eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
گفتم : الهی ...! پنجاه سال است تا در محبت توام. در سرم ندا شنیدم که : مـن پـیـشـتـر از آدم تـو را بـه دوسـتـی گـرفـتـه ام شیخ 🌹نقل از کتاب هزار منزل عشق https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است هشیاری و مستیش همه عین نماز است اسرار خرابات بجز مست نداند هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟ تا مستی رندان خرابات بدیدم دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است https://eitaa.com/TAMASHAGAH
پرتو حقست آن ؛ معشوق نیست خالقست آن ،گوییا مخلوق نیست سلام یارانِ جان سال روز میلاد خجسته ی بانوی دوعالم حضرت فاطمه (س) برتمامی دوستان ؛ بخصوص بانوان تماشا گه راز تهنیت باد🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
"به احترام تمام ِمادران" بریده‌ای از کتاب شریف تذکرةالاولیاء عطار نیشابوری «بایزید می‌گوید: دویست سال به‌بوستان برگذرد تا چون ما گلی در رسد. و شیخ ابوسعید ابوالخیر رحمةالله علیه می‌گوید: هژده هزار عالم از بایزید پر می‌بینم و بایزید در میانه نبینم. یعنی "آنچه بایزید است در حق محو است." جد وی گبر بود، و از بزرگان بسطام یکی پدر وی بود. واقعه با او همراه بوده است از شکم مادر. چنانکه مادرش نقل کند: هرگاه که لقمه به شبهت در دهان نهادمی، تو در شکم من در طپیدن آمدی، و قرار نگرفتی تا بارانداختمی. و مصداق این سخن آن است که از شیخ پرسیدند: که مرد را در این طریق چه بهتر؟ گفت: دولت مادر زاد. گفتند: اگر نبود؟ گفت: تنی توانا. گفتند: اگر نبود؟ گفت گوشی شنوا، گفتند اگر نبود؟ گفت: دلی دانا. گفتند: اگر نبود؟ گفت: چشمی بینا. گفتند: اگر نبود؟ گفت: مرگ مفاجا. نقل است که چون مادرش به دبیرستان فرستاد، چون به سوره‌ی لقمان رسید، و به این آیت رسید "ان اشکرلی و لوالدیک" (خدای می‌گوید مرا خدمت کن و شکر گوی، و مادر و پدر را خدمت کن و شکر گوی) استاد معنی این آیت می‌گفت بایزید که آن بشنید بر دل او کار کرد. لوح بنهاد و گفت: استاد مرا دستوری ده تا به خانه روم و سخنی با مادر بگویم. استاد دستوری داد. بایزید به خانه آمد. مادر گفت: یا طیفور به چه آمدی؟ مگر هدیه ای آورده اند، یا عذری افتادست؟ گفت: نه ، که به آیتی رسیدم که حق می‌فرماید، ما را به خدمت خویش و خدمت تو.... من در دو خانه کدخدایی نتوانم کرد. این آیت بر جان من آمده است. یا از خدایم در خواه تا همه آن تو باشم، و یا در کار خدایم کن تا همه با وی باشم. مادر گفت: "ای پسر تو را در کار خدای کردم و حق خویشتن به تو بخشیدم. برو و خدا را باش" https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"دلداررفت و دیده به حیرت دچارماند" همواره؛بعد از عروج عزیزان نوعی حیرت به جا می‌ماند، بس که درکِ نیستی‌ای که ناگهان پیش آمده، و نیز رضا دادن به آن و باور کردنش دشوار است . روزمادر گرامی باد 🌺🍃🌺🍃🌺 روح مادران آسمانی شاد🙏❤️ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
نخستین درس عشق " درخواستِ عشق نکن" "نشردهنده ی عشق باش" عشق ؛ مالکیت نیست که تو برای من باشی و من ، برای تو ... عشق ؛ یک همراهی زیباست ، اوج همدلی دو روح !✋🕊 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چو مهر، گر که نمیتافت زن بکوه وجود نداشت گوهری عشق، گوهر اندر کان فرشته بود زن، آن ساعتی که چهره نمود فرشته بین، که برو طعنه میزند شیطان بگاهوارهٔ مادر، بکودکی بس خفت سپس بمکتب حکمت، حکیم شد لقمان چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقیه شدند یکسره، شاگرد این دبیرستان وظیفهٔ زن و مرد، ای حکیم، دانی چیست یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان همیشه دختر امروز، مادر فرداست ز مادرست میسر، بزرگی پسران بروزگار سلامت، رفیق و یار شفیق بروز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان چه زن، چه مرد، کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان هزار دفتر معنی، بما سپرد فلک تمام را بدریدیم، بهر یک عنوان اعتصامی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای در درون جانم و جان از تو بی خبر وز تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان در جان و در دلی دل و جان از تو بی خبر ای عقل پیر و بخت جوان گرد راه تو پیر از تو بی نشان و جوان از تو بی خبر نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر از تو خبر به نام و نشان است خلق را وآنگه همه به نام و نشان از تو بی خبر جویندگان جوهر دریای کنه تو در وادی یقین و گمان از تو بی خبر چون بی خبر بود مگس از پر جبرئیل از تو خبر دهند و چنان از تو بی خبر شرح و بیان تو چه کنم زانکه تا ابد شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی خبر عطار اگرچه نعرهٔ عشق تو می‌زند هستند جمله نعره‌زنان از تو بی خبر https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گلستان سعدی باب ششم (در ضعف و پیری) وقتی به جهل جوانی، بانگ بر مادر زدم دل آزرده به كنجی نشست و گريان همی گفت: مگر خردی فراموش كردی كه درشتی می كنی. 🔸چه خوش گفت زالى به فرزند خويش 🔹چو ديدش پلنگ افكن و پيل تن 🔸گر از عهد خرديت ياد آمدى 🔹كه بيچاره بودى در آغوش من 🔸نكردى در اين روز بر من جفا 🔹كه تو شير مردى و من پيرزن https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آسودگی از مِحَن ندارد مادر آسایش جان و تن ندارد مادر دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر 🍃🌹🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌼 حاء، میم ؛ سوگند به [این] کتابِ روشنگر ؛ که ما آن را فصیح و شیوا [و بدون ابهام] قرار دادیم تا شما [در آن] اندیشه کنید ؛ به راستی این [قرآنِ روشنگر] در «اُمُّ الکتاب» [که لوح محفوظ است] نزد ما بلندمرتبه و حکیم است. # زخرف، آیات ۱تا۴ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و عشق در مقر عز خود از يقين منزه و در حريم عين خود از بطون و ظهور مقدس، بلى بهر اظهار كمال، از آن روى كه عين ذات خودست و صفات خود را در آيينه عاشقى و معشوقى بر خود عرضه كرد و حسن خود را بر نظر خود جلوه داد، از روى ناظرى و منظورى نام عاشقى و معشوقى پيدا آمد، لغت طالبى و مطلوبى ظاهر گشت، ظاهر را بباطن نمود و آوازه عاشقى برآمد، باطن را بظاهر بياراست، نام معشوقى آشكارا گشت، قطعه: يك عين متفق كه جزو ذره‏ اى نبود چون گشت ظاهر اين همه اغيار آمده‏ اى ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت مطلوب را كه ديد طلبكار آمده؟ عشق از روى معشوقى آينه عاشقى آمد، تا در وى مطالعه جمال خود كند و از وى عاشقى آينه معشوقى آمد، تا درو اسماء و صفات خود بيند، هر چند در ديده شهود يك مشهود بيش نيامد، اما چون يك روى بدو آينه نمايد هر آينه در هر آينه روى ديگر پيدا آيد، با آنكه در حقيقت جز يكى نبود، شعر: و ما الوجه؟ الا واحد غير انه اذا انت عددت المرايا تعددا بيت: غيرى چگونه روى نمايد؟ چو هرچه هست عين دگر يكيست پديدار آمده‏ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بزرگی را پرسیدند راه حق چون است ؟ گفت : قدم در قدم نیست اما "دل در دل" است و "جان در جان" به جان رو تا به درگاه رسی به دل رو تا به پیشگاه آیی.... کشف الاسرار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
محرمان عشق خود دانند که عشق چه حالتست ، اما نامردان را از عشق جز ملامتی و ملالتی نباشد . خلعت عشق ، خود هر کسی را ندهند. و هر کسی خود لایق عشق نباشد ، و هر که لایق عشق نباشد خدای را نشاید و هر که عشق را نشاید ، خدای را نشاید.! عشق با عاشق توان گفت ، و قدر عشق خود عاشق داند، فارغ از عشق جز افسانه نداند. و او را نام عشق و دعوی عشق ، خود حرام باشد.!! کانال تماشاگه راز❤️
شُهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه شورِ شیرین منما تا نکنی فرهادم https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او 🌹 تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای لبت باده‌فروش و دلِ من باده‌پرست جانم از جام میِ عشق تو دیوانه و مست آنچنان در دل تنگم زده‌یی خیمهٔ اُنس که کسی را نبوَد جز تو درو جایِ نشست همه را کار شراب است و مرا کار خراب همه را باده بدست است و مرا باد بدست چو بدیدم که سرِ زلفِ کژت بشکستند راستی را دل من نیز به غایت بشکست کار یاقوت تو تا باده فروشی باشد نتوان گفت به خواجو که مشو باده پرست https://eitaa.com/TAMASHAGAH