسموم‌تر از پیش دیدیم تو را محکم و مظلوم‌تر از پیش با دشنه و دشنام سرت ریخته دشمن با نقشۀ پیچیده‌تر و شوم‌تر از پیش با این همه، در حق دفاع از خودت افسوس محرومی و محرومی و محروم‌تر از پیش آن دوست‌نماهای بسی تشنه به خونت شد نیّتشان بر همه معلوم‌تر از پیش این فتنه زده جمعیت زنگی زنگی این‌بار شده روم‌تر از روم‌تر از پیش :: در حادثه‌ها دست خدا پشت و پناهت جمهوری اسلامی مظلوم‌تر از پیش! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این خاکِ عزیز از وحدت ما شکست دشمن پیداست ای دوست بیا که دست حق هم با ماست کُرد و عرب و بلوچ... هم‌دل، هم‌عهد این خاکِ عزیز، جانِ ایرانی‌هاست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab