✍می خواست بره پیاده روی اربعین
اما نرفت و نظرش عوض شد ولی همون شب ساکش رو آماده کرد اما نه برای پیاده روی اربعین بلکه برای دفاع از حریم اهل بیت و انقلاب اسلامی...
شهید فرح بخش در سال ۹۵ حدود ۷۰ روز در نجف و در صحن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کار ساختمانی و آرماتوربندی می کردند و چه زیبا پاداشی بهشون داده شد.می گفت :
🚨 برادرها رهبر تنهاست و همه ما این را می دانیم، نباید غم به دل رهبری کنیم.
#شهید_ابوذر_فرح_بخش
شهادت: ۹۶/۱/۸ - سوریه، تل شیحه
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید ابوذر فرح بخش 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🏴یاد شهدای حسینی
💢 #شهید_تشنه_لب...
🔰دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌷
#ایام_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🖤حسین بن علی 🖤
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مهدی نظیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
به یکی از مغازهدارهای سرکوچهمان گفته بود دعا کن شهید شوم.
به یکی از همسایههایمان هم که دوستی زیادی داشت گفته بود فلانی من این بار بروم احتمالاً دیگر برنمیگردم.
سعی کنید اسم کوچه را به نام من بزنید. البته اینها را بعد از شهادتش شنیدم. خودم هم بار آخر در دلم غوغا بود.
در پس آن همه مأموریتی که رفته بود فقط همین یک بار به دلم برات شد که نکند شهید شود، اما برخلاف آنچه در دلم میگذشت، برای اولین بار در زبان با او مخالفتی نکردم.
شاید نمیخواستم با دلخوری و ناراحتی از هم جدا شویم. مرتب با خودم میگفتم جلویش را بگیر... نگذار برود، اما هر کاری کردم نتوانستم حرفهایی که با خودم میزدم را به او بگویم.
رفت واﺧﺮﻳﻦ ﺩﻳﺪاﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ..
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊﺣﺮﻡ
#ﺷﻬﻴﺪﻋﻠﻲ_ﻧﻆﺮﻱ🌷
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#ایام_ﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی نظری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#بےقرارامـام_زمـــان_عج
🔰از نامحــرم فرارے بود ، از بچگي خیلی با حیـــا بود
پرده های اتاقش همیشــه کشیــده بود که چشمــش به کوچه نیفتہ...
هیچوقت مراسماے عروسے نمیومد،میگفت : آنجا که نام #مهدی (عج) نیست قرار نه فرار باید کرد
با این عاشقے ها آخرش با نواے #امام_زمان عج پر کشیـــد:
((بے تو اے صاحب زمان ...بےقرارم هر زمان...))😔
🔰مسئول واحد شهداي كانون بود ، روي وصيت نامه شهدا كار مي كرد ، قرار بود براي شهيد عبدالحميد حسيني كتاب بنويسد ، نصفي از كارش را هم كرده بود . هميشه مي گفت : فكر نكنيد اين كارها را خودم مي كنم ، اين ها را خدا و امام زمان (عج) راه مي اندازند .
مي گفت : باید شهدا را به همه نشان دهیم و این وظیفه بر گردن همه ما است .
#شهید محمد مهدوے
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#شهدای_رهپویان_وصال
#ایامﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد مهدوی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💢یادی از شهیدی که #عید_قربان به دنیا آمد و عاقبت بی سر قربانی امام زمانش شد ....
🔹تشییــع رسول(بـرادرش) بود، به قبــر خالے کنار او اشــاره کرد و گفت: این هم برای مــن...😳
🔹میگــفت: شـــرم میکنـــم در برابر اباعــبدالله(ع) با #ســر بر بدن حاضــر شــوم...😔
🔹 #عیدقــربان به دنیا آمـــده بود، از قربانگاه عشق هم بے ســـر برگشت تا در کنار برادرش رسول و در همان قبرے که گفته بود، باشــد..✅
🌹🍃🌹
#شهیدمحمدرضا_ایزدی
#تولد: عید قربان
سمت: فرمانده تخریب و فرمانده آموزش لشکر 19 فجر
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد رضا ایزدی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
یادی از #شهیده_مظلوم شیرازی 🔻
🔰در آخرین شب زندگی اش در حالی که در تب می سوخت همسرش را راضی می کند تا او را به مجلس دعای توسل برساند
به گواه دوستانش، آن شب مثل همیشه بشدت منقلب بود. پس از مراسم دعا، همه سوار اتومبیل میشوند.
ماشین حرکت می کند که در مسیر با حمله ضد انقلاب و با اصابت گلوله به سر مبارکش به #شهادت میرسد.
✍ #وصیت_زیبای_شـهــید :
🔹همســرم بـدان ڪه من نســرین کسے ڪه تو را #دوســت دارد، #شهادت را هم بسیار دوســت مےدارم، چون خــداے خــود را در آن زمــان پــیدا مےکنم. از تــو مےخواهــم اگر میخواهے فردے خداگــونه باشـــی و درس دهنـــده، از امـــروز و از این ســـاعت سعی
کنی تمــــاس خود را با خــدای
خویــش بیـــشتر کنــے و همیـــن
طــور معلــّمے باشی جدّے.
#شهیده_نســرین_افضــل🌷
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#سالروزشهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیده نسرین افضل 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💔 #شهید_تشنـــه_لب در دامن حضرت زهــــرا(س)..🥺🥺
♨️دومـــین روز بود که راه میرفتیــم, در گرمای پنجــاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگے و بے آبی در وجــودمان غوغا میڪرد...
♨️ مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفـــسهای آخر را میکشید.
بی آبی کار خودش را کــرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میڪـــرد و مےایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم ســــراب میبیند.
♨️کنارش نشــــستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشـــم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
♨️ﺩﺭ ﺑــــﻴﻤﺎﺭﺳﺘــــﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدے با لبــــــاسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفـــت: رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم ...
آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛
مےخواستــــم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم مےدانی چــــرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواســـت سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌷
#ســـالروزشهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مهدی نظیری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💠فرمانده گمنام .....
♨️بسیجی ها از کنارم رد میشدند و آخرین توجیهات را می شنیدند که دیدم نور ماه روی صورت خندان ولی می درخشد.😳
تعجبم را که دید گفت: «فکر کردید می توانید منو از عملیات محروم کنید»😊!
فرمانده تیپ بود اما خودش را در بسیجی ها پنهان کرده بود تا به عملیات برسد.
#شهیدﺣﺎﺝولی_نوری
سمت: فرمانده تیپ فاطمه الزهرا(س)
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#ﻣﺤﻞ_ﻗﺒﺮ: ﺩاﻧﺸﻜﺪﻩ ﺑﺎﻫﻨﺮﺷﻴﺮاﺯ
#ایام_ﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حاج ولی نوری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
✍وصیت زیــــباے شهید:
برادران ، خواهــران، من الان در لبــاس دامــادیم هستم و آن قدر خوشـــحالم که تا این جا خـــدا دستم را گرفته و به جبـــهه آورده و شب شـــهادت من مثل شب عروسیم است. .
آیا شما شب عروسی بر من گریه و زارے مے کنیـــــــــد؟!
من این راه را ڪہ راه انبیاء الهی، راه سرور شهیــدان حســین(ع) است را آگاهانه انتخاب کرده ام، به خدا قسم می دانم کجا می روم، اگر نمے دانســتم هیـــچ گاه حاضر نبودم به خاطـــر این راه جـــانم را فدا ڪــنم.
در شـــهادت من خم به ابرو نیــــاورید، چنان چه زینـــب صبر کرد صبر کنید، برای من گریه نکنید، به یاد ابا عبدالله الحسین، به یاد علی اصغر حسین(ع) باشید ... .😞
#شهیدمصطفی_اسداللهی زوج
#ایام_شهادت
#ﺷﻬـــﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ 🌷
محل قبر: گلزار شهدای شیراز ،قطعه ۵ فتح المبین
ردیف ۲
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مصطفی اسدالهی زوج 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💠وقتی قرار شد به پاس کاردانیها وجانفشانی های مکرر از پایگاه هوایی بوشهر به تهران انتقال یابد ودر ستاد عملیات نیروی هوایی خدمت کند.
همسرش فوق العاده خوشحال شد واو را تشویق کرد تا هرچه زودتربرای انتقال اقدام کند.
اما اودر دفتر یادداشتش نوشت : باید با زبان خودش قانعش کنم انتقال به تهران یعنی #مرگ من،
چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است.
💠عباس دوران در طول ۲۲ ماه حضور در جنگ ۱۲۰ پرواز عملیاتی داشتند. آنهایی که اهل پرواز هستند می دانند که غیرممکن است. شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد.
در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بود و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بود که عراقی ها آرزوداشتند او را اسیر کنند.
#شهید_عباس_دوران🌷
#سالروز_شهادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عباس دوران 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃