eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🤔پرسش ❓چرا تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا مشخص نیست؟ و کدام قول در تاریخ شهادت ایشان معتبر است❓ 💠پاسخ💠 ❗️در تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا اختلاف است و دو قول از میان اقوال مطرح شده در این رابطه قابل اعتنا است؛ 1⃣ایشان در حدود هفتاد و پنج روز پس از شهادت پیامبر گرامی از دنیا رفتند. 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « فاطمه به مدت هفتاد و پنج روز پس از پیامبر گرامی زندگی کردند» 📚الکافی ج1 ص458 ❗️با توجه به اینکه رحلت پیامبر گرامی در 28 صفر واقع شده باید شهادت آن بانوی عزیز در یکی از سه روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه جمادی الاولی واقع شده باشد ( با در نظر گرفتن احتمال تمام یا ناقص بودن ماههای وسط) 📚پیام امام امیر المومنین ج8 ص54 2⃣ایشان در حدود 95 روز پس از شهادت پیامبر گرامی از دنیا رفتند. ❗️طبری شیعی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: « شهادت فاطمه زهرا در روز سوم جمادی الثانیه بوده است ( پس از گذشت 95 روز از شهادت پیامبر اسلام)» 📚دلائل الامامه ص13 📚بحار الانوار ج43 ص171 🔶علامه مجلسی این روایت را صحیح و معتبر می شمارد 📚زاد المعاد ص280 ❗️شیخ عباس قمی نیز می نویسد: « اظهر نزد حقیر این است که وفات آن حضرت در روز سوم جمادی الثانیه واقع شده است ( پس از گذشت 95 روز از شهادت پیامبر اسلام) که مختار جمعی از بزرگان شیعه نیز بر همین قول است؛ 📚مسار الشیعه ص54 📚مصباح کفعمی ص522 📚تاریخ الموالید ص98 📚مصباح کفعمی ص522 📚اعلام الوری ج1 ص300 ❗️پس بقای آن حضرت بعد از پدر بزرگوارشان نود و پنج روز بوده است 📚کشف الغمه ج1 ص503 📚الذریه الطاهره ص151 📚اعلام الوری ج1 ص300 👌به نقل از منتهی الامال ، شیخ عباس قمی، ج1 ص332 💠از این دو بیان وجه اختلاف روشن می شود که در روایتی شهادت ایشان هفتاد و پنج روز پس از پیامبر گفته شده است و در روایتی که علمای قابل توجهی به آن عمل کرده اند شهادت ایشان نود و پنج روز پس از پیامبر بیان شده است. 👌علامه مجلسی می نویسد: « روایت نود و پنج روز با روایت هفتاد و پنج روز منافات دارد اما از آنجایی که روایت نود و پنج روز مشهور و معتبر است واجب است که به آن عمل شود و عزاداری حضرت زهرا موافق آن صورت گیرد» 📚زاد المعاد ص280 ❗️برخی می گویند وجه اختلاف در تاریخ شهادت ایشان از این جهت است که در صدر اسلام رسم الخط بیشتر به صورت بدون نقطه و اعراب بود و از آنجا که لفظ « تسعین» ( نود) و « سبعین» ( هفتاد) از جهت شکل کلمه یکسان است و تنها با نقطه گذاری متفاوت می شود چه بسا این اختلاف ایجاد شده است که مراد روایت امام صادق هفتاد و پنج روز بوده است یا نود و پنج روز اما بر حسب سایر قرائن و مشهور علما و این که در روایتی گفته شده است که شهادت ایشان روز سوم جمادی الثانیه یعنی پس از گذشت حدود نود و پنج روز از شهادت پیامبر بوده است نتیجه گیری می شود که مراد روایت امام صادق نود و پنج روز بوده است نه هفتاد و پنج روز اگر چه موافق احتیاط آن است که به هر دو قول در تاریخ شهادت حضرت زهرا عمل شود چنان که مرسوم نیز چنین است.
🕊﷽🕊 🌹 ❤️ ❇️بر احمد و محمود و محمد صلوات ❇️بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات ❇️بر احمد و زهرا و علی و حسین ❇️بر پنج تن آل محمد صلوات 🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع 🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3 ⏪نبی در بسترو زهرا کنارش ⏪عزیز قلب او شد بی قرارش ⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن ⏪ برای رفتن بابا دعا کن ✅نمیدونم مدینه رفتی یانه گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه، دل بده با هم بریم مدینه، بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود، الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه، آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد... 🔆بابای خوب و مهربون 🔆 حرفامو از نگام بخون 🔆من التماست می کنم 🔆یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد، ناله میزد، بابا بابا میگفت، امیرالمومنینم ایستاده، یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا، صدای ناله فاطمه بلند شد، فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا، وقتی بی‌بی جلو آومد، صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا، 💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود، اومدن دسته‌های هیزم آوردند، در خانه زهرا شو آتش زدن، فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن، بین در و دیوار ناله زد، یا ابتا یا رسول الله بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا همون سینه ای که تو می بوسیدی، اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن، میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا، 💠 چه کردند با دختر پیغمبر، صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن، امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده ✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته ⬅️بدن زهرا رو غسل داد، بدن زهرا رو کفن کرد، یه مرتبه نگاه کرد بچه‌های فاطمه دارن پر و بال می‌زنند، مادر داری یا نه، اگه مادر نداری امروز ناله بزن، انیس یه دختر مادره، مونس یه دختر مادره، میگه تا گفتم بچه‌ها بیایید، یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد، دستای زهرا از کفن بیرون اومد، گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ، گاهی حسینو بغل میگیره، گاهی زینبین رو بغل میگیره، یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان، بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن، دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند، حق بچه یتیمه، ⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید 🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا.... آی جوون دارا.... آی مریض دارا .... آی حسینیا.... میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا... ☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود، کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن، 🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع 🔸بی سرو سامان توأم یا حسین 🔹دست به دامان توأم یا حسین 🔸برسر نی زلف رها کرده ای 🔹با جگر شیعه چها کرده ای 🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین 🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین .... ..... (⭐️شعرا 227⭐️)
متن روضه ۷ پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله یا رسول الله 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله دختر پیغمبر... بین در و دیوار... 🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... میگه دستم بردم بالا... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره شکست و به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در 🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر 🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین 🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین اگر اینجا مادر رو زدن... کربلا هم دخترش زینب رو زدند... کنارِ بدنِ بی سر برادر... نانجیبها با تازیانه... با غلاف شمشیر... ناله بزن یا حسین... 🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت 🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
مناجات ۷ بسم الله الرحمن الرحیم اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ... و یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ... 🔸تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کُشته شد 🔸میوه قلب رسول از ضربت در کُشته شد آجرک الله یا صاحب الزمان... 🔸آه ای سادات عالم بر سر و سینه زنید 🔸عصمت حق از نفس افتاد، مادر کشته شد سادات منو ببخشید... بچه های فاطمه منو ببخشید... چطوری مادرتون رو کشتند... 🔸صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا 🔸صَدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد واويلا.. 🔸من ندانم پشت در مسمار یا شمشیر بود 🔸فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد 🔸نور چشم مصطفی شد پیش مرگ مرتضی 🔸بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد (شاعر: ولی الله کلامی زنجانی) حالا میخوای منتقمش رو صدا بزنی بسم الله... از سوز دل صداش بزن... یا صاحب الزمان... فایل صوتی👇
متن روضه ۶ 🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند امشب کمک امیرالمؤمنین کن... بلند بلند گریه کن... آخه اگه الان مدینه بودی... نمیتونستی بلند گریه کنی... 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته: (منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185) وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت... بین راه دومی نامرد اومد جلو... صدا زد: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک دختر پیغمبر چی به دست داری... تا فهمید قباله رو پس گرفته... صدا زد: بده به من قباله فدک رو... اما مادر امتناع کرد... خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه... باید حقش رو ادا کنی... مادر امتناع کرد... قباله رو نداد... اما ای کاش قباله فدک رو میداد... یاصاحب الزمان... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد... 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ اوج مصیبت مادر اینجاست... طاقت داری بگم یا نه... دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا... خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه... یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... ثُمَّ لَطَمَهَا یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد... مادر نقش زمین شد... (زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...) 🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم 🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم خدایا... قصه سیلی تمومی نداره... اگه مدینه مادر رو سیلی زدند... کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند... صدا زد بابا بابا بابا... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است دختر بچه داری یا نه... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است 🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد... از کربلا تا کوفه و شام... سر ابی عبدالله... روی نیزه ها... هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت... نانجیب با تازیانه... با کعب نی... بت غلاف شمشير... ناله بزن یا حسین... 🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند 🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند 🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند 🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند - فایل صوتی👇
مناجات ۶ بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ... و یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ... 🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند یا بن الحسن... آقای من... 🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند 🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند علامه امینی فرمودند... مادرمون زهرا... بین در و دیوار صدا می‌زد... پسرم مهدی... 🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند 🔸بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن 🔸دست‌های بستۀ حیدر صدایت می‌زند این روزها... همه عالم شما رو صدا می‌زنند آقاجانم... 🔸چهارده قرن است کز قلب مزاری گم شده 🔸پهلوی بشکستۀ مادر صدایت می‌زند امشب ما هم با بی بی دو عالم هم ناله بشیم... با مادر پهلو شکسته هم ناله بشیم... یا بن الحسن... - فایل صوتی👇
متن روضه ۵ 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم فایل صوتی👇
❣﷽❣ ⚫️ (7) ⚫️ ✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات           ✨بر گنبد خضرای محمد صلوات ✨سرتابه قدم آینه او زهراست                       ✨تقدیم به زهرای محمد صلوات (دعای فرج) السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا… ‏ ‏یَا وجیهةً … ‏ ‏ ‏▪️اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است ‏▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است ‏▪️اوج این واقعه را جان علی می داند ‏▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است ‏(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه) ‏▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد ‏▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است ‏▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را ‏▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است ‏ 🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه… (یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا) آی حاجت دارا… ⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده… (علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان) مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟ (صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…) صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم. اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم. ( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم) مولا اومد خونه… علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟ (زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه) 🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم. (اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… می‌خوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد. (میدونی چرا؟) آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود. (فرود) امان امان۲ بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه می‌کنه… (با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه) آخ بلال ➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره ➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره ➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه ➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه ➖ببین حالا حال و روز ما رو ➖خزون این باغ نو بهارو ➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2 ⏺(فرود)شروع کرد اذان گفتن « الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد «الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه… ‏ ‏ ‏امان امان از دل زینب ‏(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه) ‏ ‏ یادش افتاد زمانی که بلال اذان می‌گفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره… ‏ ‏آی دختر دارا ‏… دختر خیلی باباییه… ‏ ‏خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید. ‏( ‏بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…) ⚜صدای اذان بلال بلند شد… «اشهد ان لااله‌الاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد… (آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…) آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو می‌شنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س… ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد «اشهد ان محمد رسول الله» (اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد… آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت. (مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب می‌بینند دارن گریه میکنند) یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه… (چرا) آخه مادرمون غش کرد… ( ‏بلال از مأذنه پایین اومد این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.) ⏪ ‏ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا… ‏بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، تو‌خونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی ‏اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن… ‏ای حسین…۳ ‏همه با هم حسین… 🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه 🔅از مولد خویش تادم قربان گاه 🔅با هر ضربان قلب خود میگویم 🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله ❇️بابی انت‌و امی یا حسین ✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین
▪️🎤 روضه ویژه فاطمیه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وقتی عروس و داماد اومدند تو خونه، پیغمبر دستور داد همه خونه رو ترک کنند، همه خونه رو ترک کردند، پیغمبر نگاه کرد، دید اسماء ایستاده سرشو  پایین انداخته، صدا زد اسماء مگه نگفتم همه برند، تو چرا موندی، اسماء سرشو انداخت پایین، شب عروسیه بی بی دو عالمه، پیغمبر امر کرده همه برن بیرون می خواد با عروس و داماد خصوصی حرف بزنه، گفت: چرا تو نرفتی همه رفتند، گفت: یا رسول الله ببخشید منو، اما من از طرف خانم خدیجه ماموریت دارم، تا اسم خدیجه رو برد، می گن پیغمبر همچی که گفت: از طرف خدیجه ماموریت دارم، شروع کرد مثل ابر بهار گریه کردن، صدا زد اسماء چه ماموریتی، آقا جان شبی که بی بی از دنیا می رفت، خانم خدیجه سلام الله علیها به من یه ماموریتی رو واگذار کرد، گفت: اسماء من دارم می میرم، اسماء دخترم کوچیکه، اسماء یه روزی و یه شبی فاطمه ام عروس میشه، دختر شب عروسیش به مادر نیاز داره، خانومها حرف منو زود میگرن، اسماء زهرام مادر نداره، نکنه شب عروسیم ، زهرامو تنها بذاری، من باید کنار بی بی بمونم، پیغمبر دعا کرد اسماء رو، چی می خوام بگم ، شب شام غریبان حرف عروسی می زنم، نه، اون شب یه بار اسماء مادری کرد، یه بار موند، امشبم علی همه رو فرستاد برند، اما گفت اسماء، تو بمون علی تنها مونده، اسماء می خوام بدن زهرارو غسل بدم،  9 سال از اون شب گذشته، اسماء تو محرم این خونه ای، اسماء بمون کمکم کن، امشب شب اسماء ست، امشب شب این شعره، اسماء بریز آب روان ........ (متن کامل شعر کلیک کنید) به یه شکلی بدنو امشب مولا غسل داد، طبق وصیت بی بی، قربون تو خانم برم چه قدر مراقب علی هستی، تا زنده بودی رو از علی می گرفتی، خدا به سر هیچ مردی نیاره، بره خونه زنش رو بگیره ازش، نمی دونی این با دل علی چه کرده، تا زنده بود مراقب بود، غیرت علی به جوش نیاد، وقتی هم از دنیا رفت امشب گفت منو از زیر پیراهن غسل بده علی، نمی خوام پیراهنم و در بیاری از تنم، خودش می دونه چه بلایی سر این بدن آوردند، می دونه این بدن سینه اش مجروحه، می دونه اگه علی نگاه کنه، جای میخه در رو ببینه میمیره، وای ... مراعات علی رو کرد،  علی داره از زیر پیراهن غسل می ده، اما یه جایی دیگه نتونست خودشو نگه داره، از امشب دیگه نگذاشتن برا زهرا کسی بلند بلند گریه کنه، جمله دوم، می دونی،  اولین کسی که امشب برا فاطمه بلند گریه کرد، خود علی بود، لذا امام صادق علیه السلام فرمود:  خدا رحمت کنه، اون شیعه ای که، برا مادر ما بلند گریه کنه، می دونی چرا، آخه علی داره بدنو غسل می ده، یه مرتبه دیدند، سر به دیوار گذاشت، داره داد می زنه، اسماء دوید اومد جلو، مولا خودت گفتی آروم گریه کنند، صدا زد اسماء چیزی نگو، الان دستم رسید به بازوی فاطمه، الهی بشکنه دستت قنفذ،  .. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
‍ ❣﷽❣ ➖ ✨یا حضرتِ صدّیقه کبری مددی کن ✨اُم الحسنین اُم ابیها مددی کن ✨یا راضیه یا مرضیه یا بنت محمد ✨ریحانِ نبی،اِنسیه،حوراء مددی کن یا حضرت زهرا... ✨ما کشتی طوفان زده و غرق گناهیم ✨فریاد برس حضرت دریا مددی کن *گرفتار بلا شدیم،این مریضی جز با توسل و تضرع برطرف نمیشه بی بی جانم...به داد اُمتت برس...یا زهرا...فاطمیه هم رسید...* ✨ما کشتی طوفان زده و غرق گناهیم ✨فریاد برس حضرتِ دریا مددی کن ✨نومید مکن مشتعل عشق علی را ✨خواهیم بسوزیم سراپا،مددی کن *فاطمیه ات شروع شد مادر...هر وقت مُحرم شروع میشه،خودت که میدونی ما شب اول به خودت سلام میدیم...صدا می زنیم:بی بی سلام ماه محرم شروع شد... ✨طومار عمل یکسره نقطه سر خط است *من همه ش توبه می کنم دوباره به کارای بدم برمی گردم...* ✨طومار عمل یکسره نقطه سر خط است ✨حبط است چنین دفتر رسوا،مددی کن *یه مددی کن ما رو...به یاری تو محتاجیم ای مادر...روز به روز داریم از شما دورتر میشیم ای مادر...* ✨ره توشه نبستیم جز از عشقِ تو در گور ✨ای گنج گران مایه گدا را مددی کن ✨یارب سببی ساز به گرداب قیامت ✨یا فاطمه یا حضرت زهرا مددی کن... *ابوهاشم عسکری از شاگردان و صحابی امام عسکری علیه السلام هست. میگه از آقای خودم یا سوالی کردم چه جوابی شنیدم..."سَاَلتُ صاحِبَ العسکر لماذا سُمَّیَت فاطِمَه،الزهرا"سوال کردم آقا چرا به مادر شما فاطمه،زهرا میگن؟ چه جوابی داد؟خودش روضه هست... فرمود: "یَظهَرُ وَجهَها لِامیرالمومنین مِن اَوّلِ النَّهار کَالشَّمسِ الضّاحیَه..."چهره نورانی و مبارکش از اول روز برای علی مثل خورشید می درخشید..."وَ عِندَالزَّوال کَالقمر..."موقع مغرب که میشد،صورت مبارکش برای امیرالمومنین مثل ماه میدرخشید..."َوَ عِندَ غروبِ الشَّمس کَالکَوکَبِ الدُّرّی..."خورشید که غروب می کرد مثلِ ستاره ی درخشانی میشد‌.... "اما زهرای من چرا چندوقته صورتِ مبارکت مثل ماه کبود شده....بمیرم برات..."* ✨چندیست که آن چهره چون ماه گرفته ✨یارب به دل زخمیِ مولا مددی کن *امیدوارم اونایی که مریض دارند مریضشون شفا بگیره... اونایی که حاجت دارند امشب دست خالی برنگردند...* ✨در کوچه چه آمد به سَرِ همسر مولا ✨میگفت حسن، آه خدایا مددی کن... *خدا کمک کن مادرم رو ببرم خونه... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
|⇦•شبهایِ درد و نافله و .. و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها _ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● امام مجتبی فرمود دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علی‌ست .. بستری بود، ولی هم سخنِ خوبی بود .. شبهایِ درد و نافله و بی قراری ام چشم خداست شاهدِ شب زنده داری ام *چه شبهایی که بیدار میموند تا سحر عبادت میکرد .. گاهی به حسن نگاه میکنه .. گاهی به چهرۀ حسینش نگاه میکنه .. به این بچه هایی که دارن بی مادر میشن ..* گاهی میان گریه که از هوش می روم اشک علی ست آنکه میاید به یاری ام *مگه از هوش می رفت فاطمه؟! +آری امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ» (1) .. دیگه این روز آخر یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. (چه گذشت به دلِ علی) تا میدید فاطمه از هوش رفته خودشُ کنارِ فاطمه میرسوند .. سرِ فاطمه رو به آغوش میگرفت «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان» (2) من میگم شاید یادِ اون روزی می افتاد که تو کوچه ها سرِ فاطمه رو از رو زمین بلند کرد .. عجب سختِ روضۀ مادر خواندن .. بی خود نبود امام حسن جگرش پاره پاره شد .. زبانِ حال بگم :* چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام پیری زودرس به سراغ من آمده برگ و بری ندارم اگرچه بهاری ام آتش حریف سورۀ قرآن نمی شود من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می کُشد که غریب است شوهرم همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند دلگیر از این محله و این همجواری ام زخمم به یک اشاره دهن باز می کند شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام اسماء میگه روزِ آخر خودش غسل کرد، خودش لباسِ نو به تن کرد .. بعد شروع کرد وصیت کردن اسماء امشب وقتی علی میخواد منو غسل بده مبادا اجازه بدی پیراهنِ من رو خارج کنه .. اینجا هم به فکرِ دلِ علی هست ..باقی وصیت ها رم به خودِ مولا کرد ..«اِنِّی اُوصیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یصَلِّی عَلَی اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ» (3) ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سر به در خورد فضه؛ علی کجا بود؟ مراقب باش علی نبینه بازویِ منو .‌. لذا امیرالمومنین به وصیت فاطمه از زیر پیراهن بدن رو غسل داد .. همین غسل دادن هم مرورِ خاطراتِ .. یه جایی هم بلند گریه کرد .. اما تمام که کرد زینب رو صدا کرد، زینبم اون حنوطی که مادر بهت داده بیار .. میشه غسل از زیر پیراهن اما کفن که نمیشه از زیر پیراهن .. آهسته این پیراهن رو خارج کرد زینب دید بدنِ مادرُ .. برخی نوشتن تا هشت موضع، برخی نوشتن نه موضع رو اشاره کرد جای کبودی ها رو به بابا نشان داد .. پنج سال بیشتر نداره .. بابا این جای چیه ؟!.. زینب بابا دست از دلِ بابا بردار .. این جای قلافه .. این جای تازیانه‌ست .. این جای لگدِ مغیره ست .. این جای سیلی اون نانجیبِ .. (با این چشم های اشک بار بریم کربلا ..) اینجا پنج سالش هست جای کبودی ها رو دید سوال کرد گریه کرد .. دیگه نگفت این بدنِ کیه اینجاست ..! بدنِ مادر رو راحت شناخت . اما روزِ یازدهم سکینه واردِ گودال شد دید زینب با یه بدنی داره مناجات میکنه .. هی زیرِ این بدن دیت میبره «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ..» دخترشِ،سیزده سالشِ؛ بلافاصله سوال کرد «یا عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟!» این بدنِ کیه داری باهاش مناجات میکنی .. اینجا زینب جواب نداد، یه وقت از حلقوم بریده صدا آمد .. ای حسین ... منابع: 1_مناقب، ج 3، ص 362 2_بحارالانوار، ج 43، ص 134 3_ روضة الواعظین ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه، ص 130
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ واکنش جالب مادران به خواندن یک نامه احساسی 🔳السلام علیک یا فاطمة الزهرا س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#‍روضه و توسل جانسوز زهرا سلام الله علیها ⚫️ ▪️▪️▪️✨▪️▪️▪️✨▪️ خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن
کانال های وابسته به گروه مداح دلسوخته در پیام رسان ایتا👇👇👇 کانال مولودی 🌸🌸🌸 @MadahanKhoorshed کانال نوحه و روضه🌸🌸🌸 @Arsheyan_Eshgh کانال روضه دفتری🌸🌸🌸 @Taranom_Noor کانال ختم خوانی🌸🌸🌸 @KHatmkhanee 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین -
❣﷽❣ ⚫️ 🔘 🔘 🔘 🔅بر نام حسین و کربلایش صلوات 🔅بر نام اباالفضل و وفایش صلوات 🔅بر اهل حرم به حق زهرای بتول 🔅بر جمله ی یاوران مهدی صلوات (دعای فرج) السلام علیک یا مظلوم … یا غریب … یا ذبیح العطشان …عریان بکربلا… یا حسین یا حسین یا حسین ⚡خسته و بی نور عین برگشته ام ⚡سوزم و با شور و شین برگشته ام (نوای دل خانم زینب کبری ست وقتی بی برادر برگشت مدینه) ⚡ای پیمبر از شما شرمنده ام ⚡در مدینه بی حسین برگشته ام ⚡زینب اینک آمده یا فاطمه ⚡نور عینت آمده یا فاطمه ⚡دختر خونین دلو غم دیده ات ⚡بی حسین ات آمده یا فاطمه (ایام، ایام برگشت کاروان به مدینه است) ⬅️کاروان نزدیک مدینه رسید خیمه ها رو بپا کردند امام سجاد به بشیر امر فرمود بشیر… برو خبر اومدن کاروان رو به مدینه برسون (بشیر اومد مدینه… همه رو دعوت کرد کنار قبر پیغمبر همه اومدن ببینند چه خبره,, بشیر چه خبری آورده) آی خانما … اول کسی که به استقبال بشیر اومد خانم ام البنینه بشیر بگو ببینم چه خبری آوردی صدا زد خانم جان سرت سلامت عبدالله تو کشتن (بشیر از حسین چه خبر …) بی بی جان جعفرت روکشتند عثمان ت رو‌کشتند… (بشیر میگم از حسینم چه خبر …) صدا زد : ▪️قاصدم من قاصد کرببلا ام البنین ▪️آمدم از کربلای پر بلا ام‌البنین ▪️شرح حال عزیزان خوداز من مپرس ▪️شد زمین کربلا ماتم سرا ام‌البنین ⏺(بگمو همه پدر و مادرا فیض ببرن) اونایی که مارو با عشق و محبت امام حسین ع بزرگ کردن… اونایی که بودن بین ما و الان اسیر خاک ها هستند (اموات بانی مجلس فیض ببره بخصوص( مادر عزیزش)) بی بی جان ▪️4فرزندان تو گشتند قربان حسین ▪️شد دو‌دست از جسم عباست جدا ام البنین ⬅️صدا زد بی بی جان سرت سلامت عباستو کشتن… (صدا زد من باور نمیکنم … کسی حریف عباس من نمیشد) آخ بی بی عباست رو همینجوری نکشتند اول دست راستشو از بدن جدا کردند … ( اشک بی بی سرازیر شد…) خانم جان دست چپ عباست رو هم از بدن جدا کردند… (شدت گریه خانم ام‌البنین بیشتر شد) یه جمله گفت بشیر دل خانم ام البنین آتش گرفت صدا زد بی بی عمود آهن به فرق نازنین عباست زدن ▪️فرق عباس تو از ضرب عمود آهنین شکست ▪️خورد بر چشمش ز کین تیر جفا ام البنین ▪️بی پسر گشتی ز جور کوفیان بی حیا ▪️کن به تن از داغشان رخت عزا ام البنین صدا زد بشیر بچه هام فدای حسین… بگو ببینم از حسینم چه خبر… بی بی جان ▪️گر خبر گیری تواز سلطان مظلومان حسین ▪️شد به ده ضربت جدا سر از قفا ام البنین ▪️آب مهر مادرش ،عطشان شده آن شه شهید ▪️رأس او شد به نوک نیزه ها ام البنین ای وای ای وای 🏴صدا زد بی بی دیگه برید لباس عزا به تن کنید این کاروان که دارن میاد عزا داره ⬅️( محفل عزا بپا کردند …کاروان وارد مدینه شد… بی بی زینب اومد کنار مرقد مطهر پیغمبر … میگن بی بی درهای مسجد پیغمبرو گرفت ناله میکرد گریه میکرد) صدا زد یا جدا یا رسول الله …برات خبر آوردم خبر شهادت حسینتو آوردم نوشتن یه جمله دیگه هم گفت خانم خطاب به مادرش زهرا … ⬅️(اوج) صدا زد مادر مادر مادر… مادر هر کی سفر بره سوغات میاره مادر… مادر برات سوغاتی آوردم… یه وقت نگاه کردن دیدن بی بی ناله ای زد یه پیراهن خونی رو در آورد صدا زد مادر پیراهن خونی حسینتو برات آوردم… ای مادر مادر مادر… صل الله علیک یا مظلوم … صل الله علیک یا غریب … یاسید العطشان … یا اباعبدالله 🔅دلی دارم که دلدارم حسین است 🔅تمام یار غمخوارم حسین است 🔅به وقت حشر گویم من به فریاد 🔅همه هست و مددکارم حسین است (شاعر. علی اصغر بابا) ⚫️هر چقدر ناله داری به ناله های دل زینب کبری صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین … ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
‍روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیه _ سید مهدے میرداماد "السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ اَمیرالمؤمنین..." این آخرِ عمرے دلم باور ندارد هفت آسمان من یکے اَختر ندارد *اصلاً وجود این مادر به خاطر این چهارتا پسرِ،وقتے چهارتا پسرش رو از دست داد دیگه بهانه اے براے زندگے نداشت،یه یڪ ساله و نیمے بهانه داشت، اونم زینب بود،مے رفت براے زینب آب وضو مے آورد، کمڪ زینب بود، وقتے زینب هم رفت،گفت:خدا! من دیگه برا چے زنده بمونم؟* دیروز من را باغ هجده لاله‌اے بود امروز باغم هیچ برگ و بر ندارد *دلم خوش بود پسر بزرگ مے کنم عصاے پیریم باشه،"دیدے مادرا اینجور حرف مے زنن؟ مادرے که داغ جوون ببینه دیدے چه جورے زبون مے گیره؟" دلم خوش بود ثمره ے زندگیم جلوم راه بره،قد و بالاش رو ببینم...* اے کاش دستے که بهارم را خزان کرد یڪ لحظه سر از خاڪ ذلّت برندارد من که نمردم چشم‌هایم تا قیامت گریان آن لب تشنه که مادر ندارد * دیگه کسے نگه حسین مادر نداره....* گهوارۀ غارت زده، آغوشِ خالی یعنے ربابے که علے اصغر ندارد آخر که گفته خنده می‌باشد جوابِ اندوه شاهے که دگر لشگر ندارد اے نامسلمانان سرِ بر نیزه رفته بردن کنار محمل خواهر ندارد *آے حسین.....* گفتند از صد سرو در خاڪ آرمیده از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد گفتند عمودے ابروانش را دریده این روضه را اصلاً دلم باور ندارد *مادراے شهید به من اجازه بدند روضه بخونم،آخه امشب شب مادر چهارتا شهیده،یه مادر شهید ببینے احترام مے کنی،میگن مادر دو تا شهیدِ بیشتر احترام میکنی،مادر چهار تا شهید "الله اکبر"... مادراے شهیدِ ما به اُم البنین اقتدا کردن شدن مادر شهید...مواضعے که مادراے شهدا به اُم البنین اقتدا کردن،درود خدا بر شما... موضع اول:موضعے ایست که مادر میخواد ثمره ے وجودش رو فدا کنه،مادرا مے فهمن،بچه اے که با شیره ے جونت،با همه ے وجودت بزرگ کنی،آدم یه خار تو دست بچه اش بره خودش رو میزنه،اما روز اول به همه ے عالم نشون داد این بچه واسه چے به دنیا اومده،دیدن هے قنداقه رو دور سر حسین مے چرخونه،هے میگه همه زندگیم فداے حسین،همه بچه هام فداے حسین... موضع دوم:اشتیاقِ به شهادت،تشویقِ به شهادت،آے مادراے شهید! یادتونِ بچه هاتون مے اومدن خداحافظے چے مے گفتید؟ با اشتیاقے ثمره ے وجودت رو مے فرستادی؟ اُم البنینِ،وقتے داشت کاروان از مدینه مے رفت،دست عباسش رو گرفت،دست بچه هاش رو گرفت،گفت:دارید از مدینه میرید،با حسین دارید میرید،یه قول مردونه به من بدید،مبادا بے حسین برگردید،مبادا شما زنده باشید یه مو از سر این آقا کم بشه،مبادا شما زنده باشید ازگل نازڪ تر به این آقا بگن،باید خودتون رو براش فدا کنید... اما موضع سوم روضه ے من تمومِ:چه صبری،چه طاقتے داشت این مادر،یه بار سراغ بچه هاش رو نگرفت،کجایید مادراے شهید؟ همچین که خبر شهادت بچه ات رو آوردن، اومدے جنازش رو دیدی،اما خم به ابرو نیاوردی،اولین جمله اے که گفتی،گفتی:فداے لبِ تشنه ات حسین، اولین جمله اے که گفتی،گفتی: "صل الله علیڪ یا مظلوم" همه چیزِ من فداے راه حسین،اما من میخوام یه جمله بگم،میخوام بگم: مادراے شهید! شما جنازه ے بچه هاتون رو دیدید،اما اُم البنین جنازه ے بچه اش رو ندیده،هنوز مادرایے هستن هنوز یه تیکه استخون از بچه شون ندیدن،هنوز منتظرن،هنوز مادرایے هستند خبر از جگر گوششون نیاوردن... اما برا اُم البنین خبر آوردن، اُم البنین! خوب شد کربلا نبودی،ندیدے به سر بچه ات چے آوردن،میخوام بگم اُم البنین! تو که مدینه بودی،تعجبے نداره بدن عباس رو ندیدی،این همه راه از مدینه تا کربلاست،اُم البنین! زینب هم بدن عباس رو ندید،زینبے که از قتلگاه تا علقمه راهے نبوده،چرا؟ آخه کسے نمیتونه این بدن رو ببینه،آخه این بدن،بدن معمولے نبوده،بابا زینب بدنِ "اِرباً اِربا" دیده،زینب بدن تیکه تیکه شده دیده،زینب بدن بچه هاش رو دیده،چے دارے میگی؟ زینب بدنِ توے گودال رو دیده،اما بدن عباس فرق داره،میخوام بگم:یا اُم البنین! فقط تو کربلا یه نفر بدن عباست رو دید،یه نفر بدن بچه ات رو دید، تا نگاش به بدن افتاد،دیدن یه دست به کمرش گرفت،حسین..... یه نفر میتونه ببینه اونم کوهِ صبرِ،اونم حسینِ،کسے که داغ زیاد دیده،اما همین که نگاش افتاد به بدن اباالفضل، دستش رو گذاشت رو سرش،یه دست گذاشت به کمرش، همه بگید:حسین.... فرج امام
🕊﷽🕊 روضه چهارده معصومه ع توسل_همراه_دعا معصوم ع 🥀 ✨ای انیس دردمندان یا علی ✨ای پناه بی پناهان یا علی ✨یک نظر بنما دم جان دادنم ✨جان زهرا و محمد یا علی ⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا صدا زد علی جان مردم مدینه بهت سلام میدن یا نه؟ صدا زد فاطمه جان سلامشون میکنم جواب سلامم رو نمیدن ... امان امان امان به اول مظلوم عالم آقا امیرالمومنین قسمت میدیم به اون لحظه ای که سر در چاه میکردناله میکرد الا ای چاه یارم را گرفتند گّلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند خدا قسمت میدیم در سرازی قیر علی و اولاد علی رو به فریاد دلمان برسان 🥀🥀🥀 🥀 سلام_الله_علیها کی قلب بی قرار داره بیاد هر کی با فاطمه کار داره بیاد آخ من گدایم و دلم شکسته است بر در خانه تو نشسته است ⬅️صدا زد جان غسلنی فی الیل/کفنی فی الیل /دفنی فی الیل/یا علی منو شبانه غسل بده شب کفن من شب بدنمو دفن کن حالا تو دل شب علی داره بدن زهراشو غشل میده (تورو خدا برا خودت تجسم کن) اسما بریز آب روان برروی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته آخ ببین بشکسته پهلو سیه گردیده بازویش بریز آب روان رویش ولی آهسته ولی آهسته آهسته اسمامیگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی بلند بلند داره گریه میکنه گفتم آقا جان شما سفارش کرده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنند چرا خودتون دارید بلند بلند گریه میکنید صدا زد اسما ..دست از دل علی بردار اسما ...اسما فاطمه ام رفت اما درد دلشو به منه علی نگفت اسما 🔸آخ تو میبینی علی را زار و خسته 🔸وای نمیبینی تو پهلوی شکسته 🥀🥀🥀 🥀 السلام غریب نوازا کجا نشستند... اونایی که حسرت بقیعشو دارن کجا نشستند.... اونایی که رفتن و غربت ائمه بقیع رو دیدن کجا نشستند.... (دلتو ییرم قبرستان بقیع کنار اون قبری که بی شمع و چراغه، زائر نداره ، بارگاه نداره، آقام غریبه غریبه... ▪️آخر برات شیعه حرم میسازه ▪️حرم برای تو شه گرمم میسازه ⬅️رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور وارد محشر نمیشه ... فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه میکنند... ⬅️خدا به پاره های جگر امام حسن قسمت میدم هر کس هر دردی تو سینه داره دردشو دوا بفرما .. خدا به غریب مدینه قسمت میدیم هر چه زودتر مارو زائر یقیع بگردان 🥀🥀🥀 🥀 ⬅️(دشتی) 🌾لبُم لبریز از جام حسینه 🌾وای عروج دل سر بام حسینه 🌾اگه جراح قلبم رو شکافه 🌾وای به روی لوح دل نام حسینه 🎋آخ حسین را در غریبی سر بریدن 🎋آخ تن پاکش به خاک و خون کشیدن 🎋آخ تنش در کربلا عریان فتاده 🎋وای سرش بر نیزه های کین دشمن ⬅️وقتشه برات کربلات امضا بشه بگو یا امام حسین خیلیا خداحافظی کردند و رفتن کربلا... هر بار دلم شکست گفتم حسین جان، آقا جان،،، مگه من دل ندارم ... مگه من شیعه نیستم،.... آقاجان خیلی بَده شیعه حرم آقاشو نبینه.... آقاجان قِسمت و روزیم کن بیام حرمت از نزدیک گریه کنم،..... زار بزنم، به سینه بزنم ... به ابی عبدالله قَسمت میدیم ما رو گریه کن حسین زنده بدار در این دنیا زیارت حرم آقا و در قیامت شفاعت آقا رو نصیب و بهره ما بگردان 🥀 السلام ⬅️قربون اون آقایی که 30یا 35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد... آتش می دید گریه میکرد..... گوسفند میدید دارن سر می‌برند گریه میکرد... قصاب های مدینه حواسشون بود جلو چشم آقا سر از بدن حیوان جدا نمی کردند، از گوشه کنار دید سر از بدن گوسفند جدا میکند... جلو اومد ... بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه گفتن آقاجان ما مسلمونیم مگه می شه لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم.... می نشست شروع می‌کرد گریه کردن ... صدا می‌زد یه عده به به ظاهر مسلمون اومدن کربلا... لب تشنه سر از بدن بابای غریبم حسین جدا کردن.... به ساعتی ۱۸ تن از عزیزانم رو سر بریدند به امام سجاد قسم میدم ما را جزو نمازگزاران واقعی قرار بده 🥀🥀🥀 🥀 علیه_السلام آخ دلم میل هوای یار داره او موسی ابن جعفر نام داره شاهی که جان داد کنج زندان باب الحوائج نام داره ⬅️خدا به سوز دل آقا موسی بن جعفر گوشه زندان مسافران اسلام را به سلامت به وطن شان بازگردان ⬇️⬇️⬇️⬇️
🥀 السلام ⬅️قربون اون آقایی که 30یا 35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد... آتش می دید گریه میکرد..... گوسفند میدید دارن سر می‌برند گریه میکرد... قصاب های مدینه حواسشون بود جلو چشم آقا سر از بدن حیوان جدا نمی کردند، از گوشه کنار دید سر از بدن گوسفند جدا میکند... جلو اومد ... بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه گفتن آقاجان ما مسلمونیم مگه می شه لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم.... می نشست شروع می‌کرد گریه کردن ... صدا می‌زد یه عده به به ظاهر مسلمون اومدن کربلا... لب تشنه سر از بدن بابای غریبم حسین جدا کردن.... به ساعتی ۱۸ تن از عزیزانم رو سر بریدند خدا به امام سجاد قسم میدم ما را جزو نمازگزاران واقعی قرار بده 🥀🥀🥀 🥀 علیه_السلام آخ دلم میل هوای یار داره که او موسی ابن جعفر نام داره همون شاهی که جان داد کنج زندان بدان باب الحوائج نام داره ⬅️خدا به سوز دل آقا موسی بن جعفر گوشه زندان مسافران اسلام را به سلامت به وطن شان بازگردان 🥀🥀🥀 🥀 یا امام رضا ع 3 🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا 🔸قربون این همه لطف و کرمت امام رضا 🔸 تو که آخر گره وا می کنی امام رضا 🔸 پس چرا امروز و فردا می کنی امام رضا ⬅️ دلتو ببرم پنجره فولادی که امید همه شیعیان جهانه..... هر وقت گره به کار داری امام رضا را صدا بزن.... دست رد به سینه ات نمیزنه... آقا خیلی کَرم داره خیلی رئوفه... پنجره فولاد رضا مریضارو شفا میده پنجره فولاد رضا برات کربلا میده پنجره فولاد رضا شیعه و سنی نداره پنجره فولاد رضا جواب بَدهارم میده آقاجان خوب یا بد زشت یا زیبا رونده شدم از همه جا جون همه کبوتراش به من نگو اینجا نیا 🥀🥀🥀 🥀 ◾️خسته و دلشکسته و زارم ◾️ گره افتاده است در کارم ◾️ جز به کویت کجا پناه آرم یا جوادالائمه ادرکنی ◾️ای که خون شده از زهر جگرت ◾️به تو و جد و مادر و پدرت ◾️من بیچاره را مران ز درت یا جوادالائمه ادرکنی ⬅️خدا تورو به جوادالائمه قسم میدهم نسل ما را از دشمنان اهل‌بیت قرار نده 🥀🥀🥀 🥀 (دشتی) 🎋گل سرخ و سفیدم کی میایی 🎋الا تنها امیدم کی میایی صاحب الزمان آقا جان 🎋 تو گفتی گل در آی من می آیم 🎋 گل عالم تموم شد کی میآیی 🎋 بهار اومد گل اومد سنبل آمد 🎋الا تنها امیدم کی میایی ⬅️ آقاجان نمی دونم خیمه غریبی رو کجا به پا کردی.... آقاجان نمیدونم امروز کجایی... آقا هر کجا که هستی التماس دعا.... آقاذجان،، منم کنار این خوبا قبول کن ... ⬅️خدا قلب امام زمان را از ما خشنود و راضی و خشنود کن 🥀🥀🥀🥀🥀