🏴یاد شهدای حسینی
💢 #شهید_تشنه_لب...
🔰دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌷
#ایام_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🖤حسین بن علی 🖤
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مهدی نظیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💔 #شهید_تشنـــه_لب در دامن حضرت زهــــرا(س)..🥺🥺
♨️دومـــین روز بود که راه میرفتیــم, در گرمای پنجــاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگے و بے آبی در وجــودمان غوغا میڪرد...
♨️ مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفـــسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کــرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میڪـــرد و مےایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم ســــراب میبیند.
♨️کنارش نشــــستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشـــم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
♨️ﺩﺭ ﺑــــﻴﻤﺎﺭﺳﺘــــﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدے با لبــــــاسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفـــت: رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم ...
آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
مےخواستــــم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم مےدانی چــــرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواســـت سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌷
#ســـالروزشهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مهدی نظیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃