eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
281 عکس
138 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺قیام مسجد گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک ‌دل ما را، پشیمان نه سراسر صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می ‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می ‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می ‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آنها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این ‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کار زار ما تل ‌آویو است، تهران نه! شاعر/ محمدحسین ملکیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام شکر خدا که نام علی اعتبار ماست وقت خزان محبت زهرا بهار ماست جانم فدای رهبر فرزانه ام که گفت: ما شیعه ایم و شیعه شدن افتخار ماست ای آنکه پیرو سخن رهبری بدان وحدت نیاز و لازمه ی روزگار ماست ناجی مکتب نبوی صبر حیدر است حالا زمان زمانه ی صبر و قرار ماست کوچکترین بهانه به دشمن نمی دهیم در این نبرد اهل تسنّن کنار ماست سرگرم لعن و فتنه ی دشمن نمی شویم اذن جهاد نقطه ی آغاز کار ماست شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🗂 فهرست ، به شرح ذیل می باشد: 🔺راهنما/ برای استفاده از مطالب بیشتر و سهولت در جستجو حتماً از استفاده کنید. آنهایی که هشتگ ندارند، به زودی فعال می شوند. 📜 اشعار پیامبر و امامان: (ص) (ص) (ص) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) مرثیه_امام_هادی (ع) (ع) (ع) (ع) (عج) (عج) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار بانوان اهل بیت: (س) (ع) (س) (س) (س) (ع) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) مرثیه_حضرت_ام_کلثوم (س) مدح_مرثيه_حضرت_رباب (س) مرثیه_حضرت_رباب (س) (س) (س) (س) (س) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار شهیدان کربلا: (ع) (ع) (ع) مرثيه_فرزندان_حضرت_زينب (ع) (ع) (ع) مرثیه_اصحاب_امام_حسین (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالله (ع) (ع) (ع) مدح_حضرت_علی_اصغر (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار خاندان اهل بیت: (ع) مرثیه_حضرت_حمزه (ع) مرثیه_حضرت_محسن (ع) (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالعظیم (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار متفرقه: عروسی_مذهبی عید_مبعث عید_قربان روز_عرفه ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📜🎵 اشعار و سبکهایی که هشتگ مشترک دارند: [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] (ع) [هم شعر و هم سبک] 🌀 به مرور کامل می شود. ⚠️فعلاً هشتگ های فعال موجود هستن. فهرست سبکها و فیش ها در ادامه 👇
صلی الله علیه و آله می‌آید از کوه حرا پایین کام جهان را می‌کند شیرین «قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّة»! مسلمانان! گل داده باغ سوره یاسین در موسمش پیوند خواهد خورد دست ربیع و دست فروردین گل‌های باغ او نمی‌ترسند از بادهای هرزهٔ دیرین شد «مختلف، الوانها»؛ اما «یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِد» ای گلچین نفرین و لعنی هم اگر باشد بر آن‌که آفت زد به ما، نفرین! این باغ، باغ وحدت و مهر است ای گل کنار باغبان بنشین بنشین و بذر دوستی بنشان «چیزی به جز حب است آیا دین؟» «المؤمنون اخوةٌ»، آری این است اسلام محمد، این گل می‌دهد یک جمعه باغ ما در مسجد الاقصی، بگو آمین شاعر/ زهرا بشری موحد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله حقیقت مثل خورشید است در یک صبح بارانی نمی‌ماند به پشت ابرهای تیره زندانی حقیقت کشتی امنی‌ست در بین تلاطم‌ها که ما را می‌برد تا ساحل از دریای توفانی حقیقت برکهٔ آبی‌ست در گرمای تابستان میان یک کویر تشنهٔ خشک و بیابانی حقیقت شوق پیغمبر به سلمان است تا آخر نه سلمانی که دارد با خودش آیات شیطانی اگر آیینه‌ای از شرح حال ما سخن گوید بگوید آه! حیرانی! بگوید آه! حیرانی بیا دل‌سوز هم باشیم نه پاسوز یکدیگر «خدارا یک نفس بنشین گره وا کن ز پیشانی» برادر! با جدل؛ با تفرقه؛ بازندهٔ جنگیم به قحطی می‌رسیم این‌گونه در اوج فراوانی شنیدم از روایات صحاح و متن مُسندها میان درس‌های خارجِ آیات ربانی من از احوالتان غافل نبودم لحظه‌ای حتی و از اقوالتان، هر چند می‌دانم که می‌دانی برای اتحاد ما همان صبر علی کافی‌ست که با صبر است اگر مانده‌ست نامی از مسلمانی سپید از گریه شد چشمان پیغمبر، برادرها! که پشت میله‌های ظلم، یوسف مانده زندانی شب میلاد لبخند است، میلاد رسول‌الله بیا امشب به مهمانی که پشت در نمی‌مانی سرانجام مسیر سید قطب است همراهی مسیر روشنی که نیست فرجامش پریشانی به شوقت «یاء وحدت» هم کنار قافیه آمد همین‌که هدیه آوردم گلی در دست گلدانی الهی که بهار از کوچه‌های دور برگردد که دنیا یخ زده در بین این عصر زمستانی شاعر/ رضا خورشیدی‌فرد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سخن ز حبل الهی و بانگ «وَ اعتَصِمُو»ست حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست حقیقتی که همه انبیا از آن گفتند به امت خود از آن چشمۀ روان گفتند حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی‌ست برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟... اگر که خواهی از آن ذات، رحمتی ازلی برای وحدت امّت بکوش، مثل علی علی ستارۀ صبرش، شبی افول نداشت و حرف‌های عجولانه را قبول نداشت علی پس از جمل آیا پی قیام گرفت؟ مگر ز همسر پیغمبر انتقام گرفت؟ علی اگر چه به سینه بسی جراحت داشت در ازدحام صفوف نماز، شرکت داشت... علی کجا سر بازار ظلم، حجره گرفت؟ مقدسات که را یک به یک به سخره گرفت؟ علی که در سخنش لحن ناگوار نبود علی که اهل سخن‌های نیش‌دار نبود... علی نگفت و به نام علی چه‌ها گفتند به جان حضرت او یک به یک خطا گفتند... بسا مرید علی‌اند و کارشان شوم است علی هنوز در این روزگار مظلوم است جنایتی‌ست به نام علی جفا کردن زبان به یاوه و حرف سخیف وا کردن جنایتی‌ست جهان را به چوب خود راندن هر آن‌که گفت ز وحدت «خلیفه‌ای» خواندن! هر آن‌که گفت ز وحدت منافقش خواندن برای هَدم برائت، موافقش خواندن... کجا کس از طمع خام، شیعه خواهد شد؟ کجا به یاوه و دشنام شیعه خواهد شد؟ به‌هوش باش که طرد و تنش برائت نیست اسائۀ ادب و سرزنش برائت نیست... برادر! این دل پر زخم را مداوا کن بیا به خاطر مولا کمی مدارا کن برادرم، سخن از «اتحاد» باطل نیست چنان که «روزه» و «حج» و «جهاد» باطل نیست اگر میان من و تو هنوز مهر و وفاست به نص آیه «اَلمؤمنون اِخوَه» به پاست برادر! آن نفس مهرپروری چه شده‌ست؟ به من بگو که حقوق برادری چه شده‌ست؟ چه شد که بانگ به صلح و صفا زدن عار است؟ تو را به نام برادر صدا زدن عار است؟ بگو به امت پیغمبر این سخن دائم: روایت است که «اَلمُسلِمُ اَخُ المُسلِم»... از آن بترس که خوبان پی ستم افتند برادران مسلمان به جان هم افتند به افتراق زمان، افترا به هم بزنند به نام حق علی، پشت پا به هم بزنند... چنان مگو که کلامت به خصم، خانه دهد به دست ظالم تکفیریان بهانه دهد سکوت کن، نه سکوتی که گوشه‌گیر شوی به دست ظالم جبر زمان اسیر شوی! نه هر که اهل سکوت است بی‌گمان خفته‌ست که در سکوت هزاران هزار ناگفته‌ست برادرم، سحری با دلم موافق باش بیا و پیرو راه امام صادق باش که بر فضیلت او دست مدعا نرسد «به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد»... شاعر/ جواد محمدزمانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
برخیز ای برادر و عزم مصاف کن شمشیر کین جاهلی خود، غلاف کن پرهیز از ریا و نفاق و خلاف کن دوری ز فرقه‌ای که کند اختلاف کن قبله: یکی، کتاب: یکی و خدا یکی‌ست ما رهرویم و، قافله را رهنما یکی‌ست اسلام، اسیر جهل مسلمان‌نما شده‌ست دردا حجاز، عرصۀ کفر و ریا شده‌ست هرجا که رو کنی، همه جا کربلا شده‌ست راز درون پرده دگر برملا شده‌ست بحرین: اسیر کفر و ستم، دین: اسیرتر شام و عراق: اسیر و، فلسطین اسیرتر ای ملّت یمانی و پر شور، همّتی ای امّت غیور و سلحشور، همّتی جنگاوران نامی و مشهور، همّتی تا بشکند طلسم زر و زور، همّتی اسطوره‌های اهل یمن، جاودانه‌اند «آل سعود» لکّۀ ننگ زمانه‌اند... از اضطرار جان جهان بر لب آمده‌ست هنگام استغاثه به وجه رب آمده‌ست اهریمن زمانه به تاب و تب آمده‌ست بازآی ای سپیده! که دیو شب آمده‌ست بشکن طلسم خدعۀ آل سعود را جرثومۀ فریب و فساد و هبوط را شاعر/ محمدعلی مجاهدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
صلی الله علیه و آله عشق تو در تمامی عالم زبانزد است بی‌عشق، حال و روز زمین و زمان بد است فرقی ندارد از چه نژاد و چه فرقه‌ایم با عشق تو همیشه دل ما مؤید است جاری‌ست سُکر واعتَصِمُوا... لا تَفَرَّقُوا... بعد از تو این جنون دمادم که ممتد است... ای زندگی ما همه حال و هوای تو! حال تو مبدأ است و هوای تو مقصد است... مانده‌ست رد پای تو بین زمین و عرش باران بوسه‌هاست که در رفت و آمد است :: دل را سپرده‌ایم به عشقش که قرن‌هاست بنیان‌گذار وحدت دل‌ها محمد است شاعر/ رضا نیکوکار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
فتنه این‌بار هم از شام به راه افتاده‌ست کفر در هیئت اسلام به راه افتاده‌ست عَلم آل سعود است به نام اسلام فتنۀ عاد و ثمود است به نام اسلام نهروان است و خوارج غم ایمان دارند بر سر نیزه ببینید که قرآن دارند... باز از چشمۀ تاریخ جنون می‌جوشد هند تا اندلس از غلغله خون می‌جوشد سال‌ها وعدۀ منصور به خود می‌دادیم مژدۀ آمدن نور به خود می‌دادیم... غزل خسرو در انجمنی غالب نیست سخن بیدل اگر هست کسی طالب نیست شور ققنوسی ما بال دگر می‌خواهد امت واحده اقبال دگر می‌خواهد فارسی حلقۀ پیوند خداجویان است همچو خورشید در آفاق جهان تابان است شمع اقبال برافروختنی خواهد شد شعر ابریشم کشمیر غنی خواهد شد موجی از آتش و آواز به پا می‌خیزد شرق از خواب قرون باز به پا می‌خیزد بانگ توحیدی بیداری امت از نو در دل پیر و جوان شوق شهادت از نو ولی است آنکه در این معرکه حجت دارد علی است آنکه به ما حکم ولایت دارد به جهان نام امین ولوله می‌اندازد به تن و جان زمین زلزله می‌اندازد پیر ما پرچم توحید به دست آمده است بر صف لشکر کفار شکست آمده است شاعر/ علی اکبر شاه با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکی‌ست خیمه‌گاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکی‌ست لات و عزی با نقاب دین به میدان آمدند بت‌شکن‌ها خوب می‌دانند: بت‌گردان یکی‌ست داعش و تکفیری و وهابی و القاعده پشت این دستان پیدا، نیت پنهان یکی‌ست سال‌ها با اسم آزادی، کبوتر کشته‌اند این جهانِ در ستم آزاد، با زندان یکی‌ست تن به ذلت هرگز! اما جان به جانان می‌دهیم در تمام عصرها، رسم جوانمردان یکی‌ست مرز، چیزی نیست! حتی از زمان هم رد شدند از نگاه اهل ایمان، بدر و خان‌طومان یکی‌ست چنگ باید زد به حبل‌الله و از آتش گذشت عروةالوثقی یکی، پیمان یکی، فرقان یکی‌ست هر حریمی حرمتی دارد بپرس از محرمان حرمت آل نبی با حرمت قرآن یکی‌ست باز «بسم الله مجراها و مرساها» بخوان موج‌ها بسیار، اما نوح کشتی‌بان یکی‌ست صالحان، میراث‌داران زمین خواهند شد این حکایت، فصل‌ها دارد، ولی پایان یکی‌ست شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
دل اگر تنگ و جان اگر خسته‌ست گاه گاهی اگر پریشانیم روبرو صخره‌ای اگر باشد یک به یک موج‌های طوفانیم دین ما دین آب و آیینه‌ست بی‌قرار امیر آدینه‌ست داغ‌هایی به روی این سینه‌ست گاه اگر مثل ابر گریانیم گاه مهر نبی نشانهٔ ماست گاه‌گاهی شکوه شمشیرش «فاتقوا الله یا اولی الباب» ما همیشه مرید قرآنیم «و یدالله فوق ایدیهم» عشق یعنی عبادتی بی‌مرز عقل اگر ماه و عشق اگر ابر است ما پریشان وقت بارانیم لحظه‌های دفاع از ایمان لحظه‌های شکوه اسلام است پای دشمن اگر وسط باشد بی‌گمان رهسپار میدانیم هر کجای جهان اگر باشیم راه ما راه عشق و همراهی‌ست یوسف عاشقیم و در همه حال چشم در راه خاک کنعانیم نیست باکی اگر که درگیری‌ست دشمن ما اگر که تکفیری‌ست جنگ‌شان از سر شکم سیری‌ست ما در این رزم‌گاه می‌مانیم یک جهان مانده در شجاعت ما وحدت ماست رمز عزت ما شیعی و سنی‌اند دوشادوش دست در دست هم مسلمانیم شاعر/ ناصر کسایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
زخم من کهنه زخم تو تازه زخمی پنجه‌های بی‌رحمیم بین ما وجه مشترک کم نیست حرف هم را چه خوب می‌فهمیم گر چه این روزها تن اسلام زخمی از تیغ مارقین دارد متحد می‌شویم و می‌بینند خشم ما آه آتشین دارد باز خورشید عشق می‌تابد این دعا...نه...یقین قلب من است صلح و آزادی و غرور و شرف همه در سایه‌ی یکی شدن است صبح آن روز را تصور کن که جهان زیر چتر قدرت ماست شرق تا غرب هم‌صدا... همدل این همان وعده و قرار خداست صبح آن روز را تصور کن که فلسطین دوباره آزاد است دل فرزندهای شام و عراق فارغ از رنج و مرثیه، شاد است... این شعار و خیال باطل نیست بغض یک امت است...می‌دانی؟ امت واحده‌ست غایت ما با دلی قرص و عزم طوفانی نقشه‌ی راهمان بصیرت ماست تکیه‌گاه همیم، پس غم نیست قبله، قرآن، پیامبر، دین، اسم بین ما وجه مشترک کم نیست خواب شوم نفاق را باید دل بیدارمان به هم بزند سرنوشت تمام دنیا را یکدلی‌هایمان رقم بزند شب ما رنگ فجر خواهد داشت پیشتازان جاده‌ی سحریم آخر قصه‌ی من و تو یکی‌ست هر دو در انتظار یک نفریم شاعر/ محمدجواد الهی پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺شعر انقلابی و عدالتخواهانه در مورد اتفاقات اخیر خیمه برپا مکن به دشت سکوت با دلِ همچو لاله شو راهی مثل بلبل ترانه‌ ای سر کن در تمنایِ باغِ آگاهی جامه از تار و پودِ عبرت‌ پوش که جهان دام غفلت رنگ است دلِ چون شیشه را نگهبان باش دامن ظلم شب پر از سنگ است تا بگوید زمانه گاهی از بیم چاله، به چاه می‌ افتد گاه تاریخ در تب غفلت پی بیراهه راه می‌ افتد گاه یک لحظه سهل انگاری خود شروع هزار و یک سختی ست گاه یک انتخاب از سر جهل باعث هشت سال بدبختی ست گاه صد نسخه میدهند اما نسخه ها هیچ یک موثر نیست گاه تدبیر، عین تزویر است چون اساسش هوالمدبر نیست حاصل گوشه گیری مردان میشود سلطۀ مُخَنس ها وای اگر یاری علی نکنیم کار افتد به دست اشعث ها انقلاب آن حقیقت ناب است که فراتر زِ فهم دولت هاست دولت آخر تمام خواهد شد ولی این انقلاب پابرجاست عمرِ دولت چهار سالِ تمام انقلاب، عمر نوح را دارد میشود چون زمینه سازِ ظهور تازه فتحُ الفتوح ها دارد انقلاب آن حقیقتِ ناب است که ندارد در این زمانه شبیه باغِ سبزی که جرعه مینوشد دائم از چشمۀ ولی فقیه آنکه از صولتش به هول و هراس جبهۀ ظلم و جور و خودکامی ست قدرتِ فوقِ هر اَبَر قدرت قدرتِ انقلابِ اسلامی ست در حوادث وَلیِّ ما نه فقط چاره در آن زمینه خواهد کرد حفظ اصلِ نظام اگر باشد رهبر از خود هزینه خواهد کرد یکی از حرف هایِ او این است ای جوانمردهایِ تازه نفس به تلاشِ شماست بر سرکار دولتِ انقلابی آید و بس بعد از آن هم شکوه و شوکتِ ما همه از همتِ شهیدان است از دل آذر، برونسی، زین الدین از علمدار، کاوه، چمران است شب سرانجام رَخت بربندد صبحِ لبریزِ روشنا قطعی ست لحظه ای شک به سینه راه مده وعدۀ نصرتِ خدا قطعی ست روزگاری رسد که ظلم و ستم به فلسطین نمی شود تحمیل بیست سالی فقط زمان باقیست تا رسد روزِ مرگِ اسرائیل چون که ما پیروانِ زهراییم نسلِ زهرا همیشه پیروز است مثلِ روز است روشن این باور که علی آفتابِ هر روز است نان نخورد و نهاد نان هر شب سفرۀ خالیِ فقیران را با دعاهایِ مادرانۀ خود تربیت کرد نسلِ شیران را عملیات هایِ ما در جنگ شد موفق به رمزِ یا زهرا در شبِ حمله قلبِ رزمنده سخنی تازه داشت با زهرا هر شهید انتخابِ زهرا بود دم آخر به دامنش سر داشت که به جایی رسید اگر هرکس همه را از دعایِ مادر داشت همه را مادر آن شبِ آخر یک به یک تا سحر دعا کرده ست به گمانم که شیعه را حتی بین دیوار و در دعا کرده ست خسته بود از مدینه خسته نبود از دعاها برایِ هر فرزند گرچه شب هایِ آخرِ عمرش خون و خون آبه ها نیامد بند مادر از شعله ها رهایی یافت در و دیوارِ خانه باقی بود مادر از دردِ شانه راحت شد قصۀ تازیانه باقی بود... شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف سلام الله علیها 🔺شعر انقلابی و عدالتخواهانه در مورد اتفاقات اخیر جمعه ی دیگری رسید از راه باز با عشق بسته ام عهدی با تمام وجود می گویم السلام علیکَ یا مهدی پسر فاطمه نگاهی کن فاطمیه است و دل پر از غوغاست دلمان خون شد از ندیدن تو دلمان خوش به ذکر یا زهراست دوره ی آخر الزمان شده است فتنه ها باز قد عَلَم کرده است شمرها باز هم در این میدان دست عباس را قلم کرده است یابن الزهرا مقابل دشمن شیعه این بار هم مقاوم بود پرچم کربلای این جبهه همه جا دست حاج قاسم بود سرد و گرم چهل بهار و خزان درس آمادگی به ما داده است مرد میدان علم و ایمانیم لشکر حاج قاسم آماده است گام دوم شروع شد با خون حاج قاسم به شاهدان پیوست چقدر آشناست این قصه یک زمینی به آسمان پیوست دشمنان بی هوا زدن او را رفتنش نیز مثل فاطمه بود دست افتاده ی دلاور ما راوی روضه های علقمه بود تشنه ی انتقام بودیم و باز با داغ، امتحان دادیم با شهیدان آسمانیمان همه جا لحظه لحظه جان دادیم بین آغوش یک هواپیما هم وطن های ما شهید شدن ما که شرمنده ی شهیدانیم ولی آنها چه رو سپید شدن به خدا امتحان سختی بود وسط این همه پریشانی چه بگویم که در دل ما نیست داغشان کمتر از سلیمانی داغ اگر هست یادمان نرود نقشه‌ی جبهه‌ی مقابل چیست؟ خون هم‌ نوع ماست روی زمین خوب دقت کنیم قاتل کیست گیرم آن اشتباه رخ داده ما نباید که اشتباه کنیم ما نباید سپیدی حق را با ذغال عدو سیاه کنیم جبهه ی خشم را بکوب ولی جبهه بچه های خود را نه ریشه خصم را بِبُر اما شاخه ی زیر پایه ی خود را زلزله، سیل، جنگ، آبادی امنیت، اقتدار، آرامش هر کجا کار بر زمین مانده هم سپاه آمدست، هم ارتش گرچه غمگین داغ هم وطنیم گرچه این داغ، سخت و جان فرساست آتش جنگ را کِه روشن کرد بانی این جنایت امریکاست بوی بال فرشته می آید این نفسهای آخر دیو است سیلی محکمی زدیم اما هدف بعدمان تلاویوست سیلی آبدار آن شب بود تازه آغاز یک بسم الله انتقامی که گفته شد یعنی شرتان از زمین شود کوتاه راهتان جز فرار از اینجا نیست با سپاه علی در افتادید آی سگهای هار این دفعه گیر شیران حیدر افتادید خون فرمانده کار خود را کرد همه جای جهان پر از غوغاست کوری چشم دشمنان وطن روزهای زوال امریکاست روزگار افول شیطان است آخر قصه این نخواهد بود مطمئنیم شیعه خواهد دید این جهان را بدون آل سعود کور شد چشم دشمنان امروز انقلاب از همیشه پویا تر پرچمی که همیشه بالا بود می رود لحظه لحظه بالاتر سبز و سرخ و سفید یک رنگیم زیر یک پرچمیم، یک دستیم حرف قوم و نژاد و مذهب نیست ما به یک انقلاب دل بستیم عده ای از خواص همواره نان این انقلاب را خوردند در بزنگاه فتنه ها اما سر از اردوی کین در آوردند هم وطن، یاور علی برخیز لحظه ی انتخاب را دریاب انقلابی بمان و با هر رأی جبهه ی انقلاب را دریاب حیف از این آسمان آبی که در پس ابر آفتابی نیست زخم‌ها خورده‌ایم پی در پی از مدیری که انقلابی نیست ما علیه فساد جنگیدیم باید این نکته را به یاد آورد انقلاب امام سالم بود انتخاب غلط فساد آورد با تمام فسادها اما مانده است انقلاب پاینده اندکی صبر، صبح نزدیک است بی گمان مال ماست آینده نکند باز یادمان برود همه در بیعت ولی هستیم قاتل دشمن است وحدت ما همه فرمانبر علی هستیم نهضتی که به ما رسید امروز از مدینه شروع شد، از دَر پشت دَر مادرم زمین افتاد تا بماند قیام پیغمبر فتنه گرها به صحنه آمده اند آی یاران مسیر گم نشود در دل هُرم آتشِ فتنه خنکای غدیر گم نشود فتنه از هر طرف هجوم آورد خانه هم باز در خطر افتاد شیعه هر بار بی تفاوت ماند آتش آمد به جان دَر افتاد گفتم از دَر، چه شد که چشمانم مثل ابر بهار می بارند شهدا روزی شهادت را از همین فاطمیه ها دارند غم از این بیشتر که جان رسول دلش از جور دشمن آزرده است دست حیدر طناب پیچ است و فاطمه پشت دَر زمین خورده است چه بویم که بغض سنگین است آنچه باید نمی شد، آخر شد غم از این بیشتر که در خانه رو بگیرد زن از محارم خود شاعر/ ناشناس اجرا شده توسط: سیدرضا نریمانی | نماز جمعه تهران با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام سلمان کیستید مسلمان کیستید؟ با این نگاه، شیعه ی چشمان کیستید؟ با این نگاه شعله ور از برق افتراق با این نگاه خط زده بر خطبه ی وفاق با این نگاه پر شده از خط فاصله دور از ملاحظات روایات واصله با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟ آیینه ی نگاه علی نیست این نگاه چشم علی که محو افق های دور بود از درد و داغ شعله ور اما صبور بود چشمی که حرف حرف سکوتش شنیدنی ست چشمی که ربنای قنوتش شنیدنی است آن حرف ها چه ژرف چه ژرفند خوانده اید؟ آن حرف ها شگفت و شگرفند خوانده اید؟ از درد بی امان چه بگویم شنیده اید از خار و استخوان چه بگویم شنیده اید مولا رسیده بود به سوزان ترین مصاف اما نبرد دست به شمشیر اختلاف تیغی که در مصاف به فریاد دین رسید این بار در غلاف به فریاد دین رسید چون لیلة المبیت علی از خودش گذشت آتش به سینه داشت ولی از خودش گذشت آتش به سینه داری اگر، شعله ور مباش هیزم بیارِ سوختنِ خشک و تر مباش دامن مزن به آتش این قیل و قال ها از حق بگو، چنانکه علی گفت سال ها از حق بگو ولی نه به توهین و افترا با منطق علی، نه به توهین و افترا القصه سیره ی علوی این چنین نبود تاریخ را بخوان اخوی! این چنین نبود بادا که تا همیشه بمانیم با علی سلمان شویم و مسلم این راه؛ یا علی! شاعر | آقای با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |