نومید کنندهترین ننگها، ننگ آن نادانی است که گمان میکند همه چیز را میداند و در نتیجه به خودش اجازهی آدمکشی میدهد.
✍ #آلبر_کامو
📕 #طاعون
ترجمه: رضا سیدحسینی
ص۱۶۴
@TAMASHAGAH
🔅 وصف معرفتِ خاوریان عشق!
ای با بقاءِ تو،
گوهرِ حکمتِ معرفت یتیم بمانده!
و در میدانِ رخشکشانِ عشقِ تو
گُردانِ زابلِ توحید فرومانده!
ای آفتاب درخشنده به نورِ جاوید!
رُوی به خاوریانِ عشق،
دمی به صحراء ساسانیان ولایت شو
به گرزِ زابلیِ رستمِ معرفت
صف آن هیولیان بشکن،
که زُهره را زَهره
در قبضِ عشق بگسیختی.
هیزمِ عشق در چراگاهِ قدم بگذار،
داغِ حرمان بر پیشانی زمان بر نه،
و مرغِ جهات را بیرون کن،
تا لشکرِ عشقِ جانان آید
#شطحیات_شیخ_روزبهان_شیرازی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🔥🌙
شب، چو در بستم
و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم...
#فرخی_یزدی
🎙#دکتر_کاکاوند
@TAMASHAGAH
🔅
شیخ را گفتم:
کس باشد که از بندِ هرچه دارد برخیزد؟
شیخ گفت: کس آن کس بُود
گفتم: چون هیچ ندارد زندگانی
به کدام اسباب کند؟
شیخ گفت: آن کس که این اندیشد
هیچ ندهد،
اما آن کس که همه بدهد این نیندیشد.
عالَم توکّل خوش عالَمی است
و ذوقِ آن به هر کس نرسد.
فی حالة الطفولیه
#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی
📚هشت رسالهی سهروردی
دکتر کاظم محمدی
@TAMASHAGAH
❤️🔥🕊
به تو محتاجْ چنانم که فقیری به دِرَم
به تو مشتاقْ چنانم که غریقی به کنار
من و از عشق صبوری؟!
به چه تاب و چه توان...
من و از کویِ تو دوری؟!
به چه صبر و چه قرار...
صفتِ عشق ندانی تو که عاشق نشدی
حالِ بیمار ندانی چو نگشتی بیمار
گرچه تیغم بزند؛
فرقِ من و مَقدم دوست
گرچه زارم بکشد؛
دست من و دامنِ یار
#طبیب_اصفهانی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جایی که گذرگاه دل محزونست
آن جا دو هزار نیزه بالا خونست
لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند
مجنون داند که حال مجنون چونست
#رودکی
#حافظ
#جامی
#مولانا
#رشیدکاکاوند
@TAMASHAGAH
نیست در جاذبهی شوق، مرا کوتاهی
پلّهی ناز تو بسیار بلند افتادهست
#اوحدی_مراغهای
@TAMASHAGAH
هوالعزیز
🍃جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی
🍃چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو
بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی
🍃نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی
🍃در آرزوی رویت ای آرزوی جانم
دل نوحهکنان تا چند، جان نعرهزنان تا کی
🍃بشکن به سر زلفت این بند گران از دل
بر پای دل مسکین این بند گران تا کی
🍃دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند
خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی
🍃گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر
هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی
🍃گر عاشق دلداری ور سوخته یاری
بی نام و نشان می رو زین نام و نشان تا کی
🍃گفتی به امید تو بارت بکشم از جان
پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی
🍃عطار همی بیند کز بار غم عشقش
عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یارب !
چه قدر فاصلهٔ دست و زبان است
#هوشنگ_ابتهاج
@TAMASHAGAH
شد بگورستان یکی دیوانه کیش
ده جنازه پیشش آوردند بیش
تا که بر یک مرده کردندی نماز
مردهٔ دیگر رسید از پی فراز
هر زمانی مردهٔ دیگر رسید
تا یکی بردند دیگر در رسید
مرد مجنون گفت بر مرده نماز
چند باید کرد کاریست این دراز
کی توان بر یک بیک تکبیر کرد
جمله را باید کنون تدبیر کرد
هرچه در هر دو جهان دون خداست
بر همه تکبیر باید کرد راست
بر در هر مردهٔ نتوان نشست
چار تکبیری بکن بر هر چه هست
ورنه دنیا زود مردارت کند
مرده تر از خویش صد بارت کند
نقد دنیا گرچه بسیاری بود
چون ز دستت رفت مرداری بود
#عطار نیشابوری/مصیبتنامه، تصحیح دکتر نورانی وصال، انتشارات زوار، تهران، ۱۳۷۳، ص ۱۴۳.
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من!
گاهی حجم دنیای درونمان ، از وجودت تهی می شود ، آنوقت ما می مانیم و تنهایی و ترس .
درها دیوار می شوند به رویمان ، و امیدهایمان یک آرزوی دور از دسترس
تنها نور وجود توست که دل ما را آرام نگه می دارد .
ای عشق !
نورت را هر روز به دلهامان بتابان
ای روشنی بخش ، در تاریکی های سخت.
سپاسگزارم ای عشق
سپاسگزارم🙏
این عشق چو بارانست ما برگ و گیا ای جان
باشـد که دمـــی باران بر برگ و گیا کوبــد
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آیینه را نهادم
روز سفید خود را آخر سیاه کردم
هر صبح یاد رویت تا شام گه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
تو آن چه دوش کردی از نوک غمزه کردی
من هر چه کردم امشب از تیر آه کردم
صد گوشمال دیدم تا یک سخن شنیدم
صد ره به خون تپیدم تا یک نگاه کردم
چون خواجه روز محشر جرم مرا ببخشد
گر وعده عطایش عمری گناه کردم
من هر غزل که گفتم در عاشقی فروغی
یک جاگریز آن را بر نام شاه کردم
شاه همه سلاطین، شایسته ناصرالدین
کز قهر دشمنش را در قعر چاه کردم
📚 #فروغی_بسطامی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به زودی طومار صهیونیست در هم پیچیده خواهد شد به اذن الله..
@TAMASHAGAH
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ/
ای مردم، ظلم و ستمهای شما، به ضررِ خودِ شماست.
#قرآن_مبین
یونس/۲۳
@TAMASHAGAH
«ما بها و خون بها را یافتیم»
ارزش یک چیز، گاه در بهرهای نیست که از به دست آوردنش برمیآید، بلکه ارزشِ آن در گروِ بهایی است که برای به دست آوردنش پرداخت میشود؛ یعنی به اندازهٔ هزینهای که کردهایم.
@TAMASHAGAH
نقل است زمستانی سرد بود در بازار نیشابور میرفت
غلامی دید با پیراهنی تنها که از سرما میلرزید گفت: چرا با خواجه نگویی تا از برای تو جبه یی بخرد ؟!
گفت: چه گویم که او خود میبیند و میداند.
عبدالله را وقت خوش گشت نعره ایی بزد و بیافتد.
پس گفت : طریقت از این غلام آموزید.
#تذکره الاولیاعطار
@TAMASHAGAH
#ستارخان در خاطراتش میگوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد...!
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم؛ و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا؛ از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.!!
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ...
ستارخان با نام اصلی (ستارخان قراچهداغی) از سرداران آذری و ترکزبان جنبش مشروطه ایران ، ملقب به سردار ملی است. وی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز ایستاد..
@TAMASHAGAH