eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بلبل خوش نوا فغان کن عید است نوای عاشقان کن چون سبزه ز خاک سر برآورد ترک دل و برگ بوستان کن https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون روح "ذاکر" باشد؛ چندان سیلاب انوار از ذات حق تعالى بر جان رونده تاختن اورد که جمله موجودات و مخلوقات در آن تیار "غرق" بیند و وجود خودرا در اشراق ان‏ نور متلاشى... زبان وقتش چون بلبل در مشاهده گل‏ وصل‏ بدین ابیات ترنم کند. "فانى ز خود و به دوست باقى این طرفه که نیستند و هستند این طایفه‏ اند اهل توحید باقى همه خویشتن‏ پرستند"             العارف ابوحفص_سهروردی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ چه میشد اگر مثل پـروانـه هـا کمی دست وپای دلت باز بود؟ که هرجا دلت خواست سرمیزدی ازاین خاک امکان پرواز بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. محبوب‌ام! بهار شمایید، درخت شمایید، سبزی، نسیم، آسمان و زمین شمایید. دوست داشتنِ شما مثلِ آبی است که یکسره چِکه می‌کند. آبی که یکسره در چکیدن باشد. با شما قدم می‌زنم، بلند می‌شوم، سَرم به آسمان می‌رسد، برای خودم غولی شده‌ام. شب تا سحر پیچِ رادیو را می‌چرخانم. به هر ایستگاهی که می‌رسم آواز‌خوانان از شما می‌خوانند. من زبانِ مُغولی بلد نیستم. اما همین که آواز‌خوان می‌خواند گریه‌ام می‌گیرد. خودم می‌دانم او هم از شما می‌خواند. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌رقص این چلچله‌ها، وین همه آوا و نوا همه گویند که: از راه رسیده‌ست بهار ‌ کاروانِ گل و زیبایی و شادی در راه سخت در جلگه‌ی پر برف دویده‌ست بهار ‌ عشق و شادابی و نور و نفس و شور و امید همه را بهر تو بر دوش کشیده‌ست بهار ‌ ارمغانی‌ست که هر سال به ایثار و نثار مهربانانه سر راه تو چیده‌ست ‌ بیدُ بن غرق جوانه‌ست و به رقص آمده است از در و بام و هوا بس که شنیده‌ست بهار! ‌ خیز و آغوش در آغوش لطیفش بگشای روح هستی‌ست که جان‌بخش وزیده‌ست بهار ‌ چشم بیدار بر این تلخی ایام ببند خواب‌هایی شکرین بهر تو دیده‌ست بهار... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زین طلب بنده به کوی تو رسید درد مریم را به خرمابن کشید با دردِ طلب است که بنده به درگاه تو می رسد آن چنانکه مریم "ع" را درد زایمان تا زیر شاخه نخل کشانید. " آیه ۲۳ سوره مریم" دیدهٔ تو چون دلم را دیده شد شد دل نادیده غرق دیده شد وقتی که دیده یار، دیده درونی مرا به من نمودار ساخت، صدها دل مجهول که برای من تا آن هنگام نادیده بود در دیدگان من غرق شد. دل فاقد بینش من از بین رفت و قلبم پر از دیده حقیقت بین شد. آینهٔ کلی ترا دیدم ابد دیدم اندر چشم تو من نقش خود وقتی آیینه کُلّی را از دود هوی و هوس پاک کردم و تو را یار حقیقی در مافوق زمان و جمیع صفات و اسماء حق دیدم، خویشتن را در چشمان تو یافتم و خود حقیقی خود را دیدم. گفتم آخر خویش را من یافتم در دو چشمش راه روشن یافتم با خودم گفتم: بالاخره خویشتن را یافتم و در دو چشم محبوب خود راه روشن و رسیدن به مقصود را پیدا کردم. مثنوی شریف https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عشق ؛ *بُراق سالکان و و مَرکبِ روندگان است ... هرچه عقل به پنجاه سال اندوخته باشد ، عشق ، در یک دم آن جمله را بسوزاند . و عاشق را پاک و صافی گرداند و سالک به صد چلّه آن مقدار سِیْر نتواند کرد که عاشق در یک طرفة‌العین کند. * بُراق : اسب تیزرو 📕 انسان کامل _عزیزالدین نسفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و گفت: بیزارم از آن خدای که به طاعت من از من خشنود شود و به معصیت من؛ از من خشم گیرد . پس او خود؛ در بند من است، تا من چه کنم ؟! الاولیا - عطار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم ای بی‌کسان ای بی‌کسان جاء الفرج جاء الفرج هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم زیرا که مطلق حاکمم مؤمن کنم کافر کنم ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم ای سردهان ای سردهان بگشاده‌ام زان سر دهان تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان آن دم که ریحان‌هات را من جفت نیلوفر کنم ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی حاکم تویی حاتم تویی من گفت و گو کمتر کنم دیوان شمس https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🍃 نوبهار آمد و گل سرزده چون عارض یار ای گل تازه، مبارک به تو این تازه بهار با نگاری چو گل تازه، روان شو به چمن که چمن شد ز گل تازه، چو رخسار نگار لاله وش باده به گلزار بزن با دلبر کز گل و لاله بود چون رخ دلبر گلزار زلف سنبل، شده از باد بهاری درهم چشم نرگس، شده از خواب زمستان بیدار چمن از لالهٔ نو رسته بود، چون رخ دوست گلبن از غنچهٔ سیراب بود، چون لب یار روز عید آمد و هنگام بهار است امروز بوسه ده‌ای گل نورسته، که عید است و بهار گل و بلبل، همه در بوس و کنارند ز عشق گل من، سر مکش از عاشقی و بوس و کنار گر دل خلق بود خوش، که بهار آمد و گل نو بهار منی ای لاله رخ گل رخسار خلق گیرند ز هم عیدی اگر موقع عید جای عیدی، تو به من بوسه ده‌ای لاله عذار 🌺🌸 🍃 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت را در چشم محب چه مقدار است؟ بهار یادگار است... یادگار پیش دیدار است... در بهار می‌نگر تا وقت دیدار آید... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چو تویی شادی و عیدم چه نکوبخت و سعیدم دل خود بر تو نهادم به خدا نیک نهادم چو بسازیم چو عیدم چو بسوزیم چو عودم ز تو گریم ز تو خندم ز تو غمگین ز تو شادم حـضـرت مـولانـا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی نگفت نسیم از تبار طوفان است وگرنه غنچه کجا مشت بسته وا می کرد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«چنان به فکرِ تو در خویشتن فرو رفتیم که خشک شد چو سبو دست زیر ِسر ما را» ـــ صائب تبریزی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جاده ي آتش و دو پا از چوب سبز خاکستر غریبه غروب زندگی در نگاه تو این بود عشق بین دو لحظه ي مرطوب : اولین: گریه: عاشق من باش! آخرین: خنده: سر به سنگ بکوب! تاجی از خار بر سرم بگذار اي مرا کرده بعد از این مصلوب! بعد تو بند بند من شد بید بیدها باد و بادها آشوب گردبادي شدم که گردم را کرد از صحنه ي جهان جاروب سایه ام را به زخمها دادم نام خود را گذاشتم ایوب بالهایم دو خطّ آتش شد روي پیشانی افق مکتوب: آفتاب همیشه همراهت ! عشق پشت و پناه تو، اي خوب! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا