eitaa logo
تماشاگه راز
276 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر قبول کنی ور برانی از برِ خویش خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریم تفاوتی نکند چون نظر به عینِ رضاست عنایتی که تو را بُوَد اگر مبدَّل شد خلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردن که هرچه دوست پسندد بجای دوست رواست
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
🍃🍃🍃🍃 انسان بودن بزرگ ترین لطفی است که یک آدم میتواند به کل بشریت بکند! "انسان بودن یعنی انسان بودن!" دلی را نرنجان.. قلبی را نشکن.. جایی که باید سکوت کنی سکوت کن.. وقتی میتوانی گره ای باز کنی،بازکن.. عشق را بیاموز.. نفرت را اول از خود و بعد از اطرافت دور کن.. کینه نماند در دلت.. کینه نزار بر دلی.. یا راست بگو.. یا نگو.. قضات ممنوع.. تمسخر بس است! غرور تمام! .. درک کن آدم هارا.. زیبا ببین.. لبخند فراموش نشود! .. تو میتوانی یک آدم را با سلاح بکشی!نکش! تو میتوانی یک آدم را با زبانت بکشی!نکش! .. ببخش قبول کنیم که انسان بودن سخت است! ولی سختیش لذت بخش است 🍃🍃🍃🍃
🌼🍃🌼🍃 کسی که روی تو دیده‌ست حال من داند که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست که آدمی که تو بیند نظر بپوشاند هر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاد دلش ببخشد و بر جانت آفرین خواند اگر به دست کند باغبان چنین سروی چه جای چشمه که بر چشم‌هات بنشاند چه روزها به شب آورد جان منتظرم به بوی آن که شبی با تو روز گرداند به چند حیله شبی در فراق روز کنم و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند جفا و سلطنتت می‌رسد ولی مپسند که گر سوار براند پیاده درماند به دست رحمتم از خاک آستان بردار که گر بیفکنیم کس به هیچ نستاند چه حاجت است به شمشیر قتل عاشق را حدیث دوست بگویش که جان برافشاند پیام اهل دل است این خبر که سعدی داد نه هر که گوش کند معنی سخن داند
چوافتم من زعشق دل... به پای دلربای من... از آن شادی بیاید جان... نهان افتد به پای من...
🍃هوالمحبوب ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم سبزهٔ خطِّ تو دیدیم و ز بُستانِ بهشت به طلبکاریِ این مهرگیاه آمده‌ایم با چُنین گنج که شد خازنِ او روحِ امین به گدایی به درِ خانهٔ شاه آمده‌ایم لنگرِ حِلمِ تو ای کِشتیِ توفیق کجاست؟ که در این بحرِ کَرَم غرقِ گناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما از پِیِ قافله با آتشِ آه آمده‌ایم
بنام او که هیچ چیز از نظرش پوشیده نیست..🍃
ای که دل تنگ و پرغم و اندوه بندگان را گشایش عطا میکنی و حزن و غمها را از دل برطرف میسازی. 👤 📗
! نظر کن به حال ِ دلم شود .
راه اطمینان قلب، ذکر الله است سبحانه نه نظر و استدلال ! ‌راه اطمینان قلب، ذکر الله است سبحانه نه نظر و استدلال، ؛ یعنی ذکر او تعالی سبب تصفیۀ قلب و تزکیۀ نفس می‌گردد و پس از حصول این دو کمال، اطمینان قلب خود به خود حاصل می‌شود؛ چرا که پس از مشاهدۀ جلال و جمال و عظمت و کبریایی وجوب، غیر از اطمینان چیز دیگری گنجایش ندارد و محبّ در محبوب خود فانی می‌گردد و نیز در حین ذکر، بین ذاکر و مذکور علاقه و مناسبت و عشق به وجود می‌آید که موجب تسلیم محض می‌شود؛ یعنی ذاکر هر لحظه و هر ثانیه به انعکاس تجلّیات مذکور رنگین می‌گردد و لحظه به لحظه، عدم ذاتی او از بین می‌رود و تجلّیات، جانشین آن می‌شود. عارفی می‌فرماید: مرا دیگر به جای من نبینی چو جان آئی به جای من نشینی نیز می‌فرماید: تویی از هر دو عالم آرزویم! تو را چون یافتم از خود چه گویم؟!
جوانمرد باش! ، هر بامداد كه بيدار می شود در جستجوی است، می رود تا علمش را افزون كند. ، هر بامداد كه بلند می شود در جستجوی است ، می رود تا زهدش را زياد كند. اما ، هر بامداد كه بر می خيزد در جستجوی است، می رود تا دلی را كند. 🌼🍃🌼🍃🌼 سلاااام‌ مهربانان روزتون بخیر! در پناه نور ، تندرست باشید و سربلند💐✋
،چون لذت شهود يافت، رقص کنان بر در عشق دويد و گفت : اى ساقى! از آن مى ، كه دل و دين منست پر كن قدحى، كه جان شيرين منست‏ گر هست شراب خوردن آيين كسى معشوقه به جام خوردن آيين منست‏ به يك‏ لحظه چندان شراب نيستى در جام هستى ريخت كه : از صفاى مى و لطافت جام درهم آميخت رنگ جام و مدام‏ همه جا مست و نيست گويى مى يا مدامست و نيست گويى جام‏ تا هوا رنگ آفتاب گرفت رخت برداشت از ميانه ظلام‏ روز و شب با هم آشتى كردند كار عالم از آن گرفت نظام‏
بر مهلت زمانه دون اعتماد نیست چون صبح در خوشی به سر آور ،دمی که هست   / غزل ۲۰۲۳          
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن به لحظه لحظه ی پیش از شروع خاکستر به آستانه ی برخورد ناگهان دو چشم به لحظه های پس از صاعقه، پس از تندر به شب نشینی شبنم، به جشنواره ی اشک به میهمانی پرشور چشم و گونه ی تر به نبض آبی تبدار در شبی بی تاب به چشم روشن و بیدار خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالا پر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه ای دیگر
قاعده بیست و یکم شمس : به هر کدام ما صفاتی جدا گانه عطا شده است. اگر خدا می خواست همه عینا مثل هم باشند، بدون شک همه را مثل هم می آفرید. محترم نشمردن اختلاف ها و تحمیل عقاید صحیح خود به دیگران بی احترامی است، نسبت به نظام مقدس کائنات 📕ملت عشق/الیف_شافاک
🦋 پروانه باش! بیرون هر پیله، کرم ها فراوانند، می خزند و به زنهار و به انکار به توهین و به تهدید می گویند: پروانه نباش! کرم ها به مزبله محتاجند پروانه ها اما گلستان را مشتاقند. هر پروانه ای با همه نازکی اش عصیانگری زیباست که به شجاعت و به پشتکار، قشنگی را بر پلشتی ترجیح داده است. هر پروانه ای بی پرواست.کرم ها برایت تقدیر ترس و تردید را می نویسند، تو اما پروانه باش. بی پروا ! ✍️عرفان_نظرآهاری پروانه_باش_بی_پروا
درد ِ دل ِ خسته دردمندان دانند نه خوش‌منشان و خیره‌خندان دانند از سرّ قلندری تو گر محرومی سِرّی است در آن شیوه که رندان دانند   تنها با است که می توان به دید آنچه مهم است از پنهان است.
جوانمردا ! مادام که تو آن باشی که چه که را خوش آید و چه که را از من آید از تو نیاید.
فقيهي پدر را گفت: هيچ از اين سخنان دلاويز متكلمان در من اثر نمي كند، به علت آنكه نمي بينم ايشان را كرداري موافق گفتار. ترك دنيا به مردم آموزند    خويشتن سيم و غله اندوزند عالمي را كه گفت باشد و بس    هرچه گويد نگيرد اندر كس عالم آن كس بود كه بد نكند    نه بگويد به خلق و خود نكند سعدي
چونان صاعقه‌ای بر من فرود آمدی و دو نیمم کردی نیمی که دوستت می‌دارد و نیمی دیگر که رنج می‌برد به خاطر نیمی که دوستت دارد.
از غریب رسیدم به ، بَر در نوشته بود:اینجا بجای ، را در آورید.
مومن اگر وابستگی داشته باشد، نمی تواند قیام کند.. و عصر ما، عصر قیام است.. 🔺سیدمرتضی آوینی🔺
شفیعی‌ کدکنی: من با نهایتِ اِشراف به شعر عرفانی ایران می‌گویم: در سرتاسر شعر عرفانی ایران، معادلِ این غزل یافت نمی‌شود. این غزلِ "سایه" (هوشنگ ابتهاج) بهترین شعری است که در توحید سروده شده است: نامدگان و رفتگان، از دو کرانه‌ی زمان سوی تو می‌دَوَند هان! ای تو همیشه در میان در چمنِ تو می‌چرد، آهوی دشتِ آسمان گِردِ سرِ تو می‌پرد، بازِ سفیدِ کهکشان هر چه به گِردِ خویشتن، می‌نگرم در این چمن آینه‌ی ضمیرِ من، جز تو نمی‌دهد نشان ای گلِ بوستان‌سرا، از پسِ پرده‌ها درآ بوی تو می‌کِشد مرا، وقتِ سحر به بوستان ای که نهان نشسته‌ای، باغِ درونِ هسته‌ای هسته فروشکسته‌ای، کاین همه باغ شد روان مستِ نیازِ من شدی، پرد‌ه‌ی ناز پس زدی از دلِ خود برآمدی؛ آمدنِ تو شد جهان آه که می‌زند برون، از سر و سینه، موجِ خون من چه کنم که از درون، دستِ تو می‌کشد کمان پیشِ وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم کز نفسِ تو دم‌ به دم، می‌شنویم بوی جان پیشِ تو جامه در برم، نعره زند که بردَرَم آمدنت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان
پروردگار متعال، اهل حق را از طریق مبارزه با کفر و ظلم تعالی می بخشد.. اگرنه، تحقق اراده ی مطلق او که نیازی به من و تو ندارد. 🔺سیدمرتضی آوینی🔺
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد بسیار فتاده بود اندر غم عشق اما نه چنین زار که این بار افتاد سودای تو را بهانه ای بس باشد مدهوش تو را ترانه ای بس باشد در کشتن ما چه میزنی تیر جفا؟ ما را سر تازیانه ای بس باشد جان✨
آنچه در جهان باقی می ماند حق است.. و آنکه با حق پیوسته است.. آینده از آن ماست..✌️ 🔺سیدمرتضی آوینی🔺
🤍🕊 دل، میان دو انگشت از انگشت‌های اوست و آن‌ را هر طور که بخواهد بگرداند... او در دل و دل در قبضه‌ی او
❤️‍🔥🕊 بر هم نزند دستِ خزان بزمِ ریاحین گر باد به بستان برَد از زلفِ تو بویی ‎ 😍
"ان الارض یرثها عبادی الصالحون" زمین در جنب سیارات دیگر عددی نیست. این زمین چیست که میراث خداوند است؟ آن دل است که حق تعالی است و اگر در جایی از آن توقف کنی، . پس زمین را پیدا کن. "ارض الله واسعه فتهاجر فیها"   ظاهر فکر می‌کنند که یعنی به کشور دیگری مهاجرت کن، ولی در نظر باطن یعنی در خود کن. آیا بندگان صالح خدا به این زمین خوشحال هستند؟ اگر این گونه باشد که فرعون و پوتین باید بزرگ‌ترین عبد صالح خداوند باشند.