✍ تعارضِ سنّت و عرف/ محمد ذکاوت صفت
🔹اگر عملی، سنّت باشد؛ یعنی مورد عملِ معصوم بوده، اگر انجام این عمل ـ به هر دلیلی ـ در عرف قبیح باشد، فرد می تواند از باب این که فرض و واجب نیست، آن را انجام ندهد، اما نمی تواند دیگران را که آن عمل را به نیّتِ سنّت و ثواب انجام می دهند، سرزنش کند، حتی نمی تواند کسانی را که برای زیبائی، آن عمل را انجام می دهند، سرزنش کند.
🔻مثلاً امروزه سوراخ کردنِ گوشِ پسران، و گوشواره در گوش کردن برای پسران، در جامعه ی ما عرف نیست. اما به دلیل این که این کار سنّت بوده است، نمی توان بر کسی که گوشش را سوراخ کرده، و حلقه ای در سوارخ گوشش گذاشته اعتراض کرد. در روایتِ صحیح داریم که سوراخ کردنِ گوشِ پسر از سنّت است، و حتی پیامبر (ص) به امر جبرئیل، دستور دادند که گوش های امام حسن و امام حسین علیهما السلام بعد از تولد، را سوراخ کنند (نک: وسائل الشیعه، جلد 21، ص 432، باب 51).
🔻همچنین، بلند گذاشتنِ موی سر، ژل زدن، و موارد دیگر، تا زمانی که به لحاظ های دیگر حرام نشود (مانند تشبّه به فرقه های انحرافیِ خاص)، همچنان مباح یا مستحب است، و عرف نه می تواند چیزی را جعل کند و نه می تواند چیزی را نفی کند. بعضی از امامان علیهم السلام از روغن های مخصوص برای چرب کردنِ موی خود استفاده می کرده اند و برای رعایتِ زیبائیِ ظاهری، موهای خود را رنگ (خضاب) می نموده اند.
🔻سوراخ کردنِ گوشِ دختر و بلند گذاشتنِ موی دختر، نه از باب این است که این کارها مخصوصِ دختران است، بلکه از باب این است که این کارها جلوه ای برای زیبائی است ـ که عنوانی عمومی برای مردان و زنان است، همانطور که آرایش کردنِ مردان و زنان ـ بر اساس قرآن و روایات ـ مستحب است [«مرد» و «زن» در این جا به معنای «متأهل» نیست بلکه به معنای «مذکر» و «مؤنث» است]. بنابراین، گوشواره، لُبسِ خاصِ زنان نیست که حرمتی برای مردان ایجاد کند. و حتی اگر در عرف جامعه ای، این کارها، کارهای مخصوص زنان باشد، این عرف، نمی تواند، تخصیصی به احکام شرع بزند و سنّت و مستحب بودنِ آن را برای مردان، تغییر دهد.
🔸البته بر اساس بعضی روایات (نک: کافی، ج 6، ص 498، ح 8)، با توجه به تفاوتِ سنّتِ معصومان در زمان های مختلف، می توان به سنّتِ یک معصوم ـ چون فرض و واجب نیست ـ عمل نکرد و به سنّتِ معصومِ دیگر عمل کرد؛ مثلاً اگر امام علی(ع) لباس خشن می پوشیده، و امام صادق(ع) لباس نرم و لطیف می پوشیده است، تخییراً به هر کدام ـ به عنوان سنّت ـ می توان عمل کرد. بنابراین اگر پیامبر(ص) گوش امام حسن و امام حسین علیهما السلام را در کودکی سوراخ کرده، ولی امام صادق(ع) گوش فرزندانش را سوراخ نکرده است، می توان به هر کدام از این دو سنّت عمل کرد و عمل به سنّت امام صادق(ع) به معنای عرف زدگی و رعایتِ عادتِ عرفی نیست.
#امامت
#تاریخ
#جامعه_شناسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مــیـــلاد بــاســعــــادت
امــام حسن عسکری ﴿؏﴾
برتمامشیعیانجهانمبارڪ💐
#استوری
#مذهبی
👇👇
@Taammolate_talabegi
AudioCutter_جامعهشناسیسیاسی۱۰آبان۴۰۰دورکیم.m4a
3.44M
🎙صحبت های استاد عزیزم حجت الاسلام دکتر حسن غفاری فر سر کلاس که حس کردم اشتراکش خالی از لطف نیست.
🔹به نظرم مشکل خیلی از طلاب خوش فکر و مستعد ما هست، بنده به شخصه استفاده تام کردم چون واقعا از مشکلات طلبگیم بوده و هست.
#روشنفکری
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام کاظم علیه السلام:
دنیا به آب دریا می ماند که هرچه تشنه از آن بنوشد تشنه تر می شود تا سرانجام او را میکشد.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
🎥 دو نوع نگاه و تحلیل در خطبه های نماز جمعه تهران
⚖قضاوت با شما...
#رهبری
#سیاسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ تطورات تعریف علم در تاریخ غرب
▪️معنای کلی واژه علم در غرب از یونان باستان تا قرن ۲۰: معرفتی که در پی شناخت حقیقت است.
🔹علم به معنای نور(شناخت حقیقت) را در یونان سوفیا نامیدند. اما چون سوفیست ها علم را بدنام کردند، سقراط خود را فیلاسوفیا نامید، یعنی دوست دار علم. از دوران سقراط تا اوایل قرن ۱۹ فلسفه به معنای علم بود. این معرفت به حسب موضوعات، روش ها و مراتبش اقسامی داشت. علم طبیعی، علم ریاضی، علم اخلاق، علم انسانی، علم متافیزیک... فلسفه طبیعی و فلسفه ریاضی و فلسفه اخلاق همان علم طبیعی و علم ریاضی و علم اخلاق بود. در برخی از این علوم، تجربه و در برخی عقل بیشتر فعال بود. البته فلسفه به معنای خاص معادل متافیزیک بود.
🔸با تغییر مبنای معرفت از اوایل قرن نوزدهم، ساینس یا معرفت تجربی، به معنای علم به کار رفت(بررسی پدیده ها با روش تجربی) و فلسفه معنای کنتی(تأمل عقلی و سوبژکتیو در قبال پدیده ها) پیدا کرد.
▪️تطورات تعاریف علم در قرن بیستم:
جهان مدرن با نفی هویت معرفت شناختی وحی، ابتدا علم را منحصر در علم عقلی کرد، سپس قائل به علم تجربی شد، نهایتا منکر رسالت روشنگری علم شد. عبور از مدرنیته و ورود به پسامدرن، از سال ۱۹۷۰ به بعد اتفاق افتاد (زیر سؤال رفتن داعیه استقلال علم).
🔹در دوران پسامدرن، علم معنای روشنگری خود را از دست داد و تعریف جدیدی پیدا کرد که دیگر به معنای کشف حقیقت نیست، بلکه، علم صرفا ابزاری تلقی می شود که با آن زندگی می کنیم و از منظر پراگماتیسمی و کارکردگرایانه تفسیر می شود. از دید پسامدرن، همه امور از جمله حقیقت، خصلت گفتمانی دارند. یعنی هر جامعه ای براساس فرهنگ خود یک تصویری از عالم ترسیم می کند و در راستای ترویج آن می کوشد و با ترویج آن بر دیگران مسلط می شود. در این میان خود حقیقت ابزاری برای سرکوب دیگران است. این حق است و آن حق نیست، برای ساکت کردن دیگری فایده دارد. فقط مفید است و کارکرد دارد. هر چیزی که فایده داشته باشد می گویند حقیقت است.
🔸نتیجه نگاه پسامدرن: حقیقت و علم چیزی است که ما می سازیم. ابتدا گفته می شد حقیقت یافتنی است (خدایی هست، پیامبری هست)، سپس گفته شد برخی از گزاره ها اصلا یافتنی نیست و نهایتا گفتند که اصلا علمی به این معنا وجود ندارد، بلکه علم همان است که براساس تاریخ و فرهنگ هر جامعه ساخته میشود. در پسامدرنیسم علم هویت فرهنگی پیدا میکند.
#فلسفه
#علوم_انسانی
#جامعه_شناسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام علی علیه السلام:
آدم شکاک همیشه مریض است.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ فاطمه ی معصومه (س)؛ شهادت یا وفات؟/محمد ذکاوت صفت
🔵 مقدمه
در دوره ی ما وفات کسانی که مرگِ آنها باعث جریحه دار شدنِ قلبِ بعض یا اکثر مردم شود، شهادت نامیده شده است. این نوع شهادت را می توان «شهادتِ تشریفاتی» نامید. برای این نوع شهادت، وفاتِ مرحوم عبدالله ضابط (روحانیِ روایتگرِ دفاع مقدس که در تاریخ 29 بهمن 1382 بر اثر تصادف در جاده ی بابل وفات کرد)، مرحوم علی لندی (جوانِ ایثارگرِ چهارده ساله ای که با نجات دادنِ دو زن از آتش، خود در آتش سوخت و در تاریخ 1 مهر 1400، وفات کرد) و کشته شدنِ مسافرانِ پرواز شماره ی ۷۵۲ هواپیمائیِ بین المللیِ اوکراین (توسط موشک های پدافندِ هوائیِ سپاه پاسداران در تاریخ 18 دی 1398) و موارد متعدد دیگر را می تواند مثال زد.
🔵 تبیین مسأله
با صرفنظر از «شهادت تشریفاتی»، آیا حضرت معصومه سلام الله علیها شهید شده اند؟ بعضی از نویسندگانِ معاصر تلاش دارند به این سؤال پاسخِ مثبت دهند. این پاسخ مثبت، ممکن است با این تصوّر باشد که اعطای عنوانِ شهادت به کسی، علاوه بر شأن اجتماعی، شؤونی دیگر را برای او رقم می زند.
منظورِ ما از شهادت در این جا، وفات به سبب عاملِ عامدِ خارجی به عنوان دشمنِ عقیدتی است، نه رسیدن به مقام شهادت با مرگ عادی که بعضی از روایات بر آن دلالت دارند (نک: کافی، ج 3، ص 414، ح 5، ثواب الأعمال، ص 116، دعائم الإسلام، ج 1، ص 217، بحار الأنوار، ج 27، ص 111) ـ که می توان آن را «شهادتِ مقامی» نامید ـ و نه «کشته شدن» بوسیله ی شخصی غیر از دشمنِ عقیدتی، حتی اگر با آلاتِ قتّاله باشد چنان که در خصومات شخصی و فِرقه ای چنین است.
🔵 وفات حضرت معصومه (س)
حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها ـ بنابر مشهور [که البته تعدادی از علمای مهم با آن مخالفت کرده اند] ـ در تاریخ اول ذی القعده ی سال 173 قمری در مدینه متولد شدند و در دهم ربیع الثانی سال 201 قمری (دو سال قبل از شهادت امام رضا علیه السلام)، در سن 28 سالگی در قم وفات کردند.
گاهی نوشته یا گفته می شود که حضرت معصومه سلام الله علیها مانند اکثر امامان صلوات الله علیهم از طریق دسیسه ی دشمن و خوراندنِ غذای زهرآلود به ایشان به شهادت رسیده اند.
این درحالی است که در کتاب «تاریخ قم» نوشته ی حسن بن محمد قمی، و نیز در نقل مرحوم علامه مجلسی از این کتاب (تاریخ قم) درباره ی وفات ایشان، آمده است که حضرت معصومه یک سال پس از امام رضا علیهما السلام، از مدینه به سوی مَرْو (خراسان) به قصد دیدار با برادرش، حرکت کرد. وقتی کاروان ایشان به ساوه رسید مریض شد و درخواست کرد که او را به قم ببرند. در قم هفده روز در منزل یکی از بزرگانِ شیعه به نام موسی بن خزرج بیمار بودند و بر اثر همان بیماری وفات کردند (نک: تاریخ قم، ترجمه شده بوسیله ی حسن بن علی قمی ص 213، و بحار الأنوار، ج 48، ص 290).
اگر وفات ایشان را بر اثر صدمات روحی که در اثر ظلم حکومت بنی العباس و به شهادت رساندنِ 23 نفر از برادران و برادرزادگانِ همراهِ او در ساوه بدانیم، باز هم اطلاق عنوانِ شهادت بر وفات ایشان درست نیست، همانطور که اطلاق کلمه ی «شهادت» بر وفات حضرت زینب سلام الله علیها درست نمی باشد.
🔵 نتیجه
اطلاق «شهادت» بر وفات حضرت معصومه سلام الله علیها، اگر به معنای «شهادت تشریفاتی» یا «شهادتِ مقامی» در نظر نگیریم، بلکه به معنای «به شهادت رسیدن با خوراکِ زهرآلود توسط مخالفان یا عواملِ حکومتِ عباسی» بدانیم، می توان اطمینان پیدا کرد که نقل شهادت ایشان، در هیچ گزارش یا کتاب معتبری نیامده است و فقط ناشی از اشتباهات و اجتهادات استحسانیِ غیر معتبر است.
#تاریخ
#جعلیات
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام علی علیه السلام:
به کاری که درستی آن برایت روشن نیست تصمیم مگیر.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ آخر الزمان در دیدگاه دنیای مدرن
⁉️چرا کسی که اندیشه ی آخر زمانی ندارد و پایان جهان را نزدیک نمی بیند، باید کسانی یا گروهی را که آخر زمانی می اندیشند، جدی بگیرد؟
❓آیا اساسا باور به آخر زمان، خرافه ای عوامانه است یا پاره ای پراهمیت از جهان بینی دینی- دست کم ادیان توحیدی- است که می تواند صورت های گوناگون بگیرد و نظام های ایدئولوژیک بسیاری را شکل دهد؟
❓آخر زمان، اساسا چیست و چگونه نگرشی است؟ آیا صرفأ مقوله های دینی و اعتقادی است یا دیدگاهی درباره ی تاریخ و سیاست نیز هست؟
آیا آخر زمان، تنها
مربوط به معادشناسی و "يوم الدين" است یا شالوده ی الاهیات ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام است؟
💠موقعیت کنونی سیاسی و بین المللی ایران، اندیشوران و پژوهشگران را بر می انگیزد تأمل در این دست پرسش ها را تعمیق بخشند.
#کلام
#فلسفه_دین
#حکومت_اسلامی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
🔸جدیدا وقتی به آگهی های استخدام طلاب بر می خورم یک نکته بسیار جالب می فهمم.
طلبه موفق در استخدام آن طلبه باهوش و استعداد که وقتش را در خصوص فهم متون و خواندن حواشی، شرکت در کلاس و بحث گذاشته نیست؛ چون هیچ نهاد و ارگانی آن را نمی خواهد.
طلبه موفق در این بازار کار طلاب، همان طلبه ای است که ساعت ها کلاس و درس و بحث را می پیچید به پشت کامپیوتر نشستن و با فتوشاپ و افتر افکت مانوس بودن.
🔹آقایان بزرگان حوزه دلخور نشوید اگر نصیحت ما به نسل جوان حوزه این بود:
الا یا ایها الطلاب ناشی
باید استاد در تدوین تو باشی
گرافیک و مدل سازی مهم است
نه متن کارَت میاد، نه اون حواشی
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام علی علیه السلام:
یاد خدا عقل را آرامش میدهد دل را روشن می کند و رحمت او را فرود می آورد.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ آیا انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست؟!
🔹در جامعه شناسی انقلابات متغیر های پیامدی انقلاب در سه بعد مورد توجه قرار می گیرند: پیامد های سیاسی، پیامدهای فرهنگی و پیامد های اقتصادی.
🔸در پیامد های سیاسی باید چهار مورد تغییر یابد تا انقلاب بر آن صدق کند.
۱.نظام سیاسی دولت
۲.سرنگونی رژیم یا نظام سیاسی
۳.تغییر نهاد سیاسی:
اگر تغییر در یک نهاد جنبه سلبی داشته باشد و در تعریف انقلاب به موارد حداقل اکتفا کنیم، تغییر در نهاد هم خود انقلاب محسوب میشود و الا جنبش است چراکه رژیم سرنگون نمیشود، مثال آن انقلاب مشروطه ایران است.
۴.تغییر خاستگاه اجتماعی نخبگان سیاسی
🔸متغیرهای فرهنگی:
ارزشها و اسطورههای اجتماعی تغییر پیدا کند. البته با توجه به اینکه فرهنگ یک امر تدریجی است و فرآیند خاص خودش را دارد لذا ارزشها بهسرعت نمیتوانند تغییر پیدا کند.
🔸متغیرهای اقتصادی:
۱.تغییر اساسی در طبقات اجتماعی
۲.توزیع منابع قدرت، ثروت و منزلت
💠 با تأمل در این مؤلفه ها می توان گفت انقلاب اسلامی در حال شدن هست... .
#حکومت_اسلامی
#انقلاب_اسلامی
#جامعه_شناسی
#سیاسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
دعای مادر از موانع اجابت دعا می گذرد.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ روشنفکری دینی چیست؟
🔹روشنفکری دینی طیف فکری رقیب اسلام سنتی است که خاستگاه دینی (اسلام شیعی) داشته، مخاطبانی دینی دارد، دو دغدغهی اصلیش مدرنیته یا تجدد از یکسو و دین بهطور کلی از سوی دیگر است، در مرزهای دین فعالیت میکند یا کرده است، ماتریالیست نیست، و آثار خود را علی الاغلب در قالب خطابه ایراد مینماید.
🔸برجستهترین وجه جامع این طیف خواستگاه دینی اولیهی آن (اسلام شیعی) و رقابت سنگین با اسلام سنتی (فقهای حوزوی) است. علاوه بر آن این طیف مخاطبان خود را از میان دینداران یارگیری کرده است. تردیدی نیست که مولدان و مصرفکنندگان این طیف صبغهی دینی داشتهاند. مشخصا مسلمان شیعه بودهاند، و لبهی تیز نقد آنها متوجه شریعتمداران و فقیهان بوده و هست. بحرانی که به این طیف میدان داده است بحران اسلام سنتی است. علمای اسلام سنتی فرزند دوران تجدد نیستند. آنها نتوانستهاند پاسخگوی پرسشهای زمانهی خود باشند. طبیعی است که کسانی بخواهند این نقیصه را جبران کنند.
🔻دغدغهی اصلی این آغازگران دینی، تجدد یا مدرنیته از یکسو و مطالعات دینی از منظر متجددانه از سوی دیگر بوده و هست. با قصد مدرن کردن دین یا معرفت دینی فعالیت خود را آغاز کردند. رعایت الگوهای مدرن و دینداری را در آن الگوها تنظیم کردن کارکرد اصلی این طیف بوده است.
#روشنفکری
#مرجعیت
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍حلال و حرام محمد (ص)/ محمد ذکاوت صفت
🔹روایت زیبائی در کافی ـ با یکی از صحیح ترین سندها ـ نقل گردیده که در بسیاری از مسائل اصولی و کلامی استفاده شده است. این روایت می فرماید:
🔵 زراره می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی حلال و حرام سؤال کردم، ایشان فرمودند: حلال محمد، تا روز قیامت حلال است و حرام او تا روز قیامت حرام است، نه غیر از آن می شود و نه غیر از آن می آید.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ... . (کافی، ج 1، ص 58، ح 19).
✅ موارد استفاده شده از این روایت ـ به جستجویِ بنده ـ عبارتند از:
1️⃣ اثبات جواز تقلیدِ ابتدائی و استمراری از میّت (النور الساطع فی الفقه النافع، ج 2، ص 364)
2️⃣ اثبات قاعده ی اشتراکِ احکام بین عالم و جاهل (الاجتهاد و التقليد؛ التعليقة على معالم الأصول، ص 337)
3️⃣ اثبات بطلان تصویب (رسالة فی لبس السواد، ص 75)
4️⃣ اثبات صحّت تخطئه (فقه الإمام الصادق عليه السلام، ج 6، ص 370)
5️⃣ اثبات دوام و بقای شریعت تا روز قیامت و عدم نسخ آن (مجمع الفائدة و البرهان، ج 1، ص 8، و رسائل و مسائل نراقی ره؛ ج 2، ص 80)
6️⃣ در مذمّت عمل به رأی (لوامع صاحبقرانی، ج 1، ص 87)
7️⃣ عدم تفاوت بین زمان غیبت و حضور، در حرمتِ اجتهاداتِ ظنّیّه (الفوائد الطوسية، ص 409 و الدرر النجفية، ج 3، ص 299)
8️⃣ عمومیّت و اشتراک احکام بین حاضران و غائبان (الأصول الأصلية و القواعد الشرعية، ص 310)
9️⃣ اثبات خاتمیّت اسلام (دراساتٌ فی ولاية الفقيه، ج 2، ص 704)
🔟 فرا زمانیِ بودنِ سنّت (مجلة فقه أهل البيت عليهم السلام، ج 44، ص 193)
#فقه
#اصول
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام علی علیه السلام:
تجربه ها بهترین آموزگارند.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۲۷)
💠رکن نهم: متكامل بودن معرفت دینی
🔹مؤلف قبض و بسط، علاوه بر ادعای ترابط و تحول علوم و معارف دینی، از تكامل معرفت دینی نیز سخن گفته است. وی ضمن پذیرش فهم عمیق تر و کامل تر، بر این باور است که فهم عمیق تر در گرو دانستن امور بیشتر است؟ بدین معنا، تکامل معرفت دینی، در تکامل کمی معرفت ها - البته با کنار نهادن امور بیگانه و نامربوط - خلاصه می شود.
🔻تکامل به دو معنا به کار می رود؛ گاهی هندسه معرفتی به لحاظ کمی کامل تر می شود؛ یعنی با افزایش کمی تعداد گزاره های علمی، دانش مربوطه تکامل می یابد و گاهی به لحاظ کیفی، یعنی تعداد گزاره های مطابق با واقع و صادق افزایش می یابند. به معنای نخست، کمال معرفت دینی، تنها کمال عددی و کمی است که بی شک با پرسش های جدید و شبهات نوین و پیش دانسته های پرسشی، تکامل می یابد؛ ولی به معنای دوم - که به مراتب مهم تر از معنای اول است - تنها با داشتن معیار سنجش معرفت صحیح از سقیم تکامل معرفت محقق می گردد.
🔸با توجه به دیدگاه دکتر سروش در زمینه نسبیت معرفت دینی و تأثیر پیش دانسته های تطبیقی در تفسیر قرآن، نمی توان تکامل کیفی و معرفتی را استنتاج کرد. به عبارت دیگر، اگر دکتر سروش در صدد ارایه اثبات تكامل کیفی معارف دینی است باید به وجود معیار معرفت دینی صحیح و ابزار تشخیص آن از سقیم معتقد باشد و آن را در اختیار داشته باشد و به کار گیرد. در حالی که اولا بحث از معیار صحت و سقم یک بحث درجه اول و بازیگرایانه است که سروش از آن پرهیز دارد؛ و ثانیا با توجه به صامت بودن متن دینی و نسبیت معرفت دینی نمی تواند به چنین حکمی فتوا بدهد.
🔻علاوه بر اینکه، ادعای کامل تر بودن معرفت های پسین و تئوری های بعدی نسبت به تئوری ها و معرفت های سابق یک داوری درون علمی است که به اعتقاد سروش معرفت شناس باید از آن پرهیز کند.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi