eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
468 عکس
142 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
اُسوه دیروز اُتو کرد با ذوق، آغوش پیراهنت را حالا چگونه ببیند، پوشانده خونت تنت را؟ در بین دلشوره‌هایش، صد بار جان داده این زن تا راه حق زنده باشد، صدها جوان داده این زن زن همسر یک شهید است، زن دختر یک شهید است زن دامنش سبز سبز است، زن مادر یک شهید است در سیل غم ‌ایستاده، اسطورۀ صبر و غیرت زهرا اگر اُسوه باشد، ای مرحبا بر زنیّت! در راه حق ضربه خوردن، پشت دری رو به خانه دنبال حق راه رفتن، در بارش تازیانه وقتی که حق از گلویی بر خاک صحرا بریزد بادا اسارت که حق را در گوش فردا بریزد زن خطبه‌خوان می‌شود تا گوش ستم کر شود باز زن گریه‌کن می‌شود تا مشت ستمگر شود باز ذکر حسین و شهادت، خواهی اگر جان بگیرد از روضه‌های زنانه باید که جریان بگیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزادی‌ام را دوست دارم من یک زنم آزادی‌ام را دوست دارم ایرانی‌ام، آبادی‌ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند این شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی‌ام را دوست دارم می‌گیرمت ای بچّه‌آهوی گریزان آهویی و صیّادی‌ام را دوست دارم دور اتاقش عکس‌هایی از شهیدان سرو دهه‌هشتادی‌ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست دارم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن، زندگی، آزادی؟ آتش زدن و شکستن و جلادی! ویران‌تر از این ندیده‌ام آبادی! عریان شدن و به هرزگی رو کردن؟ این است زن و زندگی و آزادی؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فغان کرکَس ببین نمایش کفتارهای ناکَس را برای مرگ پرستو، فغان کرکَس را ببین که دورهٔ تزویر و عهد شعبده است چنان‌که شعله دم از داغ یاسمن زده است ندیده دیدهٔ دهر اینچنین مداهنه‌ای که سنگ ناله کند در شکست آینه‌ای رفیق! فتنه، گریبان‌دریده آمده است برهنه آمده، گیسوبریده آمده است.. بهانه کرده غم درگذشت مهسا را که آشکار کند خوی داعش‌آسا را بهانه کرده که خنجر به نای دین بکشد که چادر از سر ناموس مؤمنین بکشد تو ای حرامی! اگر داغدار دلبندی چرا کتاب خدا را در آتش افکندی؟ تو ای حرامی! اگر واقعاً عزاداری چرا چنین پی فرصت برای کشتاری؟ قسم به سوز دل فاطمه به آه علی بسوزد آن‌که جدا شد رهش ز راه علی نه با حرارت دنیا، که با لهیب جحیم نه با عِقاب زمینی که با عذاب الیم بمیرد آن‌که به اسلام خود خیانت کرد بسوزد آن‌که به ارباب ما اهانت کرد بمیرد آن‌که شعاری علیه رهبر داد گلو به گاله درید و‌ سزای خود سرداد بسوزد آن‌که به آتش کشید پرچم را چقدر یاد من انداخت ابن‌ملجم را بمیرد آن‌که فقط هرزگی‌ست کردارش شرار هاویه خیزد ز گیس فِردارش بسوزد آن‌که به نام جدال با سرکوب کپیده آن‌سوی مرز و دمیده در آشوب کسی که جملۀ سالم از او‌ ندیده کسی نمای اهل تفکر به خود گرفته بسی لگد به توپ بزن، فیلسوف دهر شوی! لگد به توپ بزن، قاب عکس شهر شوی!.. لگد به توپ بزن، صاحب‌احترام شوی! لگد به توپ بزن، لیدر قیام شوی! لگد به توپ بزن، منکِر محرّم شو لگد به توپ بزن، یاوه‌باف اعظم شو.. بگویم البته مابین خیل فوتبالیست عزیز دل، بسیار است و شُکرشان باقی‌ست بس است از قِبَل انقلاب، فَربه شدن شبیه کرگدن این‌گونه ضد ضربه شدن بس است، یک شبه دارای مال مفت شدن شبیه گردن فیل این‌چنین کلفت شدن هزار لعنت و نفرین، هزار آب دهن به هر فریم سلبریتیان بی‌میهن چه خوب، باطن خود را نشانمان دادند برای دشمن صدساله دُم تکان دادند شده‌ست عادت این لودگان دوزاری به کار بستن این شیوه‌های تکراری مُدام خوش‌گذرانی و بعد، نالیدن سپس مقابل بیگانه پوزه مالیدن الا ندیده وطن غیر پاچه‌‌گیری‌تان و در مقابل اغیار، سربه‌زیری‌تان برای قوم شما که، وطن گلستان است کویر و ساحل و جنگل چپاولستان است برای قوم شما عیش و نوش، آزاد است هرآنچه را که هوس می‌کنید، آماده‌ست شعار و دعوی آزادی از چه سردادید شما که تیرهٔ از هفت دولت آزادید به انقلاب زدید اتهام جلّادی به سینه سنگِ زن و زندگی و آزادی دلیل سوزشتان درگذشت مهسا نیست تمام درد شما، یک کلام، «عریانی»‌ست ولی به فضل الهی حجاب پابرجاست حجاب سایهٔ زهرا به روی کشور ماست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گرگ‌ها گرگ‌ها تشنه به خون در رمۀ میشانند شامگاه است و شبانان همه دلریشانند تشنگان! در گذر چشمه مواظب باشید دشنه در دست بر این جاده بد اندیشانند گرگ و میشِ سحر و تشنه به خون پشت سرند شبروانند که در خرقۀ درویشانند کفر گیسوی که این‌سان زده راه دلشان؟ مست در مسجد آدینه چه بد کیشانند از خدایی -که ندارند- سخن می‌گویند گاه اگر مسأله‌آموز کم و بیشانند مست از شرب یهودند و مسلمان فرنگ گر چه گفتند شما را همگی خویشانند باز با رنگ دگر پشت نقاب آمده‌اند باز در جمع شما تفرقه‌اندیشانند فتنه‌انگیزتر از پیش در این قافله‌اند فتنه‌انگیزترین قوم به راه ایشانند جمله با راهزنان سر به یک آخور دارند گرگ‌هایند اگر در رمۀ میشانند پرده‌ها یکسره می‌افتد یک روز ای قوم که در آن محکمه یکسر سر در پیشانند! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تصویر آزادی؟! دشنام بر لب، دشنه در دست تصویر آزادی همین است؟ داده‌ست از نو رومی روم تیغی به دست زنگی مست مثل همیشه شاه دزدان سگ را گشود و سنگ را بست آتش بیار این هیاهو زلفی که با هر باد پیوست این فتنه بند تار مویی‌ست! این کوچه بن‌بست است بن‌بست! دور است دور از ملک پرهیز چشمان هیز دزد تردست باران کجایی؟ این خیابان از خط خطی‌ها خاطرش خست چرک دروغی سخت بدخط روی در و دیوار مانده‌ست این پرچم از نو زخم برداشت رقصید و باز از پای ننشست جمهوری مظلوم ما ماند این دلشکسته کوه، نشکست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
موج سکوت! در کنگره‌ها، همیشه در تکرارند پیش از من و تو، منتخب هر بارند امروز پی شکستن آینه‌ها از کوچۀ شعر، سنگ برمی‌دارند برخیز! وطن، وطن‌سُرا می‌طلبد در موج سکوت‌ها، صدا می‌طلبد ای شاعر آب از آسیاب افتاده! «امروز» وطن شعر تو را می‌طلبد دیروز به اسم شهدا نان خوردند با شهرت خود نان فراوان خوردند امروز نمک به زخممان پاشیدند آن‌ها که نمک از این نمکدان خوردند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این خاک بپرس از لاله‌های بی‌نشان نام و نشانش را بخوان با صخره‌ها شعر بلند و جاودانش را به دریاها بگو از طعنۀ طوفان هراسی نیست نخواهد داد حتی یک وجب این خاک جانش را بگو این باغ از خورشیدهای سرخ سرشار است چه عطر دل‌نشینی مست کرده آسمانش را بخوان این شروه را با مادر پیری که مثل گل به دست خود کفن کرده‌ست جسم نوجوانش را.. به آه خویش برپا کرده‌ام کوه سترگش را به اشک خویش جاری کرده‌ام رود روانش را کنار مرزهایش آرش از نو می‌زند لبخند دوباره می‌برد بر شانه‌ها تیر و کمانش را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ماندیم بر این عهد ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم سامان نگرفتیم در آیینۀ منصور تا در ره تو از سر و سامان نگذشتیم در بوته گر انداختمان گردش ایام از مرتبۀ خون شهیدان نگذشتیم جان بود که امکان گذر کردن از آن بود جان بود، گذشتیم، ز جانان نگذشتیم تردید نکردیم و در آشوب حوادث از هر چه گذشتیم از ایران نگذشتیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاک کهن این نسل رضاخانی دلباختۀ غرب از غرب چه آموخته؟! عریانی زن را فرهنگ جز این نیست در اندیشۀ این‌ها یعنی به نمایش بگذارند بدن را شاید هم اگر فرصتش افتاد به نقشی آسان بفروشند در این تیمچه تن را این طایفه حتماً که به یک چشم نبیند در آتش و خون کودک اوکراین و یمن را ای کاش که این مدعیان باز بخوانند تاریخ چهل سالۀ این خاک کهن را هیهات که افتاده ببینند تبرها این سبزترین سرو سرافراز چمن را ما سینه‌زن آل عباییم و نخواهیم زیر عَلَم اجنبیان سینه‌زدن را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به چه قیمت؟ سهراب! شدی تَهْمتَن! اما به چه قیمت؟ دشمن‌شکن و صف‌شکن! اما به چه قیمت؟ زیباست تماشای نبرد دو دلاور در معرکه‌ای تن‌به‌تن اما به چه قیمت؟ آلوده به خون گاهی و آلوده به تهمت معروف شد این پیرهن اما به چه قیمت؟ آزادی گل‌های چمن حرف قشنگی‌ست پرپر شدن نسترن اما به چه قیمت؟ ای آینه همرنگ جماعت شو و خوش باش! همرنگ جماعت شدن اما به چه قیمت؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
در سایۀ آفتاب در سایۀ آفتاب و نور ماه است دستان شب از میهن ما کوتاه است جمهوری اسلامی ایران، آری! این خیمۀ امروز رسول‌الله است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُمّت واحده خیرخواه توام از نور سخن می‌گویم از هراسِ شب دیجور سخن می‌گویم شب دیجور، شب دلهره و کابوس است چقدر آه که در سینۀ ما محبوس است ما همه آل رسولیم، نه از آل سعود با خلیلیم نه با آتش کفر نمرود من از این وصلۀ ناجور سخن می‌گویم از هراسِ شب دیجور سخن می‌گویم فتنه و آل سعودند که همزاد هم‌اند تا پریشان شدن امت ما هم‌قسم‌اند شب دیجور رسیده‌ست! بگو: بیدارم! از مسلمان‌کشی شام و یمن بیزارم! بسته شد رو به نسیم سحری پنجره‌ها خشک شد بین سکوت من و تو حنجره‌ها در سکوت من و تو آینه را آه گرفت از بد حادثه در اول شب، ماه گرفت به خداوندِ علی، اهل جدل نیست زبان که چنان روز عیان است و چه حاجت به بیان گوش من پر شده از زوزۀ سگ‌های نفاق مرتدم من! نه به حکم تو، به فتوای نفاق روح فریاد و جهاد است که تکفیر شده با سکوت است که این ظلم فراگیر شده قبلۀ اول ما در دل آتش تنهاست صحن آن مسجدِ مظلوم، پر از زخمی‌هاست خون پیغمبر اسلام به جوش آمده است مصحف نور در آتش به خروش آمده است کفر، راضی به همین گونه پریشانی‌هاست خنده‌هایش به همین گونه مسلمانی‌هاست گفتگو کن که به ترسیم رسالت برسیم با سکوت آه بعید است به وحدت برسیم از روایات صحیحی که رسیده‌ست بگو از پیمبر که فقط رنج کشیده‌ست بگو از پیمبر که به جز صدق و صفا هیچ نگفت از پیمبر که به جز حرف خدا هیچ نگفت آیه‌های لب پاکش همه قرآن باشد دور از هرچه پریشانی و هذیان باشد آبرو یافته انسانیت از آبرویش امت واحده بوده‌ست همه آرزویش خیرخواه توام از نور سخن می‌گویم از شکست شب دیجور سخن می‌گویم آخر این شب، شب دیجور سحر می‌گردد ... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُمّت عاشق بر اُمّت عاشق و مقاوم صلوات بر منتظر حضرت قائم صلوات بر مالک اشتر و سپاه قدسش بر روح بلند حاج قاسم صلوات ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خوشا شبیه شهیدان... ستاره‌ایم و در اندیشۀ شهاب شدن در آستانۀ صبحیم و آفتاب شدن و کَلْمه کَلْمه شکوه و خروش و ایثاریم که چیست عاقبت کار ما، کتاب شدن نداشتیم دمی خواهش از کسی و... رواست، که ترس در دلمان نیست از جواب شدن به‌وقت معرکه‌ها تشنۀ مواجهه‌ایم خوش است در صف جان‌برکفان، حساب شدن اگر نهایت گل‌هاست مرگ و پژمردن چه حُسن عاقبتی بهتر از گلاب شدن خوشا شبیه شهیدان فنا شدن در عشق چراغ روشن فردای انقلاب شدن ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حقِ مسلّم! بر آتش فتنه‌ها که دامن می‌زد حرف از حق مسلّم زن می‌زد در کشور ما شعار آزادی داد در کشور خود اگرچه گردن می‌زد! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این باغ... بر قامتِ باغِ تو اگر تیشه می‌آید صد سروِ جوان باز از این ریشه می‌آید دیده‌ست سیاووش تو را دشنه به پهلو سیمرغ سراسیمه بر این بیشه می‌آید ای چله‌نشینان خدا! گوش به چاووش شب‌خوانیِ این باغ پس از تیشه می‌آید می‌بینم از این پنجره آن تیغ به کف را در پای تَرَک‌خورده‌ترین شیشه می‌آید این زمزمۀ خونِ چهل سالگیِ توست این برگ و بَر از سرخیِ اندیشه می‌آید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران چنگال زمستان به درختان نرسید این باغ، همیشه سبز و سرخ است و سپید ما با همۀ وجودمان ایرانیم «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کشتیِ نوح امید، سروِ سترگی‌ست موجِ طوفان را امید، سدّ بزرگی‌ست سیلِ طغیان را امید، شوقِ بهار است و سایه‌سارِ سُرور که آفتاب، سبک می‌کند زمستان را دل -این کویرِ ترک‌خورده- سخت محتاج است نمِ ترنّمی از گریه‌های باران را اگر عجوزۀ دنیا به عشوت و رشوت نشانده بر سرِ یک سفره گرگ و چوپان را، از این سراچۀ ذلّت هراس نیست، عزیز! که گاه مأمنِ یوسف کنند زندان را قراولانِ تباهی وگر کرورکرور، امید، صبحِ سپید است شامِ حرمان را هجومِ موجِ تباهی وگر کلاف‌کلاف، امید، کشتیِ نوح است بحرِ بحران را امید، پیکرِ کوه است اگرچه یک پرِ کاه امید، قوّتِ زانوست مردِ میدان را نگاهِ آینه‌ها سوی شهرِ زنگازنگ شکانده شیشۀ سنگینِ خوابِ انسان را کشانده سرخیِ قَد قامتِ سلحشوران به خاکمالِ شقاوت بُروتِ ‌شیطان را هماره عرصهٔ بَدعهدِ کوفه، می‌طلبد وفای مالک و قلبِ سلیمِ سلمان را صدای روشنِ «بیدار باشِ!» قاسم‌ها نگاهِ نافذِ عبّاس‌های دوران را شهامتِ قَرَنی، همّتِ جهان‌آرا صفای روحِ بُرُونسی، رجای چمران را که دوره، دورۀ غربالِ حقّ و ناحقّ است جهان به درک رسیده‌ست کفر و ایمان را به یاد دار شبی را که ذوالفقارِ قیام شکافت معنیِ «با خاکِ مرگ یکسان» را غبارِ شوکت‌شان را به یادِ باد سپرد به «چشمِ شیر» چشانید طعمِ پیکان را زده‌ست فاتح و سجّیل و رعد و قدر و شهاب کلنگِ جادۀ آزاد قدس-تهران را به تیغِ خشمِ مقدّس بریده دستِ کسی رگِ تعفنِ عفریتِ اَنگَلستان را زوالِ روبهِ پیر است، مرگِ گرگِ جوان کسی گرفته از این قوم چنگ و دندان را کسی به خونِ سراسر خروشِ خویش سرود میانِ واقعه جولانِ پای‌کوبان را شکست رونقِ بازارِ شامِ رنگ و سلاح کسی به‌هم زده سودای شب‌نشیان را فضای دهکده را عطر نور او پر کرد بهار شد تب این زمهریر سوزان را دو دست صف‌شکنش را هدیه داد و نداد به دست اهرمن انگشتر سلیمان را دو چشم در شطی از خون تپیده دید و ندید نگاه خیرۀ خصم دژم، مسلمان را الا که بخت شهادت نصیب مرد خداست هلا! که وقت هلاک است کدخدایان را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جاودان هم‌سایۀ ماه و آسمان است این خاک با خون شهید جاودان است این خاک «این کشور عشق است که صاحب دارد» در سایۀ صاحب‌الزمان است این خاک ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به قیمت جان ایران تن است و ما همه اعضای پیکریم این خاک خانه‌ای‌ست که با جان بر آن دریم کرد و بلوچ، ترک و عرب، زیر پرچمش با هر نژاد و مذهب خواهر - برادریم ایران من! نفس به هوای تو می‌کشیم ایران من! فقط به هوای تو می‌پریم خود را فروخت آن‌که اقامت خرید و رفت ما عشق را به قیمت جان از تو می‌خریم بر خون گذاشت پا و گذشت از وطن ولی لعنت به ما اگر که از این خاک بگذریم «ما را سری‌ست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم» روزی هزار بار برای تو جان دهیم تا که تو را به دست امام زمان دهیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرود وحدت تا بر سر گورِ خصم دست افشانیم ای دوست بیا سرود وحدت خوانیم تکرار خطا دوباره ما را نسزد ما عاقبت تفرقه را می‌دانیم! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
همسایۀ خورشید ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی سرزنده‌تر از صبح خراسان بدرخشی شاداب‌تر از سیب «سمرقند» بمانی در سایۀ مردان «حماسه-غزل» خود بِشکوه‌تر از روح «دماوند» بمانی گفتند تورا مرز هنرخیز و گهرخیز وقت است از آن‌گونه که گفتند بمانی وقت است که «کارون» بشوی راه بیفتی وقت است که سرشار چو «اروند» بمانی وقت است از آن‌گونه که تاریخ‌نویسان، در وصف تو مبهوت بمانند، بمانی درگیر سخن‌های نه چندان خوش و ناخوش سرگرم خودت، تا کی و تا چند بمانی؟ ایرانِ سراسر غزل و عشق و حماسه امید که دور از تب ترفند بمانی پرشورتر از قبل بجوشی و ببالی در سایۀ الطاف خداوند بمانی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آسیابِ دشمن هم عشوه میان کوی و برزن می‌ریخت هم شعله به جانِ خاکِ میهن می‌ریخت قیچی می‌کرد موی خود را اما او آب به آسیابِ دشمن می‌ریخت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لشکر زهرا مدعی‌های عشق بسیارند پای عشق علی، مرام یکی‌ست فاطمه ایستاد این یعنی مرد و زن سهمش از قیام یکی‌ست پای حق، پای دین وسط باشد مرد و زن فرق دارد آیا؟ نه با خودت یک حساب ساده بکن مرد این جنگ می‌شوی یا نه؟ پای عشق علی چه زن‌ها که مرد و مردانه قد علم کردند چادر خویش بر کمر بستند دست نامرد را قلم کردند خواهرم! چادری که پوشیدی قبل از این بوده بر سر زهرا با همین چادر سیاه بمان در سیاهیِ لشکر زهرا چادرت سنگر است دقت کن که شبیخون به سنگرت نزنند دشمن از باور تو می‌ترسد تیر شبهه به باورت نزنند مرد میدان اگر به خاک افتاد عرصۀ جنگ همچنان برپاست کوچه بازار، جبهۀ جنگ و چادر اکنون لباس رزم شماست نهضتی که به ما رسید امروز از مدینه شروع شد، از در پشت در مادرم زمین افتاد تا بماند قیام پیغمبر پرچم شیعه چادر زهراست چادری که به روی خاک افتاد هم در آن کوچه، هم زمانی که پیش آن جسم چاک‌چاک افتاد چادر خاکی همین مادر پرچم انتقام خواهد شد با نوای خوش انا‌المهدی درد شیعه تمام خواهد شد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab