لباس فصل تزویر
گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این
به چشم نیمهبازت تار دیدی در کف مطرب
ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این
برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی
ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این
نشانده گوشهای مات تماشا مردمانی را
ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟
همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ
لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این
دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی
وگرنه میکشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این
✍🏻 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🏷 #شعر_اعتراض | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آینهای روی خاکها...
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
افتاده بود آینهای روی خاکها
این بود رسم، آینه را برنداشتن
سیلی زدند تا که شود رسم بعد از این
اسلامِ اعتقاد به کوثر نداشتن
اسلامِ تیغ شعلهور طلحه داشتن
اما زبان سرخ ابوذر نداشتن...
از بس به راه و رسم علی اعتراض شد
محکوم شد زمانه به حیدر نداشتن...
میترسم اینکه باب شود سالهای سال
رسمِ امام بودن و لشکر نداشتن...
✍🏻 #ایوب_پرندآور
🏷 #فاطمیه | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای دوست!
با صدای تیر داعش هم اگر خوابی هنوز
ماجرا را سخت بتوان گفت دریابی هنوز
ای دل سرمست! ای بزغالهٔ در جستوخیز
غافل از چاقوی خونآلود قصابی هنوز
هم خودت هم خانهات را تور ماهیگیر برد
در تقلّای نیفتادن به قلابی هنوز!
گرگها آوازهخوان ای گلهبان بیخبر!
گوسفندان تو را بردند و شادابی هنوز
وقت رقص و پایکوبی نیست، فریادی بزن!
ای که در حال فرو رفتن به مردابی هنوز
نوح را -طوفان رسیده است و- تمسخر میکنی...
با خودم بودم؛ بخواب ای دوست! کمخوابی هنوز!
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #بصیرت | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطّ و نشان
هزار بار برای تو شاخ و شانه کشیدند
هزار خطّ و نشانه به هر بهانه کشیدند
مگر نگین عدالت پس از تو نقش نبندد
چه نقشهها که ستمخواهگان شبانه کشیدند
تو برق عاطفه بودی به دیدگان یتیمان
ولی به یاوه تو را نقش تازیانه کشیدند
در آن زمان که تو بودی چه ظلمها به تو کردند
ولی پس از تو چه خواری که از زمانه کشیدند
به دستبوس ستمبارگان شدند همانها
که پا ز عدل تو آنگونه ابلهانه کشیدند...
::
چه جمع اندک و غمدیدهای در آن شب تیره
به کوفه پیکر پاک تو را به شانه کشیدند...
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🏷 #شعر_علوی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
معیار کربلاست
تحریف گفت: راه خدا، راه کدخداست
تبیین جواب داد که راه خدا جداست
تحریف گفت: از حرکت ایستادهایم
تبیین جواب داد که نزدیک قلههاست
تحریف گفت: غیرت و ایثار تا به کی؟
تبیین جواب داد که این راه، پر بلاست
آن گفت: ایستادگی و صبر، زحمت است
این گفت: ایستادگی و صبر، کیمیاست
آن گفت: آرمان و هدف، پر هزینهاند
این گفت: پیشرفت و عدالت، گرانبهاست
تحریف گفت: وقت نماز نشستن است
تبیین جواب داد: نه تا سرو، مقتداست
تحریف خسته گفت که هنگام سازش است
تبیین بلند گفت که معیار، کربلاست!
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شعر_پایداری | #تبیین | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرحبا بِناصرنا
چه دور ماندهام از کاروان کربوبلا
چقدر فاصله دارم ز دوستان شما
مرا ببخش فقط ادعاست عاشقیام
جداست راه من از راهتان، جداست، جدا
چقدر فاصله دارم ز دعبل و عمّار
کجاست لایق من، «مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا...»
دلم گرفته، کجایند «اِبنِ تَیهان»ها
«خُزَیمه»ها، سر و جان دادههای دشت بلا؟
کجاست آن شهدایی که وصفشان فرمود
امام متقیان: اینَ؟ اینَ؟ اینَ؟... کجا؟
برادران وفادار من کجا هستند؟
مجاهدان شهید و بصیر راه خدا؟
پیام اصلی این خطبه در همین جملهست
«خطاست خانهنشینی، امام خوانده تو را»
زمان زمانِ نشستن، زمان ماندن نیست
نهیب میزند از هر طرف زمانه به ما..
خوشا به بخت و به اقبالشان که با دل و جان
تمام هستی خود را نمودهاند فدا
چقدر منتظر ما نشسته برگردیم
چرا من و تو نباشیم با امام؟ چرا؟
✍🏻 #مریم_سقلاطونی
🏷 #شعر_انتظار | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حبیب منتظر است
خبر رسیده که مردی غریب منتظر است
محرم آمده، ای دل! حبیب منتظر است
خوشا دلی که خطر کرد و ساخت فردا را
دلی که سوخت اماننامههای دنیا را
تو رام مهر حسینی نه قهر ابن زیاد
تو اهل شهر حسینی نه شهر ابن زیاد
به خواب میبرد آخر تو را صدای شُریح
مباز فجر خدا را به لای لای شُریح
بگو که دست نیالودهای به خون شهید
مگو که رفتهای از خیمهات به کاخ یزید
به سوی سفرۀ خولی مرو که ملعون است
امید نان به تنورش مبند، در خون است
هنوز تشنۀ مُلکی، سراب میبینی
هنوز گندم ری را به خواب میبینی
بیا و رحم کن ای دل به سرپناه خودت
بیا و شعله میفکن به خیمهگاه خودت
به ظرف آب چه حاجت؟ شراب ناب که هست
فرات اشک که هست و گلاب ناب که هست
بهشت را بنگر عطر سیب منتظر است
چرا نشستهای ای دل حبیب منتظر است
✍🏻 #علی_مؤیدی
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
داستان عبرت
کاروان ستیغ رفتند و
کاروان دریغ جا ماندند
کاروانی که تا «اَلَیسَ الصبح»
همه شرمنده از خدا ماندند..
پیش از این پشت بر حرم کردند
با شترهای فتنه رم کردند
برخی از اردوی علی رفتند
برخی از فیض مجتبی ماندند
کربلا نه... خودِ قیامت بود
کربلا داستان عبرت بود
از فیوضات «مَن قَضی نَحبَه»
خَسِرَ العشقها جدا ماندند
خوش به حال درختهایی که
پای «مَن یَنتظر» تبر خوردند
سروهایی که ایستادند و
شاهد ما جنازهها ماندند
ما همه درد مشترک داریم
غم «یا لیتنا معک» داریم
کاش بودیم کربلا، ای کاش
با کسانی که با شما ماندند
مثل بُشر بن غالب اسدی(۱)
شد گرفتار حسرت ابدی
راویان دعای حضرت عشق
خبر مرگشان کجا ماندند؟
عجبا برخی از همین حضرات
پیشمرگان مرتضی بودند
در همان کربلای صفین هم
اندکی پای ادعا ماندند
بعد تو نیزهها علم شدهاند
همچنین تیغها قلم شدهاند
تا نمیرد چراغ عاشورا
محتشمهای نینوا ماندند
مپسند از غمت به جان برسم
صبر کن تا به کاروان برسم
توی فهرست خود مرا ننویس
در ردیفی که از تو جا ماندند
از تنش بردهاند تن پوشش
روضه میریزد از سر و دوشش
در شب قتلگاه خاموشش
همه رفتند و انبیا ماندند
بیت آخر فقط صدات زدم
روضه اینجا رسید و داد زدم
چهقدَر زیر بوتهها آن شب
اشکهایی که بیصدا ماندند
✍🏻 #عباس_شاهزیدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. بشر بن غالب اسدی، راوی دعای عرفه که از کربلا گریخت.
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
اِنَّ الانسانَ لَفی خُسر
نان به دزدان قرض میدادند دکاندارها
ناخدا را خون به دل کردند سُکاندارها
چالهها را چاه کردند و ستونها را تباه
بس که فرمان غلط دادند فرماندارها
تا شکست فتنهها دَه ضربۀ شمشیر بود
باز هم قرآن به نِی کردند قرآندارها
دزد مهمان نیست افطارش تعارف میکنی
احترام سفره را بردند مهماندارها
شهرها میدان مین بودند و میدانگاه جنگ
گر میانداری نمیکردند میداندارها
عصر، عصر «اِنَّ الانسانَ لَفی خُسر» است و بس
بی تکاپوی عملداران و ایماندارها
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شعر_اعتراض | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
پردۀ آخر
ولی تا هست ما خودسر نباشیم
از این سنگر به آن سنگر نباشیم
«ضرار»ی بود اگر، آن را بکوبیم
مسلمانتر ز پیغمبر نباشیم
همیشه عمروعاصان در کمیناند
ابوموسای این لشکر نباشیم
تمام توشۀ خود را نبازیم
زبیر پردۀ آخر نباشیم
زبیر و طلحهها را واگذاریم
به غیر از مالک اشتر نباشیم
هوای فتنه پرگرد و غبار است
به جز عمّار در باور نباشیم
نمازِ با علی، همسفره با غیر؟
منافقهای کور و کر نباشیم
علی چون هست حق بیپرده پیداست
قصور از ماست فرمانبر نباشیم
چه حاصل آن همه «یا لیتنا» را
اگر ما بیخیال سر نباشیم
✍🏻 #طاهره_ابراهیمنژاد
🏷 #جانم_فدای_رهبر | #پرچمدار | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خُدعۀ صفین
چهقدر گفتم غافل از آن اشاره نباشی
به قول شیخ یقین کن، پی اَماره نباشی
سحر که سر بزند آفتاب خواب نمانی
به وقت باش، پس از وقت فکر چاره نباشی
چهقدر گفتم از آن شهرهای مرده سفر کن
تو خانه داری عزیزم، پی اجاره نباشی
تلاش کن که خودت نور باشی و بدرخشی
تلاش کن که خودت باشی و ستاره نباشی..
دمی که مرگ تو خیر است خاک بر سر تردید
چه بهتر از اینکه اهل استخاره نباشی
سواره خواست، سواره؛ پیاده گفت، پیاده
پیاده شد اگر آقای تو سواره نباشی
دوباره خُدعۀ صفین، دوباره حیدر کرار
نگاه کن که معاویهای دوباره نباشی
زمانه بر سر جنگ است، «یاعلی مددی» گو!
نگاه کن وسط کار هیچکاره نباشی
✍🏻 #حامد_اهور
🏷 #شعر_اعتراض | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خبرهای توخالی
خبرها، خبرهای زرد مچاله
خبرهای جعلی، خبرهای باطل
خبرهای تاریخ مصرف گذشته
خبرهای فاسد، خبرهای قاتل
خبرهای تبدیل فرعی به اصلی
خبرهای ردگمکنی زآنچه باید
خبرهای «لطفا ببین آن طرف را»
که او این طرف بیصداتر بدزدد
خبرهای توخالیِ طبلآوا
خبرهای فاسقنشان مجلّل
خبرهای «حق با من است و شما نه»
کریهای بیخود، سر هیچ کلکل
خبرهای «اما» و «انگار» و «شاید»
خبرهای سمّی، خبرهای بودار
به تهمت حریم حیا را دریدن
شرف بردن از آدم آبرودار
خبرهای ما را به جان هم انداز
خبرهای سُربی، خبرهای خونین
خبرهای «خوب است با هم بجنگید»
خبرهای «غافل شوید از فلسطین»
خدایا! نَعوذُ بِکَ از خبرها
خدایا! بِکَ نَستَجیرُ مِنَ الظَّن
حقیقت تلف میشود زیر پاتان
خبرها! کمی لال باشید لطفا
✍🏻 #فاطمه_موسی
🏷 #روز_خبرنگار | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab