"سهل ترین راه رسیدن به خدا"
از شیخ ما -ابوسعید ابوالخیر- سؤال کردند که از خلق به حق چند راه است؟
گفت: "هزار راه بیش است و به عدد هر ذره از موجودات راه هست به حق؛ اما هیچ راه به حق نزدیکتر و بهتر و سبک تر از آن نیست که راحتی به دل انسانی رسانی و ما بِدین راه رفتیم و این اختیار کردیم و همه را به این راه وصیت می کنیم.
(اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابی الخیر)
به مناسبت ۲۲ دی ماه سالروز درگذشت ابوسعید ابو الخیر
✍بهرامیان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عشق تنها کار بی چرای عالم است.
چه آفرینش بدان پایان میگیرد
معشوق من چنان لطیف است
که خود را به «بودن» نیالوده است
که اگر جامهی وجود بر تن میکرد،
نه معشوقِ من بود
#دکتر_علی_شریعتی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای قاضی، مکن.
از خدای بترس که بعد از این جهان، جهانی دیگر هست.
هر کاری را ثوابی و عقابی هست.
... چون گوشت گنده شود،
به نمک علاج توانکرد؛ چون نمک گنده شود، او را به چه علاج کنند؟
همهی داوریها، به قاضی درست شود؛ چون قاضی بیداد کند،
کیست که از قاضی داد بستاند؟
#سیاستنامه،
#خواجه نظامالملک توسی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اگر پروردگارمان را بدون هیچ قید و شرطی دوست بداریم ، قلب مان را از عشقِ بدون قید و شرط نسبت به همه ی انسانها و کائنات لبریز می سازد.
کسی که در زندان " من " و " مال من " محصور است ، ...
معلوم است که خدای همه جا حاضری که در انسان و همه ی موجودات زنده ماوا دارد را هنوز کشف نکرده است✋🌹
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
مولانا رباعی ۲۶۰
تا با تو ز هستی تو هستی باقیست
ایمن منشین که بت پرستی باقیست
گیرم بت پندار شکستی آخر
آن بت که ز پندار برستی باقیست
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃🍃🍃🍃
مرد مرادی، نه همانا که مرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد
جان گرامی به پدر باز داد
کالبد تیره به مادر سپرد
آن ملک با ملکی رفت باز
زنده کنون شد که تو گویی: بمرد
کاه نبد او، که به بادی پرید
آب نبد او، که به سرما فسرد
شانه نبود او، که به مویی شکست
دانه نبود او، که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان
کاو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان و خرد سوی سماوات برد
جان دوم را، که ندانند خلق
مصقلهای کرد و به جانان سپرد
صاف بد آمیخته با درد می
بر سر خم رفت و جدا شد ز درد
در سفر افتند به هم، ای عزیز
مروزی و رازی و رومی و کرد
رودکی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
مولانا رباعی ۱۶۴۲
ما را می کهنه باید و دیرینه
وز روز ازل تا به ابد سیری نه
خم از عدم و صراحی از جام وجود
کان تلخ نه و شور نه و شیرین نه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
از نی آتش بیرون می آید نه باد
و این آتش عشق است
#مولوی
#مثنوی معنوی
دفتر اول
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
این جهان و آن جهان و هرچه هست
عاشقان را روی معشوق است و بس
گر نباشد قبله عالم مرا
قبله من کوی معشوقست و بس
#خواجه_عبدالله_انصاری