زیباییِ خدا
روی گل محمدی از اشک، تر شدهست
با ما مصیبتیست که عالم خبر شدهست
با ما مصیبتیست که ورد زبان شده
با ما مصیبتیست که خونِ جگر شدهست
دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت
لشکر نبردهایم و نبردی دگر شدهست
آن سوی خندهها همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان نیشتر شدهست
از هیچ زادهاند و پی هیچ زیسته
شیطان بر این جماعت ابتر، پدر شدهست
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا، به خدا بیشتر شدهست
هم مصحف شریف درخشید باز هم
هم آتش جهنمشان شعلهور شدهست
عالم هنوز در صلوات است و همچنان
این رایت نبیست که بر بام، بَر شدهست
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #قرآن | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یزیدی نشوی
هشدار که یار ناامیدی نشوی
زنهار که غرقه در پلیدی نشوی
رفتند حسینیان و گلگونکفنان
هشدار در این عرصه یزیدی نشوی
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطبه فاطمی
صدای لرزش مسجد به چشم میآمد
چه میگذشت که رحمت به خشم میآمد
چه مسجدی که مصلای ناسپاسیها...
چه مسجدی که رکبخوردۀ سیاسیها...
و منبری که پس از مصطفی مجسمه بود
و پنج وعده به جای نماز، همهمه بود
زنی صدای قیام زمانه شد آن روز
خِمار بست و به مسجد روانه شد آن روز
رسید و آه کشید و حماسه برپا کرد
رسید و لب به سخن باز کرد، غوغا کرد
که آیه آیۀ اعجاز در کلامش بود
و بعد حمدِ خداوند، اینچنین فرمود:
قسم به امر خدا آن ارادۀ ابدی
منم که فاطمهام، نیست مثل من احدی
فَإنَّکُم تَجِدُنَّ محمّداً نَسَبی
و لا یَکونُ أباکُم و قد یکونُ أبِی
مرور میکنم از روزهای تیره و تار
تمام واقعه را ای مهاجرین! انصار!
در آن زمانه که حرفی نبود از اسلام
برهنه بودنتان بود جامۀ احرام
در آن زمانه که گنداب نوش میکردید
سرِ طعام، نزاعِ وحوش میکردید
در آن زمانه که انسان نبود جز نسیان
شب سیاه بشر بود و زوزۀ عصیان
طلوع کرد در آن مُردگی سِراج حیات
أبِی مُحَمَّدٍ المُصطفی، لَهُ الصّلوات
همان که بود شب و روز مهربانِ شما
جواب راسخ دشنام دشمنانِ شما
امان نداد به غارتگران قافلهها
لجام زد به دهان چموش غائلهها
مگر که آیۀ آرامش و سکینه نبود؟!
مگر که مایۀ امنیت مدینه نبود؟!
دوباره بر سر حُکمش بگو و مگو کردید
به جاهلیتِ دیروز خویش رو کردید..
نشستهاید به حکم قیام برخیزید
سیوف بدر و احد از نیام برخیزید
مگر که قبضۀ شمشیرتان شکسته شده؟
مگر که مرکبتان از نبرد خسته شده؟
که با سکوت شما رحلت نبی طی شد
و در سقیفهتان مرکب علی پِی شد
به مرگ میگذرد ماجرا پس از پدرم
دلم گرفته از این طعنهها پس از پدرم
پدر! مپرس چرا اینقدر شکسته شدم؟
پدر! مرا ببر از این زمانه خسته شدم!
لطافت سخنان تو را نمیشنوم
صدایِ «فاطمه جانِ» تو را نمیشنوم
فَقَد فَقَدتُکَ فَقدَ السّماءِ رَحمَتَها
فَلیتَ قبلَکَ کانَ المَماتِ صادَفَنا
چه کرد خطبۀ او با مدینۀ نیرنگ!
چه فایده نرود میخ آهنین در سنگ!
✍🏻 #محمدمهدی_خانمحمدی
🏷 #فاطمیه | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
دارالشفای درد جهان
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمیشکست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را
ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را
زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را
دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنیست ز چندین جفا تو را
تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را!
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را...
خم کرد ای یگانه سپیدارِ باغِ وحی
این هیجده بهارِ پر از ماجرا، تو را
تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را...
دادند در بهای فدک آخر ای دریغ
گلخانهای به گسترۀ کربلا تو را...
پهلو شکستهای و علی با فرشتگان
با گریه میبرند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانۀ علیست
زین خانه میبرند ندانم کجا تو را؟!...
✍🏻 #قادر_طهماسبی
🏷 #فاطمیه | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطّ و نشان
هزار بار برای تو شاخوشانه کشیدند
هزار خطّ و نشانه به هر بهانه کشیدند
مگر نگین عدالت پس از تو نقش نبندد
چه نقشهها که ستمخواهگان شبانه کشیدند
تو برق عاطفه بودی به دیدگان یتیمان
ولی به یاوه تو را نقش تازیانه کشیدند
در آن زمان که تو بودی چه ظلمها به تو کردند
ولی پس از تو چه خواری که از زمانه کشیدند
به دستبوس ستمبارگان شدند همانها
که پا ز عدل تو آنگونه ابلهانه کشیدند...
::
چه جمع اندک و غمدیدهای در آن شب تیره
به کوفه پیکر پاک تو را به شانه کشیدند...
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🏷 #شعر_علوی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حبیب منتظر است
خبر رسیده که مردی غریب منتظر است
محرم آمده، ای دل! حبیب منتظر است
خوشا دلی که خطر کرد و ساخت فردا را
دلی که سوخت اماننامههای دنیا را
تو رام مهر حسینی نه قهر ابن زیاد
تو اهل شهر حسینی نه شهر ابن زیاد
به خواب میبرد آخر تو را صدای شُریح
مباز فجر خدا را به لای لای شُریح
بگو که دست نیالودهای به خون شهید
مگو که رفتهای از خیمهات به کاخ یزید
به سوی سفرۀ خولی مرو که ملعون است
امید نان به تنورش مبند، در خون است
هنوز تشنۀ مُلکی، سراب میبینی
هنوز گندم ری را به خواب میبینی
بیا و رحم کن ای دل به سرپناه خودت
بیا و شعله میفکن به خیمهگاه خودت
به ظرف آب چه حاجت؟ شراب ناب که هست
فرات اشک که هست و گلاب ناب که هست
بهشت را بنگر عطر سیب منتظر است
چرا نشستهای ای دل حبیب منتظر است
✍🏻 #علی_مؤیدی
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یزیدی نشوی
هشدار که یار ناامیدی نشوی
زنهار که غرقه در پلیدی نشوی
رفتند حسینیان و گلگونکفنان
هشدار در این عرصه یزیدی نشوی
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نشناسی اگر...
با اینکه دم از خطبه و تفسیر زدی
در لشکر ابن سعد شمشیر زدی
نشناسی اگر یزید وقت خود را
شاید به حسین وقت خود تیر زدی
✍🏻 #مهدی_زارعی
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مباد...
دیروز مگر قدم قدم زخم نخورد؟
از داغ عزیز، دمبهدم زخم نخورد؟
بدعهدی ما مباد زخمش بزند!
در کربوبلا حسین کم زخم نخورد!
✍🏻 #حمیدرضا_مداح
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
لباس فصل تزویر
گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این
به چشم نیمهبازت تار دیدی در کف مطرب
ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این
برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی
ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این
نشانده گوشهای مات تماشا مردمانی را
ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟
همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ
لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این
دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی
وگرنه میکشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این
✍🏻 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🏷 #شعر_اعتراض | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آینهای روی خاکها...
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
افتاده بود آینهای روی خاکها
این بود رسم، آینه را برنداشتن
سیلی زدند تا که شود رسم بعد از این
اسلامِ اعتقاد به کوثر نداشتن
اسلامِ تیغ شعلهور طلحه داشتن
اما زبان سرخ ابوذر نداشتن...
از بس به راه و رسم علی اعتراض شد
محکوم شد زمانه به حیدر نداشتن...
میترسم اینکه باب شود سالهای سال
رسمِ امام بودن و لشکر نداشتن...
✍🏻 #ایوب_پرندآور
🏷 #فاطمیه | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای دوست!
با صدای تیر داعش هم اگر خوابی هنوز
ماجرا را سخت بتوان گفت دریابی هنوز
ای دل سرمست! ای بزغالهٔ در جستوخیز
غافل از چاقوی خونآلود قصابی هنوز
هم خودت هم خانهات را تور ماهیگیر برد
در تقلّای نیفتادن به قلابی هنوز!
گرگها آوازهخوان ای گلهبان بیخبر!
گوسفندان تو را بردند و شادابی هنوز
وقت رقص و پایکوبی نیست، فریادی بزن!
ای که در حال فرو رفتن به مردابی هنوز
نوح را -طوفان رسیده است و- تمسخر میکنی...
با خودم بودم؛ بخواب ای دوست! کمخوابی هنوز!
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #بصیرت | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab