eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معبودا ! اندیشه در نمودهای جهان هستی مرا از دیدارت دور میدارد. چگونه می توان با چیزی که خود ذاتا به تو نیازمند و فقیر است به سوی تو راه یافت؟! آیا غیراز تو نمایانتر است که بدوآشکار شوی؟! تو چه وقت غایب بوده ای که برای یافتن تو نیاز به دلیلی باشد؟! و توچه وقت دور بوده ای که نمود های جهان مرا به تو برسانند؟! بخشی از عرفه حسین(ع) @TAMASHAGAH
🔆 جان از جستن و طلب کردن می گفت: دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر: کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست! گفتند: یافت می نشود، جسته ایم ما. گفت: آن که یافت می نشود، آنم آرزوست! شب سفری است برای ما در جستن خویش. که همزاد پری هستیم یا همراه دیو. شب فرصتی برای اندیشیدن تا در سکوت و خلوت به حضور رسیم . @TAMASHAGAH
هوالحی🍃 ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم 🌱🌱🌱🌱
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 کهیعص لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من! این ماه‌ اجازه بده بیشتر در آغوشت بمانم. بیشتر از هوایت لبریز شوم. بیشتر به هیچی در دل و جانم برسم. بیشتر عطر تو در کنج دلم بپیچد تابهار جانم با نگاه مهربانت سبزتر گردد! سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم🙏
یک چشم من اندر غم دلدار گریست چشم دگرم حسود بود و نگریست چون روزِ وصال آمد ، او را بستم گفتم نگریستی ، نباید نگریست... @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو که مستحق کرامت گناهکارانند» اجرای بداهه بیتی از حافظ در برنامه ی چهارگاه ویژه اولین سحر ماه رمضان، شبکه چهار سیما الدین سراج @TAMASHAGAH
سلااام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان کآید به جلوه سروِ صنوبرخَرام ما @TAMASHAGAH
صبور باش! همه ‌چیز شفا می‌یابد.. بدنت ، دلت ، ذهنت ، روحت خودش را ترمیم می‌کند شادیت همیشه بازمی‌گردد، دوره‌های بد نمی‌پاید. @TAMASHAGAH
غزل ۲۳۴۴ رهت خوش باد ای همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببینم که بودم من به جان دلخواه روزه نظر کردم کلاه از سر بیفتاد سرم را مست کرد آن شاه روزه مسلمانان سرم مست است از آن روز زهی اقبال و بخت و جاه روزه بجز این ماه ماهی هست پنهان نهان چون ترک در خرگاه روزه بدان مه ره برد آن کس که آید در این مه خوش به خرمنگاه روزه رخ چون اطلسش گر زرد گردد بپوشد خلعت از دیباه روزه دعاها اندر این مه مستجاب است فلک‌ها را بدرد آه روزه چو یوسف ملک مصر عشق گیرد کسی کو صبر کرد در چاه روزه سحوری کم زن ای نطق و خمش کن ز روزه خود شوند آگاه بیا ای شمس دین و فخر تبریز تویی سرلشکر اسپاه روزه @TAMASHAGAH
بی‌بحر صفا گوهر ما سنگ آمد بی‌جان جهان جان و جهان تنگ آمد چون صحبت دوست صیقل جان و دلست در جان گیرش که رافع زنگ آمد دیوان /رباعی جان در این رباعی با بر شمردن یکی از آثار مثبت همنشینی، هم کلام شدن با دوست اهل دل را بیان می دارد. ایشان می فرماید: همنشین شدن و صحبت با یار موافق و اهل دل باعث صفای وجود، صیقلی شدن دل و جان، و پاک شدن ذهن از زنگار منیات و غبار نفسانیات است.. @TAMASHAGAH
«جمالت آفتاب هر نظر باد» @TAMASHAGAH
🔸 ⭕️ ماجرای بُز "سقّاخانه پاقلعه" استفاده‌ی سودجویانه از احساسات مذهبی مردم در طول تاریخ پیوسته در شهرها و روستاهای ایران رواج داشته است. مرحوم استاد الدین همایی در مقدمه‌ی مفصلی که بر دیوان پدرش "طرب بن همای شیرازی اصفهانی" نگاشته، فصلی را به اوضاع اصفهان در دوران زندگانی طرب اختصاص داده است. استاد همایی در این فصل به «معجزه‌سازیِ هارون ولایت در ۱۳۲۹ هجری قمری» و «ماجرای بُزِ سقّاخانه پاقلعه» اشاره می‌کند و اینکه چگونه از «این دستگاه، جمعی از اوباش و اجلاف سودپرست به نفع خویش، و گروهی هم از معاندان الحاد پیشه به ضرر دین استفاده می‌کردند». همایی ماجرای «بُزِ سقّاخانه پاقلعه» را بدینگونه شرح می‌دهد: «سقاخانه پاقلعه از بناهای حاج محمدحسین خان صدر اصفهانی است، در آن تاریخ که حکومت اصفهان را داشت و هنوز به مقام صدراعظمی نرسیده بود. این سقاخانه مثل سقاخانه‌ی نوروزخان تهران مورد توجه اهالی [اصفهان] بود. بزی تنومند و بزرگ‌جثّه آنجا بود که می گفتند از گلّه یا از دست سلّاخ فرار کرده و به آنجا پناه برده است. این بُز چندان مورد توجه عوام واقع شده بود که او را محترم می‌داشتند و به قصد استشفاء (شفا دادن) و دیگر حوایج خویش انواع خوراک‌ها حتى نقل و نبات و همچنین پوشاک‌ها و تزیینات قیمتی گوناگون از قبیل تن‌پوش‌های ترمه و زری و نقده‌دوز و زر و زیور و گردن‌بند و طوق و خلخال و زنگوله و شاخ‌های طلا و نقره و امثال آن، به رسم نذر و نیاز برای او می‌بردند؛ چنانکه مخزنی مملو از اینگونه اشیاء گرانبها به نام او تهیه شده بود، که البته مابین آهوگردانان و سرجنبانانِ سقاخانه تقسیم می‌شد. شبهای جمعه و دیگر ایام و لیالی متبرکه شاخ‌های بلند نقره و طلا را بر شاخ طبیعی او نصب می‌کردند و او را با تن‌پوش و زیورهای رنگارنگ می‌آراستند. هیکلی مخصوص و هیأتی تماشایی به خود می‌گرفت. او نیز آزاد و محترم با تبختر و تکبّر می‌خرامید و نقل و نبات می‌خورد. علاوه بر مازاد خوراک و پوشاک و تزیینات او که به مبلغی خطیر بالغ می‌شد، زواید پشم و سایر متعلقاتش را که مورد تیمّن و تبرّک بود هم به قیمت گزاف می‌فروختند. خلاصه اینکه آن حیوان محلِ دخل و درآمدِ عظیم برای مشتی انسان سودپرست واقع شده بود. و از این جهت چون بمُرد، همان جماعت در عزای او سقاخانه را سیاه‌پوش کردند و بطوریکه از خواص اهل محل به شیاع (فراوانی) شنیده شد، برای او دسته و علَم و کُتل راه انداختند و با آداب و تشریفات مخصوص او را به خاک سپردند، و اگر اوضاع مقتضی بود برای او مقبره و آرامگاه نیز ساخته بودند.» جلال‌الدین همایی، مقدمه و حواشی جامع دیوان طرب، تهران ۱۳۴۲، زیرنویس ص۲۳۴ 📕 ج۴، چاپ اول ۱۳۷۰، ص۱۱۱ @TAMASHAGAH
«موت اختيارى، حيات حقيقى است .» «من لم يذق لم يدر » تا نچشى ندانى!                         @TAMASHAGAH
آورده‌اند که وقتی مردی به مهمانی «سلیمان دارانی» رفت. سلیمان آنچه داشت از نان خشک و نمک در پیش او نهاد و بر سبیلِ اعتذار این بر زبان راند: گفتم که چو ناگه آمدی، عیب مگیر چشمِ تر و نانِ خشک و رویِ تازه مهمان چون نان بدید، گفت: «کاشکی با این نان، پاره‌ای پنیر بودی.» سلیمان برخاست و به بازار رفت و ردا به گرو کرد و پنیر خرید و پیش مهمان آورد. مهمان چون نان بخورد، گفت: «الحَمدلِلّه که خداوند، عَزَّ و جَل، ما را بر آنچه قسمت کرده است، قناعت داده است و خرسند گردانیده.» سلیمان گفت: «اگر به دادۀ خدا قانع بودی و خرسند نمودی، ردای من به بازار به گرو نرفتی!» الحکایات عوفی @TAMASHAGAH
بساطِ زرنگی ها را اطراف آدم هایِ ساده و مهربان پهن نکنید ،انصاف نیست ! کاش آدم هایی که انتخاب کرده اند خوب باشند را از خوب بودن پشیمان نکنید . دنیایمان به اندازه ی کافی آدمِ زرنگ دارد ! دست از سرِ این نسلِ اصیلِ ساده ی رو به انقراض بردارید ! باور کنید حتی کوچکترین ضربه به این جور آدم ها تاوان دارد ! مادرم همیشه می گفت:''خدا بدجور پشتِ آدمهای ساده ایستاده '' حواستان باشد ؛مبادا خدا را عصبانی کنید ! @TAMASHAGAH
عشق را زمزمه کافیست،به آواز مگو!🌱 @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊❤️‍🔥 گِردِ رَهِ تو کعبه و خَمار نمانَد یک دل ز مِی عشقِ تو هشیار نمانَد ور یک سرِ موی از رخِ تو روی نماید بر رویِ زمین خرقه و زُنار نمانَد وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم آن سوخته را جز غمِ تو کار نمانَد گر برفکنی پرده از آن چهرهٔ زیبا از چهرهٔ خورشید و مَه آثار نماند جانا ز میِ عشق، تو یک‌قطره به دل ده تا در دو جهان یک دلِ بیدار نمانَد در خواب‌کُن این‌سوختگان را ز مِی عشق تا جز تو کسی محرمِ اسرار نمانَد از بس که ز دریای دلم موج گُهر خاست ترسم که درین واقعه عطار نمانَد 📻 @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 عشق یعنی پویشِ نابِ دائمی.‌. به سراغِ خستگانِ روح نمی آید.. 🎥 واسه این عشق میشه جنگید.. واسه این راه میشه جون داد... 🔺اجرای زیبای غلامرضا صنعتگر درباره رهبر انقلاب @TAMASHAGAH