eitaa logo
تماشاگه راز
282 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
1_5380408730.mp3
7.28M
🍃 این عمارتهای شیرینِ تو را، معمار کیست؟ جان فدای طبعش این معمار شیرین‌کار کیست...؟! @TAMASHAGAH
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد @TAMASHAGAH
و گفت:«خدایا! مرا زاهدی نمی‌باید و قرّائی نمی‌باید و عالِمی نمی‌باید. اگرم از اهل چیزی خواهی گردانید، اهل شمه‌ای از اسرارِ خود گردان و به درجه‌ی دوستان خود برسان». @TAMASHAGAH
سلاااام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
از حال دل مپرس که با اهل عقل چیست دیوانه‌ای میانهٔ طفلان نشسته است صائب تبریزی🍃 @TAMASHAGAH
‍ 🔅شرحی بر نیایش پیامبر(ص):      "اللّهُم اَحیِنی مِسکِینَاً وَ اَمِتنِی مِسکِینَاً وَاحشُرنِی فِی زُمرَةِ المَساکِینَ"      خداوندا...مرا مسکین زنده بدار!              و مسکین بمیران! و در زمره‌ی مساکین محشور گردان "" به معنای فقیر و بیچاره نیست        معنای درماندگی نمی‌دهد.        "مسکین" در مفهوم باطنی‌اش به معنای کسی است که در آنچه خداوند          به او داده "ساکن" گشته      و توجه از غیر بریده است و          "بی‌خواهش" شده است. در رضایت از ربّش "سکنیٰ" گزیده است "مسکین" بودن یک مقام والا در سلوک است         و هر کس را بدان راه نیست. آن که در این کیفیت متعالی زنده شود در واقع به زندگی حقیقی دست یافته، و چون در همین کیفیت موتَش حاصل شود، با روح‌های بزرگ همنشین گشته است.          این نیایش پیامبر (ص)،         یک طریقتِ تامّه است،             کلاس آموزش است.                      فهم آن، دریافت یک تعلیم بزرگ    و سلوک با آن، عین رستگاری است.              ✍ @TAMASHAGAH
جوانمردست درد عشق پیدا می‌کند ما را...! ❤️‍🔥 @TAMASHAGAH
وگر تو داغ نهی داغ نیست درمان است @TAMASHAGAH
🔅زبان، عضوی است با صفت دوگانهٔ خیر و شر . هم جهان‌ساز است هم جهان‌سوز، هم زخم است و هم مرهم، هم گلشن و هم گلخن. زبان، کشّاف ضمیر و نمایانگر درون است. از آن‌رو امام علی(ع) می‌فرماید: "سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا آدمی در زیر زبان خود پنهان است. از امام صادق(ع) نیز آمده است: " سخن آشکارگرِ نهانی‌های دل است همچون تیرگی و دانایی و نادانی" از نظر حضرت مولانا زبان، آشکارکنندهٔ درون است: آدمی مخفی است در زیرِ زبان این زبان پرده است بر درگاهِ جان چون که بادی پرده را درهم کشید سرّ صحنِ خانه شد بر ما پدید کاندر آن خانه، گُهر یا گندم است؟ گنجِ زر یا جمله مار و کژدم است یا در او گنج است ماری بر کران زان که نبْوَد گنجِ زر، بی‌پاسبان @TAMASHAGAH
🔅 چراغِ بدن چشم است پس اگر چشمِ تو گشوده باشد بدن تو نورانی و روشن خواهد شد ترجمه‌ی اناجیل اربعه: ✍ حسینی خاتون آبادی @TAMASHAGAH
براى آنان در نزد خداوند خانه سلامت و آرامش است، و او دوستدار آنان است، زيرا نيكوكار بودند. (الأنعام ۱۲۷) انسان در ابتداى زندگى همۀ توجّهش بسوى نان و كسب و كار و بدست آوردن آرزوهايش سپرى مى‌شود، تا زمانى كه از آنها دست كشيده و جوياى نام مى‌گردد، امّا با گذشت زمان استعداد درونى‌اش شكوفا شده و از همۀ اينها بيزار گشته، و فقط‍‌ دل به حق مى‌سپارد و بس. عارفان اين حالت را آرامش درونى و خود شكوفايى انسان مى‌نامند. نظير همين بحث با كمى تفاوت در روانشناسى نيز مطرح است. ولى وقتى به خود شكوفايى رسيد خود را همچون مرده‌اى در دستان پر توان قدرت و عظمت خدايى مى‌بيند، كه شكست و پيروزى، ستايش و تعريف در او هيچگونه اثرى ندارد. 🍃🍃🍃 آدمی اول حریص نان بود زانک قوت و نان ستون جان بود سوی کسب و سوی غصب و صد حیل جان نهاده بر کف از حرص و امل چون بنادر گشت مستغنی ز نان عاشق نامست و مدح شاعران تا که اصل و فصل او را بر دهند در بیان فضل او منبر نهند تا که کر و فر و زر بخشی او هم‌چو عنبر بو دهد در گفت و گو خلق ما بر صورت خود کرد حق وصف ما از وصف او گیرد سبق چونک آن خلاق شکر و حمدجوست آدمی را مدح‌جویی نیز خوست خاصه مرد حق که در فضلست چست پر شود زان باد چون خیک درست ور نباشد اهل زان باد دروغ خیک بدریدست کی گیرد فروغ این مثل از خود نگفتم ای رفیق سرسری مشنو چو اهلی و مفیق این پیمبر گفت چون بشنید قدح که چرا فربه شود احمد به مدح رفت شاعر پیش آن شاه و ببرد شعر اندر شکر احسان کان نمرد محسنان مردند و احسانها بماند ای خنک آن را که این مرکب براند ظالمان مردند و ماند آن ظلمها وای جانی کو کند مکر و دها گفت پیغامبر خنک آن را که او شد ز دنیا ماند ازو فعل نکو مرد محسن لیک احسانش نمرد نزد یزدان دین و احسان نیست خرد وای آنکو مرد و عصیانش نمود تا نپنداری به مرگ او جان ببرد مثنوی مولوی و قرآن @TAMASHAGAH