با اینکه سن و سالی نداشت ولی در این یکی دو سال آخر زیاد مطالعه میکرد و نهج البلاغه هم زیاد میخواند🌿. اهل هیئت و عزای حسین بود و این جمله را زیاد به زبان میآورد: «کاری نکن که شرمنده خدا بشوی.»
علاقه به جنگ و شهادت از کودکی در او نمایان بود. متولد مشهد بود و از مبارزین ایرانی الاصل لشکر فاطمیون به حساب میآمد👌. در وصیت نامه ای که از او به یادگار مانده به ماهیت فانی و گذرای دنیا اشاره کرده و میگوید: «برای دنیا نجنگید و حرف مردم برایتان اهمیتی نداشته باشد، غیبت دیگران را نکنید🚫، اگر در این دنیا حرمت من را نگه بدارید در آن دنیا شفاعت تان خواهم کرد.»
از پدر و مادرش خواسته بود تا برای او نگریند: «اگر گریهای هست برای امام حسین(ع) باشد، چون من را برای حضرت زینب (س) دادهاید.»💔
#شهید_محمد_محمودیان🌹
#ایام_شهادت🕊
#فاطمیون ✌️
🌺🌺🌺
با اینکه سن و سالی نداشت ولی در این یکی دو سال آخر زیاد مطالعه میکرد و نهج البلاغه هم زیاد میخواند🌿. اهل هیئت و عزای حسین بود و این جمله را زیاد به زبان میآورد: «کاری نکن که شرمنده خدا بشوی.»
علاقه به جنگ و شهادت از کودکی در او نمایان بود. متولد مشهد بود و از مبارزین ایرانی الاصل لشکر فاطمیون به حساب میآمد👌. در وصیت نامه ای که از او به یادگار مانده به ماهیت فانی و گذرای دنیا اشاره کرده و میگوید: «برای دنیا نجنگید و حرف مردم برایتان اهمیتی نداشته باشد، غیبت دیگران را نکنید🚫، اگر در این دنیا حرمت من را نگه بدارید در آن دنیا شفاعت تان خواهم کرد.»
از پدر و مادرش خواسته بود تا برای او نگریند: «اگر گریهای هست برای امام حسین(ع) باشد، چون من را برای حضرت زینب (س) دادهاید.»💔
#شهید_محمد_محمودیان🌹
#ایام_شهادت🕊
#فاطمیون ✌️
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد
محمودیان 🌹🍃
🌺🌺🌺
#خاطرات_شهید
💠پایی که سال ۶۶ در شهر حلبچه جاماند❗️
●جانی که سال ۹۶ در شهر بوکمال سوریه و در دفاع از حریم اهل بیت فدا شد
حمید چشمش به اشاره حضرت آقا بود و می دانست اصلی ترین وظیفه اش حفظ قرآن, اسلام و انقلاب است.
● با توجه به اینکه یکی پاهایش قطع بود, خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد و من به عینه شاهد تاولها در روی پا و زانویش بودم اما حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی نمیکرد و عاشورا را در نبرد سوریه می دید.
حمیدرضا در انهدام آخرین پایگاه داعش در شهر بوکمال سوریه, هدف تک تیر انداز داعشی قرار می گیردو به شهادت می رسد و حمیدرضا جزو آخرین شهدای آزادسازی سوریه از سیطره داعش است.
✍ راوی : همرزم شهید
#شهیدحمیدرضاضیایی
#ایام_شهادت
#یادش_باصلوات
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدحمیدرضا ضیایی 🌹🍃
🌺🌺🌺
🗞️قسمتهائی از وصیت نامه پاسدار شهید حسین اسلامی منش:
📌خدایا تو را به خاطر حجتهای خویش در زمین برای اینکه بندگانت هرگز بی سرپرست نمانند سپاس می گوئیم.
خدایا چه زبانی گویای لطف و کرم تو برای هدایت بشر است.
این انسان سرگشته و وامانده که از فطرت خویش باز مانده چه کسی می تواند به سوی تو بازگرداند،
خدایا امروز اسلام ما، امام ما، امت ما و میهن اسلامی ما در خطر است.
خطر قدرتهای خارجی از یکسو و خطر منافقین و نیروهای ضد انقلاب از سوی دیگر. . . .
خدایا جوانان فریب خورده و منحرف شده، آنانی که ناخواسته کمک به امپریالیسم و عُمالش می کنند به آغوش اسلام و امت باز گردان و مشت رهبران خائن آنها را بگشا و روسیاه گردان.
خدایا مسئولین مملکتی و همه آنهائی که در هر گوشه و کنار به اسلام و مسلمین خدمت می کنند در پناه خویش موفق و محفوظ بدار. . . .
#ایام_شهادت
#وصیتنامه_شهید
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حسین اسلامی منش 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#پیش_بینےشهید....
🌷گفت: «شمشاد به نظرت، اگه گلوله به قلب آدم بخورد زودتر شهید می شود، یا توی سر!»
با خنده نگاهش کردم و گفتم: «والله هنوز نه گلوله به قلبم خورده، نه به سرم که بدانم کدامش بهتره!»
خیلی جدی دست به پیشانی اش گذاشت و گفت: «من که دوست دارم یه تیر بخورم، اون هم اینجام!»
وقتی رفتیم بنیاد جنازه اش را ببینیم . دست کردم زیر سرش دستم شد پر از خون، ( بعد از یک هفته از شهادت هنوز خون تازه در بدنش بود) دیدم یک تیر نشسته به پیشانی اش، محل سجده اش.
حتی از لبش که سیم خاردار ها آن را بریده بود، خون تازه می چکید.
🔰در وصیت نامه صوتی اش گفته بود:
... و از خدا می خواهم که مرگ من را شهادت در راه خود قرار بدهد، یک عمر از خدا خواسته ام که " اللهم الرزقنی توفیق شهاده فی سبیلک تحت رأیه نبیک" این پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله روی دوشم باشد و در راه تو شهید شوم و خدایا از تو می خواهم در لحظه مرگم حب ائمه مخصوصاً حب حسین بن علی و حب امام زمان در دلم باشد و اعتقادم این است که اگر در راه او شهید شوم لحظه مرگ، سرمان به دامان آقا اباعبدالله است.
🌷🍃🌹🍃🌷
#شهید امان الله عباسی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید امان الله عباسی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
رسته اصلی پژمان تک تیرانداز بود، اما بعد ازشهادت پژمان متوجه شدم، که در سوریه هم، بین دوستانش به آچار فرانسه معروف بوده است.
دوستانش میگفتند: از پست که برمیگشت میگفت:
خُب، بگید چکارهست من انجام بدهم. میگفتیم:
بابا پست بودی خستهای برو استراحت کن. میگفت:
نه، وقت برای استراحت زیاده، فعلاً وقت کار است.
هر روز مشکلات فنی قرارگاه را درست میکرد و کار بچهها را راه میانداخت، شب دستانش را بههم میزد و با خوشحالی میگفت:
خوب خدا را شکر امروز مفید بودم.
#شهید پژمان توفقی
شهید مدافع حرم
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید پژمان توفقی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🎙همسر شهيد:
💢مبارزه كار هميشه يوسف رضا بود، او فقط ميخواست به هر صورت از حريم مرزي و اخلاقي كشورش دفاع كند.
💢 يكبار در جريان مبارزه با قاچاقچيان استان فارس از ناحيه پا مجروح شد. وقتي به بيمارستان رفتم، نتوانستم آرامش خود را حفظ كنم، و با ناراحتي به او اعتراض كردم. اما او در جواب بيتابي من گفت: «مشقتهاي كار من، زندگي راحت را از شما گرفته. دختر عمو! من را حلال كن. اما خودت را زياد ناراحت نكن، و از خدا صبر بخواه . ما ميتوانستيم مانند بعضي از انسانها بيدرد زندگي كنيم، ميتوانستيم . اما نخواستيم.»
از شرم صورتم را از او پنهان كردم، ولي ابوالفتحي با خنده گفت:
«اين دردها همه اش خدائيه، زياد غضه نخور.»
روز بعد پرستاري از يوسف رضا را شخصا به عهده گرفتم ، تا شايد گوشهاي از زحمات او را جبران كنم.🌹
#سردارشهید یوسف رضا ابوالفتحی
فرمانده نیروی انتظامی استان فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید یوسف رضا ابوالفتحی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
وصیت تک جمله شهید:
"البتّه وصیت باید کامل باشد، اما همه را وصیت میکنم به وصایای امام رحمهاللّهعلیه"
#شهید حسامالدین حق نگهدار
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حسام الدین حق نگهدار🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💠جانش رهبر و ولایت بود. در صورتی که لبخند روی لبهای آقا دیده میشد میخندید و میگفت:
جانم به فدایت...
💠 هیچگاه از نماز و قرآن به وقت خود نمیگذشت و آن را به تاخیر نمیانداخت و همیشه در مسجد محل اذان میگفت و قرآن میخواند.
💠صدایش بسیار دلنشین و دلگرم بود و هر چند وقت یکبار صدای خود را در اذان گفتن تغییر میداد و میگفت: عزیزم این سبک که اذان میگویم چگونه است.
قبل از رفتن به سوریه نیز در آخرین نماز جماعتی که با همکارانش برپا شد، اذان میگوید و به همکاران خود سفارش میکند که فیلم مرا گرفته و صدایم را ضبط کنید که این آخرین اذان و قرآنی است که برایتان میخوانم.
💠همرزم ایشان میگفت: وقتی برای زیارت به حرم رفتیم او بعد از زیارت با تمام وجودش از حضرت زینب(س) خواست که مرگ او را شهادت قرار دهد. تا اینکه صبح جمعه 13 فروردین 95 ابتدا غسل جمعه و سپس غسل شهادت را انجام میدهد و در عصر جمعه به آرزویش که شهادت بود، رسید.
#شهید_مدافع_حرم_محسن_الهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مدافع حرم محسن اللهی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
✨شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ از مدرسه آمد.پس از ناهار گفت:مامان میتونم تو بغلت بخوام.
پدر تازه از سر کار به خانه آمد.راضیه چادر گل گلی اش را پوشید و توی سالن ایستاد و بلند گفت:کیا حسینیه ای هستن؟
پدرش گفت:بابا راضیه تو چرا انقدر امروز قشنگ شدی؟
آن شب همه به علتی نمیتوانستند به هیئت بروند به جز راضیه که آماده شد و رفت حسینه.
📞 تلفن خانه به صدا در آمد.همسرم گوشی را برداشت و گفت:نَه دخترم سالم بود،مشکلی نداشت.
با استرس پرسیدم:چی شده؟نکنه تصادف کرده
به درب حسینه که رسیدم سیل جمعیت درحال خارج شدن بودن.حسینه پر از دود بود و خون.
میگفتند از خانم ها فقط ۱ نفر شهید شده که آن هم از بچه های کادر انتظامات است.ذهنم به ۱۹ روز قبل زمانی که راضیه از مشهد آمده بود افتاد که گفت:
*مامان میخواستم برا خودم کفنی بخرم دوستم نذاشت و گفت از کربلا بخرم.*
ساعت ۱۱ بود که مرضیه دخترم زنگ زد و گفت راضیه در بیمارستان نمازی است.
😥۱۸ روز در کما بود. با سینهای خرد و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک شهید شد ....
#شهیده_راضیه_کشاورز
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید راضیه کشاورز 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢شهیدی که پس از ۷۵روز بدن مطهرش سالم بود....
♻️زمانی که ایشان به شهادت رسیدند اقوام و دوستان جهت برگرداندن جنازه او به جبهه عزیمت نمودند.
بار اول موفق به پیدا کردن محل دقیق جنازه نشدند و مجددا به همراه پدر شهید عازم جبهه شدند و یکی از همرزمان وی که محل دقیق جنازه را می دانست نیز همراه گروه بود. هنگامی که به خط مقدم رسیدند اعلام کرد جنازه پانصد متر جلوتر (بین نیروهای دشمن و خودی) می باشد و امشب به دو نفر همراه نیاز دارم تا جنازه را برگردانیم.
در آن هنگام پدر شهید جمله ای گفت که هنگام دفن شهید اثبات شد. وی گفت کسی که در راه رضای خدا شهید شده باشد برای خدا فرقی نمی کند جنازه اش زیر زمین یا روی زمین باشد خداوند حافظ آن می باشد و من اصلا راضی نیستم به خاطر برگرداندن جنازه فرزندم جان چندنفر را به خطر بیندازم....
♻️بعد از ۷۵ روز جنازه شهید در گرمترین روزهای منطقه فکه سالم و بدون هیچ تغییری به شهر خود بازگشت....
#شهیدسیدجبارهاشمی
#ایام_شهادت
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید سید جبار هاشمی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢شهیدی که پس از ۷۵روز بدن مطهرش سالم بود....
♻️زمانی که ایشان به شهادت رسیدند اقوام و دوستان جهت برگرداندن جنازه او به جبهه عزیمت نمودند.
بار اول موفق به پیدا کردن محل دقیق جنازه نشدند و مجددا به همراه پدر شهید عازم جبهه شدند و یکی از همرزمان وی که محل دقیق جنازه را می دانست نیز همراه گروه بود. هنگامی که به خط مقدم رسیدند اعلام کرد جنازه پانصد متر جلوتر (بین نیروهای دشمن و خودی) می باشد و امشب به دو نفر همراه نیاز دارم تا جنازه را برگردانیم.
در آن هنگام پدر شهید جمله ای گفت که هنگام دفن شهید اثبات شد. وی گفت کسی که در راه رضای خدا شهید شده باشد برای خدا فرقی نمی کند جنازه اش زیر زمین یا روی زمین باشد خداوند حافظ آن می باشد و من اصلا راضی نیستم به خاطر برگرداندن جنازه فرزندم جان چندنفر را به خطر بیندازم....
♻️بعد از ۷۵ روز جنازه شهید در گرمترین روزهای منطقه فکه سالم و بدون هیچ تغییری به شهر خود بازگشت....
#شهیدسیدجبارهاشمی
#ایام_شهادت
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید سید جبار هاشمی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#شهیدفدایـــــی_امــــام_زمـــــان(عج)
🔰هفتمِ شهید فرهاد شاهچراغی، دوست از برادر عزیزتر عبدالحمید بود که به دارالرحمه رفتیم. با هم بین قبور شهدا قدم می زدیم که عبدالحمید به جایی اشاره کرد و همان جا نشست. با دست خاک های آن محل را صاف کرد و با انگشت روی آن نوشت:
مدفـــن پاسدار شهیــــــد، فدایی امام زمان - عبدالحمید حسینــــی.
💠پنج ماه بعد وقتی پیکر شهیدش از عملیات بیت المقدس بازگشت، پدر شهید علی خضری دوست صمیمی عبدالحمید درخواست کرد که قبر ایشان را بالای سر فرزند او بکنیم و آنجا دفن کنیم. قبـــر اول که کنده شد، به آب رسید. قبـــر دیگری کندند، آن هم به آب رسید و پر آب شد و بالاخره قبر ایشان در همان نقطه ای که خودش اشاره کرده بود آماده شد. بی آنکه ما به کسی از این پیش گویی چیزی گفته باشیم.
#شهید عبدالحمید حسینی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید
عبد الحمید حسینی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔰عباس چندین بار مجروح شد. در خیبر مچ دستش به شدت مجروح شد، در عملیات دیگر ترکشی به سینه اش کنار قلبش نشست. اما هر بار بدون از دست دادن زمان به منطقه بر می گشت. در فاو شیمیایی شد و در بیمارستان بستری. تا به خودش آمده و به هوش آمده بود، با لباس بیمارستان فرار کرد و به عملیات برگشت. آنجا چند خبر نگار گیرش انداختند، اما زیر بار مصاحبه نرفت و از دست آنها هم فرار کرد تا در عملیات باشد...
🔰هر وقت از عباس می پرسیدم در جبهه چه کار می کنی، می خندید و می گفت:«هیچی یک تفنگ خالی می دهند دستم، تا عراقی ها به سمتم آمدند از ترس آن را به آنها تحویل می دهم!»
بعد از مفقود شدن عباس فهمیدم، عباس فرمانده گردان بوده و یلی از یلان جنگ!
آخرین باری که تماس گرفته بود، گفتم: «عباس، پسر عمویم مفقود شده، اگر می توانی خبری از او برای ما بیاور!»
عباس با خوشحالی گفت: « به! چه خوب است که مفقود شده!»
همان شب خودش برای عملیات رفت و مفقود شد!
🌱🌷🌱🌷
#شهید عباسعلی میرزایی دولت آبادی
#شهدای_فارس
سمت: معاون گردان زرهی، لشکر 19 فجر
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عباسعلی میرزایی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🏴یاد شهدای حسینی
💢 #شهید_تشنه_لب...
🔰دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌷
#ایام_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🖤حسین بن علی 🖤
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مهدی نظیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🚨فرمانده اےکہ بعــد از شهادتش اسراییلی ها و منافقیــن برایش جــشن گرفتند😳😭🌹
فرمانــده عملیــات ایران در لبنان بود بعد هم شــد فرمانده عملیات قرارگاه حمزه.
بین اسراییلے ها و منافقین معروف بود به #شیرازے،،،
اما خودش پایان نامه ها مے نوشت "امروز #ســربازاسلام فردا #شهیدگمــنام".💞
وقتی افتــاد زمین، یکے از منافقین فریاد زد این شــیرازیه، از ترس یه تیر خلاص تو سرش زدن، یکی تو دهنش، هفتاد تا هم به سینــش.... 😳😳😭
رادیو اســراییل و منافقـــین تا چند روز جشن گرفته بودند....
#شهیدعلی_محمدکرمے ابوالوردے
#شهداےفارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی محمد کرمی ابوالوردی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#سیره_شهدا
💠مختار از طرف جبهه به عنوان تشویقی به حج مشرف شده بود. همه خانواده منتظر بازگشت ایشان بودند. قرار بود زمانی که به شیراز رسید خبر بدهد تا همه اقوام برای استقبال ایشان از داراب به شیراز برویم.
💠آن شب ساعت حدود نه بود که صدایی از داخل حیاط به گوشمان رسید. تا وارد حیاط شدیم، دیدم حاج مختار است که از روی دیوار داخل حیاط پریده است.
داشت در را باز می کرد تا ساک و وسایلش را داخل بیاورد.
با خوشحالی او را در آغوش کشیدیم و گفتیم چرا بی خبر!
با خنده زیبایی گفت: همین جور بهتره، رسیدنم را خبر می دادم همه شما به زحمت می افتادید و من مدیون می شدم.
💠چند روز بعد عازم جبهه شد، دیگر برنگشت تا اینکه جنازه اش آمد.
چه زیبا حاجت روا شده بود.... از زیارت خانه خدا تا زیارت خدایش، چهل روز نشد.😞
#شهیدحاج مختار اشرف
#شهدای فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مختار اشرف 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔰ساواك كسبه را به عضويت در حزب«رستاخيز» ترغيب مي كرد، اگر كسي عضو اين حزب نمي شد، او را تهديد مي كردند كه پروانه ي كسب تو را باطل مي كنيم. به اجبار، ايشان را عضو حزب كردن.از او مي خواستن همراه همسرش در مهماني ها شركت كند.
می دانست زنان مجلس، اغلب بي حجاب اند و مجلس لهوولعب برپاست، قبول نميكرد كه شركت كند.
🔰 وقتي خواستند تصوير شاه را روي ديوار مغازه بزنند، قبول نكرد. 🍰سال ۵٠ قنادي را جمع كرد و به خريد و فروش موتورسيكلت مشغول شد.
🔰بعد از پيروزي انقلاب تصوير امام و شهيد دكتر بهشتي را سر در مغازه زده بود. بارها منافقين تهديدش كردند، با نامه و تلفني كه اين عكس را بردار. داخل قفل مغازه اش چسب ريختند، شيشه هايش را شكستند و يك بار مغازه را به آتش كشيدند
🔰حاج اكبر خوار چشم منافقين بود و مغازه اش هم محل ارشاد مردم، بعد از فتح خرمشهر، دو نفر 🏍️موتورسوار به در مغازه حاج اكبر رفتند، چند تير به سينه او شليك كرد،حاجی افتاد، خون گرمش كف مغازه را رنگنين كرد. ضارب نشست ترك موتور و فرار كردند.😢
#شهید علی اکبر یغمور
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی اکبر یغمور 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢 ارادت قلبی به حاج قاسم داشت. روی در و دیوار اتاقش پر بود از عکسهای حاج قاسم.
زمانی که خبر شهادت حاج قاسم را شنید. خیلی گریه کرد و با برادرم ابوذر برای تشییع به کرمان رفت. زمانی که برگشت کمی آرامتر شده بود.
پدرم در تعریف از حاج قاسم، همیشه میگفت: «او مردی به تمام معنا بود. و میگفت شهادت حقِ شایسته و برازنده قامت رعنای حاج قاسم بود.
💢اولین توصیهاش به ما خواندن نماز اول وقت بود. مدام به ما توصیه و یادآوری میکرد که نماز را با آرامش بخوانید میگفت نماز انسان را به خدا نزدیک میکند.
#شهید بهادر آزادی شیری
#شهدای_شاهچراغ
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید بهادر آزادی شیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢به یاد شهدای حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام
💠من درزمان بارداری خیلی رعایت میکردم،مستحبات وواجبات وبرنامه های مذهبی را ادا میکردم...
وزمانی هم که متولد شدهمیشه باوضوبودم ونوارقرآن کنار گهوارش بودو لالائیش قرآن بود،موقع شیر دادن هم هر موقع که بود،روز یا نیمه شب حتما وضومیگرفتم.
خیلی علاقه به مسجد داشت وپشت سرم میدوید ومیگفت:
مامان منم ببر مسجد، ۴/۵ساله که بودمکبرشد.خیلی علاقه داشت.باصدای قشنگی که داشت تکبیر میگفت.
💠 روز آخر (۴ ابان ماه ۱۴۰۱) گفتم نرو مامان خطرناکه..
گفت: برم دعا کنم برای آرامش و امنیت کشور،برای سلامتی رهبر،برای اینکه خدا یه آبی روی آتیش اغتشاشات بریزه و خاموش بشه...
گفتم نرو مادر...برگشت گفت خدا،امام زمان،شاهچراغ ...
بهش گفتم پس زودتر بیا طاقت دوری رو ندارم،جوری بیا که به شب نخوری،ساعت هفت خونه باشی.گفت باشه مامان زیارت میکنم و نماز مغرب و عشا رو میخونم و میام.که.....
💠تقریبا از اول مهر بود پای چپ مادر حالت پرش داشت ودکتر هم رفت.هرکسی میگفت چیزی بخوره،مثلا میگفتن بادام بخورد خوبه،فلان دارو خوبه.تا روز شهادت مجتبی که خیلی بدتر شده بود و دقیقا همان ساعات شهادتش بیشتر بود که از لحظه ای که داداشم شهید شد پای مادر هم خوب شد وبعد متوجه شدیم دقیقا تیر به پای چپ و همین قسمت زانو اصابت کرده. انگار یک نشونه بوده برای اطلاع دادن شهادتش.😞 (به روایت برادر شهید)
#شهید مجتبی ندیمی
#شهدای_شاهچراغ
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#شهــیدمدافع_حرمے_با_دو_قبـــر😭😳
در ســوریه، ایمــان به دوستانے که مداحے میڪــردند میگه برایــم #روضہ حضــرت #ابوالفضــل(س) بخونــید و بهشــون میــگه برایــم دعــا کنید؛ اگر قرار هست شهید بشم یا به روش آقا ابوالفضــل یا به روش سرورمــون آقا #امام_حســین(ع) یا مثل خانم #فاطمه زهرا.
ایمان به سہ روش شهــید شد: #دستے ڪہ عبــارت یا #رقیه روی ان نوشته شــده بود مــثل آقا ابوالفضل، قسمتی از گردنش مثل سرورمون آقا امام حسین ع و قسمت اصلے جراحـت ایمــان #پهلـو و شـکم بود؛ مـثل خانم فاطمه زهرا. که بعد از برگرداندن پیکر مطهرش متوجه میشوند یک قــسمت از بدنش جا مانده که آن را همان جا در سوریه تپه العیس دفن میکنند؛
یعنے یک قســمت از وجــود من در خاک #سـوریه جـا مانــد.
ﺭاﻭﻱ : ﻫﻤﺴﺮﺷﻬﻴﺪ
#ﺷـﻬﻴﺪاﻳﻤﺎﻥ_ﺧﺰاعے_ﻧﮋاﺩ
#شهـدای_فارس 🌷
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید ایمان خزاعی نژاد 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔰اولين اعزامش به جبهه هاي جنوب و منطقه عملياتي فاو بود که در اين منطقه مجروح شيميايي شد.
🔰زماني که به مرخصي آمده بود کتابهايش را برداشت و گفت: *"زندگي بايد در جبهه رقم بخورد. در صورت امکان و اوقات فراغت همانجا درس هم مي خوانم."*
🔰عبدالمحمد و فرمانده اش شهید اکبر میرزایی علاقه وافري به يکديگر داشتند. زمانی که اکبر به شهادت رسید، عبدالمحمد اسلحه او را برداشت و گفت:اجازه نمی دهم اسلحه اکبر بر زمین بیفتد. عبدالمحمد يک روز بعد به وصال معشوق خويش رسيد🥺
🔰یک روز قبل از رفتن به جبهه منزل را تمیز می کردم یک کار بنایی داشتم که او خیلی کمکم کرد. خواستم او را ببوسم. "عبدالمحمد" دور ماشین می چرخید و فکر میکرد که می خواهم مانع رفتنش بشوم.او را در آغوشم گرفتم بغض گلویم را گرفته بود . خداحافظی کرد و رفت.
وقتی داشتم دیوار خانه را درست می کردم دختر کوچکم علتش را پرسید.گفتم: "عبدالمحمد" از جبهه بیاید و برایش عروسی بگیریم خانه را برای آن زمان درست می کنم. چند روز بعد خبر شهادتش آمد.🥺
#شهید عبدالمحمد اکبری باصری
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عبدالمحمد اکبری باصری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💠میگفت: یکی از بهترین عملیاتها که حضور داشتم، آزادسازی نبل و الزهرا بعد از پنج سال محاصره بود. وقتی وارد نبل شدیم استقبال مردم بی نظیر بود.
انگار قیامت شده است....
💠 بعد از آزادسازی به صادق، پسر ارشدش گفته بود، برو لوازم برگزاری یک هیئت بیش از ۱۰ هزار نفری را از ایران تهیه کن و بیار.
چند وقت بعد، فاطمیه بود و حاج رسول، نبل و الزهرا را فاطمی کرد.
#شهید حاج رسول استوار
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
#ایام_شهادت
✍خداوند به حق حضرت زهرا (س) و شهدا مردم این مناطق را از شر تروریست ها نجات دهد...
🏴🏴🏴
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حاج رسول استوار 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🔷بمناسبت یادواره شهید پوریا قاسمی، امروز در گلزار شهدای شیراز 🌹
💠پسرم خیلی خوش اخلاق و خنده رو بود.و خیلی هم باغیرت بود.
هرکسی کاری داشت چیزی لازم داشت حتی اگرشب بود یا هوا بارونی بود حتما انجام می داد.
💠علاقه خاصی به پدربزرگ و مادربزرگ داشت...
بچه ها رو دوست داشت و کلا احترام آدمای مسن رو خیلی داشت.
💠ازوقتی ماشین خرید هرسال ما رو میبردمشهدو میگفت مامان دیگه هرسال رو مشهد رفتن حساب کن.
حتی بعدازشهادتش هم هرسال به مشهد رفتم.
💠مدتی قبل خیلی دلم هوای مشهد کرده بود
رفتم شاهچراغ دیدم پرچم حرم آقا رو آوردن پرچم رو بوسیدم گفتم امام رضا ما رو هم بطلب خیلی دلم هواتو کرده.
پنجشنبه رفتم گلزار سرمزارپوریا دیدم خواهر شهیدمیثم کوهکن هم هست (میثم و پوریا باهم دوست صمیمی بودن)دوتامزار فاصله دارن.
گفتم مادرت رفت مشهد گفت نه شنبه میره،منم گفتم دوست داشتم برم اما چون بابات هم هست راحت نبودم اگرتنهابود باهاش میرفتم.
خواهر شهید کوهکن گفت اتفاقا بابام کنسل کرده و مامانم و خالم باهم میرن .
گفت شما هم میتونی بری چون برا سه نفر بلیط گرفته بودیم که همونجا دخترم چک کرد یدونه جای خالی بود و رزرو کرد و منم رفتم.و واقعا بعد شهادتش هم هرسال منو میبره مشهد.
#شهید پوریا قاسمی
#شهیدمدافع_امنیت
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید پوریا قاسمی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
احترام به والدین بارزترین ویژگی فرزندم بود، هیچگاه تندخویی و یا صدای بلند عبدالکریم را نشنیدم. او همواره متبسم بود و سعهصدر داشت. حتی اگر موضوعی فرزندم را آزردهخاطر میکرد، هیچگاه آن را به روی ما نمیآورد.
🔸روحیه ایثار و ازخودگذشتگی از کودکی در وجود عبدالکریم نهادینه شده بود. نوجوانی کم سن و سال بود که اشتباه یکی از اعضای خانواده را بر عهده گرفت تا به جای او بازخواست شود.
🔹او در ارتباط با دوستانش نیز همین شیوه را پیاده میکرد. آنها میگویند که، «به یاد نداریم عبدالکریم با کسی دعوا کرده و یا کدورتی میانشان به وجود آمده باشد. او با همه با گذشت و مهربانی رفتار میکرد
#ﺷﻬﻴﺪﻋﺒﺪاﻟﻜﺮﻳﻢ_ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ
#ﺷﻬﺪاﻱﻣﺪاﻓﻊﺣﺮﻡ
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عبدالکریم پرهیزکار 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃