eitaa logo
روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.8هزار دنبال‌کننده
93 عکس
94 ویدیو
50 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 درآمد اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن..... تا ان شاء الله دل و جان مون آماده بشه برا دعای توسل، چند مرتبه امام زمانمون را صدا بزنیم 🔻 یابن الحسن4 بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا اَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللّهِ يا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا  يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ  🔻 یا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ هر موقع پیغمبر میومد تو مسجد می خواست نماز بخونه مقابل در خونه ی علی و فاطمه می ایستاد با صدایی که همه ی مردم بشنوند می فرمود السلام علیکم یا اهل بیت النبوه یعنی آی مردم مدینه ، بدونید اهل بیت من ، اهل این خونه ند، (ببینید من چجور احترام می کنم) 🔻 از من یاد بگیرید مبادا بعد من به اهل این خانه جسارت کنید اما کاری کردند با اهل این خونه، کاری کردن با این خونواده، نزدیک به سه ماه فاطمه خانه نشین شد طوری شده بود این روزای آخر، زبانحال امیرالمومنین رو میخام بخونم صدا می زد 🔻 ای صفا بخش دل حیدر فاطمه جان ای صفا بخش دل حیدر کرار بخند هستی خانه ی من همسر غمخوار بخند تو رو خدا این یکی دو بیت جمله و این چندبیت روضه، حقشو ادا کنید دلخوشی همه ای ناله ی خود را کم کن نمیدونم تا حالا داشتید دیدید کسی رو که پهلوهاش درد بکنه دنده هاش شکسته باشه، هی میخاد از این پهلو به اون پهلو بشه صدای ناله ش بلند میشه دلخوشی همه ای ناله ی خود را کم کن جان من جان حسن فاطمه یکبار بخند درد پهلو و کمر کرده زمینگیر تو را من که دانم چه کشی لیک به اجبار بخند اگه شده برا دل حسنت بخند برا دل زینبت بخند همین یه بیت و عرضم تمام گذر کوچه چقدر پیر نموده ست تورا تو کوچه مگه چی به سرت اومد زهرای من کدام نامردی جرات کرد رو تو دست بلند کنه ای ستمدیده ی دستان ستمکار بخند 🔻 يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ  آقا رسول‌ الله میومد در خانه ی علی و فاطمه با احترام می گفت: السلام علیکم اهل بیت النبوه اما بعد شهادت پیغمبر دیگه کسی با احترام در این خونه رو نزد الا یه جا، اومدن دق الباب کردن ، آقا امیرالمومنین اومد درو باز کرد دید یه عده از همسایه هان صدا زدن یاعلی، به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز 🔻 صدا زد باشه، من از خونه میرم ،میرم تو قبرستان بقیع گریه میکنم ، میرم کنار مزار عموم اونجا گریه می کنم يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا 🔻  يا وَجيهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
❁﷽❁ ●━━━━━━─────── سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق همه جا رسمه، اگه شهادت یکی از ائمه باشه ما به احترامش میریم تو حرمش برا زیارت، مثلا شهادت امام رضا باشه همه میرن مشهد،روز عاشورا میگن بریم کربلا ، شب بیست و یکم ماه رمضان هر کی بتونه میره نجف ، اما امشب ،کجا بریم؟؟امشب جایی نداره برا زیارت امام صادق، نمیدونم امشب تو مدینه کسی هست بره زیارت قبرستان بقیع، اما میدونم تو قبرستان بقیع کسی اجازه نداره گریه کنه ، قبرستان بقیع شبها خیلی دلگیره سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع تمام امامزاده های ما حتی تو روستاها حرم دارن گنبدوبارگاهی دارن هرکی بره زیارت بهش احترام می کنن،اما قربونت برم امام صادق، هر کی بره قبرستان بقیع ،اجازه نداره گریه کنه ، اونجا از مهمونا با تازیانه پذیرایی می کنند سلام من به شب ماه فاطمی بقیع سلام من به گل یاس هاشمی بقیع اما شب شهادت آقا امام صادق ، رئیس مذهب شیعه، شیخ الائمه ، بریم در خونه ی آقا ببینیم مدینه چه خبر بود ریزد سرشکِ زهرا ، از دیده چون ستاره داغ امام صادق ، زد بر دلش شراره با چشم دل نظر کن ، یک لحظه در مدینه بر تربتش که دارد ، بر غربتش اشاره آقا امام صادق دل تنگِ مادرش بود ، آن یادگار زهرا مهمان مادرش شد ، با قلب پاره پاره هر شب به یک بهانه ، می بُردنش زخانه از ظلم و جور منصور ، خون شد دلش هماره کی دیده پیرمردِ هفتاد ساله ای را در کوچه ها پیاده ، دنبال یک سواره ابن ربیع نامرد ، رحمی به او نمیکرد می دید که نفس هاش ، افتاده در شماره شد فاطمیه تکرار ، آتش گرفت گلزار یبار دیگه بعد اون روزی که در خونه ی امیرالمومنین رو آتش زدن دوباره تو مدینه ، این آتش زدن تکرار شد اونم تو خونه ی امام صادق شد فاطمیه تکرار ، آتش گرفت گلزار اما زنی نبوده ، در پشت در دوباره میزد قدم در آتش ، میگفت وای مادر جز سوختن چه راهی ، جز ساختن چه چاره یکبار منزلش سوخت ، صد مرتبه دلش سوخت بر حال کودکانش ، بنمود تا نظاره تو خونه ی آقاامام صادق، ملعون دستور داد گفت شبانه بریزید تو خونه، خانه رو به آتش بکشید وقتی ریختند خونه رو به آتش کشیدند خود آقاامام صادق ،میانه ی آتش صدا میزد أنا بن إبراهیم خلیل الله ، آتش به کسی آسیبی نرسوند یکی دو روز بعد یه عده از شیعیان اومدن خونه ی امام صادق، گفت دیدم آقا با تمام وجود به پهنای صورت داره گریه می کنه و اشک می ریزه گفتم آقاجان ، الحمدلله کسی تو خونواده ی شما آسیبی ندیده الحمدلله خودتون سلامتید چرا اینجور گریه می کنید فرمود برا خودم گریه نمی کنم فرمود اون لحظه ای که خونه رو‌به آتش کشیدن من خودم بودم بچه ها منو می دیدند یه آرامشی داشتن اما بازم دیدم همینکه شعله ها زبانه می کشه این بچه ها از این طرف به اون طرف خونه ،هی می دوند گریه می کنند آقاجان،بچه هاتون که همه سالمند فرمود یاد اون ساعتی افتادم تو‌کربلا آتش زدن به خیمه های جدغریبم حسین ، اونجا دیگه هیچ محرمی نبود ابالفضلی نبود خود اربابمون شهید شده بود،این زنها و بچه ها تو خیمه ها ، خیمه ها رو به آتش کشیدن ، یه مرتبه بی بی عقیله ی بنی هاشم اومد تو خیمه ی آقا زین العابدین ، گفت دستور چیه آقا زین العابدین فرمود علیکن بالفرار، بگو همه فرار کنند این زنها و بچه ها تو این بیابونا با پای برهنه، هر کدام به یه طرف فرار می کردند ، گفت دیدم همه دارن فرار می کنند اما یه خانمی چادر به سر جلو یه خیمه ای نیم سوخته ایستاده ، هی این پا و اون پا می کنه ، اومدم گفتم خانم، من قصد آزار شما رو ندارم چی شده؟ فرمود من توی این خیمه یه بیماری دارم گفت اومدم کمک‌کردم زین العابدین رو از خیمه بیرون کشیدم تازه دیدم زینبم داره فرار می کنه هی یکی یکی بچه ها رو پیدا می کنه یه مرتبه اومد دید سکینه رو زمین افتاده بیهوش شده سکینه رو در اغوش گرفت، هر جوری بود این دخترو به هوش آورد همینکه سکینه چشماشو باز کرد صدا زد عمه ، نگفت عمه گوشواره ها مو بردن ، نگفت عمه،کتکم زدن ، صدا زد عمه معجرم رو غارت کردن تازه زینب صدا زد عزیز دلم ، ببین عمه هم معجر نداره ناله بزن یا حسین ━━━━━━──── ✍عبدالحسین میرزایی ●━━━━━━─────── (علیه السلام) 🔹 ⬅️ ⬅️