eitaa logo
شعر انقلاب
2.9هزار دنبال‌کننده
569 عکس
187 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
مهر مادری چشم‌هایم را به روی هرکه جز تو بود بست قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست خواستم بیتی بگویم از غم یک لحظه‌ات بیت‌الاحزان شد غزل در ماتمت یک‌جا نشست گردش این روزگار از رزق دستاس تو بود می‌کشیدی بر سر تسبیح گندم‌زار، دست بس که مهر مادری داری درون سینه‌ات در، هم آخر بغض خود را بین آغوشت شکست می‌شود از تو نوشت و از تبار تو نگفت؟ از مدینه تا خراسان شرح نام کوثر است ذکر یا زهرا شده سربند سربازی که نیست گرد گمنامی نشسته روی لبخندی که هست با تو بن‌بستی ندارد کوچه‌های بندگی با تو پایانی ندارد راه گمنامان مست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سربند یا زهرا آن اسم اعظم که نشانی می‌دهندش سربند یا زهراست محکم‌تر ببندش هر کس که در سر آرزوی عشق دارد هنگام رفتن با شهیدان می‌برندش بابا! وصیّت‌نامۀ همسنگرت کو؟ این روزها خون می‌چکد از بندبندش آقا معلم، قصه از آن روزها گفت کردند سالِ آخری‌ها ریشخندش شرمی نکردند از صدای سرفه‌دارش چیزی نخواندند از نگاه دردمندش گیرم عَلم از دست عباسی بیفتد عباس دیگر می‌کند از جا بلندش هر کس به این آسانی اهل کربلا نیست کار حسین است و دل مشکل‌پسندش ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نشان آرامش جانِ شهر خود خواهد شد بی حرف، زبان شهر خود خواهد شد رازی‌ست غریب این‌که هر گمنامی یک روز نشان شهر خود خواهد شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاطرۀ سرخ دیری‌ست نیاورده کسی یک خبر از او جز خاطره‌ای سرخ نمانده اثر از او ای کاش بیایند به دلداری مادر کهنه کفنی، پیرهنی مختصر از او در خویش نگه داشته‌ای مثل گل یاس ای خاک معطر چه شنیدی مگر از او؟ نام چه کسی را به لبش گاه خطر داشت؟ ای وای! نپرسید چرا یک نفر از او نه خاک نه آتش نه عطش، غیر شهادت هرگز نشنیدند دعایی دگر از او از نام و نشانش چه بگویم اثری نیست کو مرد در این معرکه گمنام‌تر از او ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گمنامی بی‌نام و نشان، نزد خدا آرامی چون روحِ دمیده در تن ایامی بر لوح شناسنامه‌ات حک شده است نام تو «شهید»، شهرتت «گمنامی» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بی‌نشانه رفتی شکسته‌بال، فراسوی کهکشان خم شد ز داغ رفتن تو پشت این جهان بانو! تمام خاطره‌های کبود تو شد در بقیعِ سینۀ سوزان من نهان من ماندم و شرارۀ فریاد در گلو با اشک‌های جاری و با بغض بی‌امان از این به بعد، پهلوی دنیا شکسته است از این به بعد، دست به پهلوست آسمان گل‌ها همه شبیه شما پرپرند تا بر دست‌های عشق نبندند ریسمان هر چند بی‌نشانه‌ای اما گرفته است پیشانی تمام شهیدان ز تو نشان حالا تو تکیه‌گاه زمین و زمان شدی هرچند خوانده‌ایم تو را یاس قدکمان ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یا فاطمه این صبر و صلابت و صفا، زهرایی‌ست دل‌های تمام شهدا زهرایی‌ست «یا فاطمه» گفتیم و به میدان رفتیم جمهوری اسلامی ما زهرایی‌ست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یا رب! یا رب! آشفته‌تر از این، مپسندی ما را بیش از این خسته و غمگین، مپسندی ما را سهم ما در غم‌ همسایه قنوت است و‌ دعا غافل از فرصت آمین، مپسندی ما را گر به آرامش کاشانۀ خود خرسندیم فارغ از رنج فلسطین، مپسندی ما را فاطمه پشت در از حفظ ولایت می‌گفت شیعۀ بی‌خبر از دین، مپسندی ما را «هل أتی» را ننوشتی که فقط خوانده شود بی‌خبر از غم مسکین، مپسندی ما را حیدر از شیعۀ خود مالک اشتر می‌خواست در صف خُدعۀ صفّین، مپسندی ما را کو شهادت که مرا زنده کند موقع مرگ؟ مُرده در لحظۀ تدفین، مپسندی ما را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلی تپنده در خاک دلی تپنده باقی مانده‌ست یک غنچۀ غرق خنده باقی مانده‌ست دنبال تن شهید او می‌گردید مشتی پر از آن پرنده باقی مانده‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ققنوس آمد از لبخند باران، آمد از اشراق رود مردی از آیینه روشن‌تر، صداقت تار و پود کیست این مجنون عاشق؟ کیست این روح غریب؟ کیست این اندوه پرپر؟ کیست این داغ کبود؟ کیست این؟ یک شمس دیگر، وارث تیغ و غزل کیست این؟ یک روح شرقی، وارث عشق و سرود یک سرِ سبز و زبانی سرخ، جانی شعله‌ور سهم این ققنوس آتش‌نوشِ طوفان‌گرد بود.. یک شب آمد سرخ مردن را تبسم کرد و رفت ما نفهمیدیم اما آن تبسم را، چه سود! مثل روح گل شکفت و مثل بوی گل پرید تا که دل بستیم بر او، داغ او آمد فرود مردی از خواب زمین کوچید، یک شب ناگهان آسمان را خواب دید و شد پرستو پر گشود این غزل‌‌‌آتش فقط یک جرعه از اندوه اوست آه اگر می‌شد بنوشم داغ او را، رود رود... تا زبانی سرخ دارد عشق در کام جنون می‌توان از «تندگویان» ای دل عاشق سرود ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یه روزی میای می‌خواستم بیای با گلای انار برات کوچه‌ها رو چراغون کنم بشینم انار دل تنگمو تا اون دون آخر برات دون کنم می‌خواستم بیای تا مگه چاره‌ای به حال پریشونی من کنی می‌خواستم بیای با گل پیرهنت که تکلیف چشمامو روشن کنی می‌خواستم پس از این همه سال و ماه قد و قامتم رو ببینی پدر! بشینم پای آخرین قصه‌هات تو هم پای قصه‌م بشینی پدر! چقدر آینه و شمع چیدم برات چقدر چشم به راهت نشستم بیای چقدر فال حافظ گرفتم واسه‌ت تو فالت همین بود: یه روزی میای می‌خواستم پس از سال‌ها انتظار بیای جشن بارون بگیرم برات ببوسم سر و زلف و پیشونی‌تو تو که سر نداری بمیرم برات ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صدای داود چه فرق می‌کند اصلاً که دیر یا زود است خیالم از تو و از وعدۀ تو آسوده‌ست نوشته‌اند می‌آیی و وقت آمدنت چه فرق می‌کند اصلاً که دیر یا زود است همین به راه رسیدن، رسیدن است آری که موجِ اوّل دریا، تلاطمِ رود است فقط نه هر کس هیزم بیاورد، هر کس نسوخت پای غمت، در سپاهِ نمرود است هر آن‌که منتظر قائم است، برخیزد هر آن‌که منتظر غایب است، مردود است به گوشِ لشکر جالوت این خبر برسد صدا ز کوه می‌آید؛ صدای داود است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab