شاید تا حالا بهش فکر نکردی.
ولی یه جایی، توی بچگیامون،
واسه آخرین بار، رفتیم تو کوچه و
با دوستامون بازی کردیم،
بدون اینکه، بدونیم...
آخرین بار بوده...
#از_دیگران
#فکت
این #فکت ، قلب منو به درد میاره...
شمارو نمی دونم...
گفتند حالمان خوب نیست... چیزی بگویید که بهتر شویم...
رها کن بره رفیق!
رها کن بره!
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
دربارهی سوالِ کادر وسط فکر کنید و اگه چیزی به ذهنتون اومد، توی لینک ناشناسِ بیو بنویسید...
دیشب هم یکی از رفقا جواب مفصلی نوشته بودن برای این سوال که کاملا درست بود...
خلاصهاش این میشه که: فطرت و سرشت انسان از ابتدا، خداییه... حالا چی میشه که بعضی ها منکر میشن؟... خب این فطرت، رفته رفته غبار میاد روش و فراموش می کنه اصل خودش رو که همون خداست... در نتیجه منکر میشه...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
مولانا شمس را گفت: پس زخم هایمان چه؟ و او پاسخ داد؛ نور از محل آنها وارد میشود...
و آنکه رفته، چه میداند از خیلی چیزها که بر او نگذشته است شبِ هجران و روزِ تنهایی.
و بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد؛ اما «امید»
هنوز مانده بر دلِ آنکه مانده و با درد نجوا میکند
که: «بازآی دلبرا که دلم بیقرار توست»...
#شعر
#هوشنگ_ابتهاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|سالروز شهادت|
•شهید حسین خرازی•
#شهادت
@Tanhatarinhaa
از ناشناس:
«خنده از چهره مان دور نمی شد، مارا
خون دل خوردن بسیار به این روز انداخت.»
خندیدیم، گمان کردند حالمان خوب است...
از ناشناس:
«سلام میگم این کتاب انسان شناسی پی دی اف هم داره، برای امتحان ترم می خواستم؛ چون کتابشو ندارم.»
سلام منم ندارم خیر...
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من جایی در همین حوالی، در یکی از این کوچه ها، قلبم را جا گذاشتم و رفتم... و تنها چیزی که از من باقی ماند، صدای قدم هایم در حافظهی همین کوچه ها بود...
#یک_هیچ_تنها
#دکلمه
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
زخم تبرت مانده ولی جای شکایت
شادم که نگه داشتهام از تو نشانه..
#سجاد_سامانی🌱..
ما دلمون با خاک و خُلای کوچه های روستا ها بَتونه خورده مشتی!... یه درصد هم احتمال نمیدیم بریم بشینیم پشت میزایی که دور از این مردم و خاک و خلای این کوچههان... من از بابام یاد گرفتم این مملکتو، اول خدا و امام زمان، بعدشم همین خاک و خلیا نگه داشتن... چشمم از خیلی وقت پیشه که آب نمیخوره از این مسوول پسوول و اداره جاتیا... یه رفیقی دارم که حرف خیلی خوبی زد بهم... گفت بترس از استخدام... گفتم چرا؟... گفت وقتی مطمئنی که اگه کار هم بکنی یه حقوق ثابت سر ماه میاد به حسابت، اگه کار نکنی هم همین حقوق هست، اون موقع دیگه کلاهت پس معرکهاس...
داشتم تصاویر یه جایی که رفته بودیم برای یه کاریو نگاه می کردم... چند تا فیلم گرفته بودم از یه سری بچههای کم سن و سال... همین بچههایی که بین خاک و خلا بزرگ میشن... دیدم من اصلا با اینا حالم خوب میشه... نمیدونم شاید هم دارم زیادهروی می کنم ولی وقتی یه مسوولی میبینم، حالم از همه چی بهم میخوره... ولی وقتی بین این مردمم، وقتی حرفای این صاحبان اصلی انقلاب رو میشنوم، درسته اعصابم خرد میشه از وضعیت موجود، ولی حال دلم خوب میشه... میدونم یه روزی درست میشه همه چی به دست همین خاک و خلیا... همینایی که الان کسی حتی اسمشونم نمیدونه... اصلا کسی نمیدونه کجا زندگی میکنن...
ولی میترسم... میترسم از اینکه این بچهها و حتی خودم، هوس پشت میز کنیم... خدا نیاره اون روزو...
دعا کنید خدا نیاره اون روزو... حداقل برای من...
پ.ن: البته استثنائاتی هم هستن که به شخصه دیدم توی ادارات و مسوولین که باید طریق انصاف رو هم رعایت کرد در قضاوت...
#درد_دل
رسم است در تقابل بین نقاب ها
آن کس که صورتش نشود فاش، میبَرَد...
#تک_بیت
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اینقدر با بچههایتان وَر نروید!🔸
تربیت یعنی کاری کنید که فطرت طرف آزاد شود. برای شکوفایی طبیعی انسان، باید مانع را برداشت. اینکه شما یک سری مطالب را به طرف تلقین کنید یا به او القاء کنید یا به او تحمیل کنید، این شکفتن نیست.
اگر شما گلی را به زور شکفته کنید، خودتان هم حاضر نیستید نگاهش کنید؛ خجالت میکشید؛ میگویید: حرامش کردم. این را باور کنید که بچۀ شما یا شاگرد شما از آن گل هم لطیفتر است. ما خیلی به این گلها ور میرویم و آخرش هم شکفتهشان نمیکنیم. شما گاهی تمرین کردهاید که گلی را زودتر از باز شدنش، باز کنید و میدانید چه به روز این گل میآید!
بسیاری از افراد که بچههایشان ضایع میشوند، به خاطر این است که خیلی به آنها ور میروند. خیلی به بچههایتان ور نروید. خیلی بچههایتان را نصیحت نکنید. خیلی در کار بچههایتان دقت نکنید و اگر هم دقت میکنید، سعی کنید نفهمند که در کارشان دقت میکنید؛ دورادور بپاییدشان. اگر عیب کم یا زیادی دارند، خیلی وسواس نداشته باشید که همان موقع ترکَش کنند. اینقدر فشار نیاورید که بچههایتان خیلی مؤدب شوند؛ چون بچههایتان منافق میشوند، دروغگو میشوند، متظاهر میشوند.
@haerishirazi
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اینقدر با بچههایتان وَر نروید!🔸 تربیت یعنی کاری کنید که فطرت طرف آزاد شو
پسر این مطلب چقد خوب و ناب بود واقعا...
عکه هییییی...
بابا دیگه این دنیا از همون اولش هم از چشم خدا افتاده بوده که فرموده:
« وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ.»
ترجمه: این زندگانی چند روزه دنیا (اگر در پرستش حق و سعادت آخرت صرف نشود) افسوس و بازیچهای بیش نیست، و زندگانی اگر مردم بدانند به حقیقتدار آخرت است (که حیاتش جاوید و نعمتش بیرنج و زوال است)
ما سفت بچسبیمش؟... که چی؟... تهش که هممون با خودمون رو به رو میشیم... با حقیقت دست میدیم... حقیقت میگه: یااااالله آقا _خانوم فلانی!... خوش اومدییییی... بفرما توووو... دم در بَدهههه...😂🤦🏻♂️... اونجاس که دو دستی میکوبیم رو سرمون و میگیم: به به🙄😐... جناب حقیقت!... خوب هستین؟... شما کجا؟ اینجا کجا؟... حقیقت هم میگه: بَه!... جای اصلی ما همینجاس دیگه عمو!... اون دنیا که یه عدهی معدودی به من میرسیدن... اینجا همه باید ییان پیش داییت😎...
عجب داستانی داریم ما با این خلقتمون ها!... دقت کردین اصلا؟... خیییییلی جای عجیبی اومدیم... حالا شاید بیشتر با این ادبیات باهاتون حرف زدم، ولی یه ماجراهای واقعا جالبی داریم ما با خدا...😅... اصن یه وضیه خداشاهده...
#ماجراهای_خلقت
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
به همهی اهل بیت (ع) علاقهمندم،
لٰکن بیچارهی امیرالمؤمنینم..
- آیتالله بهاءالدینی(ره)🌱..
ما هم آقای بهاءالدینی، ما هم..
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
به همهی اهل بیت (ع) علاقهمندم، لٰکن بیچارهی امیرالمؤمنینم.. - آیتالله بهاءالدینی(ره)🌱.. ما هم
چقدر نازه حرفهای آیت الله بهاالدینی...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
چقدر نازه حرفهای آیت الله بهاالدینی...
خودشون هم شخصیت واااقعا نازنینی بودن...
آخه ایشون نمیتونستن سیگار کشیدن رو ترک کنن... یه روز با خدا حرف میزنن و میگن: یا خودت ترکم بده، یا ضررشو بردار... که ظاهرا هم ضرر سیگار رو از ایشون برمیدارن...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
خودشون هم شخصیت واااقعا نازنینی بودن... آخه ایشون نمیتونستن سیگار کشیدن رو ترک کنن... یه روز با خ
اصلاحیه یکی از رفقا:
به نظر درست نیست که بگیم نمیتونستن...
اصل داستان اینه:
مسئله سیگاراززبان خودآیت الله بهاالدینی
« در جوانی به سیگار مبتلا شدم، گرچه حضرت رضا علیه السلام ضررش را از من برداشتند و بدنم با آن گرم می شد، اما اصل کار اشتباه بود. »
یکی از دوستان صمیمی و ارادتمندان قدیمی آقا می گفت: یک بار که ایشان خدمت حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوند، عرض می کنند:
« ما درباره سیگار نگران هستیم یا این سیگار را از ما بگیرید، یا ضررهایش را بردارید. »
مدتی نگذشت که مکرر می فرمودند:
« سیگار برای ما ضرر ندارد، ضررش را از ما برداشتند! »
تا این که در سال ۱۳۷۰ که بیماری آقا شدت یافت به دستور رهبرانقلاب ، در یکی از بیمارستانهای طهران، بستری شدند. هنگامی که از ریه آقا عکس برداری شد مجاری تنفسی سالم، طبیعی و بدون هیچ عارضه ای مشاهده گردید!
در آتشِ هوای تو خاکستری شدم...
شاید که باد، سوی تو آرَد غبارِ من...
#شعر
#فیض_کاشانی
ما قصههای کوچکِ در هم تنیدهایم
در ما رُمان هر دو جهان را نوشتهاند...
#شعر
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
ما قصههای کوچکِ در هم تنیدهایم در ما رُمان هر دو جهان را نوشتهاند... #شعر
اینجا پر از سکوت و صدا و تلاطم است
در حقّ ما سکوتِ زمان را را نوشتهاند...
#شعر
Shiar-143-End.mp3
1.16M
و این #موسیقی... چه حرف ها که در موسیقی ها نهفتهاند و هر کسی، حرف خودش را در آن می یابد... شما چه حرفی از این موسیقی میشنوید؟...
همینجا بفرمائید!
https://harfeto.timefriend.net/16680277642190