eitaa logo
تأملات طلبگی
1.5هزار دنبال‌کننده
689 عکس
744 ویدیو
22 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 اساسا تعارض امر دینی با امر عرفی (امر سکولار) و قراردادن این دو در برابر هم حاصل تفکر مسیحی و در عالم مسحیت بوده است. 🔸در عالم مسحیت بین «امر سکولار» و«امر روحانی تعارض قائل بودند، و کسانی که زندگی روحانی» را می پذیرفتند زندگی شان را فقط صرف امور دینی و معنوی می کردند. در تلقی ثنویت اندیشانه مسیحی اموری چون ازدواج، صاحب فرزند شدن، کشاورزی، بازرگانی، سیاست ، جنگ و بسیاری از امور دیگر امور سکولار محسوب می شوند. در این تلقی مسیحی هر کسی به زندگی غیر روحانی بپردازد، به امر سکولار مشغول شده است. 🔻اما یک چنین تعارضی میان امر دینی و امرسكولار از اساس در اسلام وجود ندارد. پیامبر اسلام، هم فردی معنوی و هم مرد خانواده ، اقتصاد، تجارت، جنگ و سیاست بوده است. اما متأسفانه ثنویت اندیشی مسیحی و تعارض میان امر دینی و امر سکولار به اذهان مسلمانانی چون مودودی، سید قطب ، حسن البناء و همه طرفداران ایده تأسیس حکومت اسلامی نفوذ کرد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹ویس لامبر(جامعه شناس فرانسوی): ظهور مدرنیته چهار تاثیر بر دین دارد: افول، انطباق و تفسیر جدید، واکنش محافظه‌کارانه و نوآوری. به طور قطع فقط می‌توان گفت که تاثیر نخست دربرگیرنده سکولاریزاسیون است. 🔻تفسیری از سکولاریزاسیون: جهان قداست زدایی شده است. زندگی انسان، طبیعت و جامعه بر مبنای خِرد تبیین می‌شوند و بر مبنای خرد درباره‌شان سخن گفته می‌شود نه به عنوان نتیجه کنش‌های قدرتهای الهی. این آن چیزی است که ماکس وبر افسون زدایی جهان نامیده است. الزام مبتنی بر ارزش ها و کنش‌های سنتی با یک مبنای منطقی فایده گرایانه و معقول برای همه انتخاب ها و کنش ها جایگزین شده است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹توجه به حیث تاریخی بشر و درک این امر که بشر موجودی بالذات تاریخی و لذا همه فهم ها، تفسیرها و کنش های وی در چارچوب ها و افق های تاریخی است، ما را به این حقیقت مهم و بنیادین متفطن می سازد که انسان ها نیز در چارچوب و افق تاریخی خاص و براساس عقلانیت های گوناگون تاریخی با یک متن از جمله با متون مقدس مواجه شده، مورد خطاب قرار میگیرند. لذا به هیچ وجه نمی توان انتظار داشت مخاطبی که فرضا در جهان مدرن و بر اساس عقلانیت مدرن ، یعنی عقلانیت گالیله ای - نیوتنی، دکارتی بار آمده و می اندیشد به همان نحوه و با همان مفروضات و با همان عقلانیت و زبانی با متون مقدس مواجهه شود که مخاطبان پیشین متون مقدس، در اعصار گذشته، با این متون مواجه می شدند، مضاف بر اینکه خود متون مقدس نیز، به واسطه حیث بشری و تاریخی نبی در دوران های ماقبل مدرن و در سنت‌های تاریخی پیشین شکل گرفته اند. 🔻متأسفانه حوزه های علمیه، روحانیون و متولیان حیات دینی در میان مسلمانان بیش از آن اسیر اسانسیالیسم (ذات گرایی) ارسطویی و درک غیرتاریخی پدیدارها هستند که درکی از نگرش تاریخی و حیث تاریخی نبی، حيث تاریخی متون مقدس و حیث تاریخی مخاطبان خود داشته باشند. لذا دفاع آنها از متون مقدس صوری ، بی حاصل، محکوم به شکست و حتی در جهت هرچه بیشتر سکولاریزه شدن جامعه و سبب خشم و طغیان نسل‌های جوان مسلمان علیه فرهنگ و سنت تاریخی خویش و در غلتیدن به سوی تفکر و فرهنگ سکولار و نیهیلستیک غربی است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹سنت گرایان اشعری مسلک از هر گونه تأکید بر حيث بشری و حیث تاریخی متن مقدس در هراس اند. آنان آگاهانه یا ناآگاهانه ، خودآگاه یا ناخودآگاه احساس می کنند هر گونه تماس با عقلانیت جدید و ورود اصول و مبادی عقل مدرن، از جمله نگرش تاریخی، درست همچون اسب تروا قلعه ایمان دینی را نهایتا فتح خواهد کرد و آن را به تمامی تحت سیطره سکولاریسم و ناسوتی گری قرار خواهد داد. آنان تجربه جریان نواعتزال گرایی را مؤید کاملی برای احساس نگرانی و دریافت خویش می دانند. 🔻لیک سنت گرایان اشعری مسلک ما به این حقیقت بزرگ التفات ندارند که امروز تحت تأثیر رویداد عظیم تاریخی مدرنیته و ظهور عقلانیت جدید و در این چند دهه اخیر با ظهور عقلانیت پسامدرن تمام برج و باروهای ستبر حیات سنتی و عقلانیت دینی پیشامدرن فرو ریخته است و هیچ نقطه ای بیرون از مدرنیته ، عقلانیت جديد و بسط سوبژکتیویسم جدید وجود ندارد و ما دیگر نمی توانیم بدون توجه به پرسش های ژرف و شالوده شکن حاصل از عقلانیت مدرن و پسامدرن به غار کهف باورهای سنتی خود خزیده، به پاره ای از باورهای تاریخی شده خویش دل خوش باشیم. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ مقوله وحی در سوبژکتیویسم و عقلانیت مدرن/ دکتر عبدالکریمی 🔹در روزگار کنونی، یعنی در زمانه بسط سوبژکتیویسم متافیزیکی و سیطره عقلانیت علمی و تکنولوژیک جدید، پرسش از امکان یا عدم امکان وحی یا به تعبیر حکمای پیشاسقراطی در دوره قبل از ظهور متافیزیک یونانی، هم سخنی بشر با لوگوس یا حقیقت بنیادین این جهان، مهم ترین پرسشی است که متفکران شرقی از جمله اندیشمندان در عالم اسلام با آن روبرویند. 🔸به بیان ساده تر، براساس سوبژکتیویسم متافیزیکی، به خصوص در اوج آن، که خود را در سوبژکتیویسم جديد دکارتی-کانتی آشکار می سازد، آدمی نمی تواند به حقیقتی فراسوی آگاهی خویش نائل شود. بر اساس تجربه كوژيتو، که چارچوبی برای بسیاری از فلسفه های جدید قرار می گیرد، «آگاهی»، نخستین، قابل دسترس ترین و يقينی ترین امر برای آگاهی است و هر آنچه آن سوی آگاهی است همواره محل تردید است و اساسا ما راهی به فراسوی آگاهی و سوبژکتیویته نداریم. براساس سوبژکتیویسم کانتی نیز معرفت ما «پدیداری» است. این سخن بدین معناست که ما صرفا به پدیدارها، یعنی به آنچه در سپهر آگاهی بشری قوام می یابد دسترسی داریم و هیچ روزنه ای به سوی نومن یا ذات و حقیقت این جهان وجود ندارد. 🔻در عالم کنونی، که در آن یک چنین سوبژکتیویسمی سیطره یافته است مقوله وحی یا سخن گفتن با لوگوس که در فقدان آن، آنچنان که تجربه زیست جهان مدرن نشان می دهد، بشر را نیهیلیسمی عمیق فرا خواهد گرفت به قلمرو اسطوره ها و افسانه ها رانده شده است. بدین ترتیب، با انکار امکان مقوله وحی یا هم سخنی بشر با لوگوس و جان این جهان یا با تقلیل آن به مقولاتی روان شناختی و غیرمعرفتی، کل سنن شرقی و مبادی حِکمی آنها، از جمله تمامی سنت عبری - سامی یهودی که اسلام نیز فرزند و حاصل آن است، فرو می پاشد و زمینه برای سیطره تام و تمام متافیزیک غربی که در روند تاریخی خود به بسط سکولاریسم و نیهیلیسم منتهی گردیده است، آماده خواهد شد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
‍ 📝 ‏سکولاریسم دوره روشنگری چگونه متولد شد؟ ✍ حجه الاسلام مجتبی نامخواه 🔸 مثلاً این طوری بود که نظریه‌پردازانِ بی‌دین نشستند به تفلسف و بنیان‌گذاری نظریه‌های سکولار؟ این طور نیست. 🔹‏سکولاریسم بیش از آن که یک محصول نظری باشد، محصول یک تجربه‌ای شکست‌ خورده از حضور اجتماعی دین بود. 🔸ناکارآمدی حاکمیت کلیسا و تأکید الهیات قرون وسطایی بر تقابل دین با علم و عقل دو رکن این تجربه را شکل می‌دهند. 🔹‏بازتولید حرف‌های قرون وسطایی درباره طب و بیماری، منبر رفتن علیه علم و سوءتفاهم خواندن واقعیت، که هرگز قابل تقلیل به گفتار یک منبری یا مداح نیست و نمونه‌های بسیاری دارد؛ از آن دسته حرف‌هایی است که ظاهری مقدس‌مآبانه دارد اما بیش از هر چیز صدای پای سکولاریسم است. 🔸‏نه این‌که فلان خطابه‌ی یک واعظ یا بهمان گفتار یک مداح، زمینه‌ساز سکولاریسم باشد نه. شمشیر کشیدن به نام دین علیه سلامت و علم و عقلانیت و عدالت و واقعیت، زمینه سکولاریسم نیست، نشانه رواج آن است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍سکولاریسم فلسفی استحاله‌ی روشنفکری دینی؟! 🔹روشنفکری دینی در دفاع از سکولاریسم عینی یا سیاسی (جدایی نهاد دین از دولت) کارنامه‌ای نسبتا موفق دارد. بر اساس این دیدگاه دولت توسط منتخبین مردم بر مبنای قوانین عرفی جامعه را اداره می‌کند. متولیان دین وظیفه یا حقوق ویژه‌ای در امر دولت و سیاست ندارند. دولت هم مجاز به دخالت مثبت یا منفی در امر دین نیست. اما سکولاریسم رُویه‌ی دیگری هم دارد: سکولاریسم ذهنی یا فلسفی. در این رُویه‌ زندگی منهای خدا و دین و وحی ترسیم می‌شود. تقلیل نقش دین تا سرحد حذف کامل آن سرلوحه‌ی این رُویه‌ی سکولاریسم است. تأمل من درباره موضع روشنفکری دینی در قبال این امر است. 🔸اگر قرار است از سکولاریسم عینی (جدایی نهاد دین از دولت) دفاع شود از آن روست تا فضایی فراهم شود تا دین‌دار (هر دینی) و بی‌دین در فضایی سالم و رقابتی کالای خود عرضه کنند و مردم آزادانه و با اختیار و بصیرت باور دینی خود را انتخاب کنند و «بدون سوبسید حکومتی» مؤمنانه زندگی کنند و کسی به دلیل باور دینی‌اش محدودیت و تضییق نبیند. مسلمان شیعه‌ی معتقد به حکومت دینی در کنار مسلمان شیعه‌ی منکر حکومت دینی زندگی کند. مسلمان سنی در پایتخت شیعیان مسجد خاص خود داشته حق عبادت در به‌شیوه اهل سنت و جماعت داشته باشد. درویش مسلمان در خانقاه و حسینه‌اش بتواند عبادات خود را به شیوه‌ی فقرای معنوی برگزار کند. گرویدن به مسیحیت و اصولا هر تغییر دینی مجازات اعدام نداشته باشد. جوان بهایی به جرم بهایی بودن از تحصیل در دوره‌ی تحصیلات تکمیلی محروم نشود و سران بهایی به اتهام کلیشه‌ای جاسوسی برای اسرائیل (که چند دهه بعد از تبعید سرکرده‌ی این آئین به حیفا، غاصبانه تاسیس شده!) مجرم شناخته نشوند. در یک نظام سکولار نه شیعه بودن امتیاز است نه سنی و درویش و مسیحی و بهایی بودن عامل محرومیت از حقوق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی. فضای رخوت‌زده‌ی تک صدایی جای خود را به فعالیت جدی رقابتی چندصدایی می‌دهد. به‌جای خفه کردن صدای «دیگری» اکنون مجبوری شنونده را قانع کنی که تو هم حرف شایسته‌ای برای عرضه داری. در چنین فضای رقابتی دیگر نمی‌توان به سلبیات و انتقادات از اسلام سنتی اکتفا کرد. 🔻پرسش من این است: روشنفکری دینی در چنین فضای رقابتی چه کالایی برای عرضه کردن دارد؟ یا چه کالای ایجابی عرضه کرده است؟ اگر رویکرد روشنفکران دینی به بلاموضوع شدن تدریجی دین و خدا و پیامبر و وحی و قرآن بیانجامد، یعنی اگر روند تدریجی این طیف سکولار کردن خود دین و تقلیل رو به حذف دین شده باشد، در این صورت دیگر چه جای استفاده از پسوند «دینی» برای روشنفکر باقی می‌ماند؟ اگر در محصولات جدید روشنفکری دینی، امر دین تدریجا همانند برف در آفتاب تموز آب می‌شود، و امر قدسی جای خود را به امور دیگری از قبیل فلسفه یا عقلانیت، عرفان، اخلاق، و معنویت می دهد، روشنفکری دینی باید صادقانه استحاله‌ی خود را به روشنفکری عرفانی، اخلاقی، فلسفی یا معنوی به اطلاع علاقه‌مندان و پیروان برساند. واضح است که مرادم عرفان دینی، اخلاق دینی، عقلانیت دینی و معنویت دینی نیست. در نقد «اسلام تک ساحتی» به‌تفصیل در این زمینه سخن گفته‌ام. 👇👇 @Taammolate_talabegi
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ایدولوژی چیست و نسبت آن با مدرنیته و اومانیسم چگونه است؟ 🔹تبدیل دین به ایدولوژی، یکی از فجیع ترین اتفاقات تاریخ است و جامعه ما به همین دلیل و طی چهاردهه گذشته، بشدت سکولار شده است! 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ تاثیر علم مدرن بر سنت و ایدئولوژی 🔹سیطره حس‌گرایی چند اثر عمده را به‌دنبال آورد. ابتدا به انکار هویت دینی و عقلی علم پرداخت و درنتیجه موقعیت علمی سنت‌های دینی و همچنین ایدئولوژی‌های بشری را متزلزل ساخت و در نهایت نیز علم را با سفسطه و شکاکیت هم‌نشین ساخت و آن را با نوعی آنارشیسم معرفتی مواجه گردانید و نتیجه عملی این جریان نیز پس‌از نفی سنت و ایدئولوژی استیلای لیبرالیسم شد. برخی مدعی هستند لیبرالیسم نتیجه منطقی علم مدرن است. 🔸تاثیر دیدگاه‌های آمپریستی و پوزیتیویستی در نفی هویت دینی و عقلی علم و تأثیر آن در تزلزل سنت ها از آن جهت است که قوام دین و سنت‌های دینی و بخشی عظیم از اقتدار آن مبتنی بر ارزش علمی آن می‌باشد. عمل دین‌دار به سنت ریشه در اعتقاد او به صدق و راستی قضایا و گزاره‌هایی دارد که از اصول دین حکایت می‌کنند. 💯اگر دین‌دار در ارزش علمی این گزاره‌ها به‌راستی تردید داشته باشد و همه آن‌ها را حاکی از گرایش‌ها و ذائقه‌های شخصی و اجتماعی یا قومی و فرهنگی خود بداند در بیرون از قلمرو سنت قرار می‌گیرد و عمل او به سنت و تشبه او به رفتار دین‌داران عمل و رفتاری ظاهری و بدون روح است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ رنسانس در ایران/ محسن رنانی (۱) 📎رنسانس در ایران؛ بالاتر و بهتر از رنسانس اروپا است. 🔹رنسانس اروپا جدایی دین از سیاست بود ولی در رنسانس ایران، جدایی ایمان از شریعت اتفاق افتاده که خیلی جلوتر از سکولاریسم اروپا است. آیا انقلاب اسلامی یک باخت تاریخی را برای ما رقم زد، و یا یک فرصتی را هم ایجاد کرد؟ پاسخ من این است که بعد از انقلاب؛ به طور ناخواسته و پنهان؛ یک راه میانبر تاریخی به سوی توسعه گشوده شده است. نه جامعه آگاهانه این راه را خواسته بود و نه حکومت! اما تعامل بین حکومت و جامعه راه را باز کرد. 💯اصلی‌ترین عامل شکست توسعه، سنت‌های غیرعقلانی هستند. سنت‌ها حافظان بسیار قدرتمندی دارند. جمهوری اسلامی کمک کرد تا حافظان تاریخی سنت در جامعه ما یا تضعیف شوند و یا حذف شوند و سنت بی‌دفاع ماند تا لاجرم جامعه ما به سمت دنیای مدرن حرکت کند و با سنت های ضدتوسعه خداحافظی کند. این تحول در اروپا ۴۰۰ سال طول کشید؛ ولی ما در طول ۴۰ سال گذشته زمینه‌های این تحول را در ایران ایجاد کردیم. 🔸در دوران جمهوری اسلامی، جهشی عظیم در فراهم‌‌آوری زمینه‌های لازم برای مدرنیته رخ داده است که هیچ نظام دیگری به غیر نظام دینی با رهبری فقها نمی‌توانست چنین تحولی را با این سرعت ایجاد کند. این تحول را رضاشاه آغاز کرد و محمدرضا شاه ادامه داد اما هر دو شکست خوردند، چون به گونه‌ای عمل کردند که باعث انسجام و اتحاد تمام نیرو‌های محافظ سنت شدند و یک جبهه مستحکم در برابر تحولات دنیای مدرن شکل گرفت. انقلاب اسلامی هم به نوعی حاصل همین اتحاد بود. 🔻مهمترین خدمت جمهوری اسلامی این بود که نیروهای حافظ سنت را نخست از هم جدا کرد و سپس یک به یک آنها را نابود کرد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ رنسانس در ایران/ محسن رنانی (۲) در دوران جمهوری اسلامی چهار تحول مهم رخ داده که زمینه‌های تحقق نوگرایی و مدرنیته را فراهم کرده است. تحولاتی که حتی در ترکیه، پاکستان، مصر و کشورهایی با ساختار سیاسی مدرن‌تر از ایران هم رخ نداده است. 🇮🇷سه مورد اول آن؛ تضعیف، تخریب و حذف حافظان سنت است و تحول چهارم تحول در کیفیت دینداری ایرانیان است. 🎞اصلی‌ترین حافظان سنت، زنان، روستائیان و روحانیان هستند. زنان از بقیه قدرتمند‌تر عمل می‌کنند. جمهوری اسلامی نخست زنان را به نیروهای خط‌شکن تحولات مدرنیته تبدیل کرد. پهلوی اول؛ قدرت عشایر را نابود کرد، پهلوی دوم؛ زمین‌داران را نابود کرد و جمهوری اسلامی عامه روستائیان را شهرنشین کرد. پیش‌بینی من این است که با این روند تا ۲۰ سال آینده؛ کمتر از پنج درصد جمعیت روستایی خواهند بود. سومین حافظ سنت روحانیان بودند که در دو سطح مراجع و روحانیان محلی فعالیت می‌کردند. تقریبا جایگاه مراجع به عنوان سرمایه‌های نمادین که تحول‌آفرین بودند، از دست رفته است. بخشی از مراجع که با حکومت زاویه داشتند را حکومت تخریب کرد و بخشی از مراجع -که مردم فکر می‌کردند حکومتی هستند- را هم؛ مردم تخریب کردند. روحانیان محلی هم که محل رجوع عامه بودند به علت عملکرد نامناسب روحانیان حکومتی، نزد مردم بی‌اعتبار شده‌اند. ▪️تحول بسیار بنیادی‌تری که رخ داده است که تنها و تنها در یک حاکمیت دینی و فقهی امکان‌پذیر بود و هیچ حکومت دیگری نمی‌توانست این تحول را ایجاد کند، جدایی ایمان از شریعت است. در طول تاریخ ایران، ایمان و شریعت به هم چسبیده بود، اما جمهوری اسلامی کمک کرد، تا جدایی ایمان از شریعت رخ بدهد که تحولی بسیار عظیم بوده است. این تحول بسیار عمیق‌تر از تحقق سکولاریسم در اروپاست. در سکولاریسم، جدایی دین از سیاست رخ داد ولی در ایران؛ جدایی ایمان از شریعت رخ داده است. امروز با نسل رو به افزایشی از جوانانی رو به رو هستیم که ایمان دارند، ولی مناسک دینی را انجام نمی‌دهند و خانواده‌های آنها نیز پذیرفته‌اند که جوانان آنها تنها ایمان اخلاقی داشته باشند. ایمان با توسعه سازگار است. شریعت، بسته به نوعش، ممکن است با توسعه، سازگار باشد و ممکن است نباشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi