ای در درون جانم و جان از تو بی خبر
وز تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر
چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان
در جان و در دلی دل و جان از تو بی خبر
ای عقل پیر و بخت جوان گرد راه تو
پیر از تو بی نشان و جوان از تو بی خبر
نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر
از تو خبر به نام و نشان است خلق را
وآنگه همه به نام و نشان از تو بی خبر
جویندگان جوهر دریای کنه تو
در وادی یقین و گمان از تو بی خبر
چون بی خبر بود مگس از پر جبرئیل
از تو خبر دهند و چنان از تو بی خبر
شرح و بیان تو چه کنم زانکه تا ابد
شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی خبر
عطار اگرچه نعرهٔ عشق تو میزند
هستند جمله نعرهزنان از تو بی خبر
#عطار_غزلیات
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گلستان سعدی
باب ششم (در ضعف و پیری)
وقتی به جهل جوانی، بانگ بر مادر زدم
دل آزرده به كنجی نشست
و گريان همی گفت:
مگر خردی فراموش كردی كه درشتی می كنی.
🔸چه خوش گفت زالى به فرزند خويش
🔹چو ديدش پلنگ افكن و پيل تن
🔸گر از عهد خرديت ياد آمدى
🔹كه بيچاره بودى در آغوش من
🔸نكردى در اين روز بر من جفا
🔹كه تو شير مردى و من پيرزن
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آسودگی از مِحَن ندارد مادر
آسایش جان و تن ندارد مادر
دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش
ورنه غم خویشتن ندارد مادر
#رهی_معیری
🍃🌹🍃
#مادر
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
Salar Aghili - Madar.mp3
10.03M
سالار عقیلی
مادر🥰
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌼
حاء، میم ؛ سوگند به [این] کتابِ روشنگر ؛
که ما آن را فصیح و شیوا [و بدون ابهام] قرار دادیم تا شما [در آن] اندیشه کنید ؛
به راستی این [قرآنِ روشنگر] در «اُمُّ الکتاب» [که لوح محفوظ است] نزد ما بلندمرتبه و حکیم است.
# زخرف، آیات ۱تا۴
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان نیایش،
زبانِ «درکِ» عظمت خداست...
دکتر دینانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و عشق در مقر عز خود از يقين منزه و در حريم عين خود از بطون و ظهور مقدس، بلى بهر اظهار كمال، از آن روى كه عين ذات خودست و صفات خود را در آيينه عاشقى و معشوقى بر خود عرضه كرد و حسن خود را بر نظر خود جلوه داد، از روى ناظرى و منظورى نام عاشقى و معشوقى پيدا آمد، لغت طالبى و مطلوبى ظاهر گشت، ظاهر را بباطن نمود و آوازه عاشقى برآمد، باطن را بظاهر بياراست، نام معشوقى آشكارا گشت،
قطعه:
يك عين متفق كه جزو ذره اى نبود
چون گشت ظاهر اين همه اغيار آمده
اى ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت
مطلوب را كه ديد طلبكار آمده؟
عشق از روى معشوقى آينه عاشقى آمد، تا در وى مطالعه جمال خود كند و از وى عاشقى آينه معشوقى آمد، تا درو اسماء و صفات خود بيند، هر چند در ديده شهود يك مشهود بيش نيامد، اما چون يك روى بدو آينه نمايد هر آينه در هر آينه روى ديگر پيدا آيد، با آنكه در حقيقت جز يكى نبود،
شعر:
و ما الوجه؟ الا واحد غير انه
اذا انت عددت المرايا تعددا
بيت:
غيرى چگونه روى نمايد؟ چو هرچه هست
عين دگر يكيست پديدار آمده
#لمعه_اول
#لمعات
#شیخ_فخرالدین_عراقی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بزرگی را پرسیدند
راه حق چون است ؟
گفت :
قدم در قدم نیست
اما "دل در دل" است
و
"جان در جان"
به جان رو تا به درگاه رسی
به دل رو تا به پیشگاه آیی....
کشف الاسرار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH