eitaa logo
تماشاگه راز
281 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در میان جمع تنها نشسته بودم که سخن خداوند به من رسید همان دم چشم های تاریک من فروغ یافت و شعله ای از آتش بر دهان من نهادند اکنون می خندم و فریاد می زنم که چقدر زندگی خوب و زیباست اگرچه پای مرا در راهی خلوت و خاموش نهاده اند به شادی جمع را ترک می گویم تا در باغ خویش گشت و گذار کنم و در این گردش دستهایم را از میوه ها و گلها پر می کنم و با دلی پرنشاط به خورشید سلام می کنم که سرتاسر باغ را برافروخته است همراه بادها می روم که بوی خوش گل و یاسمن را تا گرداب ها با خود می برند سرانجام به جایی می رسم که یاسهای بلند می رویند و چهره های خود را چون قدیسان سفیدرو به سوی خدا می کنند و هنگامی که یاسها به نماز و نیایش می آیند من نیز با آنها بر زمین زانو می زنم زیرا خود را در پرستشگاه قدس الهی می یابم. هلن کلر باغ خداوند🌺 ترجمه دکتر الهی قمشه ای https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق آتشی است كه چون در دل افتد، هر چه در دل يابد همه را بسوزاند، تا حدى كه صورت معشوق را از دل محو كند. مگر مجنون درين سوزش بود، گفتند:«ليلى آمد». گفت: «من خود ليليم»، سر به گريبان فراغت فروبرد. ليلى گفت: «سر بردار، كه محبوب و مطلوب توام»، آخر بنگر كه از كه مى‏مانى باز؟ مجنون گفت: «اليك عنى فان حبك قد شغلنى عنك» آن شد كه به ديدار تو مى ‏بودم شاد از عشق تو پرواى توأم نيست كنون‏ در دعا، نبى صلوات الله عليه ازين مقام چنين خبر داد كه: «اللهم اجعل حبك احب الى من سمعى و بصرى»، هم درين مقام تواند بود مگر مى ‏گويد: اى آنكه شنوايى و بينايى من تويى، خواهم كه چنان كنى به عشقم مشغول كز عشق تو هم با تو نپردازم بيش‏ جملگى شرح اين رموزاتست، كه عشق بحكم «احببت» نخست سر از گريبان عاشقى برزند، آنگاه به دامن معشوقى درآويزد و چون هر دو را بسمت دويى و كثرت موسوم يابد، نخست روى عاشق از معشوق بگرداند و روى معشوق از عاشق، آنگاه لباس دويى از سر هر دو بركشد و هر دو را به رنگ خود، كه يگانگى صرفست برآرد، اين همه رنگهاى پر نيرنگ خم وحدت كند همه يكرنگ لـمـعـات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محو‌دیدارم‌و‌دیدار‌ نمی‌دانم‌چیست بی‌دل و دینم و دلدار نمی‌دانم چیست شبنمی نیست درین باغ به محرومی من که قماش گل رخسار نمی‌دانم چیست دهنی تلخ نکردم ز شکایت هرگز باعث رنجش دلدار نمی‌دانم چیست خط‌شناسان نتوانند به مضمون پرداخت هیچ مضمون خط یار نمی‌دانم چیست از سر خود خبرم نیست ز بی‌پروایی مغز آشفته و دستار نمی‌دانم چیست درد جانکاه من این است که با چندین درد آرزوی دل بیمار نمی‌دانم چیست محرمی نیست به جز چاه ذقن راز مرا همدمی غیر لب یار نمی‌دانم چیست خانه هستیم از خواب گران دربسته است چشم باز و دل بیدار نمی‌دانم چیست بهره از صنعت خود نیست چو حلاج مرا بالشی غیر سر دار نمی‌دانم چیست از شکرخند گلش شیر جگر می‌بازد خار این وادی خونخوار نمی‌دانم چیست خودفروشی نبود پیشهٔ من چون دگران گرمی و سردی بازار نمی‌دانم چیست کشش بحر چو سیلاب دلیل است مرا رهبر و قافله سالار نمی‌دانم چیست با دل من که چو آیینه به دشمن صاف است سبب خصمی زنگار نمی‌دانم چیست نیست در آینهٔ حیرت من نقش دویی زشت و زیبا و گل و خار نمی‌دانم چیست جای رحم است به بی‌حاصلی من صائب همه تن چشمم و دیدار نمی‌دانم چیست https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داوود (ع) به پروردگارش گفت: الهی! هر پادشاهی گنجینه‌ای دارد، گنجینه‌ی تو کجاست؟! خداوند تعالی فرمود: مرا گنجینه‌ایست بزرگتر از عرش، وسیع‌تر از کرسی، پاکیزه‌تر از بهشت و زیباتر از ملکوت... زمینش معرفت، آسمانش ایمان، خورشیدش شوق ماه‌اش محبت، ستارگانش اندیشه‌ها ابرهایش خِرَد، بارانش رحمت درختانش طاعت، نهرهایش خدمت دیوارهایش یقین و جایگاهش همّت است. ابو عبدالرحمن السُلَمی؛ ص ۲۵ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای زِ عشــق‌ات این دل دیوانــه خوش جان و دردت هردو در یک خانه خوش گر وصال‌ست از تو قسمم گر فراق هست هـر دو بر مـنِ دیوانه خوش من چنـــان در عشــق غرقــم کــز توام هم غرامت هست و هم شکرانه خوش دل بسـی افســانه‌ی وصـــل تـــو گفت تا که شد در خواب ازین افسانه خوش https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم🌼🍃
پروردگارمن !❤️ من؛ به هر خیری ،که به سویم ، فرو فرستی نیازمندم . قصص_۲۴ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای که در کوی خرابات مقامی داری جم وقت خودی ار دست به جامی داری ... حضرت حافظ💐👌 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐 ای که در کوی خرابات مقامی داری جم وقت خودی ار دست به جامی داری ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند گر از آن یار سفرکرده پیامی داری خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی بر کنار چمنش وه که چه دامی داری بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود می‌کنم شکر که بر جور دوامی داری نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود تویی امروز در این شهر که نامی داری بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری حضرت حافظ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏ ما را نتوان پخت که ما سوخته ايم آتش نتوان زد که برافروخته ايم ما را نتوان شکست آسان اى دوست ! هرجا که دلى شکست،ما دوخته ايم .. 🌼🍃🌼🍃🌼 سلام یارانِ جان ؛ همرهان ِنیکو سرشتِ تماشاگه جان ، درسایه نگاه مهربان حضرت یار ؛ روزتون معطر به حس ناب عشق وامید، عافیت و برکت قرین جسم و جانتان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهار🍃 پیش از آن که حادثه ای در طبیعت باشد حادثه ای است در قلب آدمی و پیش از آن که در طبیعت محسوس باشد در حسی انسانی وقوع می یابد... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز بیا که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گشودند به باغ گل سرخ و من دل شده را به سراپرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ با زبان بلبل خواندم در سماع شب سروستان دست افشاندم در پریخانه پر نقش هزار آینه اش خویشتن را به هزاران سیما دیدم با لب آینه خندیدم من به باغ گل سرخ همره قافله رنگ و نگار به سفر رفتم از خاک به گل رقص رنگین شکفتن را در چشمه نور مژده دادم به بهار من به باغ گل سرخ زیر آن ساقه تر عطر را زمزمه کردم تا صبح من به باغ گل سرخ درتمام شب سرد روشنایی را خواندم با آب و سحر را به گل و سبزه بشارت دادم https://eitaa.com/TAMASHAGAH