من و تو وارث بهارانیم
رأی ما سرنوشت میسازد
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #ایران_اسلامی | #انتخابات
🇮🇷 @Shere_Enghelab
وارث بهارانیم
از خزر تا خلیج نیلی فارس
دست در دست هم گذاشتهایم
از دماوند تا سر سبلان
دل سپردیم و لاله کاشتهایم
انتخاب من و تو راه خدا
انتخاب من و تو ایمان است
انتخاب من و تو ما شدن است
انتخاب من و تو ایران است
من و تو وارث بهارانیم
رأی ما سرنوشت میسازد
از دل کوه چشمه میجوشد
عشق و ایمان بهشت میسازد
ترکمن، فارس، کرد، ترک و بلوچ
لر و کرمانی و خراسانی
لک و مازندرانی و گیلک
من و تو عاشقیم و ایرانی
من و تو رسم ما شدن داریم
یک صداییم و یک وطن داریم
یک خدا، یک بهار، یک لبخند
من و تو وحدتی کهن داریم
از خزر تا خلیج نیلی فارس
کیش مهر است، کشور نور است
نام ایران همیشه جاویدان
دست دشمن ز خاک ما دور است
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #ایران_اسلامی | #انتخابات
🇮🇷 @Shere_Enghelab
داغ جانگداز
به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد
به گوش کوه سرودم تو را و چشمه برآمد
سکوت نقرهای ماه را شکست غم دل
در آن زمان که از آن ماه بیکفن خبر آمد
شکست صخره از این داغ جانگداز و به یادت،
به رود رود عطش با هزار چشم تر آمد
پس از تو هر گل خونیندلی که سر زد از این غم
به سوگ لالهرخان شهید، خونجگر آمد
به طعنه گفت بیابان به سنگ: «شرم نکردی
ز درد آبلهپایی که خسته از سفر آمد؟»
به گریه گفت که: «سنگم ولی شکستهترینم
به راه آن گل زخمی که از پی پدر آمد»
پدر به قافلهسالاری آمد از سر نیزه
ز دست خار بیابان جهان به گریه درآمد
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #شعر_عاشورایی | #حضرت_رقیه علیهاالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حقوقبشرهای سوخته
خون میچکد ز داغ جگرهای سوخته
در هر طرف رها شده پرهای سوخته
خون گریه میکنند درختان بیثمر
بر شانههای شانهبهسرهای سوخته
آوار خانههای امید است و کوه غم
بر دوش زخمخوردۀ درهای سوخته
بر روی دست، نام خودش را نوشته بود
نامی نمانده است به سرهای سوخته
غزه میان بهت بشر شعله میکشد
در حسرت حقوقبشرهای سوخته
زینب تویی هنوز پرستار خستگان!
نام تو مرهم است به پرهای سوخته...
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
چهل غروب
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت
چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت
چهل غروب مرا مویه بود و موی پریشان
پناه میبرم از شام هجر بر شب مویت
چهل غروب نفس حبس شد، طلوع نیامد
چهل غروب دویدهست جان خسته به سویت
چهل غروب جهان خطبهخوان مرثیهات شد
چهل هزار غروب و طلوع، مرثیهگویت
کجاست خانهات ای بیکفن شقایق صحرا
که ریگ ریگ بیابان معطرند به بویت
به اربعین تو با جان خسته آمده این دل
بگو که بشنود از شرح رازهای مگویت
به اربعین تو مهمان شدند خیل ملائک
قدم نهاده در این ره هزار عارف و سالک
::
بهجز نگاه تو شیرین نمیکند غم ما را
قبول کن کمی از ذکر و نوحه و دم ما را
نشان ز خون تو دارد نشان ز سبزی گامت
کشیده راه سپیدت سه رنگ پرچم ما را...
خدا نگیرد از این قوم، عشق آل عبا را
که سیل غم نشکستهست عزم محکم ما را
کنار موکب دلدادگان راه زلالت
علم به دست ببین غیرت مجسم ما را
رسیدهایم به پابوستان به پای پیاده
قبول کن غم ما را قبول کن کم ما را
هزار بادیه سهل است در پی تو دویدن
خوشا نگاه زلالت، خوشا به چشمه رسیدن
::
نفسنفس، همۀ راه را به گریه دویدم
به جز نگاه زلالت به چشمهای نرسیدم
چه زخمها که به جامانده بر جهانِ پس از تو
پس از غروب غریبانهات چهها که ندیدم
چهل غروب پس از تو هزار درد نهان را
میان بغض فرو خفتهام به دوش کشیدم
هزار ساله منم، داغ قلب لاله منم من
زمانه رشتۀ دل را برید و من نبریدم
عطش نمیرود از خاطر مکدر دریا
صدای العطش از طفل آب کم نشنیدم
تمام عمر در این داغ جانگداز شکستم
خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
زلال خندۀ خورشید و وسع آینهداران
منم که ران ملخ میبرم به مُلک سلیمان
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #شعر_عاشورایی | #زیارت_اربعین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حزب الله پیروز است
دلی که بر ندارد چشم از آن دلخواه، پیروز است
قدم تا پایمردی میکند در راه پیروز است
زمان پلکی زد و بانگ رحیل آمد سواران را
هر آنکس زنده شد زین فرصت کوتاه، پیروز است
به جز صبح وصال دوست، فتحی نیست در عالم
دلت گر شعلهور شد در شهادتگاه، پیروز است
بکش ما را، که ما را زندهتر کردهست مرگ آری
بترس از داغ غزه، اشک لبنان، آه پیروز است
جهان روشن شد از نور شهادت، جاء نصرالله
که باشم من؟! خدا فرموده حزب الله پیروز است
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 شهید والامقام #سیدحسن_نصرالله
🇮🇷 @Shere_Enghelab
جمعهٔ موعود
نشستهام به سخن با تویی که محرم رازی
نشستهام که دل خستهٔ مرا بنوازی
در این جماعت یکرنگ، با همین دل شیدا
در آرزوی تو امروز میرسم به نمازی
رسیدهام به صف آخر و بدون تکلّف
نشستهام به تماشای نور و آینهبازی
در این زمانهٔ دلتنگ زخمهای پیاپی
خرابههای دلم را مگر به عشق بسازی
میان خطبه به نام تو میرسد سخن آری
گمان کنم که تو هم گوشهای به راز و نیازی
نماز جمعهٔ موعود با امامت نورت
خدای من چه بهشتی! خدای من چه نمازی!
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #شعر_انتظار | #جمعه_نصر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقوقبشرهای سوخته
خون میچکد ز داغ جگرهای سوخته
در هر طرف رها شده پرهای سوخته
خون گریه میکنند درختان بیثمر
بر شانههای شانهبهسرهای سوخته
آوار خانههای امید است و کوه غم
بر دوش زخمخوردۀ درهای سوخته
بر روی دست، نام خودش را نوشته بود
نامی نمانده است به سرهای سوخته
غزه میان بهت بشر شعله میکشد
در حسرت حقوقبشرهای سوخته
زینب تویی هنوز پرستار خستگان!
نام تو مرهم است به پرهای سوخته...
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد میدان
نمای یک، همۀ عاشقان شبیه هماند؟
تو با تمامیشان فرق میکنی یحیی
تو با شهامت طوفان، تو با صلابت نیل
یزید و حرمله را غرق میکنی یحیی
نمای دو، دل و حبس ابد! عقاب و قفس؟!
نماز شام تو ترسیم صبح فردا بود
قلم به دست گرفتی، نوشتی از غزه
صلای صبح در آیینۀ تو پیدا بود
نمای باز، خرابه، سکوت، خان یونس
نمای بسته، تو بر روی مبل پا برجا
شکوهمند، چنان خار چشم شیطان، سخت
غرور زندۀ آزادگان شدی یحیی
صدای سوختۀ کودکان، محاصره، جنگ
عقاب غزه! از این راه برنمیگردی
«به رغم مدعیانی که منع عشق کنند»
تو در میانۀ میدان نبرد میکردی
نمای آخر این شعر انتفاضۀ توست
جدال یکتنه با گرگهای وحشی مست
جدال یکتنه با تیر و موشک و پهباد
حماس در کف میدان، حماسه با یک دست
جواب دشمن و بدخواه را به خون دادی
کنار پیکر پاکت دعا و قرآن بود
نمای آخر پهبادهای دشمن تو
شهادتیست که سنوار مرد میدان بود
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #شهید_یحیی_سنوار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به #شهیده_معصومه_کرباسی که دست در دست همسر و همسفرش به سوی بهشت پرگشود و پنج فرزند برومند و مقاوم برای ادامه مسیرش به یادگار گذاشت.
مصرع عاشقانهای بودم
با تو یک بیت ماندگار شدم
دست در دست هم به سوی بهشت
در کنار تو رستگار شدم
لحن بیروت و لهجهٔ شیراز
قصهٔ عشق میشود آغاز
همسفر تا بهشت، همپیمان
دو کبوتر، دو یارِ همپرواز
روزهای قشنگ همدرسی
خاطرات غروب دانشگاه
همقدم تا کتابخانهٔ شهر
صحبت از عشق و آرمان در راه
گفته بودی که راه آسان نیست
گفته بودم که خوب میدانم
سخت و آسان، کنار تو هستم
با تو در این مسیر میمانم
داغ غزّه دل مرا لرزاند
اشکهای تو نیز جاری شد
عزم کردیم یارشان باشیم
حال و احوالمان بهاری شد
- این جهان جای کوچکیست رضا
کاش میشد به عرش سر بزنیم
- راست گفتی، قبول معصومه
دوست داری چگونه پر بزنیم؟
دست در دست هم به سوی بهشت
غزل عاشقانهٔ من و توست
پنج بیت زلال و پاک و نجیب
نور فردای خانهٔ من و توست
::
بازگشتم به خانه میبینی
شکر مادر، به سر رسیده فراق
میشناسم رواق و ایوان را
السلامُ علیک شاه چراغ
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ذکر یونسیه
جنگل هنوز کوچکِ نام توست
ذکرت همیشه زمزمۀ دریاست
تو میرزای جنگل و دریایی
تا بود و هست خاطرهات زیباست
جنگل هنوز بوی تو را دارد
کوه است شرمسار قدمهایت
یخ زد غمت در آن شب بورانی
اما هنوز داغ دلت آنجاست
شعریست نام کوچک تو یونس
دنیا نهنگ بود و دلت دریا
زندانی نهنگ نمیمانی
تا ذکر یونسیه بر آن لبهاست
صد سال هم که بگذرد از یادت
شور حماسه میوزد از جنگل
دردیست در نگاه عمیق تو
دردی که داغدیدۀ عاشوراست
راه حسین مکتب آزادیست
سرلوحۀ قیام تو آن مکتب
آزادگی مرام شهیدان است
سر خم نکردهای تو، سرت بالاست
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #میرزا_کوچکخان_جنگلی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به بانو اشرفسادات منتظری
مادر بزرگوار شهید محمد معماریان
بخوان به نام خدا داستان ایمان را
حدیث زینبی مادران ایران را
بخوان به نام خدا از شکوه بتشکنان
که روح تازه دمیدند باغ و بستان را
پس از حماسۀ گردآفرین دوباره بخوان
غرور صفشکن این زن مسلمان را
به سمت لشکر طاغوت بیسلاح دوید
که جاودانه کند شوکت سلیمان را
اگر چه مادر و همسر ولی به راه «ولی»
گرفته در کف اخلاص گوهر جان را
بخوان حکایتی از صبر «اشرفالسادات»
که یادگار بماند زنان دوران را
شکوه شیرزنی، مادری صبور و شکور
نماد عشق و بصیرت، غرورِ شعر و شعور...
::
نهال سرزده را گرمِ آبیاری شد
ستون خانۀ او پایگاه یاری شد
کمی گذشت و کلاغان هجوم آوردند
زمان یاوری دین و پاسداری شد
اگر چه سنگر او پشت جبهه بود ولی
برای جبهه نشان امیدواری شد
بسیج کرد زنان را به نام حضرت عشق
به نام حضرت زهرا سلام جاری شد..
چه کار بهتر از آیینهداری خورشید
که افتخار دلش بود یاری خورشید
::
رسید نوبت دردانۀ دلش، پسرش
گل محمدیاش، شاخسار پر ثمرش
نگاه کرد به مادر: «اجازه میخواهم»
کشید دست نوازش به گوشۀ جگرش
بلند گفت: «که من راضیام، برو پسرم»
گرفت مصحف و پاشید آب پشت سرش
«خوشا به حال شماها که مرد مِیدانید»
به یاد خونِ خدا، خون فشاند چشم ترش
خدا قبول کند از من این امانت را
فدای اصغر و اکبر، فدایی قمرش
فدای شاه شهیدان، برو برو پسرم
مباد باز بمانی ز یاری پسرش
به راه لشکر اسلام جان و دل دادم
چه غم اگر که نماند ز خادمی اثرش
شکوه مادری و ذکر یا رب و یا رب
به جان و دل همه در راه حضرت زینب
::
محمّد آن گل باغ محمدی بالید
همین که صبر و تولّای مادرش را دید
نگاه کرد به دستان زخمی مادر
کنار چادر و دستان خسته را بوسید
به شرم گفت به فکر لباس آخرتم
و شال سبز... اگر پیکرم به خانه رسید
مرا به دست خودت خاک کن، دعایم کن
به صبر زینبی و اجر مادران شهید
مباد اشک بریزی و خم شود کمرت
بایست محکم، من زندهام مکن تردید
فقط به خلوت خود گریه کن به یاد حسین
به شکر آنکه نگاهش به جان ما تابید
گذشت چندی و از گل خبر نیاوردند
خبر از آن گل خونینجگر نیاوردند
::
گواه میدهد این دل که یار میآید
گل محمّدیام نامدار میآید
دلِ شکسته مبادا که آه و ناله کنی!
که با رسیدن یارت قرار میآید
خبر رسیده به قلبم ز کاروان شهید
که سرفراز از آن کارزار میآید
خبر رسیده به جانم علیاکبر من
هزار زخم به جان، استوار میآید
به سر شتافته این جان و دل خوشآمدگوی
به پیشواز تو ای غمگسار میآید
خوش آمدی ز سفر، مادرت فدایت باد
به خانه آمدهای، خانۀ دلت آباد
::
حماسه بی زن و زن بی حماسه بیمعناست
که بر سر شهدا، دست حضرت زهراست
چو کوه در وسط قبر نوجوان شهید...
اگر چه در جگرش داغ عصر عاشوراست
چو کوه چادر خاکی به سر، دل مادر
به جستجوی نشانی ز خاک کربوبلاست
چنان شکوه دماوند در غم فرزند
چنین صلابت نستوه، ناب و بیهمتاست
گذاشت صورت فرزند را به سینۀ قبر
به خاک گفت که این نوجوان حبیب خداست
کنون که بار امانت به خاک میسِپُرَد
به سربلندی دردانهاش، سرش بالاست
چه شیرکوه زنی، مثل مادرش زهرا
صبور و شکرگزار است و در دلش غوغاست
شکوه زینبی و صبر «اشرفالسّادات»
نماد و جلوۀ ایثار مادر شهداست
گلم رسید، سرافراز و روسپیدم کرد
به شانزده غزلش مادرِ شهیدم کرد
::
اگر چه در غم روی تو نیستم تنها
چنان که خواسته بودی گریستم تنها
تو در کنار منی هر نفس، خدا اینجاست
نه، صادقانه بگویم که نیستم تنها
گرفته دست مرا هر زمان به مرحمتی
هر آن زمان که به یادت گریستم تنها
تو خواستی که نبیند غم مرا دشمن
تو خواستی که چو زینب بایستم تنها
تو خواستی که ببینی که من سرافرازم
که یاد اوست همه هست و نیستم تنها
بخوان دوباره بخوان روضهخوان، هلاک شدم
به یاد حضرت ارباب زیستم تنها
شکسته پا و زمینگیر و خستهام مادر
مُحَرّم است ببین دلشکستهام مادر
::
صدای نوحه مرا برد تا کجا آن شب
صدای نوحه و بال فرشتهها آن شب
صدای نوحه و عطر شهید و دیدن تو
مرا رساند به دیدار کربلا آن شب
نگاه کردی و گفتی چرا شکسته دلت
گرفت دست تو دلتنگی مرا آن شب
نه درد ماند به پایم نه غم میان دلم
گرفتم از نفس آشنا شفا آن شب
علی اکبر من از زیارت ارباب
رساند هدیهٔ سبزی به مبتلا آن شب
نشان ماست همان شال سبز کربوبلا
که عطر دوست مرا برد تا خدا آن شب
«منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بندهنواز»..
✍🏻 #نغمه_مستشارنظامی
🏷 #شهدا | #مادران_شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab