☑️#شهادت_حضرت_حمزه_علیه_السلام
☑️#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️
⏪پیغمبر فرمودن کیه بره از عموجانم حمزه خبر بیاره؟
نفر اول رفت ...کیفیت بدن رو دید که چطور حمزه رو شهیدش کردند، روش نشد بیاد گزارش بده...
نفر دوم رفت بر نگشت..تا اینکه خود پیغمبر اومد..تا چشمش به بدن افتاد فبکی بکاءاً شدیدا...
بدن نازنین عموجانش رو مُثله کرده بودند..اینقدر پیغمیر ناراحت شد عصبانی شد..فرمود :به ازای عمو جانم همزه 70نفرو به درک واصل میکنم...
دستور آمد آرام باش..
⬅️همه دارن گریه میکنند ، یه وقت خبر آوردن..صفیه خواهر حمزه داره میاد
پیغمبر بلافاصله عباشو از رو دوش مبارک برداشت رو بدن عمو انداخت دیدن پاها از عبا بیرون موند فرمود بلافاصله با خار و خاشاک بپوشونید
صفیه داره میاد زبیر پسرش داره میاد فاطمه داره میاد زنها کنارشن محارم دورشن پیغمبر فرمود باید قول بدی بی تابی نکنی بی قراری نکنی اومد دید بدن زیر عبا مخفیه اما اطراف عبا خونها ریخته شده نوشتن چنان با سیلی به صورتش زد بلافاصله نقش زمین شد..
حضرت فرمود دورش کنید.. خواهرو از بدن دور کنید..
⬅️می دونم دلت کجا رفت
کاش یه محرمم زینب و از گودال دور می کرد من فقط عربیش و میگم و رد میشم..
فأخذ یضربهنَّ بالسوط محرم زینب تازیانه ها شد.
⏺گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
⏺تنی که مُثله شده در برابرم باشد
⏺گمان نمی کنم این تکه های پخش شده
⏺همان عموی رشید پیمبرم باشد
⏺بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
⏺اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
⏺چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
⏺دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
⏺فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
⏺کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
⏺گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
⏺حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
⏺تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
⏺که قول می دهم این بار آخرم باشد
⏺کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
⏺بد است بی کفن این مرد محترم باشد
♻️شهید کفن نداره مخصوصا اگه شهید معرکه باشه اما نوشتن پیغمبر بدن حمزه رو کفن کرد نه اون کفن که مصطلحه یعنی اونقده بدن پاره پاره و اربا اربا شده اونقده بدن عریان شده دستور داد تو پارچه ای جمع کنن..
آخ
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله..
فقط اشاره میکنم و رد میشم..
▪️مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
▪️در زیر دست و پا زده ای دست و پا حسین
آقا جان
▪️مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
▪️با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
▪️مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
▪️حتی شبیه مادرتان بی هوا حسین
▪️مقتل نوشته رأس تو را بد بریده اند
▪️چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
▪️مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
▪️با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین
▪️مقتل نوشته گلوت نحر گشته بود
بگم و دعات کنم اما اونیکه از همه جانسوزتره همین بیان امام زین العابدینه فرمود:
(( کل یتقرب الی الله عزوجل بدمه))
هر ضربه را برای رضای خدا زدند
شمشیر نیزه سنگ و حتی عصا
حسین...
امام باقر فرمود :
((لقد قتل بالسیف و السنان و الحجارة والخشب و العصا))
کاش به همین اکتفامیشد
فرمود :
((و اوطعه الخیل بعد ذلک))
سواره ها اومدند اونقده با نعل تازه
حسین...
☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️
متن روضه شهادت امام صادق علیه السلام
💠حتما بخوان و استفاده کن.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
▪️جام چشم من بی تاب پر از غم می شد
داشت لبریز غم و گریه نم نم می شد
▪️هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب
از نفس های من سوخته دل كم می شد
👈یه پیرمرد،یه پیر مرد محاسن سفید،یه خورده تند راه بری،اونایی كه پدر پیر دارن،دیدی كربلا میبریش،مشهد میبریش،یه خورده تندتر راه میری،نفسش میگیره،میگه بابا صبر كن پاهام دیگه رمق نداره. اون بی حیا سوار بر اسبش هی تند می رفت،امام صادق علیه السلام با اون كمر خمیده و محاسن سپید.
▪️هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب
از نفس های من سوخته دل كم می شد
چرا؟
▪️بند نعلین و كهن سالی و رنج كوچه
به زمین خوردن من داشت فراهم می شد
👈خیلی رو این كلمه تكیه می كنم، می خوام با این كلمه روز شهادت روضه بخونم،خودم خرج محرمم رو بگیرم،آی شیعه ها،آقاتون تو كوچه چند بار زمین خورد،یه پیرمرد ناتوان،چه جوری زمین میخوره،
▪️ماه شوال كه از حال دلم باخبر است
با زمین خوردن من داشت محرم می شد
👈گفتم رو زمین خوردن حساس باش، می خوام با این كلمه روضه بخونم،دیگه از امروز به بعد تا محرم، هر جا شنیدی یكی زمین خورده،بزن تو سینه ات بگو،آخ حسین،چرا؟ آخه
▪️بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
👈من نمی خوام خیلی باز كنم،همتون یه عمری روضه خون و روضه فهمید
▪️بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
در نظر روضه ی گودال مجسم می شد
حسین.....
👈آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم كربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو كوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،شما رو تحقیر كنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما كربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می كنی،والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو كشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور كه رو اسب نشسته،به نیزه تكیه بده، استراحت كنه،نانجیب یه نگاه كرد،دید حسین داره استراحت میكنه،گفت:نذارید حسین استراحت كنه،چیكار كردن،یا امام صادق،با شما همچین كاری نكردن،اما كربلا هر كی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران كردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین..............آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی كنم،هركی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، ...... .....، دیگه پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت....حسین....
یه نگاه به منصور كرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط كردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع كرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات كاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه كشوندی تو كاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من كه با تو كاری ندارم، فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میكردن،منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،كربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها ....حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین
🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫🌫
🖤🖤🖤🖤
.۲
#روضه_وفات_حضرت_عبدالعظيم قسمت پايانی و روضه شهادت #حضرت_حمزه سيدالشهداء عليهما السلام_ سيد مهدي ميرداماد
●━━━━━━───────
فرمودند:یه عبا پیغمبر رو بدن حمزه انداخت؛خوب شد یه عبا بود بندازه روی بدن...میخوام امشب برات از چند تا عبا بگم...این عبا خیلی قصه ها داره...خیلی روضه ها داره...میخوام امشب خرق عادت کنم اگه این آقا اجازه بده؛ همه از مدینه میرن کربلا امشب بیا از کربلا برو مدینه...چی میخوام بگم؟میخوام بگم عبا خرج بدن حمزه شد...عبا بدنو پوشوند؛نذاشت صفیه این بدنو ببینه...کربلام چند جا این عبا به کار برده شد:یه جا وقتی نگاه کرد دید بدن پاره پاره و قطعه قطعه هست...
جوانان بنی هاشم بیایید....بیایید2
علی را بر در...
زین العابدین روضه رو اینجوری میخونه؛میگه:تو خیمه تو تب دارم میسوزم یه مرتبه دیدم صدای ضجه عمم بلند شد،گوشه ی خیمه رو بالا زدم دیدم جلو،عمم زیر بغل بابامو گرفته...بابام همه محاسنش غرق خونه...سر و روش آشفته هست...پشت سر دیدم جوونا یه عبا رو گرفتند..حالا یه قدم جلوتر...یه جا دیگه این عبا به درد حسین خورد...
ببینید2 گلم رفت....
بچه ها دست بابا خونی شده2
گمونم شیش ماهه قربونی شده...
دیدند یه قدم میاد یه قدم برمیگرده...بچه دست و پا میزد...دیگه کجا ببرمت؟زود میبرمت مدینه...بگم ناله بزنید...یه جا دیگه هم عبا تو روضه آمده...از کربلا میبرمت مدینه...علامه طباطبایی میگه:علی آمد پشت در...دید زهراش رو زمین افتاده...یه زنی که بارداره...بچه سقط شده...دید زهرا افتاده...خون رو زمین ریخته...مادر ما از هوش رفته...دیدند علی عباشو رو زهرا کشید...وااای...
به زیر دست و پا گاهی نگاهم سوی حیدر بود2
گهی در آن کشاکش فکر جان بچه ها کردم...
من از سویی علی را میکشیدم،دشمن از سویی...
(خدا کنه نفهمی...من فاطمه یه طرف...چهل نفر یه طرف...)
من از سویی علی را میکشیدم،دشمن از سویی...
چنان قنفذ مرا میزد2 که دامانش رها کردم..
شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند
دستم شکست و...
وحشی آمد توبه کرد؛قاتل حمزه سیدالشهدا با اون جنایت عظیم...پیغمبر بهش فرمود:دین ما دین رافت و رحمته.. در توبه بازه؛من کیم تو رو نبخشم اما وحشی سعی کن خیلی جلو چشم من راه نری،من نبینمت..تورو میبینم یاد بدن مثله شده ی عموم میفتم،بمیرم برا دلت هی تو کوچه ها نگاه کرد مغیره یه طرف...بلند بگو یا زهرا...*
"شاعر: #علی_لسانی"✍
#سيد_مهدی_ميرداماد
#روضه_عبدالعظيم_الحسني_علیه_السلام
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع حضرتِ امام صادق علیه السلام ...
┅═↭༺⊱┄═┅
انقدر روضۀ امام صادق با روضه مادرمون گره خورده...
یکی از اصحاب چند روزی غیبت داشت ، آقا سوال کردن کجا بودی؟ چند روزی پای درس ما نیومدی!
گفت آقا از شما چه پنهون بچهدار شدم ، خدا بهم دختر داده ، آقا یه نگاهی بهش کرد گفت خدا بهش سلامتی بده ، انشاءالله عاقبت بهخیر بشه ، حالا اسمشُ چی گذاشتی؟
گفت آقاجان چه نامی بهتر از نام مادر شما زهرا ...
تا این حرف رو زد امام صادق شروع کرد گریه کردن ... گفت آقاجان نکنه بیادبی کردم! چرا گریه میکنید؟
فرمود آخه نام مادر مارو رو بچهت گذاشتی ..؛ یهوقت نکنه بهش بیاحترامی کنی .. یهوقت نکنه سرش داد بزنی .. یهوقت نکنه کتکش بزنی ...
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد
همین که پا شدی از جا دوباره افتادی
دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد
*یه پیرمرد اگه تند راه بره نفسش زود میگیره ، باید یه کم بایسته استراحت کنه .. اما آقای من و تو رو نذاشتن استراحتی بکنه ...*
بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چهها نگفت به تو هر کجا زمینت زد
رسیدهای وسط کوچۀ بنی هاشم
صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد
*یه وقته یه مرد زمین میافته ، زود بلند میشه ، یاعلی میگه ، سریع خودش رو جمعوجور میکنه .. اما نوکرا یهوقته یه زن زمین میافته .. وقتی یه زن زمین میافته خیلی خجالت میکشه ، دورو برشُ نگاه میکنه کسی ندیده باشه .. تازه مادر ما باردار بوده .. همچین که زمین افتاد ، امام حسن دستش رو گرفت :
پاشو مادر ....
یازهرا....
شاعر : #وحید_محمدی
خدا لعنت کنه ابن ربیع نانجیب رو ، یه جوری آقامونُ تو کوچهها میبرد ، این آقای من و تو زمین میافتاد پا میشد .. همه روضه ها باید ختمه به کربلا بشه .. بریم کربلا .. اینجا گرچه آقا امام صادق زمین میافتاد ، آقا رو رو زمین میکشیدن ، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزده ...
همچین که رسید ، منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه نتونست ، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟
گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده ، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زندهت نمیذارم .. از غضبِ پیغمبر ترسیدم ...
معذرت خواهی کرد از امام صادق گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم ، اگه کاری با من داری بفرما؟! فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟
گفت نه منم باهات کار ندارم ، اگه درخواستی داری بهم بگو ، فرمود منو زود برسونید خونهم .. الان زن و بچهم تو خونه نگرانن .. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته ، تازه درِ خونهم رو آتیش زدید میدیدم بچهها هی دارن اینطرف و اونطرف میدَوَن ، مضطربن ، نگرانن ...
فقط یه جمله بگم ..
اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچهش بود ، آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد .. یهمرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمهها حملهور میشن .. با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد ، صدا زد هنوز حسین زندهست داره نفس میکشه ، چرا به خیمهها حملهور شدین ...
حسین ..🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
❣﷽❣
🎧#روضه_امام_صادق_ع
🎤#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🔰#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
🖤#السلامعلیکیااباعبداللهیاجعفرابنمحمدایهاالصادقیابنرسولالله..
🔅ای آنکه خدا ستوده درقرآنت
🔅جانم به فدای سینهٔ سوزانت
🔅ایجعفرصادق ایاماممسموم
🔅سوزد دل ما به تربت ویرانت
⬅️هرکی چشمش به قبر خاکی آقا بیفته..دلش آتیش میگیره..
من نمیدونم الان بقیع زائر داره یا نه..
بیایید امشب با پای دل بریم کنار قبر خاکی و غریب آقا بنشینیم..
🔸بنالایدلکهشورغم به پاشد
🔸مدینه سربه سرماتم سرا شد
🔸ز بیداد و ستم کاری منصور
🔸رئیس مذهب شیعه فدا شد
⬅️منصور دوانیقی دستور داد خونه امام صادق رو آتیش زدند...فردای اون روز چند نفر از شیعیان به محضر آقا رفتن..دیدن آقا گریانه...عرض کردند چرا گریه میکنید آقا جان..فرمودند: وقتی خونه ام آتیش گرفت..زنان و دخترانم رو دیدم از این طرف به اون طرف میدویدند..با اینکه من داخل خونه بودم..اما گریهٔ من از جدم حسین و روز عاشوراست..
اونموقعی که خیمه هارو آتیش زدند..دشمن با تازیانه دنبال بچه های حسین..
♻️همه بگید یا حسین...
✅#صلاللهعلیکیااهلبیتالنبوهومعدنالرساله
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
.
|⇦•به منبر می رود دریا..
#روضه و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
به منبر می رود دریا، به سویش گام بردارید
هَلا ! اسلام را از چشمه ی اسلام بردارید
مبادا از قلم ها جا بیفتد واژه ای اینَک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
”سَلونی” را هدر دادند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
اَلا ای شاعران! چشمان او آرایه ی وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبحِ صادق می وزد، از گیسوی صادق
از آن مضمونِ پیچیده جِناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلامِ خسته ام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پِلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مَکّی گام بردارید
"رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه"
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی ست
کفن باید به جای جامه ی احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان می گفت، می فرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
#شاعر:سید حمیدرضا برقعی
*آقا امام صادق خیلی مظلومه، روضهخوان آمد محضرش، گفت برا ما روضه میخونی یانه؟ روضه خوانگفت چرا نخونم روضه خواندن افتخار ماست. خواست روضه بخونه امام صدازد: اجازه بده پرده بکشم این زن وبچه هام بیان بشینن روضهگوش کنند. همه نشستند روضهخون شروع کرد روضه بخونه صدای گریه ی این زنها بلند شد. دورِ خانه در حصار بود، یهو دیدن نگهبان ها دارن در میزنن، خادم رفت دم در بله، چیزی شده؟ نگهبان ها گفتن چه خبره توخونه دارین گریه میکنید؟ نکنه دوباره روضه گرفته جعفر بن محمد. اومد محضر آقا، آقا!چی بگم؟ مأمورها دم درن، فرمود: هیچی، بهشون بگو یه بچه ای از ما از دنیا رفته برا اون دارنگریه میکنن.....
امام صادق در گریه کردن تکلیف مارو روشن کردن ....*
در دعای ندبه میخوانیم: "فَلْیَبْكِ الْباكُونَ" گریه کنا گریه کردن تموم دیگه، فرمود: نه! "فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ" کجان اونایی که میخوان برا روضه ها زار برنن؟حالا گریه ام کردین زار هم زدین تموم دیگه؟نه! "وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ" اونایی که برا این روضه ها ضجه میزنن...
امام صادق که درس میداد، وسط درس میدیدن داره یه گوشه ای رو نگاه می کنه. آقاکجا رو نگاه میکنید؟ میگفت: درس تعطیله، چی شد درس تعطیله؟ دوباره چشم امام به روضه خون افتاده. اَباهارون روضه خون نابینای امام صادق بود. صدا می زد بیا جلو میخوایم گریه کنیم... *
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_امام_صادق
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
1. شروع مجلس.mp3
1.52M
#شروع_مجلس
#استاد_حیدرزاده
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی
فاطِمَة وَ اَبیها
وَ بَعْلِها وَ بَنیها
وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
2. نماز.mp3
1.09M
#حدیث_امام_صادق
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
گويم ز امام صادق اين
« طُرفه حديث »
تا شيعه ی او
به لوح دل بنگارد
فرمود كه برشفاعت ما نرسد
هر كس كه نماز را
سبك بشمارد ...
1395
3. ز داغ حضرت.mp3
3.07M
#روضه_امام_صادق
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
ز داغ حضرت صادق
دلم تنها نمی سوزد
دلی نبوَد که از این داغِ
جانفرسا نمی سوزد
به حال حضرتش ، سوزد
دلِ هر سنگِ سخت اما
دل من منصور دون
بر حال آن مولا نمی سوزد
ز انگورِ به زَهر آلوده
آخر کرد مسمومش ؟
دلِ گلچین
به پرپر کردنِ گلها نمی سوزد
بوَد قبر رئیس مذهب ما
در بقیع ویران ؟
غمی زین بیش در عالم
دل ما را نمی سوزد ... ؟
1395