دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
دانند عاقلان که مجانین عشق را
پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
هر کو شراب عشق نخورده ست و دُردِ درد
آنست کز حیات جهانش نصیب نیست
در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات
خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست
صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود
ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست
گر دوست واقفست که بر من چه می رود
باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست
بگریست چشم دشمن من بر حدیث من
فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست
از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز
کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست
سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری
هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست
حضرت سعدی🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق
ڪه در هوای رخت چون به #مهر پیوستم
حضرت حافظ🔆
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰زنده بودن خداوند به چه معنی است؟
✅چیزی که عینِ حیات است،
ازلی است و ابدی هم هست.
چیزی که ازلی و ابدی است،
«جاودانه» است...
دکتر دینانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
امام علی علیه السلام
به "کمیل بن زیاد" فرمود :
ای کمیل!
شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند
و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند
و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند،
مباش و فریب آنها را نخور!
زیرا ممکن است که به این عبادات
"عادت" کرده باشند یا بخواهند عمداً
مردم را فریب دهند.
ای کمیل!
شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی
مثل زنا، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه
این گناهان است می نماید،
عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود
و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت،
آنگاه آنان را دعوت به ولایت و
دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.
بحارالانوار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
" الله الله "
بسی بر زبان میراند...
جوانی سوخته دل گفت :
چرا لااله الا الله نگویی
شبلی آهی بزد و گفت :
از آن میترسم که چون گویم"لا"
و به "الا الله" نرسیده
نفسم گرفته شود
#تذکرة_الاولیاء
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای دردم از تو درمان
چون شد به عشق بازان
نازی نمی فروشی
دردی نمی فرستی...
#شهریار
کانال تماشاگه راز♥
یار، بی پرده از در و دیوار
در تجلی است...
"یا اولی الابصار"
#هاتف_اصفهانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"جبران خليل جبران" در کتابِ همیشه ماندگارِ "پیامبر" می گوید :
هنگامی که عشق فرا می خواند تان ، از پی اَش بروید
گرچه راهش سخت و ناهموار باشد
هنگامی که بال های عشق در بر می گیرد تان ، خود را در آن بال ها رها کنید ، گرچه در لابه لایِ پرهایش تیغ باشد و زخمی تان کند
و هنگامی که با شما سخن می گوید ، باورش کنید ، گرچه طنينِ کلامش رؤیاها تان را بر هم زند ، چنان که بادِ ناملايمِ شمال ، از باغ و گلستان تان ، سرزمینی بی حاصل می سازد
زیرا عشق ؛ همان طور که تاج بر سرتان می گذارد ، بر صلیب تان نیز می کشد
عشق ؛ همان طور که می پروراند ، شاخ و برگ تان را نیز می زند و هَرَس می کند
عشق ؛ همان طور که از تنه یِ ستبرتان بالا می رود ،
نازک ترین شاخه هاتان را که در آفتاب میلرزند نوازش میکند ،
به ریشه ها تان نیز فرود می آید و
آنها را که در خاک چنگ انداخته اند ، می لرزاند
عشق ؛ شما را چون خوشه های گندم، دسته می کند
آنگاه میکوبد تان، تا برهنه شوید
به غربالِ بادتان می دهد ، تا که از پوسته آزاد شويد
و تا سرحد سپیدی ، به آسیاب تان می سپارد
ورزتان می دهد ،
نرم تان می کند
سپس در آتشِ قدسی اش ، گرم تان می کند تا که نانی مقدس شوید ، برای ضیافتِ بزرگ خداوند
عشق با شما چنین می کند تا رازهای دلِ خود را بدانید
و بدین سان ، به پاره ای از قلبِ بزرگِ زندگی بدل شوید
اما اگر از سرِ ترس ، فقط در پیِ کام و نازِ عشق باشید ،
بهتر آن است که عریانی تان را بپوشانید ،
از دسترسِ خرمن کوبِ عشق دور شوید ، و به آن جهانِ یکنواخت و بی فصل بروید که در آن می خندید ، اما نه با همه یِ وجود و می گریید ،
اما نه با همه یِ وجود عشق ؛ معنای زندگیست
عشق ؛ آتشِ نهفته یِ وجودِ آدمی ست
کم اند کسانی که این آتش را کشف کرده اند ...
تو ، به نان زنده نیستی، به عشق زنده ای ...
عشق ؛ نه تنها تو را زنده نگه میدارد ، بلکه زندگیت را از زیبایی، حقیقت ، سکوت و هزاران چیز قشنگِ دیگر سرشار میکند
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"حکایتی از دفتر دوم مثنوی"
لقمان حکیم بنده ای بود که خواجه اش از معرفت و حکمت و باطن او آگاهی داشت .
هر غذایی که برای خواجه می آوردند برای آنکه پس مانده ی غذای لقمان را بخورد ابتدا به لقمان می داد و سپس خود می خورد.
روزی برای خواجه خربزه ای ارمغان آورده بودند
خواجه برشی از خربزه به لقمان داد ،او با اشتهای زیاد چون شکر آن را خورد پس از آن تکه ای دیگر ' تا به هفده تکه رسید .
خواجه چون دید که لقمان خربزه ها را با چنان اشتهایی می خورد تکه ای از خربزه را در دهان گذاشت ...
خربزه از شدت تلخی' گلو و زبان خواجه را سوزاند
خواجه با تعجب به لقمان گفت : چرا نگفتی که خربزه تلخ است؟
می توانستی عذری آوری و آن را نخوری !!
تو مگر دشمن جان خودی ؟
لقمان در پاسخ
گفت : من از دست نعمتبخش تو
خوردهام چندان که از شرمم دوتو
شرمم آمد که یکی تلخ از کَفَت
من ننوشم ای تو صاحب معرفت!!
چون همه اجزام از اِنعام تو
رستهاند و غرق دانه و دام تو
گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد
خاکِ صد ره بر سرِ اجزام باد!!
لذّت دست شکربخشت بداشت
اندر این بطّیخ تلخی کی گذاشت؟
از محبّت تلخها شیرین شود
از محبّت مسها زرّین شود
از محبّت دُردها صافی شود
از محبّت دَردها شافی شود
از محبّت مرده زنده میکنند
از محبّت شاه بنده میکنند
دوتو = دولّا و خمیده
اِنعام = نعمتها
بطّیخ = خربزه
دُرد= ته نشین شراب
شافی= شفا بخش
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"کههمین شوق مرا
خوبترینم ، کافیست"
من شيفته ی خوشی های ساده ام؛
آنهاآخرين،پناه جان های محزون اند✋🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تا که نامت بر زبان آمد،
زبان آتش گرفت
سوختم، چندان که مغز استخوان
آتش گرفت
حیدر آمد، خاک همچون باد،
گرم گریه شد
خواست تا غُسلت دهد،
آب روان آتش گرفت
هان! چه میپرسی چه پیش آمد،
زمین را آب بُرد
بادبان کشتی پیغمبران
آتش گرفت🔥
یک طرف ماه مرا
ابر سیاه فتنه کُشت
یک طرف از درد غربت،
کهکشان آتش گرفت
رفت سمت آسمان، روحت،
زمین از شرم سوخت
در زمین، جسم تو گُم شد،
آسمان آتش گرفت
#علیرضا_قزوه
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼هوالمحبوب🌼
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
https://eitaa.com/TAMASHAGAH