eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
482 عکس
147 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
ماییم و آرمان شهادت از تندباد فتنه ندارم غم سقوط ما پرچمیم و فتنه‌گران تار عنکبوت پهن است سفره‌ی دل خونم، گرفته‌اند ناشاعرانِ خسته‌قلم، روزه‌ی سکوت! ماییم و آرمان شهادت، شما و چه؟ ما زنده‌ایم در کنف حی لایموت دم می‌زنید تا که برافتد نظام ما خاموش کرده است که خورشید را به فوت؟ سبز است این دیار به خون شهید و باز چشم امید بسته کسان بر کویر لوت پایین گرفته‌ای سر خود را و می‌روی اینک به هوش باش که چاه است روبه‌روت! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صحن آزادی سلام ای مهربون آقای عالم دارم در می‌زنم، آغوش وا کن گرفتاره دلم... عین کبوتر منو تو صحن آزادی رها کن الهی سایۀ مهر تو ای ماه سر مرد و زن میهن بمونه چراغ شاچراغ و مشهد و قم الهی تا ابد روشن بمونه کجا واسه دلم بهتر ازاینجا ضریحت امن و اسمت هم امینه به تو تا گرمه پشت سرزمینم محاله روی ناامنی ببینه زیارتنامه رو از نو بخونیم امید سرزمین اینجاست مردم پناه شهر، صحن انقلابه امان اینجا امین اینجاست مردم سلام آوردن از شیراز آقا! شهیدای حرم شونه به شونه جوابش رو می‌گیرن دشمنامون به اون چادر که غرق خاک و خونه ✍🏻 🏷 (ع) | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان قوم ستمدیده باش! نمی‌شود که خبر را شنید و ساکت ماند: «به گوش زخم برادر، برادر اشهد خواند» سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن چگونه می‌شود اخبار را به ناله نخواند زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند خدا خراب کند کاخ تیره طایفه‌اش کسی که غزۀ ما را به خاک تیره نشاند ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شب قدر ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده‌ست؟ تا به امروز کسی مرتبه‌ات را دیده‌ست؟ خلق از معرفت شأن تو عاجز ماندند بی‌جهت نیست خدا فاطمه‌ات نامیده‌ست خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم نور هم با تو خودش را همه‌جا سنجیده‌ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوۀ تو آفتابی‌ست که تا غار حرا تابیده‌ست حکمتش چیست که ای اُمّ اَبیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده‌ست؟... سرِ هم‌صحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی، هرآیینه به خود بالیده‌ست بانی رزق تویی، روح الامین می‌دانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده‌ست هر زمانی که شدی خسته ـ به نقل از سلمان ـ چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده‌ست چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده‌ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه‌جا پیچیده‌ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: «گوش این طایفه آواز گدا نشنیده‌ست»... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 برای ریحانه رسید جان به لب از داغ ناگهانی تو نداشت تاب زمین، جانِ آسمانی تو کنون که نیست علمدار، در دل آتش به عهدۀ که می‌افتد نگاهبانی تو؟ دو ساله بودی و یادآور سه ساله شدی فدای صورتِ یکدست ارغوانی تو نفس کشیدم و یادت نفس برید از من چو آه بود و چه کوتاه، زندگانی تو به غیر آهنِ داغ ای شکوفۀ این باغ! نبود هیچ‌کسی گرمِ همزبانی تو لباسِ صورتی و گوشوارۀ قلبی چه قلب‌ها که شکستند از نشانی تو ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آن روز... آن روز چه‌قدر آسمان زیبا بود باران امید، هر کران پیدا بود شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت خورشید هنوز در هواپیما بود ✍🏻 🏷 | قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بماند به یادگار ما رأی می‌دهیم، به آبادی دیار با رأی سبز، می‌شود اسفند نوبهار پیوند خورده با دل صندوق‌های رأی امنیتی که هست در این خانه برقرار خشتی‌ست از بنای وطن، رأی ما و من هرگز نگو که رأی من آید کجا به کار! بر دشمنی که داشت امید نیامدن این سیل جمعیت، زده سیلی آبدار می‌خواست محومان کند این سنگ کینه‌توز آیینهٔ من و تو ندارد کنون غبار من رأی می‌دهم به نیابت از آن عزیز مردی که بود ترجمۀ لفظ اقتدار در قلب ما هماره همان داغ تازه است داغی که یافت از دل بغداد انتشار حالا کنار آن همه عاشق که نیستند عکسی گرفته‌ایم... بماند به یادگار ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بماند به یادگار ما رأی می‌دهیم، به آبادی دیار با رأی سبز، می‌شود اسفند نوبهار پیوند خورده با دل صندوق‌های رأی امنیتی که هست در این خانه برقرار خشتی‌ست از بنای وطن، رأی ما و من هرگز نگو که رأی من آید کجا به کار! بر دشمنی که داشت امید نیامدن این سیل جمعیت، زده سیلی آبدار می‌خواست محومان کند این سنگ کینه‌توز آیینهٔ من و تو ندارد کنون غبار من رأی می‌دهم به نیابت از آن عزیز مردی که بود ترجمۀ لفظ اقتدار در قلب ما هماره همان داغ تازه است داغی که یافت از دل بغداد انتشار حالا کنار آن همه عاشق که نیستند عکسی گرفته‌ایم... بماند به یادگار ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اسلحۀ اشک باز هم موسم غم، موسم غمگینی‌هاست شعرم امروز پر از درد فلسطینی‌هاست داغ این جنگ نفس‌گیر شکسته‌ست مرا روزۀ وا شده با تیر شکسته‌ست مرا قسمت این همه دل خون جگرها شده است اشک‌ها اسلحۀ گرم پدرها شده است باید از کودک این شهر بپرسی در جنگ که گرفته‌ست چرا جای عروسک را سنگ؟ باید از کودک این شهر بپرسی غم چیست؟ درد زخمی که نیامد به هم از مرهم چیست؟ باز هم قافیه را کرده غمت بارانی آه عکس تو مرا ریخت به هم، می‌دانی؟ راستی خوب نشد حال دل تنهایت برنگشته‌ست هنوز از سفرش بابایت عادتت گشته که هر روز بباری حتماً مادرت نیست ولی عمّه که داری حتماً راستی ناقۀ عریان که ندارد غزه با خودش خار مغیلان که ندارد غزه باز خوب است ندیدی تو شبی ای تنها سر بابای خودت را وسط تشت طلا وای از داغ پریشان شدن یک دختر وای از آن تشت، از آن نیزه، از آن خاکستر ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مطلع امید ای سید مقاومت ای مطلع امید بی مهر شد بدون تو پاییزِ سررسید آخر شهید خواست ببیند خدا تو را از «دِرعِکَ الحَصینَه» رسیدی به «مَن تُرید» رفتی به آرزوت رسیدی، فراق را باید چه خواند؟ شام عزا یا که صبح عید؟ گفتی به روز واقعه «لبیک یا حسین» تا بشنوند خلقِ هم اندیشه با یزید با ما که فاتحیم نباشد هوای صلح بر قلبمان مباد کفن، پرچم سفید ای چرخ کج‌ نهاد که دلبسته‌ای به باد! ما راست پرچمی به گران‌سنگی حدید قائم به فرد نیست قیام مقاومت فرمانده‌ای‌ست در پس فرمانده شهید ✍🏻 🏷 شهید والامقام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فصلِ بودن جلوه‌گاهِ صبحِ روشن است این غزه نیست، طور اَیمَن است این باز روی سنگ گُل گذاشت باد سنگ خواندمش؟ نه، مدفن است این بس‌که لاله روی لاله کِشته‌اند هر که دید گفت گلشن است این هر که دید گفت استخوان مخوان خار چشم‌های دشمن است این زیر پا منه به روی سر گذار ای نسیم! خاکِ میهن است این ای نسیم! خاک، داغدار ماست حفره نیست، شکل شیون است این ای نسیم! دانۀ انار نیست خون خانوادۀ من است این! کشت دشمن و نگفت با خودش شیرخواره‌ است آن، زن است این نور می‌دمد شبی از این مسیر جای زخم نیست، روزن است این سر به نیست شد اگر چه هر چه سرو ابتدای فصلِ بودن است این ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab