eitaa logo
شعر انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
743 عکس
239 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
پرچم توحید تکبیر می‌گفتند سرتاسر ذَرّات عالم هم‌زبان با تو گویا زمین را بال و پر دادی نزدیک‌تر شد آسمان با تو غوغا به‌پا شد ناگهان غوغا! محشر به‌پا شد ناگهان محشر! این شهر بی‌جان بود، زندان بود شد زنده اما ناگهان با تو در دست‌هایت پرچم توحید راهی شدی سوی نماز عید پشت سر تو مرد و زن صف بست همراه شد پیر و جوان با تو الله اکبر! این چه تصویری‌ست! الله اکبر! این چه تکبیری‌ست! از جذبۀ تکبیر و تهلیلت جاری شد این رود روان با تو نعلین را از پا در آوردی این وادی طور است؟ نه! طوس است فرعونیان را بر می‌آشوبد همراهی مستضعفان با تو جانم به تکبیری که این‌گونه‌ست ویرانگر افسون مأمون است فرجام کاخ ظلم ویرانی‌ست این است ختم داستان با تو ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نامه بیست و‌ سهٔ ذی‌القعده باید در سفر باشد هرچند فرصت کم، زیارت مختصر باشد حتی اگر ماشین برای او ضرر دارد حتی اگر پادرد با او همسفر باشد از نان خشک بقچه کمتر می‌خورد، شاید سهم کبوترهای آقا بیشتر باشد خرج سفر این بار یک انگشتر کهنه‌ست هرچند ارث مادرش، بی‌بی‌گُهر باشد آرام می‌گوید: «خدایا! کاشکی می‌شد مشهد به ما دلتنگ‌ها نزدیک‌تر باشد...» این ساحل آرامش است و پیش روی اوست هرچند یک دریا تلاطم پشت سر باشد چشمش به گنبد می‌خورد‌... بغضش ترک خورده‌ست گاهی همان بهتر زبانش، چشمِ تر باشد: «آقای خوبم! آفتابی که لب بام است تا کی برای یک خبر چشمش به در باشد؟ پیراهنی... تکه پلاکی... ساعتی... چیزی... کو آن که مثل قاصدک‌ها خوش‌خبر باشد؟ حالا برای مهدی‌ام یک نامه آوردم شاید یکی از کفترانت نامه‌بر باشد...» :: هر سال مهدی مادرش را مشهد آورده زندهست او... هرچند مفقودالاثر باشد... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زیارتنامۀ آخر حرم دارد مقامی برتر از بیت‌الحرام اینجا که ابراهیم‌ها یابند ترفیع مقام اینجا «فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه»، فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا اجابت شد دعای تو سلام ای سیدابراهیم! مجابت خواند مولای تو در دارالسلام اینجا سفر استان به استان یافت در این آستان پایان به پایین‌پای سلطان یافتی حسن ختام اینجا همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود که حجّت شد به طوف قبلۀ هفتم تمام اینجا تو دست از خدمت مولا و ملت برنمی‌داری به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه» را در این حرم دیدی بگو با خصم «وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام» اینجا تو مشهد را پسندیدی، که نزد دوست می‌دیدی شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا زیارتنامۀ آخر مفاتیح‌الجنانت شد شهادتنامۀ خود را گرفتی از امام اینجا ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زیارتنامۀ آخر حرم دارد مقامی برتر از بیت‌الحرام اینجا که ابراهیم‌ها یابند ترفیع مقام اینجا «فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه»، فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا اجابت شد دعای تو سلام ای سیدابراهیم! مجابت خواند مولای تو در دارالسلام اینجا سفر استان به استان یافت در این آستان پایان به پایین‌پای سلطان یافتی حسن ختام اینجا همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود که حجّت شد به طوف قبلۀ هفتم تمام اینجا تو دست از خدمت مولا و ملت برنمی‌داری به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه» را در این حرم دیدی بگو با خصم «وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام» اینجا تو مشهد را پسندیدی، که نزد دوست می‌دیدی شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا زیارتنامۀ آخر مفاتیح‌الجنانت شد شهادتنامۀ خود را گرفتی از امام اینجا ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کلُّ ارضٍ کربلا می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین «اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد از میان جمعیت راهی به این سر باز شد در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد از صدای گریۀ زن‌ها یکی واضح‌تر است خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد دار قالی... پنجره فولاد... مادر سال‌ها بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد :: مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کوچه‌های خراسان چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند موج‌های پریشان تو را می‌شناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند گر چه روی از همه خلق پوشیده داری آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صحن انقلاب ابر می‌خواست زائرت باشد آب شد قطره قطره باران شد نور می‌خواست خادمت باشد چلچراغ میان ایوان شد زندگی زیر پای زائرها آروزی قدیمی کوه است سنگی از کوه دوردست آمد عاقبت مرمر شبستان شد حرمت جانْ‌پناه زائرهاست شب شعر تمام شاعرهاست تا به دعبل دو بیت بخشیدی شاعران رزقشان فراوان شد علم، طفلی‌ست پای مکتب تو که سخن‌ها شنیده از لب تو سخنت واژه واژه، حرف به حرف مکتب درس‌های ریّان شد سر به تعظیم تو فرود آورد مرد مغرور صابئی‌مذهب صبح وقتی رسید کافر بود عصر با دیدنت مسلمان شد ماه در دست، راه افتادی تو به ما راه را نشان دادی نقشه را غرق نور کردی و بعد خاکِ پای تو نامش ایران شد کشورم صحن انقلاب شماست چون اباصلت در رکاب شماست نقشه چون غرق آفتاب شماست همه‌ٔ شهرها خراسان شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ذکر رضا مقرب باش با قلبی به غربت آشنا اینجا که سازد این نشان از بی‌نشان‌ها کیمیا اینجا مباد ای دل دمی دست از دخیل آه برداری گره وا می‌کند از کار ما ذکر رضا اینجا به باب الکاظم و باب الجوادش کاظمینی شو به باب الهادیش راهی بجو تا سامرا اینجا قدم بردار در طوف حریمش تا به دست آری مقامی فوق زوار شهید کربلا اینجا به قرآن هر کتیبه حرف‌ها با زائران دارد عبورت را قرین کن با مرور آیه‌ها اینجا به صحن بعثت «اِقرَا بِاسمِ رَبِّک»، سرّ بعثت چیست؟ خدا را خو بگیر ای دل به خُلق مصطفی اینجا رواق کوثرش یک چشمه از دریای پاکی‌هاست بخوان با فاطمیون آیۀ تطهیر را اینجا درون صحن آزادی دوباره انقلابی شد شهیدی بی‌سر آوردند پابوس رضا اینجا.. قیام صحن گوهرشاد از خاطر نخواهد رفت هنوز از خون پاکان می‌دمد روح حیا اینجا چه اکسیری مگر در صحن سقاخانه‌اش جاری‌ست که اسماعیل‌ها جویند در خاکش طلا اینجا به «مَن یُعطِی الکَثیرَ بِالقَلیل» آری یقین دارم که می‌بخشد کم ما را بهای کیمیا اینجا بگو با هر که توفیق زیارت‌جامعه دارد زیارت کرده یک‌جا جمع اهل‌البیت را اینجا به یاد قبة الخضرا به باب القبله‌اش رو کن به بابش سجده کن شکرانۀ فیض لقا اینجا به شوق مسجدالاقصی به صحن قدس داخل شو به روی پرچم صهیون بیا بگذار پا اینجا ببین صحن عتیقش مسجد ذوقبلتین ماست حرم اینجا، امام اینجا، نماز اینجا، دعا اینجا مطاف اینجا، مقام اینجا، مصلای مدام اینجا سجود اینجا، قیام اینجا، قنوت و ربنا اینجا ببین نعمت تمام اینجا، امان اینجا، سلام اینجا «امینُ الله فی اَرضِهْ...»، «وَ مَن تَحتَ الثّری» اینجا به «آمنّا» و «سَلَّمنا» بیا اینجا، بیا اینجا «قُلِ اللّهُمَّ سَلِّم» را بخوان با التجا اینجا بیا در محفل قرآن میان جمع حفّاظش که در این صُفّه صف بستند جمعی باصفا اینجا اگر بین ملائک آیه‌های مُلک را خواندی «قُلِ اللّهُمَّ مالِک» را بخوان با انبیا اینجا غباری از مزارش «یَخرُجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّت» گذاری کن به «یُحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» اینجا به گرد روضه‌اش بنشین، غبارش را به جان بنشان غبارش می‌دهد آیینۀ دل را جلا اینجا جلالش سورۀ طور و جمالش آیۀ نور است بخوان این آیه را در جلوۀ آیینه‌ها اینجا به سیمای ضریح او نظر کن قلب قرآن را بخوان با آل یاسین آیه‌های هل اتی اینجا شمیمی از گل یاس و گل سرخ و گل نرگس به هم پیچید و از عطر جنان پر شد فضا اینجا اگر گامی پی اصلاح نفس خود نپیماییم چه سود از گفتن «اَینَ مُعِزُّالاولیا» اینجا! فراز گنبد او پرچم «نصر من الله» است «فَاِنَّ العِزَّةَ لِلّه» دارد اعتلا اینجا اولوالالباب می‌بالند بر خیل ملک دائم اولوالابصار می‌بینند نور کبریا اینجا مقامش «فَانفُذُوا لا تَنفُذون الّا بِسُلطان» است ببین انوار «اَلرّحمنْ عَلَی العَرشِ استَوی» اینجا ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نامه بیست و‌ سهٔ ذی‌القعده باید در سفر باشد هرچند فرصت کم، زیارت مختصر باشد حتی اگر ماشین برای او ضرر دارد حتی اگر پادرد با او همسفر باشد از نان خشک بقچه کمتر می‌خورد، شاید سهم کبوترهای آقا بیشتر باشد خرج سفر این بار یک انگشتر کهنه‌ست هرچند ارث مادرش، بی‌بی‌گُهر باشد آرام می‌گوید: «خدایا! کاشکی می‌شد مشهد به ما دلتنگ‌ها نزدیک‌تر باشد...» این ساحل آرامش است و پیش روی اوست هرچند یک دریا تلاطم پشت سر باشد چشمش به گنبد می‌خورد‌... بغضش ترک خورده‌ست گاهی همان بهتر زبانش، چشمِ تر باشد: «آقای خوبم! آفتابی که لب بام است تا کی برای یک خبر چشمش به در باشد؟ پیراهنی... تکه پلاکی... ساعتی... چیزی... کو آن که مثل قاصدک‌ها خوش‌خبر باشد؟ حالا برای مهدی‌ام یک نامه آوردم شاید یکی از کفترانت نامه‌بر باشد...» :: هر سال مهدی مادرش را مشهد آورده زنده‌ست او... هرچند مفقودالاثر باشد... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یا رضا «اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد از میان جمعیت راهی به این سر باز شد در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد از صدای گریۀ زن‌ها یکی واضح‌تر است خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد دار قالی... پنجره فولاد... مادر سال‌ها بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد :: مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کشور اللّه اکبر این آستان که خانۀ توحید را در است دروازۀ طلایی دنیای باور است این ساحت تقدس و این آستان قدس رمز بقای کشور اللّه اکبر است این رویش بلند در این دوردست شور از کربلای عشق حدیث مکرر است.. دامن به اشک شوی که این خاک داغدار ایثارگاه هشتم آل پیمبر است بر گرد خویش در طلب اصل خود مگرد راهی اگر به خلوت یار است، از این در است این هشتمین بهانه برای گریستن شیرازۀ گشایش دل‌های مضطر است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab