eitaa logo
روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.8هزار دنبال‌کننده
93 عکس
94 ویدیو
50 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
ع ❁﷽❁ السلام علیک یا محمد بن علی یا جواد الائمه ای تو امام لطف و عطا حضرت جواد مظهر برای جود و سخا حضرت جواد هم نور قلب حضرت معصومه ای و هم دردانه ی امام رضا حضرت جواد امام رضا فرمود هر کس منو به دو نفر قسم بده محاله دست خالی ردش کنم اولی مادرم فاطمه ی زهرا ست دومی میوه ی دلم جواد الائمه هر کی حاجت داره هر کی گرفتاره هر کی مریض داره امروز بگیرید دامن آقا جوادالائمه ذکرت کنار پنجره فولاد می شود بر درد لاعلاج، شفا حضرت جواد در مجلس شهادت تو گریه میکنیم بر دوش ماست شال عزا حضرت جواد قربونت برم آقاجان در پشت درب حجره شدی بی کس و غریب گشتی شهید زهر جفا حضرت جواد 🔹✍علی مهدوی نسب (عبدالمحسن)🔹 خدا لعنت کنه اون زن خبیثه ام الفضل رو وقتی امام جوادو مسموم کرد دستور داد درهای حجره رو ببیندندآقای ما جوادالائمه رو محبوس کرد صدای ناله ی آقا بلند شد چی میگفت؟ صدا میزد وهو ینادی وا عطشا هی ناله میزد واعطشا تشنه م اسقینی ماءا[۱] یه قطره آب به گلوی خشک من برسانید قربونت برم یا جوادالائمه فقط خدا میدونه تو اون لحظات آخر چطوری تنها و غریبانه به شهادت رسید اما ببرمتون کربلا جد غریب شما سیدالشهدام تو کربلا یه همچین عبارتی رو به زبان آورد بگم چی گفت عرضم تمام فرمود: اسقونی شربتا من الماء یه قطره آب به لب خشکیدم برسانید فقد نشفت کبدی من شدت الظمآء[۲] جگرم داره کباب میشه ناله بزن یا حسین ▪️◾️▪️◾️▪️ [۱]ناعی الطفّ،ص۵۶۸ [۲]امام فرمود: «اسقونی شربة من الماء‌فقد نشفت کبدی من شدة الظمأ» «ای دشمن! با جرعه‌ای سیرابم کنید که جگرم از شدت تشنگی دارد کباب می‌شود» ▪️سند: سحاب رحمت، عباس اسماعیلی یزدی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ص ۳۸۵ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِڪْ ألْـفَـرَج
❁﷽❁ (علیه السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است اینقدر آقا امام مجتبی کریم بود فرمودند سه بار ، تمام داراییهای خودش ، همه ی مال و اموالش رو در راه خدا به فقرا بخشید در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامیِ گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستانِ خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است 1 قربونت برم ، آقای مدینه، قربون قبر بی شمع و چراغت آقاجان، ان شالله یه روزی بقیع آزاد میشه شیعه ها میان ماهم میایم، فرش زیر پامون رو میدیم برا حرمت، چه صحن و سرایی بسازیم تو بقیع، چه خبر بشه حرم بقیع، آقاجان...زنده باشیم و ببینیم سخت است چگونه بنویسم محنت را آتش زده این زهر تمام بدنت را روزهای آخر عمر امام مجتبی از وقتی که اون جام زهرو سر کشید دور و بر امام مجتبی یکی یکی، بچه ها، خواهرا، برادرا میرفتن و میومدن، اما اونیکه از همه بی تاب تر بود خواهرش زینب بود، آی، امام مجتبی آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را آقاجان...خدا میدونه چی دید امام مجتبی، یه عمری گوشه گیر شد، هر موقع اسم مادر میومد زیر لب ناله میزد وای مادر .... از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه ای ازغصه ی کوچه ست مادر، تو کجایی که ببینی حسنت را 2 آقا جان....امام مجتبی رو زهری که جعده، لعنت الله داد این زهر، امام مجتبی رو زمین گیر نکرد، اون چیزی که امام مجتبی رو زمین گیر کرد آتشی بود که از لابلای در زبانه می‌کشید. بگم کی؟ اون لحظه ای که مادر سادات ، اومد پشت در، صدا زد مگه نمیدونید ما داغداریم مگه نمیدونید بابام پیغمبر تازه از دنیا رفته، برید ما رو به حال خودمون رها کنید. من از امام زمان معذرت می خوام، نامرد دومی، تو نامه ای که برا معاویه نوشت گفت من دیدم دستای فاطمه رو از لابلای در، یعنی میدونستم فاطمه پشت دره، آنچنان با لگد، به در نیم سوخته زدم، آه، وقتی در آتش بگیره، میخ در سرخ میشه داغ میشه، یه مرتبه دیدن فاطمه ، بین درو دیوار، علی رو صدا نزد فقط گفت فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند آه، در وسط کوچه تو را میزدند مادر جان کاش به جای تو مرا میزدند آی مادر..... یه مرتبه دیدن، آقا سیدالشهدا دوید وسط کوچه صدا زد حسینم، اینهمه آذر به سینه ام مزنید نمک به زخم دل درد پرورم نزنید در این مدینه همینجا سر مرا ببرید غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم ━━━━━━─────── ✍ 1 شاعر:حسن کردی ✍2شاعر: امیر علوی ━━━━━━─────── ع
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 درآمد اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن..... تا ان شاء الله دل و جان مون آماده بشه برا دعای توسل، چند مرتبه امام زمانمون را صدا بزنیم 🔻 یابن الحسن4 بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا اَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللّهِ يا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا  يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ  🔻 یا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ هر موقع پیغمبر میومد تو مسجد می خواست نماز بخونه مقابل در خونه ی علی و فاطمه می ایستاد با صدایی که همه ی مردم بشنوند می فرمود السلام علیکم یا اهل بیت النبوه یعنی آی مردم مدینه ، بدونید اهل بیت من ، اهل این خونه ند، (ببینید من چجور احترام می کنم) 🔻 از من یاد بگیرید مبادا بعد من به اهل این خانه جسارت کنید اما کاری کردند با اهل این خونه، کاری کردن با این خونواده، نزدیک به سه ماه فاطمه خانه نشین شد طوری شده بود این روزای آخر، زبانحال امیرالمومنین رو میخام بخونم صدا می زد 🔻 ای صفا بخش دل حیدر فاطمه جان ای صفا بخش دل حیدر کرار بخند هستی خانه ی من همسر غمخوار بخند تو رو خدا این یکی دو بیت جمله و این چندبیت روضه، حقشو ادا کنید دلخوشی همه ای ناله ی خود را کم کن نمیدونم تا حالا داشتید دیدید کسی رو که پهلوهاش درد بکنه دنده هاش شکسته باشه، هی میخاد از این پهلو به اون پهلو بشه صدای ناله ش بلند میشه دلخوشی همه ای ناله ی خود را کم کن جان من جان حسن فاطمه یکبار بخند درد پهلو و کمر کرده زمینگیر تو را من که دانم چه کشی لیک به اجبار بخند اگه شده برا دل حسنت بخند برا دل زینبت بخند همین یه بیت و عرضم تمام گذر کوچه چقدر پیر نموده ست تورا تو کوچه مگه چی به سرت اومد زهرای من کدام نامردی جرات کرد رو تو دست بلند کنه ای ستمدیده ی دستان ستمکار بخند 🔻 يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ  آقا رسول‌ الله میومد در خانه ی علی و فاطمه با احترام می گفت: السلام علیکم اهل بیت النبوه اما بعد شهادت پیغمبر دیگه کسی با احترام در این خونه رو نزد الا یه جا، اومدن دق الباب کردن ، آقا امیرالمومنین اومد درو باز کرد دید یه عده از همسایه هان صدا زدن یاعلی، به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز 🔻 صدا زد باشه، من از خونه میرم ،میرم تو قبرستان بقیع گریه میکنم ، میرم کنار مزار عموم اونجا گریه می کنم يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا 🔻  يا وَجيهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
❁﷽❁ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ، وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ، شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، بریم در خونه ی آقامون امیرالمومنین گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت آقاجان ، یا امیرالمومنین غصه ی چی میخوری این شبها ؟ گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت قربون غم و غصه هات برم یا امیرالمومنین شبانه روز علی بود و گریه ی خون بود تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت بیخود نبود شبها سر میبرد میانه ی چاه، شروع می کرد با چاه درد و دل کردن، امشب دلهاتون آماده ست، چی میگفت امیرالمومنین با چاه؟ ▪️الا ای چاه یارم را گرفتند گلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دارو ندارم را گرفتند▪️ گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت خود اقا امیرالمومنین وقت سحر وارد مسجد کوفه شد یکی یکی مردمو بیدار کرد اومد بالاسر قاتل، ابن ملجم ملعونم بیدار کرد،موقع نماز رسید یه مرتبه دیدن نامرد، با شمشیر زهرآلودش فرق مولا رو نشانه گرفت ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت تمام کینه ی دشمن به فرق مولا خورد ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت و تا حسین و حسن بازوی علی بودند به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت آخه همینکه نامرد ضربه رو زد، امام حسن و امام حسین زیر بغل بابا رو گرفتن اومدن تا نزدیک خونه، تا رسیدن پشت در فرمود رهایم کنید اگه زینبم منو با این حال ببینه طاقت نمیاره ،آقا جان یا امیرالمومنین امان ز بی کسی و بی برادری روزی اینجا تو کوفه امام حسن و امام حسین بودند ابالفضل،برادرهای دیگه بودند زینب تنها نبود اما نمی خواستی زینب فرق مجروح شما رو ببینه فرمودی طاقت نمی آره دختر، امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت این کوفه یه روزی رو میبینه همین زینب با لباس اسارت وارد میشه امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت تقاص خطبه ی کوفه به شام اجرا شد اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت مغیره های جدید و غلاف های قدیم و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت اهل روضه پیام خطبه ی شامش به کاخ دشمن گفت: علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت همین که رأس حسین از علی تلاوت کرد شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد تا دید سر نورانی حسین داره قران می خونه، یکی بلند شد گفت یزید خدا لعنتت کنه ، تو که میگی اینا خارجی اند چطور داره قران می خونه؟تا دید رسوا شده طاقت نیاورد شروع کرد با چوب خیزران ، اینقدر بر لب و دندان ارباب من و شما زد ناله بزن یا حسین.... ✍شاعر
❁﷽❁ ●━━━━━━─────── سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق همه جا رسمه، اگه شهادت یکی از ائمه باشه ما به احترامش میریم تو حرمش برا زیارت، مثلا شهادت امام رضا باشه همه میرن مشهد،روز عاشورا میگن بریم کربلا ، شب بیست و یکم ماه رمضان هر کی بتونه میره نجف ، اما امشب ،کجا بریم؟؟امشب جایی نداره برا زیارت امام صادق، نمیدونم امشب تو مدینه کسی هست بره زیارت قبرستان بقیع، اما میدونم تو قبرستان بقیع کسی اجازه نداره گریه کنه ، قبرستان بقیع شبها خیلی دلگیره سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع تمام امامزاده های ما حتی تو روستاها حرم دارن گنبدوبارگاهی دارن هرکی بره زیارت بهش احترام می کنن،اما قربونت برم امام صادق، هر کی بره قبرستان بقیع ،اجازه نداره گریه کنه ، اونجا از مهمونا با تازیانه پذیرایی می کنند سلام من به شب ماه فاطمی بقیع سلام من به گل یاس هاشمی بقیع اما شب شهادت آقا امام صادق ، رئیس مذهب شیعه، شیخ الائمه ، بریم در خونه ی آقا ببینیم مدینه چه خبر بود ریزد سرشکِ زهرا ، از دیده چون ستاره داغ امام صادق ، زد بر دلش شراره با چشم دل نظر کن ، یک لحظه در مدینه بر تربتش که دارد ، بر غربتش اشاره آقا امام صادق دل تنگِ مادرش بود ، آن یادگار زهرا مهمان مادرش شد ، با قلب پاره پاره هر شب به یک بهانه ، می بُردنش زخانه از ظلم و جور منصور ، خون شد دلش هماره کی دیده پیرمردِ هفتاد ساله ای را در کوچه ها پیاده ، دنبال یک سواره ابن ربیع نامرد ، رحمی به او نمیکرد می دید که نفس هاش ، افتاده در شماره شد فاطمیه تکرار ، آتش گرفت گلزار یبار دیگه بعد اون روزی که در خونه ی امیرالمومنین رو آتش زدن دوباره تو مدینه ، این آتش زدن تکرار شد اونم تو خونه ی امام صادق شد فاطمیه تکرار ، آتش گرفت گلزار اما زنی نبوده ، در پشت در دوباره میزد قدم در آتش ، میگفت وای مادر جز سوختن چه راهی ، جز ساختن چه چاره یکبار منزلش سوخت ، صد مرتبه دلش سوخت بر حال کودکانش ، بنمود تا نظاره تو خونه ی آقاامام صادق، ملعون دستور داد گفت شبانه بریزید تو خونه، خانه رو به آتش بکشید وقتی ریختند خونه رو به آتش کشیدند خود آقاامام صادق ،میانه ی آتش صدا میزد أنا بن إبراهیم خلیل الله ، آتش به کسی آسیبی نرسوند یکی دو روز بعد یه عده از شیعیان اومدن خونه ی امام صادق، گفت دیدم آقا با تمام وجود به پهنای صورت داره گریه می کنه و اشک می ریزه گفتم آقاجان ، الحمدلله کسی تو خونواده ی شما آسیبی ندیده الحمدلله خودتون سلامتید چرا اینجور گریه می کنید فرمود برا خودم گریه نمی کنم فرمود اون لحظه ای که خونه رو‌به آتش کشیدن من خودم بودم بچه ها منو می دیدند یه آرامشی داشتن اما بازم دیدم همینکه شعله ها زبانه می کشه این بچه ها از این طرف به اون طرف خونه ،هی می دوند گریه می کنند آقاجان،بچه هاتون که همه سالمند فرمود یاد اون ساعتی افتادم تو‌کربلا آتش زدن به خیمه های جدغریبم حسین ، اونجا دیگه هیچ محرمی نبود ابالفضلی نبود خود اربابمون شهید شده بود،این زنها و بچه ها تو خیمه ها ، خیمه ها رو به آتش کشیدن ، یه مرتبه بی بی عقیله ی بنی هاشم اومد تو خیمه ی آقا زین العابدین ، گفت دستور چیه آقا زین العابدین فرمود علیکن بالفرار، بگو همه فرار کنند این زنها و بچه ها تو این بیابونا با پای برهنه، هر کدام به یه طرف فرار می کردند ، گفت دیدم همه دارن فرار می کنند اما یه خانمی چادر به سر جلو یه خیمه ای نیم سوخته ایستاده ، هی این پا و اون پا می کنه ، اومدم گفتم خانم، من قصد آزار شما رو ندارم چی شده؟ فرمود من توی این خیمه یه بیماری دارم گفت اومدم کمک‌کردم زین العابدین رو از خیمه بیرون کشیدم تازه دیدم زینبم داره فرار می کنه هی یکی یکی بچه ها رو پیدا می کنه یه مرتبه اومد دید سکینه رو زمین افتاده بیهوش شده سکینه رو در اغوش گرفت، هر جوری بود این دخترو به هوش آورد همینکه سکینه چشماشو باز کرد صدا زد عمه ، نگفت عمه گوشواره ها مو بردن ، نگفت عمه،کتکم زدن ، صدا زد عمه معجرم رو غارت کردن تازه زینب صدا زد عزیز دلم ، ببین عمه هم معجر نداره ناله بزن یا حسین ━━━━━━──── ✍عبدالحسین میرزایی ●━━━━━━─────── (علیه السلام) 🔹 ⬅️ ⬅️