eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
281 عکس
138 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهما السلام روز ازل که شیعه پاکارتان شدیم سلمان شدیم و میثم تمارتان شدیم ما از اضافه گلتان خلق گشته ایم این بوده علتش که گرفتارتان شدیم والله نوکری شما افتخار ماست شادیم ما که خادم و دربانتان شدیم وقتی به سمت و سوی شما بال می زنیم حس می کنیم جعفر طیارتان شدیم تا پای جان به پای شما ایستاده ایم از بس که کشته مرده رفتارتان شدیم «سوگند می خوریم که ما با شما خوشیم ما با نبی و فاطمه و مرتضی خوشیم» وقتش رسیده است که حالا ملائکه زینت کنند بام جنان را ملائکه در صور خود فرشته مامور می دمد ای ساکنان عرش خدا یا ملائکه در آسمان چهارم اقامت کنید چون جشن مفصلی شده برپا ملائکه پیوند آسمانی زهرا و مرتضاست دریا رسیده است به دریا ملائکه برگ امان از آتش دوزخ عطا کند بر ساکنان عالم و دنیا ملائکه بخشیده شد گناه صغیر و کبیرشان تنها به عشق حیدر و زهرا ملائکه «شکر خدا که رحمت حق بی عدد شده زهرا عروس فاطمه بنت اسد شده» خورشید مصطفی (ص) که ضحایش زبانزد است مصداق هل اتی ست عطایش زبانزد است زهرا لباس نو به عطا می کند عطا بیخود که نیست جود و سخایش زبانزد است جبریل هم ز سفره او رزق می برد زیرا شنیده طعم غذایش زبانزد است بیتش شده محل عبور و مرور وحی پیغمبر است و غار حرایش زبانزد است حورای انسیه شدنش جای بحث داشت از بس که این فرشته نَمایَش زبانزد است آیینه ای که پرتو او را کسی ندید رفته به مادرش که حیایش زبانزد است یک پنجم زمین به صداقش درآمده با این حساب لطف خدایش زبانزد است آری خدا خدایی خود را به پاش ریخت اصلا عجیب نیست بهایش زبانزد است «مریم اگر دو وعده غذایش آسمانی است زهرا همیشه مائده اش آسمانی است» شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام یاعلی گفت با تمام وجود تا همه‌عمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دم‌به‌دم ذکر یاعلی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است داستانی که خط به خط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار درد آشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظه‌هایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیت‌ها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که می‌خواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لب‌های من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد شاعر/ سید محمدجواد شرافت با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام شروع نامه ‌ام نامی کریم است که بسم ‌الله الرحمن الرحیم است به آن نامی کزآن عالم برافروخت بشر اسماء حُسنی را بیاموخت به آن نامی که جان در تن دمیدند زمین و آسمان را آفریدند به آن نامی که چون شمع حرا شد محمد خواند و ختم ‌الانبیا شد ظهور، آن نام تا از ماء و طین کرد نبی را رحمة ‌للعالمین کرد علی زآن نام، او را جانشین شد امام اولین و آخرین شد به آن نامی که بر ما روح بخشید ز نورش زُهرۀ زهرا درخشید چه زهرایی؟ که معنی ‌بخش اسماست همانا اسم اعظم، اسم زهراست خدا گر مدح او نازل نمی‌کرد کتاب خویش را کامل نمی‌کرد به نام کوثرِ قرآن ستودش که لفظی بهتر از کوثر، نبودش حساب نام یازهرا به ابجد برآید یاعلی و یامحمد! که زهرا ز آن ‌دو هست و آن ‌دو، زهرا جدایی نیست آری مهر و مه را کسی که کُفوِ آن نور جلی بود علی بود و علی بود و علی بود خوش آن ‌روزی که با اذن خداوند به دل ‌خواه پیمبر یافت پیوند جهان رحمت و علم و کرامت به دنیای جمال و عشق و عصمت رسیدش در شب جشن عروسی عروس آسمان، بر خاکبوسی به سائل داد چون پیراهنش را به حکم «لن تنالو البر حتی...» اگرچه خانۀ زهرا گِلین بود حریم افتخار مسلمین بود محبت، پایۀ کاشانۀ او شرف، خشت بنای خانۀ او جهاز بانوی دنیا و عقبا بُد از پشم و سفال و لیف خرما سفالین کوزه ‌ای و مَشکی از پوست اساس چشم ‌گیر خانۀ اوست! سپهر، آیینه ‌دار هستی ‌اش بود رهین آسیای دستی ‌اش بود حصیری گرچه فرشِ زیر پا داشت به روی سر، همه نور خدا داشت سلام هر شب و صبحِ پیمبر شُکوه خانه ‌اش کردی فزون ‌تر سلام، ای وحی منزل در کلامت! که حق از کودکی گفته سلامت به وحدت داده هر مویت شهادت ورم کرده‌ست پایت از عبادت زیارت ‌گاه انجُم، خاک پایت زیارت ‌نامۀ حوران، ثنایت تویی یاسین تویی طاهای قرآن تویی رمز اشارت ‌های قرآن زنان را با عمل، ارشاد کردی جهاد المرأه را فریاد کردی خدا را بنده‌ای یک ‌دانه بودی پدر را دل ‌خوشی در خانه بودی دو تن بودید او را پشتوانه تو در خانه، علی بیرون ز خانه رسالت را گلستانی، بهاری امامت را نگهبانی، قراری خروش بی ‌امان مسجدی تو رسول خطبه ‌خوان مسجدی تو چو تو از دین طرفداری که کرده‌ست؟ امام خویش را یاری که کرده‌ست؟ خروشت حامی جان علی شد کلامت تیغ بُرّان علی شد الا، ای راز رحمت در دو دنیا! تویی مشکل‌گشای هر دو دنیا نخستین زن که در جنت در آید تو هستی، کز قیامت محشر آید چو در صحرای محشر پاگذاری شفاعت را چو خورشیدی بر آری ملائک صف به صف در چار سویت علی و مصطفی در پیش رویت مهار ناقه ‌ات در دست جبریل خلایق محو این اکرام و تجلیل به حیرت، کاین هیاهو چیست، یارب؟ کسی کاین ‌سان در آید، کیست یارب؟ که از درگاه عزت در چپ و راست ندا آید که این زهراست! زهراست! در آن ‌جا شیعیانت می‌درخشند نه تنها دوستانت را ببخشند، که می‌بخشد خدای مهربانت گناه دوستانِ دوستانت در آن غوغا که بهر کس، مَفَر نیست ز بیم جان، پدر فکر پسر نیست زهر سو بانگ وانفسا بلند است، ز ما فریاد یازهرا بلند است شاعر/ سید رضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام سر تا سر مدينه پر از شوق و شور بود لبريز از طراوت و غرقِ سرور بود از آسمان شهر پيمبر در آن پگاه صد آسمان ملائكه گرم عبور بود وقت نزولِ سوره‌ی ياسين و هل أتی هنگامه‌ی تجلی آيات نور بود بال فرشته فرش قدمهای آفتاب روبند ماهتاب ز گيسوی حور بود عطر بهشت از نفس باغ می چكيد تا اوج عرش زمزمه های حضور بود «عالم از عطر ياس مدينه معطر است پيوند آسمانی زهرا و حيدر است» می خواستند تا كه بمانند يار هم همدل ترين و هم نفس روزگار هم بی زرق و برق، ساده‌ی ساده شروع شد پيوند آسمانی شان در كنار هم "سرمايه های اصلی شان مهر و عاطفه بی اعتنا به ثروت و دار و ندار هم" بر اعتماد شانه‌ی هم تكيه داشتند سنگ صبور يكدگر و راز دار هم بودند هر پگاه دل انگيزتر ز عشق گرم طلوع روشنِ خورشيد وار هم «چشم بد از جمال دو خورشيد دور باد چشم حسودِ بد دل و بد خواه كور باد» هم، ماورای حد تصور كمالشان هم، ماسوای ذهن و تخيل جلالشان آنجا كه سوخت بال و پر آسمانيان بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان بايد كه درس زندگی آموخت تا ابد از بوريای كهنه و ظرف سفالشان در جام كوزه روشنی خمّ سلسبيل كوثر شراب خانگی لايزالشان كی می توان به واسطه‌ی اين مثالها پرواز كرد تا افق بی مثالشان «آئينه‌ی ظهور صفات خدا شدند ياسين و نور شدند هل أتی شدند» بر شانه های عرش خدا خانه داشتند نه نه، كه عرش را به روی شانه داشتند اين ساکنان عرش خدا از همان ازل چشمی به چند روزه‌ی دنيا نداشتند هر چند داشت سفره شان نان خشكِ جو اما هميشه خویِ كريمانه داشتند سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت همواره لحظه های صميمانه داشتند گل داده بود باغِ بهشت اميدشان يعنی چهار غنچه‌ی ريحانه داشتند «ما جرعه نوش چشمه‌ی جاری كوثريم دلداده ايم، شيعه‌ی زهرا و حيدريم» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🗂 فهرست ، به شرح ذیل می باشد: 🔺راهنما/ برای استفاده از مطالب بیشتر و سهولت در جستجو حتماً از استفاده کنید. آنهایی که هشتگ ندارند، به زودی فعال می شوند. 📜 اشعار پیامبر و امامان: (ص) (ص) (ص) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) مرثیه_امام_هادی (ع) (ع) (ع) (ع) (عج) (عج) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار بانوان اهل بیت: (س) (ع) (س) (س) (س) (ع) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) مرثیه_حضرت_ام_کلثوم (س) مدح_مرثيه_حضرت_رباب (س) مرثیه_حضرت_رباب (س) (س) (س) (س) (س) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار شهیدان کربلا: (ع) (ع) (ع) مرثيه_فرزندان_حضرت_زينب (ع) (ع) (ع) مرثیه_اصحاب_امام_حسین (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالله (ع) (ع) (ع) مدح_حضرت_علی_اصغر (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار خاندان اهل بیت: (ع) مرثیه_حضرت_حمزه (ع) مرثیه_حضرت_محسن (ع) (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالعظیم (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار متفرقه: عروسی_مذهبی عید_مبعث عید_قربان روز_عرفه ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📜🎵 اشعار و سبکهایی که هشتگ مشترک دارند: [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] (ع) [هم شعر و هم سبک] 🌀 به مرور کامل می شود. ⚠️فعلاً هشتگ های فعال موجود هستن. فهرست سبکها و فیش ها در ادامه 👇
🏳️ سالروز علیهما السلام، مبارک 🔺رباعی از دور، دو نور، خوش خبر می آیند مانند ستاره ی سحر می آیند دست علی و فاطمه در دستِ هم است این دو چِقَدَر به یکدگر می آیند شاعر/ مهدی مقیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام جهان برای شکوفا شدن مهیا بود و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود که دست فاطمه در درست های مولا بود به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود پدر به فاطمه رو کرد، اینچنین فرمود دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود قرار شد که شما بی قرار هم باشید جهان دچار شما شد دچار هم باشید تمام عمر دمادم کنار هم باشید و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید دعای من همه این بوده تا به هم برسید که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد همیشه نام علی را امام بگذارید به خانواده ی من احترام بگذارید برای فاطمه سنگ تمام بگذارید و روی زخم دلش التیام بگذارید جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت شنیده می شود از آسمان صدایی كه... كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه... نبود هیچ كسی جز خدا، خدایی كه... نوشت نام تو را، نام اشنایی كه پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد ز درك خاك مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را كه گرد چادر تو آسمان طواف كند و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند ملك ببیند و آنگاه اعتراف كند كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند كتاب زندگی ات را مرور باید كرد مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود درون خانه ی تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود بهشت عالم بالا برایت آماده است حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است به حكم عشق بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشك علی ساختی، به نان علی از آسمان نگاهت ستاره می خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری كن و اینبار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توأیم هنوز هم كه هنوز است بی قرار توأیم اگر چه ما همه در حسرت مزار توأیم كنار حضرت معصومه در كنار توأیم فضای سینه پر از عشق بی كرانه ی توست كرم نما و فرود آ كه خانه خانه ی توست شاعر/ سیدحمیدرضا برقعی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام ما شیعه ایم و شیعه ی مولا شدن خوش است در بین نوکران علی جا شدن خوش است دریا علی و قطره تمامی کائنات قطره به قطره راهی دریا شدن خوش است ما بی علی محلّی از اِعراب نیستیم با مرتضی هر آینه معنا شدن خوش است یک «یا علی» بگو که مسیحا دمت کنند یک «یا علی» بگو که مسیحا شدن خوش است قبله علی و قبله نما فاطمه بُوَد در روبروی کعبه فقط تا شدن خوش است سوگند می خورم به علی که در این جهان تنها گدای حضرت زهرا شدن خوش است سلمان شدن همان و سلیمان شدن همان با نوکری فاطمه آقا شدن خوش است «تنها گلی که سر سبد خلق عالم است روح دو پهلوی نبی الله خاتم است» آمد کسی که خیر کثیر پیمبر است خیر کثیر نه، نه به والله کوثر است بی فاطمه که شیر خدا همسری نداشت بی شک و شبهه فاطمه همتای حیدر است وقتی علی و فاطمه آیینه ی هم اند با این حساب فاطمه هم مرد خیبر است حتی ابونعیم و سیوطی نوشته اند: از مریم و خدیجه و حوا هم او سر است من مانده ام که روز جزا او چه می کند با چادری که سایه ی صحرای محشر است محشر مقام فاطمه محشر به پا کند روز جزا شفاعت او چیز دیگر است او مادر حسین و حسن... مادر همه است روز تولدش به خدا روز مادر است «اخلاص و قدر و فاطر و نور و تبارک ست میلاد با سعادت کوثر مبارک است» زهرا همان که آینه ی کردگار بود خورشید، در مقابل نورش غبار بود سلمان چه دید؟ دید که می چرخد آسیاب وقتی که او مقابل پروردگار بود نُه سال نَه ... که از ازل ... آغاز بی زمان حیدر،«خدای عشق»، به عشقش دچار بود هر چار فصل عمر علی از وجود او اصلاً خزان نداشت تماماً بهار بود «تکبیر» و «حمد» و گفتن «تسبیح» جای خود تسبیح او به ذکر «علی» در شمار بود زهرا نگو بگو اسد شیر حق، علی با تیغ خطبه اش دو جهان تار و مار بود حامی محکم و پر و پا قرص مرتضاست حیدر بدون فاطمه بی ذوالفقار بود «وقتی که ذوالفقار علی رام فاطمه است حتماً «وَ إن یکاد» علی نام فاطمه است» خورشید مصطفی که ضُحایش زبانزد است مصداق هل اتاست، عطایش زبانزد است جبریل هم ز سفره ی او رزق می گرفت زیرا شنیده طعم غذایش زبانزد است بیتش شده محل عبور و مرور وحی پیغمبر است و غار حرایش زبانزد است حورا الانسیه شدنش جای بحث داشت از بس که این فرشته ... نمایش زبانزد است آیینه ای که پرتو او را کسی ندید رفته به مادرش که حیایش زبانزد است همسایه از دعای شبش نور می گرفت در بین خاص و عام، دعایش زبانزد است یک پنجم زمین به صداقش در آمده با این حساب، لطف خدایش زبانزد است آری خدا خدایی خود را به پاش ریخت اصلاً عجیب نیست بهایش زبانزد است «مریم اگر دو وعده غذاش آسمانی است زهرا همیشه مائده هاش آسمانی است» ای مادری که خلقت عالم به نام توست دنیا هنوز محو شکوه مقام توست آدم به اسم اعظم تو ارتقا گرفت این هم یکی ز معجزه ی ختم نام توست «یا فاطرُ به فاطمه» ذکر گشایش است این تازه گوشه ای ز فیوضات عام توست ای کوثری که ساقی تو مرتضی بُوَد تنها نه او ... که کلّ جهان مست جام توست حتّی نبی که اوج مقامش مُبرهن است با پا شدن به پای تو در احترام توست آیات هل اتی که نشانی ز بندگی است یک چشمه از سحاب ثواب صیام توست روزی سه بار کار تو شمس الضّحایی است با این حساب رونق ما از قوام توست یک آسیاب دستی و یک قطعه ی حصیر این ها همان جهیزیه های امام توست... ...این ها نشان دهنده ی زهد و کرامت است یعنی که سادگی و قناعت پیام توست مادر! اگر چه رنج فراوان کشیده ای می آید آن زمان که دو عالم به کام توست با پهلوی شکسته و کودک به روی دست می آیی و تقاص مدینه کلام توست «این بیت آخر است نوشتم برای تو هستی من فدای تو و بچه های تو» شاعر / محمد فردوسی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم تر بود گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فروبست نگفت و محمّد خودش با خبر بود فداها ابوها، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه اش جلوه گر بود به زهرا که قالو بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّه ی عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود شاعر/ محسن ناصحی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیهما السلام بهار اهل ولا بهار روی علیست چاک گریبان گل به بوی موی علیست چشم زمین و زمان به جستجوی علیست بهشت هم کوچه ای به سوی کوی علیست ز شوق نرگس شده چشم و کشد انتظار بیا تبسم به لب احمد محمود بین به مجمر آسمان ستاره را عود بین به بزم ارجوزه خوان حضرت داوودی شادتر از کائنات مهدی موعودی آن که نباشد جز او میر ولایت مکان مسیح بیمار وار آمده از بهر توش کلیم گویی خدا دیده و رفته از هوش داوود می خواند و خیل ملائک به گوش یوسف مصر آمده نشسته چون ساق دوش تا به صف انبیا بیش کند اعتبار به سوی این بزم رو خیل رسل آورند مژده ی تبریک بر میر سبل آورند ز جزء و کل سر فرود به عقل کل آورند با خویشتن از بهشت شاخه ی گل آوردند گر چه در این بزم هست هر گل بی خار خار حق دو عمو زاده را به هم چو پیوند داد به خاتم المرسلین خاطر خرسند داد عروس را رونما داماد لبخند داد در این دو یکتا خدا چهار دلبند داد از پسر دومین امام پنج و چهار علی امیر ذبیح آمر تیغ خلیل مدرس انبیاء معلم جبرئیل مهلک فرعونیان منجی موسی به نیل خضر اگر گم شود به خضر گردد دلیل جز احمد و جز احد بر همه آموزگار عروس و داماد بین هر دو شده یک دله ابن عم و بنت عم هر دو ز یک سلسله هر دو به راه صفا پیشرو قافله فتاده بر سجده و ستاده بر نافله ز سجده ی هر کدام فخر کنان کردگار شرط عبادات این قبول طاعات آن متن روایات این معنی آیات آن رمز اشارات این راز عبادات آن پیر خرابات این مادر سادات آن هم به هم آیینه‌اند، هم به هم آیینه‌دار جهیزه ی این عروس عشق و وفا و صفاست فروغ چشمان او چراغ ام الغراست ریشه ای از چادرش حبل متین خداست دختر خیرالبشر باشد و خیرالنساست فخریه ی کائنات بدو کند افتخار کعبه ی آمال من کوکب اقبال توست هم تو پر و بال او هم او پر و بال توست عیان در این آیینه همیشه تمثال توست طی شده نه سال من نوبت نه سال توست خوش بهار آفرین رفته از او نه بهار خوش آمدی ای به حق کوثر قرآن من قلب من و روح من نبض من وجان من بتاب بر کلبه ام ای مه تابان من منه قدم بر زمین بنه به چشمان من کیست سزاوار تو مگر کند جان نثار شاعر/ علی انسانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |