eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
316 عکس
163 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها 🔺ایام اسارت غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده؟ هلال را به سرِ نیزه وقت ظهر که دیده! هلال و ظهر و سرِ نیزه و تلاوت قرآن مصیبتی‌ست که ما دیده‌ایم و کس نشنیده روا نبود که از هم جدا شویم من و تو چرا سر تو ز من زودتر به کوفه رسیده؟ دو روز پیش، جبین تو را به سنگ شکستند چرا ز صورتت امروز خون تازه چکیده؟... کنار محمل، دستم نمی‌رسد به سر نی مرا ببخش که قدّم ز بار غصه خمیده به نیزه‌دار بگو چند گام پیش‌تر آید که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺دوبیتی پیاده روی اربعین کبوتر می‌شوم تا آستانت پرستویم به شوق آسمانت سفر کردم من از دلبستگی‌ها که باشم خاک راه کاروانت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره اشک و روضه، شور و هیأت هوای پر زدن، شوق زیارت اگر تا کربلا رفتی دل من مشو راضی به کمتر از شهادت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگاهی کن به چشم بی‌قرارم که بارانی‌تر از ابر بهارم فقط یک آرزو در سینه مانده هوای دیدن شش‌گوشه دارم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه بارانی دو چشم آسمان است چه طوفانی دل این کاروان است کنار قبر سالار شهیدان همه جمعند و زینب روضه‌خوان است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها 🔺دوبیتی ایام اربعین دلِ خون، ‌حالِ خسته، اشکِ جاری غریبی، بی‌پناهی، بی‌قراری اسارت، آهِ غربت، روی نیلی چهل روز و هزاران یادگاری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها 🔺دوبیتی ایام اربعین نگاه ابری ‌اش دارد زمینه شده دلتنگ مهتاب مدینه پس از یک اربعین، سر باز کرده کنار علقمه بغض سکینه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها 🔺دوبیتی ایام اربعین نوای ناله و غم‌ها رقیه گرفته کاروان دم: یا رقیه رسیده اربعین بی‌قراری همه برگشته‌اند اما رقیه... شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺ایام اسارت از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم شکسته جای مُهرت را، ز بی‌مهری به نی دیدم شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم شاعر/ علی انسانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺ایام اسارت ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت چقدر اشک فشاندم، چه ناله‌ها کردم طواف پیکر بی‌سر به زیر خنجرها زیارت سرِ بی‌تن به نیزه‌ها کردم نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم تو خواستی به نماز شبت دعا گویم تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم... شاعر/ سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺ایام اسارت ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود نگذشت لحظه‌ای که دل ما غمین نبود هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید ما را غمی نبود که اندر کمین نبود راهی اگر نداشت به آزادی و امید رنج اسارت، این همه شورآفرین نبود ای آفتابِ محمل زینب! کسی چو من از خرمن زیارت تو خوشه‌چین نبود تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود در این سفر، مقدّر من غیر از این نبود گر از نگاه گرم تو آتش نمی‌گرفت در شام و کوفه، خطبهٔ من آتشین نبود در حیرتم که بی‌تو چرا زنده‌‏ام هنوز عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود ده روزهٔ فراق تو عمری به ما گذشت یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺ایام اسارت آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‏ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌‏پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام شاعر/ محمدعلی مجاهدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺ایام اسارت رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمی‌رود برخیز تا رویم برادر، که خواهرت تنها به سوی روضهٔ مادر، نمی‌رود سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات ما را زِ یاد تا لب کوثر نمی‌رود تا گوشهٔ لحد شودم جا، ز خاطرم کنج تنور خولی کافر نمی‌رود بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران هرگز ز یاد زینب مضطر نمی‌رود... شاعر/ جودی خراسانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🗂 فهرست ، به شرح ذیل می باشد: 🔺راهنما/ برای استفاده از مطالب بیشتر و سهولت در جستجو حتماً از استفاده کنید. آنهایی که هشتگ ندارند، به زودی فعال می شوند. 📜 اشعار پیامبر و امامان: (ص) (ص) (ص) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) مرثیه_امام_هادی (ع) (ع) (ع) (ع) (عج) (عج) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار بانوان اهل بیت: (س) (ع) (س) (س) (س) (ع) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) (س) مرثیه_حضرت_ام_کلثوم (س) مدح_مرثيه_حضرت_رباب (س) مرثیه_حضرت_رباب (س) (س) (س) (س) (س) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار شهیدان کربلا: (ع) (ع) (ع) مرثيه_فرزندان_حضرت_زينب (ع) (ع) (ع) مرثیه_اصحاب_امام_حسین (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالله (ع) (ع) (ع) مدح_حضرت_علی_اصغر (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار خاندان اهل بیت: (ع) مرثیه_حضرت_حمزه (ع) مرثیه_حضرت_محسن (ع) (ع) (ع) مرثیه_حضرت_عبدالعظیم (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜 اشعار متفرقه: عروسی_مذهبی عید_مبعث عید_قربان روز_عرفه ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 📜🎵 اشعار و سبکهایی که هشتگ مشترک دارند: [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] [هم شعر و هم سبک] (ع) [هم شعر و هم سبک] 🌀 به مرور کامل می شود. ⚠️فعلاً هشتگ های فعال موجود هستن. فهرست سبکها و فیش ها در ادامه 👇
سلام الله عليها ناگاه دیدم آن شب، در خواب کربلا را نی‌های خشک‌نای صحرای نینوا را هفتاد و دو ستاره، افتاده بود بر خاک خورشید گریه می‌کرد، سوگ ستاره‌ها را دیدم زنی چنان موج، بی‌تاب، خطبه می‌خواند از بس که تشنه بودم، نوشیدم آن صدا را می‌گفت: ما و شِکوه؟ ما کاشفان شُکریم! زیباتر از همیشه دیدیم ماجرا را ما اهل‌بیتِ نوریم، اهل کِسای تطهیر ای قوم کور! هرگز نشناختید ما را با ما وفا نکردید، ای دوستانِ دشمن! کو آن‌همه مروّت! کو آن‌ همه مدارا ما غیرتی‌تباریم، تعبیر ذوالفقاریم در دستِ روشنِ ما، موم است سنگ خارا ما را شهید می‌خواست، «سرِّ قَدَر» وگرنه تغییر می‌توان داد، با دستِ ما «قضا» را صبری جمیل با ماست، صبری صبور و شیرین ما درد می‌پسندیم، هرکس اگر دوا را از آنِ ماست فردا، فتح الفتوحِ خلقت فردا که رازِ پنهان، خواهد شد آشکارا در خواب دیدم آن شب، در کربلاست کعبه در خواب دیدم آن شب، در کربلا «منا» را دیدم که زمزمِ خون، می‌جوشد از دلِ خاک در خواب دیدم آن شب، هم «مروه» هم «صفا» را قرآنِ شرحه‌شرحه، بر روی نیزه دیدم گم کرده بودم آن‌جا، از بُهت، دست و پا را با گریه‌های طفلی گریان پریدم از خواب تا صبح گشتم آن شب، یک‌یک خرابه‌ها را شاعر/ مرتضی امیری‌اسفندقه با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله عليها آتشفشان زخم منم، داغ دیده‌ام خاکسترم، بهار به آتش کشیده‌ام چشم بلا کشیدۀ من خون‌جگر شده‌ست از باغ سرخ آینه‌ها، آه چیده‌ام ققنوس‌های عاطفه را در فراق تو از شعله شعله‌های دلم آفریده‌ام از لحظه‌ای که رفتی و دیگر ندیدمت من کشتۀ وداع تو هستم، شهیده‌ام گودال زخم جان به لبم کرد روی تل بی‌تابم از فراز و نشیبی که دیده‌ام... «بزمی به پا کنید خوارج رسیده‌اند» از این قبیل زخم‌زبان‌ها شنیده‌ام کوهم که ایستاده‌ام و خم نمی‌شوم شمشیر زخم‌خورده ولی آب‌دیده‌ام با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت من! هر چه مصیبت است به جانم خریده‌ام شاعر/ سیدمسیح شاهچراغی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله عليها چه رنج‌ها که به پیشانی تو دیده نشد که غم برای کسی جز تو آفریده نشد چه بغض‌ها که گلوی تو را فشرد ولی صدای گریۀ تو لحظه‌ای شنیده نشد دلی نبود که هم‌رزم تیغ‌ها نشود گلی نماند که با دست زخم چیده نشد... به استواری لحن تو در حماسه قسم! به قامتت که دمی زیر غم خمیده نشد، قسم به صبر! به داغی که تازه است هنوز دلی صبورتر از زینب آفریده نشد شاعر/ مهدیه اکبری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم, خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر… برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود: ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر… برگشتم شاعر/ وحید محمدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |