eitaa logo
تماشاگه راز
281 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود می‌آید نور است، لذا جهان جز اشراق نمی‌باشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پاره‌ای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف می‌تابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران می‌تابد، همانگونه که نورهای دیگران به او می‌تابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده می‌شود انسان فیاض است و می‌تواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود. 🌹شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بجو آن صبح صادق را که جان بخشد خلایق را هزاران مست عاشق را صبوحی و امان باشد ☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سِرّيست مرا با تو که اغيار نداند کاسرار میِ عشقِ تو هشيار نداند در دايره ی عشق هر آنکس که نهد پای از شوق خَطت نقطه ز پرگار نداند 🔰 خواجوی کرمانی ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار گوشه تاج سلطنت می‌شکند گدای تو خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو حــافــظ👌💐 ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی زیباست چشمی باز کن گردشی در کوچه باغ راز کن  هر که عشقش در تماشا نقش بست عینک بدبینی خود را شکست علت عاشق ز علت ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست من میان جسم ها جان دیده ام درد را افکنده درمان دیده ام دیده ام بر شاخه احساس ها می تپد دل در شمیم یاس ها زندگی موسیقی گنجشک هاست زندگی باغ تماشای خداست گر تو را نور یقین پیدا شود می تواند زشت هم زیبا شود زندگی یعنی همین پروازها صبح ها، لبخندها، آوازها ای خطوط چهره ات قرآن من ای تو جانِ جانِ جانِ جانِ من با تو اشعارم پر از تو می شود مثنوی هایم همه نو می شود حرف هایم مرده را جان می دهد واژه هایم بوی باران می دهد.   ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوام من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم 🌱 مرید می طلبد و با او صد هزار نیاز... و مراد می گریزد و با او صد هزار ناز... 🍃 ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق در همه کائنات جاری است ... حکمت حق در قضا و در قدر کرد ما را عاشقانِ همدگر جمله اجزای جهان زان حکم پیش جفت جفت و عاشقانِ جفتِ خویش هست هر جزوی ز عالم جفت‌خواه راست همچون کهربا و برگ کاه آسمان گوید زمین را : مرحبا با تو ام چو آهن و آهن ربا آسمان، مرد و زمین، زن در خرَد هرچه آن انداخت ، این می پرورد دفتر سوم ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون عاشقی آمد سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم ...❤️ ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5904267081972451193.mp3
5.07M
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که دراین گنبد دوار بماند هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند... آواز شعر ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوالعزیز💐 ما درس سحر در ره ميخانه نهاديم محصول دعا در ره جانانه نهاديم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش اين داغ که ما بر دل ديوانه نهاديم سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روي در اين منزل ويرانه نهاديم در دل ندهم ره پس از اين مهر بتان را مهر لب او بر در اين خانه نهاديم در خرقه از اين بيش منافق نتوان بود بنياد از اين شيوه رندانه نهاديم چون مي رود اين کشتي سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر يک دانه نهاديم المنه لله که چو ما بي دل و دين بود آن را که لقب عاقل و فرزانه نهاديم قانع به خيالي ز تو بوديم چو حافظ يا رب چه گداهمت و بيگانه نهاديم 🔆🔆🔆🔆🔆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سماعی بود، مطرب لطیف خوش‌آواز، صوفیان صافی‌دل، هیچ درنمی‌گرفت. شیخ گفت بنگرید به میان صوفیان ما اغیاری هست؟ نظر کردند گفتند که نیست. فرمود که کفش‌ها را بجویید. گفتند: آری کفش بیگانه‌ای هست. گفت: آن کفش بیگانه را از خانقاه بیرون نهید. بیرون نهادند، درحال سماع درگرفت. شمس_تبریزی 🍃 ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا