eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
به امید نگاهی خاک ره گشتم، ندانستم که زیر پا تو بی پروا نمی‌بینی ز مغروری تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی‌دانم ز نزدیکی کنم فریاد یا دوری 🍃 @TAMASHAGAH
غزل شماره ۳۷۴ سعدی 📕 از در درآمدی و من از خود به در شدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم 🍃🍃 @TAMASHAGAH
🍃🌼 ای سلیمان در میان زاغ و باز حلم حق شو با همه مرغان بساز مرغ جبری را زبان جبر گو مرغ پر بشکسته را از صبر گو هر کسی روئی به سوئی برده اند وین عزیزان رو به بی سو کرده اند هر کبوتر می پرد زی جانبی جانب ما جانب بی جانبی هر عقابی می پرد از جا به جا وین عقابان راست بی جائی سرا ما نه مرغان هوا نه خانگی دانه ما دانه بی دانگی زان فراخ آمد چنین روزی ما که دریدن شد قبادوزی ما @TAMASHAGAH
غزل شماره ۱۱۶ حضرت سعدی🍃 گر صبر دل از تو هست و گر نیست هم صبر که چاره دگر نیست ای خواجه به کوی دلستانان زنهار مرو که ره به در نیست دانند جهانیان که در عشق اندیشه عقل معتبر نیست گویند به جانبی دگر رو وز جانب او عزیزتر نیست گرد همه بوستان بگشتیم بر هیچ درخت از این ثمر نیست من درخور تو چه تحفه آرم جانست و بهای یک نظر نیست دانی که خبر ز عشق دارد آن کز همه عالمش خبر نیست سعدی چو امید وصل باقیست اندیشه جان و بیم سر نیست پروانه ز عشق بر خطر بود اکنون که بسوختش خطر نیست @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃هوالطیف روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست از سرکویش اگر سوی بهشتم می‌برند پای ننهم که در آنجا وعده دیدار نیست عبدالله انصاری @TAMASHAGAH
جان جانان من ! قطرات سرد باران و بخار روی پنجره های احساس صدای گرم ِدورگرد‌ ِپیر گنجشک های سرمست و مناجات گزهای پیر همه از تو می گویند . مهربانیت را بیکران سپاس🙏 @TAMASHAGAH
سلام به آنها که تمام نمی شوند...💐✋
عشق ؛ واسطه‌ایست میان عاشق و معشوق که موجب "پیوند" می‌شود ، که این پیوند در سایه ی کرشمه ی معشوق نهانست . گاه گاه از کمالی که در کار خود دارد از "غمزه"  معشوق ناوکی بر کمان ابروی او نهد و بر هدف جان عاشق اندازد . القضات همدانی @TAMASHAGAH
معلمی به هر دانش آموز یک بادکنک داد که باید آن را باد کرده، نام خود را روی آن بنویسد و در راهرو پرتاب کند. سپس معلم تمام بادکنک ها را با هم مخلوط کردو به دانش آموزان پنج دقیقه فرصت داده شد تا بادکنک خود را پیدا کنند.  در این جستجوی سخت، هیچ کس بادکنک خود را پیدا نکرد...‌ ‏در این لحظه معلم به دانش آموزان گفت: که اولین بادکنک را که پیدا کردید بردارید و به کسی که نامش روی آن نوشته شده بود بدهید. در عرض پنج دقیقه، هرکس بادکنک مخصوص به خود را داشت. ‏معلم به دانش آموزان گفت: این بادکنک ها مانند شادی هستند. ما هرگز آن را پیدا نخواهیم کرد اگر هرکسی به دنبال خود باشد.  اما اگر به فکر خوشبختی دیگران باشیم، خوشبختی خود را هم پیدا خواهیم . @TAMASHAGAH
ابوسعید ابوالخیر در راه بود، گفت: «هر جا که نظر می‌کنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. . کسی نمی‌بیند و کسی نمی‌چیند.» گفتند: کو، کجاست؟ گفت: «همه‌جاست، هر جا که می‌توان خدمتی کرد؛ یا هر جا که می‌توان به راحتی دلی به‌دست آورد. آن‌جا که غمگینی هست و آن‌جا که مسکینی هست؛ آن‌جا که یاری طالبِ محبت است و آنجا که رفیقی محتاج مروت.» @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا نور تویی سور تویی دولت منصور تویی مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا شمس جان /غزل ۳۷ @TAMASHAGAH