eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
208 دنبال‌کننده
607 عکس
222 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 لشکر شهیدان شهید کن که شهادت حیات مردان است ولی برای شما مرگ، خط پایان است شهید کن که شهیدان بریده از جسم‌اند شهید کن که شهید از ازل، همه جان است ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما که سرو، مستِ همین قطره‌های باران است به مورها برسانید از سپاه علی که نام یک یک سربازها سلیمان است شهید قاسم ما زنده‌تر شد و امشب خوشا که بر سر خوان حسین مهمان است به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده شبیه یار شدن آرزوی یاران است ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است به دیدۀ تر ما رنگ یأس و رخوت نیست سپاه عشق کماکان میان میدان است حرام می‌شود از این به بعد خواب شما که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم سپاه مهدی ما لشکر ‌شهیدان است 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 جز توام پناهی نیست ... به غیر عشق توام ای صنم گناهی نیست چرا به‌سوی منت از کرم نگاهی نیست من از جفای تو بر درگه تو می‌نالم کجا روم چه کنم جز توام پناهی نیست بگفتی‌ام ز کمندم بجوی راه فرار به‌جز به‌سوی تو از هیچ سوی راهی نیست کس از تو رو نتوانست درگریز آرد که در احاطه حُکمت گریزگاهی نیست ملوک را سر ذلت بر آستانه توست بلی به غیر تو در مُلک پادشاهی نیست اگر به قهر کُشی ور به لطف بنوازی سؤال معترض و حکم دادخواهی نیست صغیر جز تو ندارد مراد و منظوری به صدق دعوی او از تو به گواهی نیست 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 مهر تابان تو ... ▪️ غزلی تازه منتشرشده از رهبر معظم انقلاب از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم چون الف در وصل جانان از میان برخاستم غرق خون هرچند جام روزی‌ام چون لاله بود از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم صحبت شوریده‌حالان مایه شوریدگی است با «امین» هرگه نشستم بی‌امان برخاستم 🏷 🆔 @Smh_Doaei
می‌خواستم تو را خورشید بنامم ـ از روشنایی منتشرت ـ دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح از جیب شرقی‌ات درمی‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی؛ و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم ـ از شدت کرامتت ـ دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق‌های آسمانی‌ات را از جبین می‌ستری و بر پیشانی زمین‌های تب‌دار می‌گذاری. می‌خواستم تو را آسمان بخوانم ـ از وسعت آبی نگاهت ـ دیدم که آسمان سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می‌افکنی. می‌خواستم تو را اقیانوس صدا کنم ـ از بی‌کرانگی‌ات ـ دیدم که اقیانوس جرعه آبی است که تو به لب‌های عطشناک زمین بخشیده‌ای. می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم ـ از لطافت و مهربانی‌ات ـ دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی. به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین! ای جواد! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 ای آرزوی بشر ... نشسته‌ای سر سجاده روبروی خودت که خویش را بنشانی به گفتگوی خودت شنیده‌ایم که از کعبه آمدی بیرون به جستجوی که بودی؟ به جستجوی خودت گشودن در خیبر عجیب نیست که تو گشوده‌ای در معراج را به روی خودت هر آن زمان که رسول از حرای وحی آمد نفس نفس به مشامت رسید بوی خودت نظام رزم به هم می‌خورد که دشمن تو فرار می‌کند از دست تو به سوی خودت تمام غصهٔ تاریخ را نهان کردی شبیه بغض گره‌خورده در گلوی خودت برای آن‌که بدانی چه کرده‌ای با ما بنوش جرعه‌ای ای دوست از سبوی خودت سیاه زلف تو شد لیلة الرغائب ما ای آرزوی بشر! چیست آرزوی خودت؟ 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 وعده خدا هوا گرفته در این کوچه‌ها خیابان‌ها هوای تازه بیاور برای انسان‌ها چقدر تشنگی از ابر می‌چکد بی تو طراوتی که گمت کرده‌اند باران‌ها و کار آینه‌ها انعکاس تاریکی‌ست اگر گرفته شود روبروی ایمان‌ها بساز کشتی امن و امان و ایمان را و اقتدار خودت را بگو به طوفان‌ها تو ‌وعده‌های خدایی به صالحان زمان که آیه آیه تو را خوانده‌اند قرآن‌ها بیا که نام عدالت، ظهور، ایمان، عشق شود نشانی این کوچه‌ها خیابان‌ها 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 عاشق مصطفی ▪️ شعری از سید حمیدرضا برقعی، به‌مناسبت فرارسیدن سالروز وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شکر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانه‌ی عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه‌ای‌ست با تو پر از قصیده‌ام، با تو غزل‌سرا شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی‌شود هم‌نفس شما شدم سفرۀ دل برای من، باز کن آیه‌ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده‌ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه‌ی آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم 🏷 🆔 @Smh_Doaei
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 السلام علیک یا أمیرالمؤمنین ... ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش دلم از عشوهٔ شیرینِ شِکرخای تو خوش همچو گلبرگِ طَری هست وجود تو لطیف همچو سرو چمنِ خُلد سراپای تو خوش شیوه و ناز تو شیرین، خط و خال تو ملیح چشم و ابروی تو زیبا، قد و بالای تو خوش هم گلستان خیالم ز تو پُر نقش و نگار هم مشام دلم از زلف سَمَن‌سای تو خوش در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش شُکرِ چشمِ تو چه گویم که بدان بیماری می‌کند درد مرا از رخِ زیبای تو خوش در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطریست می‌رود حافظِ بی‌دل به تولّای تو خوش 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 مگریز! ▪️ شعری از رهبر معظم انقلاب دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز! چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز! تو راست معجزه در کف! ز ساحران مهراس! عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز! تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار! حذر ز غرش طوفان مکن! ز جا مگریز! ز سست‌عهدی ایام دل‌شکسته مشو! نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز! چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه! به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز! تو از تبار دلیران خیبر و بدری! چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز! به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر! به زهرخند معاند به انزوا مگریز! چو ره به قبله‌ی امن است پایمردی کن! خطا مکن! ز توهم به ناکجا مگریز! چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین! ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز! امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش! به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 صحن انقلاب ابر می‌خواست زائرت باشد آب شد قطره قطره باران شد نور می‌خواست خادمت باشد چلچراغ میان ایوان شد زندگی زیر پای زائرها آرزوی قدیمی کوه است و چه خوشبخت بود سنگی که آمد و مرمر شبستان شد حرمت جانْ‌پناه زائرهاست شب شعر تمام شاعرهاست تا به دعبل دو بیت بخشیدی شاعران رزقشان فراوان شد تو همانی که جوهر قلمت علم فقه و کلام می‌سازد سخنت واژه واژه، حرف به حرف مکتب درس‌های ریّان شد تو همانی که صاحبان هنر با دو رکعت نماز بالاسر از تو مضمون ناب می‌گیرند با تو هر کار سخت آسان شد محو درس خداشناسیِ تو غرق در خطبۀ حماسی تو دل عمران صائبی‌مذهب به تو مایل شد و مسلمان شد ماه در دست، راه افتادی تو به ما راه را نشان دادی نقشه را غرق نور کردی و بعد خاکِ پای تو نامش ایران شد کشورم صحن انقلاب شماست چون اباصلت در رکاب شماست نقشه لبریز آفتاب شماست همه‌ٔ شهرها خراسان شد 🏷 🆔 @Smh_Doaei
می‌خواستم تو را خورشید بنامم ـ از روشنایی منتشرت ـ دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح از جیب شرقی‌ات درمی‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی؛ و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم ـ از شدت کرامتت ـ دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق‌های آسمانی‌ات را از جبین می‌ستری و بر پیشانی زمین‌های تب‌دار می‌گذاری. می‌خواستم تو را آسمان بخوانم ـ از وسعت آبی نگاهت ـ دیدم که آسمان سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می‌افکنی. می‌خواستم تو را اقیانوس صدا کنم ـ از بی‌کرانگی‌ات ـ دیدم که اقیانوس جرعه آبی است که تو به لب‌های عطشناک زمین بخشیده‌ای. می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم ـ از لطافت و مهربانی‌ات ـ دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی. به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین! ای جواد! 🏷 🆔 @Smh_Doaei