#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۶
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ...
و یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ...
🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت میزند
یا بن الحسن...
آقای من...
🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت میزند
🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت میزند
علامه امینی فرمودند...
مادرمون زهرا...
بین در و دیوار صدا میزد...
پسرم مهدی...
🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت میزند
🔸بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن
🔸دستهای بستۀ حیدر صدایت میزند
این روزها...
همه عالم شما رو صدا میزنند آقاجانم...
🔸چهارده قرن است کز قلب مزاری گم شده
🔸پهلوی بشکستۀ مادر صدایت میزند
امشب ما هم با بی بی دو عالم هم ناله بشیم...
با مادر پهلو شکسته هم ناله بشیم...
یا بن الحسن...
-
فایل صوتی👇
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۵
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
فایل صوتی👇
❣﷽❣
⚫️ #دفتری_حضرت_زهرا_س (7)
⚫️ #روضه_حضرت_زهرا_س
✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات
✨بر گنبد خضرای محمد صلوات
✨سرتابه قدم آینه او زهراست
✨تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا…
یَا وجیهةً …
▪️اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است
▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است
▪️اوج این واقعه را جان علی می داند
▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه)
▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد
▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است
▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را
▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
آی حاجت دارا…
⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
(فرود) امان امان۲
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
➖خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
⏺(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
⚜صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
⏪ ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه
🔅از مولد خویش تادم قربان گاه
🔅با هر ضربان قلب خود میگویم
🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
❇️بابی انتو امی یا حسین
✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین
▪️🎤 روضه ویژه فاطمیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقتی عروس و داماد اومدند تو خونه، پیغمبر دستور داد همه خونه رو ترک کنند، همه خونه رو ترک کردند، پیغمبر نگاه کرد، دید اسماء ایستاده سرشو پایین انداخته، صدا زد اسماء مگه نگفتم همه برند، تو چرا موندی، اسماء سرشو انداخت پایین، شب عروسیه بی بی دو عالمه، پیغمبر امر کرده همه برن بیرون می خواد با عروس و داماد خصوصی حرف بزنه، گفت: چرا تو نرفتی همه رفتند، گفت: یا رسول الله ببخشید منو، اما من از طرف خانم خدیجه ماموریت دارم، تا اسم خدیجه رو برد، می گن پیغمبر همچی که گفت: از طرف خدیجه ماموریت دارم، شروع کرد مثل ابر بهار گریه کردن، صدا زد اسماء چه ماموریتی، آقا جان شبی که بی بی از دنیا می رفت، خانم خدیجه سلام الله علیها به من یه ماموریتی رو واگذار کرد، گفت: اسماء من دارم می میرم، اسماء دخترم کوچیکه، اسماء یه روزی و یه شبی فاطمه ام عروس میشه، دختر شب عروسیش به مادر نیاز داره، خانومها حرف منو زود میگرن، اسماء زهرام مادر نداره، نکنه شب عروسیم ، زهرامو تنها بذاری، من باید کنار بی بی بمونم، پیغمبر دعا کرد اسماء رو، چی می خوام بگم ، شب شام غریبان حرف عروسی می زنم، نه، اون شب یه بار اسماء مادری کرد، یه بار موند، امشبم علی همه رو فرستاد برند، اما گفت اسماء، تو بمون علی تنها مونده، اسماء می خوام بدن زهرارو غسل بدم، 9 سال از اون شب گذشته، اسماء تو محرم این خونه ای، اسماء بمون کمکم کن، امشب شب اسماء ست، امشب شب این شعره،
اسماء بریز آب روان ........ (متن کامل شعر کلیک کنید)
به یه شکلی بدنو امشب مولا غسل داد، طبق وصیت بی بی، قربون تو خانم برم چه قدر مراقب علی هستی، تا زنده بودی رو از علی می گرفتی، خدا به سر هیچ مردی نیاره، بره خونه زنش رو بگیره ازش، نمی دونی این با دل علی چه کرده، تا زنده بود مراقب بود، غیرت علی به جوش نیاد، وقتی هم از دنیا رفت امشب گفت منو از زیر پیراهن غسل بده علی، نمی خوام پیراهنم و در بیاری از تنم، خودش می دونه چه بلایی سر این بدن آوردند، می دونه این بدن سینه اش مجروحه، می دونه اگه علی نگاه کنه، جای میخه در رو ببینه میمیره، وای ...
مراعات علی رو کرد، علی داره از زیر پیراهن غسل می ده، اما یه جایی دیگه نتونست خودشو نگه داره، از امشب دیگه نگذاشتن برا زهرا کسی بلند بلند گریه کنه، جمله دوم، می دونی، اولین کسی که امشب برا فاطمه بلند گریه کرد، خود علی بود، لذا امام صادق علیه السلام فرمود: خدا رحمت کنه، اون شیعه ای که، برا مادر ما بلند گریه کنه، می دونی چرا، آخه علی داره بدنو غسل می ده، یه مرتبه دیدند، سر به دیوار گذاشت، داره داد می زنه، اسماء دوید اومد جلو، مولا خودت گفتی آروم گریه کنند، صدا زد اسماء چیزی نگو، الان دستم رسید به بازوی فاطمه، الهی بشکنه دستت قنفذ، ..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
❣﷽❣
➖ #روضه_حضرت_زهرا_س
➖ #آقای_پویانفر
✨یا حضرتِ صدّیقه کبری مددی کن
✨اُم الحسنین اُم ابیها مددی کن
✨یا راضیه یا مرضیه یا بنت محمد
✨ریحانِ نبی،اِنسیه،حوراء مددی کن
یا حضرت زهرا...
✨ما کشتی طوفان زده و غرق گناهیم
✨فریاد برس حضرت دریا مددی کن
*گرفتار بلا شدیم،این مریضی جز با توسل و تضرع برطرف نمیشه بی بی جانم...به داد اُمتت برس...یا زهرا...فاطمیه هم رسید...*
✨ما کشتی طوفان زده و غرق گناهیم
✨فریاد برس حضرتِ دریا مددی کن
✨نومید مکن مشتعل عشق علی را
✨خواهیم بسوزیم سراپا،مددی کن
*فاطمیه ات شروع شد مادر...هر وقت مُحرم شروع میشه،خودت که میدونی ما شب اول به خودت سلام میدیم...صدا می زنیم:بی بی سلام ماه محرم شروع شد...
✨طومار عمل یکسره نقطه سر خط است
*من همه ش توبه می کنم دوباره به کارای بدم برمی گردم...*
✨طومار عمل یکسره نقطه سر خط است
✨حبط است چنین دفتر رسوا،مددی کن
*یه مددی کن ما رو...به یاری تو محتاجیم ای مادر...روز به روز داریم از شما دورتر میشیم ای مادر...*
✨ره توشه نبستیم جز از عشقِ تو در گور
✨ای گنج گران مایه گدا را مددی کن
✨یارب سببی ساز به گرداب قیامت
✨یا فاطمه یا حضرت زهرا مددی کن...
*ابوهاشم عسکری از شاگردان و صحابی امام عسکری علیه السلام هست.
میگه از آقای خودم یا سوالی کردم چه جوابی شنیدم..."سَاَلتُ صاحِبَ العسکر لماذا سُمَّیَت فاطِمَه،الزهرا"سوال کردم آقا چرا به مادر شما فاطمه،زهرا میگن؟
چه جوابی داد؟خودش روضه هست...
فرمود: "یَظهَرُ وَجهَها لِامیرالمومنین مِن اَوّلِ النَّهار کَالشَّمسِ الضّاحیَه..."چهره نورانی و مبارکش از اول روز برای علی مثل خورشید می درخشید..."وَ عِندَالزَّوال کَالقمر..."موقع مغرب که میشد،صورت مبارکش برای امیرالمومنین مثل ماه میدرخشید..."َوَ عِندَ غروبِ الشَّمس کَالکَوکَبِ الدُّرّی..."خورشید که غروب می کرد مثلِ ستاره ی درخشانی میشد....
"اما زهرای من چرا چندوقته صورتِ مبارکت مثل ماه کبود شده....بمیرم برات..."*
✨چندیست که آن چهره چون ماه گرفته
✨یارب به دل زخمیِ مولا مددی کن
*امیدوارم اونایی که مریض دارند مریضشون شفا بگیره... اونایی که حاجت دارند امشب دست خالی برنگردند...*
✨در کوچه چه آمد به سَرِ همسر مولا
✨میگفت حسن، آه خدایا مددی کن...
*خدا کمک کن مادرم رو ببرم خونه...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
|⇦•شبهایِ درد و نافله و ..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلامالله علیها _ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
امام مجتبی فرمود دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علیست ..
بستری بود، ولی هم سخنِ خوبی بود ..
شبهایِ درد و نافله و بی قراری ام
چشم خداست شاهدِ شب زنده داری ام
*چه شبهایی که بیدار میموند تا سحر عبادت میکرد .. گاهی به حسن نگاه میکنه .. گاهی به چهرۀ حسینش نگاه میکنه .. به این بچه هایی که دارن بی مادر میشن ..*
گاهی میان گریه که از هوش می روم
اشک علی ست آنکه میاید به یاری ام
*مگه از هوش می رفت فاطمه؟!
+آری امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ» (1) ..
دیگه این روز آخر یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. (چه گذشت به دلِ علی) تا میدید فاطمه از هوش رفته خودشُ کنارِ فاطمه میرسوند .. سرِ فاطمه رو به آغوش میگرفت «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان» (2) من میگم شاید یادِ اون روزی می افتاد که تو کوچه ها سرِ فاطمه رو از رو زمین بلند کرد .. عجب سختِ روضۀ مادر خواندن .. بی خود نبود امام حسن جگرش پاره پاره شد .. زبانِ حال بگم :*
چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام
شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام
پیری زودرس به سراغ من آمده
برگ و بری ندارم اگرچه بهاری ام
آتش حریف سورۀ قرآن نمی شود
من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام
مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست
این غصه می کُشد که غریب است شوهرم
همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند
دلگیر از این محله و این همجواری ام
زخمم به یک اشاره دهن باز می کند
شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام
اسماء میگه روزِ آخر خودش غسل کرد، خودش لباسِ نو به تن کرد .. بعد شروع کرد وصیت کردن اسماء امشب وقتی علی میخواد منو غسل بده مبادا اجازه بدی پیراهنِ من رو خارج کنه .. اینجا هم به فکرِ دلِ علی هست ..باقی وصیت ها رم به خودِ مولا کرد ..«اِنِّی اُوصیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یصَلِّی عَلَی اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ» (3)
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سر به در خورد فضه؛ علی کجا بود؟
مراقب باش علی نبینه بازویِ منو .. لذا امیرالمومنین به وصیت فاطمه از زیر پیراهن بدن رو غسل داد .. همین غسل دادن هم مرورِ خاطراتِ .. یه جایی هم بلند گریه کرد .. اما تمام که کرد زینب رو صدا کرد، زینبم اون حنوطی که مادر بهت داده بیار .. میشه غسل از زیر پیراهن اما کفن که نمیشه از زیر پیراهن .. آهسته این پیراهن رو خارج کرد زینب دید بدنِ مادرُ .. برخی نوشتن تا هشت موضع، برخی نوشتن نه موضع رو اشاره کرد جای کبودی ها رو به بابا نشان داد .. پنج سال بیشتر نداره .. بابا این جای چیه ؟!.. زینب بابا دست از دلِ بابا بردار .. این جای قلافه .. این جای تازیانهست .. این جای لگدِ مغیره ست .. این جای سیلی اون نانجیبِ .. (با این چشم های اشک بار بریم کربلا ..) اینجا پنج سالش هست جای کبودی ها رو دید سوال کرد گریه کرد .. دیگه نگفت این بدنِ کیه اینجاست ..! بدنِ مادر رو راحت شناخت . اما روزِ یازدهم سکینه واردِ گودال شد دید زینب با یه بدنی داره مناجات میکنه .. هی زیرِ این بدن دیت میبره «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ..» دخترشِ،سیزده سالشِ؛ بلافاصله سوال کرد «یا عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟!» این بدنِ کیه داری باهاش مناجات میکنی .. اینجا زینب جواب نداد، یه وقت از حلقوم بریده صدا آمد ..
ای حسین ...
منابع:
1_مناقب، ج 3، ص 362
2_بحارالانوار، ج 43، ص 134
3_ روضة الواعظین ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه، ص 130
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ واکنش جالب مادران به خواندن یک نامه احساسی
🔳السلام علیک یا فاطمة الزهرا س
#روضه و توسل جانسوز#حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ #فاطمیه
▪️▪️▪️✨▪️▪️▪️✨▪️
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
(بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان)
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!)
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده"
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت فاطمه،یادته ...
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان...
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار)
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ...
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه)
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه"
میخوام گریز بزنم ...
اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف
کربلا ...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر"
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟)
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟)
عمه را از بین نامحرم ببر
گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله)
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید)
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله)
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسیــــــن
کانال های وابسته به گروه مداح دلسوخته در پیام رسان ایتا👇👇👇
کانال مولودی 🌸🌸🌸
@MadahanKhoorshed
کانال نوحه و روضه🌸🌸🌸
@Arsheyan_Eshgh
کانال روضه دفتری🌸🌸🌸
@Taranom_Noor
کانال ختم خوانی🌸🌸🌸
@KHatmkhanee
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
امشب از همینجا...
سلام بدیم به بی بی ام البنین...
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
خیلی آبرو داره این خانم...
خیلی احترام داره...
امام باقر فرمودند...
و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى
خانم ام البنین مادر چهار شهید هست...
میدونی کدوم شهدا...
شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس...
مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند...
خیلی عظمت داره این بانو...
🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی
آی اونی که گفتی مریض دارم...
گرفتارم...
امشب مجلس بنام مادر عباسه...
مطمئن باش ابالفضل العباس...
به گریه کن های مادرش نظر داره...
مواظب باش دست خالی از این مجلس نری...
🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین
🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین
مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته...
بعد واقعه کربلا...
وقتی بشیر وارد مدینه شد...
اومد محضر بی بی ام البنین...
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸تمام زندگیم مال حسینه
🔸دلم همواره دنبال حسینه
بشیر همه بچه هام فدای حسین...
به من بگو...
الان آقام حسین کجاست...
یدفعه بشیر صدا زد...
بی بی جان...
حسینت رو...
با لب تشنه سر از تنش جدا کردند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین
🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین
🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت
🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
-
❣﷽❣
⚫️#کوتاه
🔘#دفتری_بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔘#دفتری_ام_البنین_س
🔘#بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔅بر نام حسین و کربلایش صلوات
🔅بر نام اباالفضل و وفایش صلوات
🔅بر اهل حرم به حق زهرای بتول
🔅بر جمله ی یاوران مهدی صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا مظلوم … یا غریب … یا ذبیح العطشان …عریان بکربلا… یا حسین یا حسین یا حسین
⚡خسته و بی نور عین برگشته ام
⚡سوزم و با شور و شین برگشته ام
(نوای دل خانم زینب کبری ست وقتی بی برادر برگشت مدینه)
⚡ای پیمبر از شما شرمنده ام
⚡در مدینه بی حسین برگشته ام
⚡زینب اینک آمده یا فاطمه
⚡نور عینت آمده یا فاطمه
⚡دختر خونین دلو غم دیده ات
⚡بی حسین ات آمده یا فاطمه
(ایام، ایام برگشت کاروان به مدینه است)
⬅️کاروان نزدیک مدینه رسید خیمه ها رو بپا کردند
امام سجاد به بشیر امر فرمود بشیر… برو خبر اومدن کاروان رو به مدینه برسون
(بشیر اومد مدینه…
همه رو دعوت کرد کنار قبر پیغمبر
همه اومدن ببینند چه خبره,, بشیر چه خبری آورده)
آی خانما … اول کسی که به استقبال بشیر اومد خانم ام البنینه
بشیر بگو ببینم چه خبری آوردی
صدا زد خانم جان سرت سلامت
عبدالله تو کشتن
(بشیر از حسین چه خبر …)
بی بی جان جعفرت روکشتند عثمان ت روکشتند…
(بشیر میگم از حسینم چه خبر …)
صدا زد :
▪️قاصدم من قاصد کرببلا ام البنین
▪️آمدم از کربلای پر بلا امالبنین
▪️شرح حال عزیزان خوداز من مپرس
▪️شد زمین کربلا ماتم سرا امالبنین
⏺(بگمو همه پدر و مادرا فیض ببرن) اونایی که مارو با عشق و محبت امام حسین ع بزرگ کردن… اونایی که بودن بین ما و الان اسیر خاک ها هستند (اموات بانی مجلس فیض ببره بخصوص( مادر عزیزش))
بی بی جان
▪️4فرزندان تو گشتند قربان حسین
▪️شد دودست از جسم عباست جدا ام البنین
⬅️صدا زد بی بی جان سرت سلامت عباستو کشتن…
(صدا زد من باور نمیکنم … کسی حریف عباس من نمیشد)
آخ بی بی عباست رو همینجوری نکشتند
اول دست راستشو از بدن جدا کردند …
( اشک بی بی سرازیر شد…)
خانم جان دست چپ عباست رو هم از بدن جدا کردند…
(شدت گریه خانم امالبنین بیشتر شد)
یه جمله گفت بشیر دل خانم ام البنین آتش گرفت
صدا زد بی بی عمود آهن به فرق نازنین عباست زدن
▪️فرق عباس تو از ضرب عمود آهنین شکست
▪️خورد بر چشمش ز کین تیر جفا ام البنین
▪️بی پسر گشتی ز جور کوفیان بی حیا
▪️کن به تن از داغشان رخت عزا ام البنین
صدا زد بشیر بچه هام فدای حسین…
بگو ببینم از حسینم چه خبر…
بی بی جان
▪️گر خبر گیری تواز سلطان مظلومان حسین
▪️شد به ده ضربت جدا سر از قفا ام البنین
▪️آب مهر مادرش ،عطشان شده آن شه شهید
▪️رأس او شد به نوک نیزه ها ام البنین
ای وای ای وای
🏴صدا زد بی بی دیگه برید لباس عزا به تن کنید این کاروان که دارن میاد عزا داره
⬅️( محفل عزا بپا کردند …کاروان وارد مدینه شد… بی بی زینب اومد کنار مرقد مطهر پیغمبر … میگن بی بی درهای مسجد پیغمبرو گرفت ناله میکرد گریه میکرد)
صدا زد یا جدا یا رسول الله …برات خبر آوردم
خبر شهادت حسینتو آوردم
نوشتن یه جمله دیگه هم گفت خانم خطاب به مادرش زهرا …
⬅️(اوج) صدا زد مادر مادر مادر…
مادر هر کی سفر بره سوغات میاره مادر…
مادر برات سوغاتی آوردم…
یه وقت نگاه کردن دیدن بی بی ناله ای زد یه پیراهن خونی رو در آورد صدا زد مادر پیراهن خونی حسینتو برات آوردم…
ای مادر مادر مادر…
صل الله علیک یا مظلوم … صل الله علیک یا غریب … یاسید العطشان … یا اباعبدالله
🔅دلی دارم که دلدارم حسین است
🔅تمام یار غمخوارم حسین است
🔅به وقت حشر گویم من به فریاد
🔅همه هست و مددکارم حسین است
(شاعر. علی اصغر بابا)
⚫️هر چقدر ناله داری به ناله های دل زینب کبری صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین …
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیه _ سید مهدے میرداماد
"السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ اَمیرالمؤمنین..."
این آخرِ عمرے دلم باور ندارد
هفت آسمان من یکے اَختر ندارد
*اصلاً وجود این مادر به خاطر این چهارتا پسرِ،وقتے چهارتا پسرش رو از دست داد دیگه بهانه اے براے زندگے نداشت،یه یڪ ساله و نیمے بهانه داشت، اونم زینب بود،مے رفت براے زینب آب وضو مے آورد، کمڪ زینب بود، وقتے زینب هم رفت،گفت:خدا! من دیگه برا چے زنده بمونم؟*
دیروز من را باغ هجده لالهاے بود
امروز باغم هیچ برگ و بر ندارد
*دلم خوش بود پسر بزرگ مے کنم عصاے پیریم باشه،"دیدے مادرا اینجور حرف مے زنن؟ مادرے که داغ جوون ببینه دیدے چه جورے زبون مے گیره؟" دلم خوش بود ثمره ے زندگیم جلوم راه بره،قد و بالاش رو ببینم...*
اے کاش دستے که بهارم را خزان کرد
یڪ لحظه سر از خاڪ ذلّت برندارد
من که نمردم چشمهایم تا قیامت
گریان آن لب تشنه که مادر ندارد
* دیگه کسے نگه حسین مادر نداره....*
گهوارۀ غارت زده، آغوشِ خالی
یعنے ربابے که علے اصغر ندارد
آخر که گفته خنده میباشد جوابِ
اندوه شاهے که دگر لشگر ندارد
اے نامسلمانان سرِ بر نیزه رفته
بردن کنار محمل خواهر ندارد
*آے حسین.....*
گفتند از صد سرو در خاڪ آرمیده
از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد
گفتند عمودے ابروانش را دریده
این روضه را اصلاً دلم باور ندارد
*مادراے شهید به من اجازه بدند روضه بخونم،آخه امشب شب مادر چهارتا شهیده،یه مادر شهید ببینے احترام مے کنی،میگن مادر دو تا شهیدِ بیشتر احترام میکنی،مادر چهار تا شهید "الله اکبر"...
مادراے شهیدِ ما به اُم البنین اقتدا کردن شدن مادر شهید...مواضعے که مادراے شهدا به اُم البنین اقتدا کردن،درود خدا بر شما...
موضع اول:موضعے ایست که مادر میخواد ثمره ے وجودش رو فدا کنه،مادرا مے فهمن،بچه اے که با شیره ے جونت،با همه ے وجودت بزرگ کنی،آدم یه خار تو دست بچه اش بره خودش رو میزنه،اما روز اول به همه ے عالم نشون داد این بچه واسه چے به دنیا اومده،دیدن هے قنداقه رو دور سر حسین مے چرخونه،هے میگه همه زندگیم فداے حسین،همه بچه هام فداے حسین...
موضع دوم:اشتیاقِ به شهادت،تشویقِ به شهادت،آے مادراے شهید! یادتونِ بچه هاتون مے اومدن خداحافظے چے مے گفتید؟ با اشتیاقے ثمره ے وجودت رو مے فرستادی؟ اُم البنینِ،وقتے داشت کاروان از مدینه مے رفت،دست عباسش رو گرفت،دست بچه هاش رو گرفت،گفت:دارید از مدینه میرید،با حسین دارید میرید،یه قول مردونه به من بدید،مبادا بے حسین برگردید،مبادا شما زنده باشید یه مو از سر این آقا کم بشه،مبادا شما زنده باشید ازگل نازڪ تر به این آقا بگن،باید خودتون رو براش فدا کنید...
اما موضع سوم روضه ے من تمومِ:چه صبری،چه طاقتے داشت این مادر،یه بار سراغ بچه هاش رو نگرفت،کجایید مادراے شهید؟ همچین که خبر شهادت بچه ات رو آوردن، اومدے جنازش رو دیدی،اما خم به ابرو نیاوردی،اولین جمله اے که گفتی،گفتی:فداے لبِ تشنه ات حسین، اولین جمله اے که گفتی،گفتی: "صل الله علیڪ یا مظلوم" همه چیزِ من فداے راه حسین،اما من میخوام یه جمله بگم،میخوام بگم: مادراے شهید! شما جنازه ے بچه هاتون رو دیدید،اما اُم البنین جنازه ے بچه اش رو ندیده،هنوز مادرایے هستن هنوز یه تیکه استخون از بچه شون ندیدن،هنوز منتظرن،هنوز مادرایے هستند خبر از جگر گوششون نیاوردن... اما برا اُم البنین خبر آوردن، اُم البنین! خوب شد کربلا نبودی،ندیدے به سر بچه ات چے آوردن،میخوام بگم اُم البنین! تو که مدینه بودی،تعجبے نداره بدن عباس رو ندیدی،این همه راه از مدینه تا کربلاست،اُم البنین! زینب هم بدن عباس رو ندید،زینبے که از قتلگاه تا علقمه راهے نبوده،چرا؟ آخه کسے نمیتونه این بدن رو ببینه،آخه این بدن،بدن معمولے نبوده،بابا زینب بدنِ "اِرباً اِربا" دیده،زینب بدن تیکه تیکه شده دیده،زینب بدن بچه هاش رو دیده،چے دارے میگی؟ زینب بدنِ توے گودال رو دیده،اما بدن عباس فرق داره،میخوام بگم:یا اُم البنین! فقط تو کربلا یه نفر بدن عباست رو دید،یه نفر بدن بچه ات رو دید، تا نگاش به بدن افتاد،دیدن یه دست به کمرش گرفت،حسین.....
یه نفر میتونه ببینه اونم کوهِ صبرِ،اونم حسینِ،کسے که داغ زیاد دیده،اما همین که نگاش افتاد به بدن اباالفضل، دستش رو گذاشت رو سرش،یه دست گذاشت به کمرش، همه بگید:حسین.... فرج امام
🕊﷽🕊
روضه چهارده معصومه ع
#روضه_های_کوتاه_دعای
توسل_همراه_دعا
#چهارده معصوم ع
#دفتری
🥀#امیرالمومنین_علی_ع
✨ای انیس دردمندان یا علی
✨ای پناه بی پناهان یا علی
✨یک نظر بنما دم جان دادنم
✨جان زهرا و محمد یا علی
⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا صدا زد علی جان مردم مدینه بهت سلام میدن یا نه؟
صدا زد فاطمه جان سلامشون میکنم جواب سلامم رو نمیدن ...
امان امان امان
#خدا به اول مظلوم عالم آقا امیرالمومنین قسمت میدیم به اون لحظه ای که سر در چاه میکردناله میکرد
الا ای چاه یارم را گرفتند
گّلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
خدا قسمت میدیم در سرازی قیر علی و اولاد علی رو به فریاد دلمان برسان
🥀🥀🥀
🥀#حضرت_فاطمه_زهرا
سلام_الله_علیها
#هر کی قلب بی قرار داره بیاد
هر کی با فاطمه کار داره بیاد
آخ من گدایم و دلم شکسته است
بر در خانه تو نشسته است
⬅️صدا زد جان غسلنی فی الیل/کفنی فی الیل /دفنی فی الیل/یا علی منو شبانه غسل بده شب کفن من شب بدنمو دفن کن
حالا تو دل شب علی داره بدن زهراشو غشل میده
(تورو خدا برا خودت تجسم کن)
اسما بریز آب روان
برروی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
آخ ببین بشکسته پهلو
سیه گردیده بازویش
بریز آب روان رویش
ولی آهسته ولی آهسته آهسته
اسمامیگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی بلند بلند داره گریه میکنه
گفتم آقا جان شما سفارش کرده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنند چرا خودتون دارید بلند بلند گریه میکنید
صدا زد اسما ..دست از دل علی بردار اسما ...اسما فاطمه ام رفت اما درد دلشو به منه علی نگفت اسما
🔸آخ تو میبینی علی را زار و خسته
🔸وای نمیبینی تو پهلوی شکسته
🥀🥀🥀
🥀#امام_حسن_علیه السلام
غریب نوازا کجا نشستند...
اونایی که حسرت بقیعشو دارن کجا نشستند....
اونایی که رفتن و غربت ائمه بقیع رو دیدن کجا نشستند....
(دلتو ییرم قبرستان بقیع کنار اون قبری که بی شمع و چراغه، زائر نداره ، بارگاه نداره، آقام غریبه غریبه...
▪️آخر برات شیعه حرم میسازه
▪️حرم برای تو شه گرمم میسازه
⬅️رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور وارد محشر نمیشه ...
فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه میکنند...
⬅️خدا به پاره های جگر امام حسن قسمت میدم هر کس هر دردی تو سینه داره دردشو دوا بفرما ..
خدا به غریب مدینه قسمت میدیم هر چه زودتر مارو زائر یقیع بگردان
🥀🥀🥀
🥀#امام_حسین_سلام_الله_علیه
⬅️(دشتی)
🌾لبُم لبریز از جام حسینه
🌾وای عروج دل سر بام حسینه
🌾اگه جراح قلبم رو شکافه
🌾وای به روی لوح دل نام حسینه
🎋آخ حسین را در غریبی سر بریدن
🎋آخ تن پاکش به خاک و خون کشیدن
🎋آخ تنش در کربلا عریان فتاده
🎋وای سرش بر نیزه های کین دشمن
⬅️وقتشه برات کربلات امضا بشه
بگو یا امام حسین خیلیا خداحافظی کردند و رفتن کربلا...
هر بار دلم شکست گفتم حسین جان، آقا جان،،،
مگه من دل ندارم ...
مگه من شیعه نیستم،....
آقاجان خیلی بَده شیعه حرم آقاشو نبینه....
آقاجان قِسمت و روزیم کن بیام حرمت از نزدیک گریه کنم،.....
زار بزنم، به سینه بزنم ...
#خدا به ابی عبدالله قَسمت میدیم ما رو گریه کن حسین زنده بدار
در این دنیا زیارت حرم آقا و در قیامت شفاعت آقا رو نصیب و بهره ما بگردان
🥀#امام_سجاد_علیه السلام
⬅️قربون اون آقایی که 30یا 35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد...
آتش می دید گریه میکرد.....
گوسفند میدید دارن سر میبرند گریه میکرد...
قصاب های مدینه حواسشون بود جلو چشم آقا سر از بدن حیوان جدا نمی کردند،
از گوشه کنار دید سر از بدن گوسفند جدا میکند...
جلو اومد ...
بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه
گفتن آقاجان ما مسلمونیم مگه می شه لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم....
می نشست شروع میکرد گریه کردن ...
صدا میزد یه عده به به ظاهر مسلمون اومدن کربلا... لب تشنه سر از بدن بابای غریبم حسین جدا کردن....
به ساعتی ۱۸ تن از عزیزانم رو سر بریدند
#خدا به امام سجاد قسم میدم ما را جزو نمازگزاران واقعی قرار بده
🥀🥀🥀
🥀#امام_موسی_ابن_جعفر
علیه_السلام
آخ دلم میل هوای یار داره
#که او موسی ابن جعفر نام داره
#همون شاهی که جان داد کنج زندان
#بدان باب الحوائج نام داره
⬅️خدا به سوز دل آقا موسی بن جعفر گوشه زندان
مسافران اسلام را به سلامت به وطن شان بازگردان
⬇️⬇️⬇️⬇️
🥀#امام_سجاد_علیه السلام
⬅️قربون اون آقایی که 30یا 35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد...
آتش می دید گریه میکرد.....
گوسفند میدید دارن سر میبرند گریه میکرد...
قصاب های مدینه حواسشون بود جلو چشم آقا سر از بدن حیوان جدا نمی کردند،
از گوشه کنار دید سر از بدن گوسفند جدا میکند...
جلو اومد ...
بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه
گفتن آقاجان ما مسلمونیم مگه می شه لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم....
می نشست شروع میکرد گریه کردن ...
صدا میزد یه عده به به ظاهر مسلمون اومدن کربلا... لب تشنه سر از بدن بابای غریبم حسین جدا کردن....
به ساعتی ۱۸ تن از عزیزانم رو سر بریدند
خدا به امام سجاد قسم میدم ما را جزو نمازگزاران واقعی قرار بده
🥀🥀🥀
🥀#امام_موسی_ابن_جعفر
علیه_السلام
آخ دلم میل هوای یار داره
که او موسی ابن جعفر نام داره
همون شاهی که جان داد کنج زندان
بدان باب الحوائج نام داره
⬅️خدا به سوز دل آقا موسی بن جعفر گوشه زندان
مسافران اسلام را به سلامت به وطن شان بازگردان
🥀🥀🥀
🥀#امام_رضا_ع
یا امام رضا ع 3
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
🔸قربون این همه لطف و کرمت امام رضا
🔸 تو که آخر گره وا می کنی امام رضا
🔸 پس چرا امروز و فردا می کنی امام رضا
⬅️ دلتو ببرم پنجره فولادی که امید همه شیعیان جهانه.....
هر وقت گره به کار داری امام رضا را صدا بزن....
دست رد به سینه ات نمیزنه...
آقا خیلی کَرم داره خیلی رئوفه...
پنجره فولاد رضا مریضارو شفا میده
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
پنجره فولاد رضا شیعه و سنی نداره
پنجره فولاد رضا جواب بَدهارم میده
آقاجان خوب یا بد زشت یا زیبا
رونده شدم از همه جا
جون همه کبوتراش به من نگو اینجا نیا
🥀🥀🥀
🥀#امام_جواد_ع
◾️خسته و دلشکسته و زارم
◾️ گره افتاده است در کارم
◾️ جز به کویت کجا پناه آرم
یا جوادالائمه ادرکنی
◾️ای که خون شده از زهر جگرت
◾️به تو و جد و مادر و پدرت
◾️من بیچاره را مران ز درت
یا جوادالائمه ادرکنی
⬅️خدا تورو به جوادالائمه قسم میدهم نسل ما را از دشمنان اهلبیت قرار نده
🥀🥀🥀
🥀#امام_زمان_عج
(دشتی)
🎋گل سرخ و سفیدم کی میایی
🎋الا تنها امیدم کی میایی
#یا صاحب الزمان آقا جان
🎋 تو گفتی گل در آی من می آیم
🎋 گل عالم تموم شد کی میآیی
🎋 بهار اومد گل اومد سنبل آمد
🎋الا تنها امیدم کی میایی
⬅️ آقاجان نمی دونم خیمه غریبی رو کجا به پا کردی....
آقاجان نمیدونم امروز کجایی...
آقا هر کجا که هستی التماس دعا....
آقاذجان،، منم کنار این خوبا قبول کن ...
⬅️خدا قلب امام زمان را از ما خشنود و راضی و خشنود کن
🥀🥀🥀🥀🥀
✅#متن_روضه_حضرت_ام_البنین_ع
♻️#
🌹بر مادر با وفــای ســقا صلوات
🌹رخسارِ مه و ستاره ها راصلوات
🌹آن چار شهید و مادرپاک سرشت
🌹بر گلشــــن و باغبانِ والاصلوات
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ، رَسَولِ الله
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ، عَلَیهَا السَّلام
السَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین
▪️من مادر سالار غیرت در زمینم
▪️من غصهدار فاطمه، امّالبنینم
▪️من قلب مجروحُ پراحساس دارم
▪️شادم در این دنیا که یک عباس دارم
(میخوای بدونی عباس کیه؟)
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
(اگه گره به زندگیته همین الان نیت کن)
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
به من نگومریض داری..
به من نگو جوون گرفتار دارم...
دم خونه آقایی که خودش ناامید شد ، کسی رو ناامید نمیکنه....
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
(بگم)
▪️عبّاس من خاک کف پای حسین است
▪️من مادری کردم برایش از وجودم
▪️او را نمک پروردۀ زهرا نمودم
(اینو بخونمو التماس دعا...جوونا رو مد نظر بیار... مادرا برا جووناشون دعا کنند.... )
▪️وقتی که افتاد از فرس بر خاک صحرا
▪️در علقمه پیچید عطر و بوی زهرا
▪️او را ارادتمند زینب پروریدم
▪️شکر خدا در پیش زهرا روسفیدم
⬅️قربان ام البنین...
وقتی آقا ابالفضل العباس به دنیا اومد......
ام البنین با چه ذوقی قنداقه ابالفضلُ داد دست امیرالمومنین.....
علی جان ببین چشای عباسم چقدر قشنگه.......
علی جان ببین عباسم چقدر رشیده.....
اما بمیرم ...
امیرالمومنین وقتی قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت...
آستینای دستای ابالفضل رو زد بالا.......
دست ها رو میبوسه به رو چشم می ذاره......
( مادره دیگه یه لحظه دلش لرزید.. ...)
◀️ علی جان مگه دستای عباسم عیبی داره؟....
نه ام البنین بهترین دستهایی که خلق شده.....
آقا پس چرا داری میبوسی به چشم میذاری و گریه می کنی....
⬅️ صدا زد ام البنین دو دست ابالفضل به یاری حسینم از بدن جدا میشه .....
قریان ادب ام البنین......
قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت......
دپرزسر حسین میگردونه......
آخ حسین جان عباسم به قربانت حسین جان.....
(دشتی)
🔘الا مادر به قربون جمالت
🔘 رُخ چون بَدرُ ابروی هلالت
آخ، مادر شنیدم کام عطشان جان سپردی
🔘 گل ام البنین شیرُم حلالت
⬅️وقتی آقا ابالفضل بزرگتر شد خانم ام البنین صدا زد عباسم بیا مادر......
آقا ادب کرد، نشست مقابل مادر
(چیه مادر)
مادرجان ... عزیز دلم... ابالفضل اگه مادر چیزی ازت بخواد قبول میکن یا نه.....
(چیه مادر)
مادر... عباسم... نکنه حسینو برادر صدا بزنی...
( چرا مادر مگه حسین برادر من نیست)
همیشه بگو آقای من... مولای من... یابن رسول اللّه.....
( چرا مادر)
مادر من کنیز فاطمه ام تو هم غلام حسین باش....
لذا ابالفضل همیشه صدا میزد سیدی، آقای من، مولای من،این آرزو تو دل حسین موند چرا ابالفضل برادر صداش نمیزنه....
⬅️ ای گریه کنای ابالفضل...آی حاجت دارا ...جوون دارا..... هیچ وقت امام حسینُ برادر صدا نزد...
آی کربلائیا فقط یه جا برادر صدا زد...
(کجا بود)
اونم اون لحظه ای بود که کنار نهر علقمه، لحظه ای که امیدشو ناامید کردن....
اون موقعی که تیر به مشک زدند...
تیر به چشم زدند ...
دو دست از بدن جدا شد...
مثل فرق باباش علی فرقشو شکافتن...
بمیرم همچین که از رو اسب با صورت به زمین افتاد، صدا زد:
اخا ادرک اخا......
برادر... برادرت رو دریاب
امام حسین اومد کنار بدن ابالفضل...
فرمود..
الان انکسر ظهری و قَلَت حیلتی...
عباسم کمرم شکست
💔کمتر بزن بازوی خود را بر زمین (ابالفضل)3
💔شرمنده ام کردی گل ام البنین (ابالفضل)3
⚫️اي مادر چار آفتاب ادرکني
🔴زهراي سراي بوتراب ادرکني
⚫️ما دست به دامان توأيم اي بانو
🔴يا فاطمه ي بني کلاب ادرکني
هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت به اشک و سوز جگر ام البنین صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین......
🔴هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) 🔴
باسمه تعالی
هیئت متوسلین به اسرائیل
چند روزی است یک فیلم در فضای مجازی دست به دست می شود که عده ای با لباس قرمز به سینه زنی مشغول هستند .
محتوای آنچه خواننده ( مداح ) این جلسه می خواند ، همان چیزی است که وهابیت و اسرائیلی ها به دنبال آن هستند .
در گذشته اسرائیل و مجموعه ی استکبار به دنبال ترویج جنگ مذهب علیه مذهب بودند ، یعنی جنگ شیعه با سنی .
ولی در یک چرخش جدید جنگ شیعه علیه شیعه را تدارک دیده اند .
سینه زنی و مداحی به نفع اسرائیل جنایتکار و وهابیت خبیث متد جدید این دو لبه ی یک قیچی است که عرضه کرده اند .
دوستان ولایتمدار ،
اگر خود را به جبهه ی بصیرت نرسانیم و به موقع سنگر دفاع فکری ایجاد نکنیم چه بسا قتل عام فکری خواهیم شد و داعش دیگری برایمان تدارک خواهند دید .
نقش مداحان و هیئت های مذهبی
مداحان اگر رسالت خود را به شایستگی انجام دهند ، می توانند به عنوان فرمانده جبهه ی تفکرات ناب شیعه به نقش بی بدیل خود عمل کنند .
هیئت ها نیز به عنوان مرکز آگاهی بخش در تجهیز فکری شیعه می توانند نقش آفرین باشند .
اگر مداحان و هیئت ها فقط و فقط گریه کردن را هدف خود ندانند ، و سیره ی اهل بیت علیهم السلام به عنوان امامان بر حق در جامعه نشر داده شوند ، می توانند الگوی مناسب در جامعه را ارائه کنند.
بیاییم فرهنگ اهل بیت علیهم السلام را در جامعه خود ارائه دهیم .
بیاییم به جای پیروی از فرهنگ خلسه گری ، فرهنگ بیداری را ناشر باشیم .
دشمن بر ما می تازد و اعتقادات ما را نشانه گرفته است ، ولی ما در آرزوی چای عراقی خوردن هستیم .
دشمن روح حماسه عاشورا در شیعه را هدف گرفته ، ولی ما در اجرای سبک فلان خواننده و سبک تیتراژ فلان سریال غرق شده ایم .
دشمن برای نابودی اعتقادات ما برنامه ریزی می کند ، ولی ما برای رقص نور در هیئت مان و پر کردن آلبوم موسیقی مداحی به دنبال فالور های بیشتر هستیم .
دشمن پول های هنگفت خرج می کند ، هیئت با محتوای اسرائیلیات درست می کند ، ولی ما به دنبال شبی ۴٠ میلیون گرفتن برای مداحی های خود هستیم.
فرقی ندارد، منبری و مداح و هیئت ها برای چهره شدن و دیده شدن و خودی نشان دادن از هیچ فعالیتی فرو گذار نیستیم و آماده ایم ، ولی در آنسو دشمن برای ضربه زدن به ما برنامه ریزی کرده است .
اگر هوشیار و بیدار نباشیم ، اگر بصیرت پیدا نکنیم ، چنان ضربه ای خواهیم خورد که از جا بلند شدنمان سال ها طول خواهد کشید.
والسلام
توطئه صهیونیستی سعودی
توطئه هم کاسه شدن وهابیت با فرقه های "بعثی سعودی"، مانند "فرقه گمراه صرخی"!
این کلیپ و امثال آن کلیپی در انکار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از عده ای عراقی بعثی توسط شبکه های وهابی در حال پخش است و آنها با تکیه بر این کلیپ مدعی هستند که شیعیان عراق بیدار شده و متوجه شده اند که شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها افسانه است!
اما حقیقت ماجرا و دروغ وهابیت در اینجاست که این افراد شیعه نیستند، بلکه فرقه ای منحرف و ضاله از عناصر بعثی می باشند که رهبر آنان شخص خودفروخته ای به نام "احمد صرخی" می باشد و این فرقه هم به مانند گروهک "احمد بصری" فرقه ای ضاله و برخاسته از دل یهود و آل سعود و عامل دست آنهاست تا بتوانند از این گونه فرقه ها علیه شیعه سوء استفاده کنند و تشیع را تخریب نمایند!
در واقع این فرقه ها و فتنه ها برادر ناتنی یا فرزند همان گروهک منحرف وهابیت هستند که سالهاست انحرافات و بدعتهایشان برای همه بیان گردیده و دستشان رو شده است!
یکی از بزرگترین اهداف تاسیس این "فرقه بعثی سعودی" دشمنی با ایران و ایرانیان است، به عنوان نمونه این جریان در تمامی حملات به کنسولگریهای ایران در عراق نقش مهمی داشته است، بیخود نیست که حتی در همین کلیپ هم ایرانیان را "مجوس" معرفی می کند!!
این کلیپ و حمایت وهابیت از این فرقه های تشکیل یافته از عناصر بعثی، بهترین مدرک در اثبات توطئه های گوناگون آنان علیه دوستداران اهلبیت علیهم السلام و سعی در ایجاد انشعاب در تشيع است!!
اما آنچه برای پیروان مکتب اهلبیت علیهم السلام لازم است مانند همیشه بیداری و هشیاری و سعی در فریب نخوردن از تبلیغات چنین فرقه ها و خنثی نمودن توطئه های آنان است.
به امید ظهور نور الهی، ان شاءالله تعالی.
#عزاداری وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام #موسوی مطلق
🍃🍃▪️🍃🍃▪️🍃🍃
دلیل اینکه حضرت ام البنین سلام الله علیها اینقدر با عظمت است، چیست؟ ایشان چه نقطۀ قوتی دارند که امروز نام ایشان گره گشای همۀ مشکلات مردم است؟ این رابطۀ قلبی که شما با حضرت ام البنین سلام الله علیها برقرار می کنید با سایر مخدرات آنچنان برقرار نمی شود، این از ضعف آن طرف نیست، اما این نقطۀ عظمت حضرت ام البنین سلام الله علیها چیست؟
خیلی ها نام مادر بسیاری از امامان را هم نمی دانند، نقطۀ قوت ایشان چیست؟ درست است که یک ارتباط معنوی خاصی دارند، ایشان مادر گریه کنان امام حسین علیه السلام است، ام البکائین است.
بعضی از ویژگی ها دست نیافتنی هستند، متن صریح جامعۀ کبیره می گوید که ائمه علیهم السلام یک ویژگی هایی دارند که دست نیافتی است "لایطمع فی ادراکه طامع" حق طمع به آن را هم ندارید! اگر طمع بکنید سقوط می کنید. در بعضی از مقامات اهل بیت علیهم السلام حتی حق طمع هم نداریم.
اما بعضی از مقامات هستند که می توان به آنها رسید. پیامبر صلوات الله علیه فرموده اند اگر کسی من را بیشتر از خودش دوست نداشته باشد و فرزندان من را از فرزندان خودش بیشتر دوست نداشته باشد او نه به حقیقت ایمان رسیده است، نه از ما اهل بیت است و نه معرفت ما را درک کرده است.
اصل سخن این است که خودتان بررسی کنید ببینید اهل بیت علیهم السلام چقدر در زندگی شما موضوعیت دارند؟ ما هرچه داشتیم را در قمار عشق امام حسین علیه السلام باختیم، این امر در جنگ ثابت شد وقتی فرزندی از فرزندان اباعبدالله علیه السلام حکم داد ده ها هزار نفر رفتند و شهید شدند، امروز روز تکریم مادران شهدا است، هنوز هم بعضی از مادران شهدای ما احساس شرمندگی دارند که نتوانستند حقشان را ادا بکنند.
الحمدلله ارتباط ما با امام حسین علیه السلام خوب است، هم چنین با امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت عباس علیه السلام، امام رضا علیه السلام " بابي و انت امي و نفسي و اهلي و مالي و اسرتي". اما ما نسبت به حضرت ولیعصر عجل الله تعالی مقصر هستیم، یعنی آنقدر دلداده نیستیم، الان بود و نبود امام زمان علیه السلام برای ما چه فرقی می کند؟
محوریت کار حضرت ام البنین سلام الله علیها، محوریت ولایت و محبت بود، ندیدن خودش و دیدن امامش. ایشان در مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام تربیت پیدا کردند. امام علی علیه السلام علم ماکان و مایکون داشتند نیازی نبود در رابطه با ازدواجش از عقیل سوال بپرسد، اما از عقیل می پرسد تا به ما حرمت ریش سفیدی را بیاموزد. معیارهای ازدواج امام علی علیه السلام ثروتمند بودن و زیبایی نبود، معیار ازدواجش اصالت داشتن است، معیار بدی ایشان این است که همسرش از تباری باشد که شجاع باشند. پدربزرگ حضرت ام البنین سلام الله علیها در بین اعراب بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام شجاع ترین فرد شناخته می شد.
زندگانی حضرت ام البنین سلام الله علیها بسیار مختصر است، اما از همین مختصر دریافت می شود که آنچه برای حضرت ام البنین سلام الله علیها محور است اهل بیت علیهم السلام هستند نه خودشان، لذا بلافاصله پس از حضرت زهرا سلام الله علیها به عقد امیرالمؤمنین علیه السلام در نیامدند، وقتی که این ازدواج فراهم شد ورود ایشان به خانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام مصادف بود با بیماری دو جوان امام علی علیه السلام یعنی امام حسن و امام حسین علیه السلام و این بی بی مشغول پرستاری از ایشان شد.
نوشته اند که ایشان شب ها را بیدار می ماند تا اینها از بستر بیماری بلند بشوند. در گریۀ بر اباعبدالله علیه السلام هم ام البنین سلام الله علیها از سابقون است. ببینید حضرت ام البنین سلام الله علیها چه جایگاهی داشتند که حضرت زینب سلام الله علیها که خودش صاحب مصیبت است می رود و به حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت میگوید.'
تاریخ به صراحت نوشته است که زینب کبری سلام الله علیها پس از امیرالمؤمنین علیه السلام تمام اعیاد را به دیدن حضرت ام البنین سلام الله علیها می رفتند و بعد از جریان ورود به مدینه هم به خانۀ ام البنین سلام الله علیها برای عرض تسلیت می رفت.
AUD-20220116-WA0009.
10.56M
🔊صوت.
🔘روضه
⬛شب وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها ⬛
🎤بانوای:
#حاج_محمد_جواد_جامعی.
📆شنبه ۲۵ دیماه ۱۴۰۰
#امام_زمان
#متن_روضه
جمعه های مهدیه تهران
مرحوم حجت الاسلام حاج آقای کافی
روحش شاد🙏
❤️😭❤️
چون که شود روز جمعه دل نگرانیم منتظر مقدم امام زمانیم
جمع شویم و دعای ندبه بخوانیم تا که شود آشکار آن شه خوبان
ما هم یعقوب وار دیده به راهت منتظر دیدن جمال چو ماهت
این غم و افسردگی و رنج و نقاهت گشته پدید از فراقت ای تابان
ای شب هجران مگر که بی سحر هستی نوبه ما کی شود به ما برسی
نسبت مه دادنم به شه غلط هستی ما کجا و جمال یوسف دوران
شمس و قمر شعله ای زمشعل رویش ظلمت امکان سواد طرَه مویش
یوسف کنعان گلی زگلشن رویش شاه حجازی بود نه برده کنعان
کافی مسکین زبهر دیدن رویت گشته چو مجنون اسیر بر سر کویت
تشنه ی یک جام وصلت است ز جویت جام وصالت رسان به کام گدایان
آقا من که چیزی دیگر از تو نمی خواهم فقط می خواهم یک بار دیگر ببینمت . مهدی جان! قربان تو شوم فقط می خواهم یک دفعه ببینمت . آقا جان ! من که دارم برات میمیرم پسر فاطمه ! موهای سرو صورتم سفید شده است . حجة بن الحسن ! تا کی در انتظارت بمانم آقا جان ! میترسم بمیرم و تو را نبینم. اگر عاشق هستم تو عاشقم کردی . آقا جان! اگر دیوانه ام تو دیوانه ام کردی . اگر در به درم تو دربه درم کردی . به مادرت فاطمه (ع) قسم هر کجا بروم میگویم : مهدی جان . به مادرت زهرا (ع) قسم به هر کس می رسم می گویم : بگو مهدی جان .آنقدر صدایت میزنم تا جوابم بدهی آنقدر ناله می کنم تا جوابم بدهی . آنقدر فریاد می زنم تا جوابم بدهی . آنقدر در خانه ات را می زنم تا در به رویم باز کنی . به خدا قسم مردم را در خانه ات میشورانم . در هر روستایی که منبر بروم می گویی: برویم در خانه ی امام زمان (ع) در هر شهری که منبر بروم می گوییم : برویم در خانه مهدی فاطمه (ع) به هر کس که برسم می گویم : بی خود نشسته اید ، بلند شوید برویم در خانه اش را بزینم .
آقا جان! آخه ما که غیر از تو کسی را نداریم . ما که غیر از تو پناهی نداریم . حجة بن الحسن ! دشمنهایت زیاد شده اند . پسر فاطمه ! دوستانت را محاصره کرده اند. این چهار تا شیعه هایت غریب شده اند. شیعه هایت بی کس شده اند . شیعه هایت بی یاور شده اند . هر کس از راه میرسد به ما تو سری میزند. یا الله!
هر کس از راه میرسد به سرمان میزند. آری کسی که صاحبش بالای سرش نباشد، اذیتش می کنند. بگویم در این صبح جمعه یا نه ؟ ای خدا! بگوییم ؟ کار به جایی رسیده که به ما میگویند: اگر شما آقا داشتید می آمد . خدایا! دیگر قدر سرزنش بشنوم؟ چقدر شماتت بشنوم؟ خدایا! کی میشود پرده را کنار بزنی و پسر فاطمه بیرون بیاید؟ کی میشود آقا ظهور کند و من هم سرم را بلند کنم و بگویم: دیدید آقایم آمد. سینه ام را سپر کنم و بگویم: دیدید اربابم آمد . خدایا! اذان صبح شد و آقا نیامد. نماز صبحمان را خوانده ایم، آقا نیامد. مگر میخواهد این جمعه هم نیاید؟
شاه ! زفقیران روی مگردان بر درگهت افتاده به صد گونه امیدی
آی گرفتارها! آی متبلاها!مگر شیعه نباشید! اگر شیعه هستید و عقیده به امام زمان (ع) دارید، اگر پایبند به حجة بن الحسن (عج) هستید بگویید: یابن الحسن! یابن الحسن!.... آقا جان یک عده صبح جمعه دست زن و بچه هایشان را گرفته اند و کنار دریاها رفته اند. دنبال هرزگی و بی بند باری رفته اند. یک عده آدم خوش عقیده هم در این هوای گرم بلند شده اند و به مهدیه ات آمده اند، اگر به تو عقیده نداشتند صدایت نمی زدند. اگر به تو معتقد نبودند به خانه ات نمی آمدند. به جان مادرت فاطمه (س) دوستت داریم. به خدا قسم به تو علاقه داریم. به تو پایبندیم. آقا جان! نمی شود ما تو را بخواهیم ولی تو ما را نمی خواهی. نمی شود من صدایت بزنم و تو اعتنایم نکنی. آنقدر صبح جمعه به دوستان و برادرانم می گویم صدایت بزنند، به مادرها می گویم ناله کنند تا هر کجای این عالم هستی صبح جمعه ای، سری به مهدیه ات بزنی و ببینی این مهمانهایت چه می گویند؟ چه کار دارند؟ چه می خواهند؟ یا بن الحسن! یابن الحسن!....
ای مریض دارها! آی مریضها! کسی را صدا بزنید که اسمش شفاست. همه صدایش بزنید: یابن الحسن! یابن الحسن!...
#حاج_شیخ_احمد_کافی
❤️😭❤️
••✾•🌿🌺🌿•✾•
🕊﷽🕊
❎ #روضه_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
💠 #دفتری_ام_کلثوم_س
🔅بر أحمد و بر آل محمّد صلوات
🔅بر هشت و چهار نور سرمد صلوات
🔅هر کس صلوات می فرستد یکبار
🔅ده بار خدا بر او فرستد صلوات
⚜با مهر نبي دولت سرمد داريم
⚜با عشق علي عيش موبّد داريم
⚜هر نعمتي امروز خدا داده به ما
⚜از مرحمت آل محمد داريم
🔷(#دعای_فرج)
🍁[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🍂(السلام علیک یا ام کلثوم س
یا بنت امیرالمومنین ع
یا بنت فاطمه الزهرا س)
♦️ای آینه دار پنج معصوم
♦️در بحر عفاف دُر مکتوم
♦️پروردهٔ دامن ولایت
♦️مظلومهٔ خاندان مظلوم
♦️تو زینب دومی علی را
♦️نامند تو را به ام کلثوم
♦️آئینهٔ آفتاب و ماهی
♦️یا سیدتی به ما نگاهی
♦️تو محنت بی شماره دیدی
♦️غم، بیشتر از ستاره دیدی
♦️مه پاره ی دشت کربلا را
♦️در خاک، هزار پاره دیدی
♦️هم بردل پاره پاره اززهر
♦️هم پیکر پاره پاره دیدی
♦️پامال تن عزیز خود را
♦️ازمرکب ده سواره دیدیم
♦️بردست حسین غرق درخون
♦️قنداقه ی شیرخواره دیدی
♦️آئینهٔ آفتاب و ماهی
♦️یا سیدتی به ما نگاهی
⬅️امروز برا خانم ام کلثوم بلند بلند گریه کن..بخدا گریه هاش کم از زینب نبود..
قربون دلت برم خانم جان..
قربون غربتت بشم بیبی جان..
این خانم هم مثل بیبی زینب خیلی چیزهارو دیده..
خیلی مصیبت هارو دیده..
میخ در و آتش کشیدن در رو دیده..
اگه اونجا بیبی زینب دید مادر بین درو دیوار بوده این خانم هم دیده..
دیده مادر به بستر افتاده..
غسل شبانه مادر دیده..
🚩آخ گردیده بود قنفذ همراه با مغیره
🚩او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد..
⬅️بمیرم برا دردای دلت خانم جان..
(دیگه چی دیده)
سحری که امیرالمومنین ضربت به فرق مبارکشون اصابت کرد شب منزل خانم ام کلثوم بودند..
(دیگه چی؟)
اگه زینب پاره های جگر برادر دیده، خانم ام کلثوم هم دیده..
آی کربلائیا تو کربلا کنار زینب بوده حتما همه صحنه ها رو باه خانم زینب دیده..
اسارت دیده..
⏺خانم ام کلثوم دم دروازه کوفه وقتی اسرا رو وارد کردند..نگاه کرد دید مردم دارن نگاه میکنند..فریاد زد،
#غضواابصارکم
ای کوفیا چشماتونو ببندید..مارو نگاه نکنید.ای وای..
خطبه ایراد کردند..یه وقت نگاه کردند دیدند زنهای کوفه دارن ناله میکنند گریه میکنند..
فرمود وای بر شما..مردانتون تو کربلا مردای مارو کشتند..حالا شما دارید گریه میکنید..بخدا این اسارت و شهادت ذلت نیست..اینا مقامات و درجاته برا آخرت ما..
یه لحظه هم تو کربلا خانم گریه کرده..
⬅️شب عاشورا..ابالفضل نگهبان خیمه هاست..هی تو خیمه ها میگرده..هر کسی نوایی داره..
رباب بچه شو بغل گرفته،، میگه علی فردا ببینم برا بابات چه میکنی..
(اونطرف نجمه،،از این طرف دید اصحاب به هم میگن فردا اول من میرم اون یکی میگه نه من اول میرم)
بیبی زینب پسراشو آماده میکنه..
یه وقت آقا ابالفضل اومد جلو خیمه ام کلثوم..دید داره گریه میکنه..زانوای غم بغل گرفته
صدا زد خواهر چی شده چرا داری گریه میکنی..
فرمود عباس جان فردا عاشوراست هرکسی براحسین یه هدیه ای داره زینب بچه هاشو...
رباب علی اصغرو..
اما من دستم خالیه..فردا شرمندهٔ داداشم حسینم..
میگن عباس دستاشوانداخت گردن خواهر..
خواهرم گریه نکن منم غریبم..
فردا دست منو بگیر ببر محضر حسین.. بگو داداش اینم نوکر منه، غلام منه، هدیهٔ منه ازم قبول کن..
🔸گفت خواهر بگو به اهل حرم
🔸ام کلثوم یاور آورده
🔸ام کلثوم هم برای خودش
🔸یک ابالفضل لشکر آورده
⬅️(دیگه کجا گریه کرده خانم..)
بعد از شهادت سه ساله ابی عبدالله..تو خرابه..دیدن خانم ام کلثوم هی نشسته رو پا میزنه..گریه میکنه..بی قراری میکنه..
زینب صدا زد خواهر این همه راه اومدیم، ندیدم اینجور شیون کنی..
(چی شده خواهر)
(تو باید کمک من بچه هارو آروم کنی..باید بقیه رو ما آروم کنیم..چرا اینطور میکنی)
♻️صدا زد خواهر دست خودم نیست..میدونم داغ رقیه برا تو هم سنگینه..ولی یه چیزیه منو خیلی میسوزونه..
(چیه ام کلثوم)
صدا زد آخه دیشب رقیه اومد رو پام نشست..گفت عمه پاهام درد میکنه ..عمه گوشم درد میکنه..عمه اینقدر زدن بدنم درد میکنه..یاد درد دل های نازدانه حسینم می افتم نمیتونم گریه نکنم..
⬅️قربون ناله های دلت بیبی جان..
کنج خرابه ناله میکرد گریه میکرد..
▪️آخ به قربان سرت بابا
▪️بگردد دخترت بابا
▪️کدامین دست کین آخر
▪️بریده حنجرت بابا
▪️تُرا ای لالهٔ زهرا
▪️که از شاخه جدا کرده
▪️مرا چون بلبل شیدا
▪️به داغت مبتلا کرده
▪️الهی بشکند دستی
▪️که رگهای تو ببریده
▪️نداده گوئیا آبت
▪️ که لبهای تو خشکیده
☑️خدااا..به اشک. و آه و ناله خانم رقیه(باب الحوائجه) امید هیچ کسی رو ناامید نکن
دستتو بلند کن ناله بزن بگو یا حسین.
❤️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❤️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈