.
|⇦•نه تنها روزها...
#ذکر_توسل و #روضه کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها به مناسبت ۲۳ ربیع الاول ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم اجرا شده به نفس عباس حیدر زاده
●━━━━━━───────
خوشا به حال مردم قم، من میگم بارکَ الله به مردم قم، امروز تا با خبر شدند، حضرت معصومه داره میاد قم، کیلومترها راه اومدند بیرون قم، به استقبال خواهر امام رضا، گل آوردند، نقل و شیرینی آوردند، قربانی کردند، با سلام و صلوات، از دختر موسی بن جعفر و خواهر امام رضا، استقبال کردند ...
یه بارکَ الله هم به مردم خراسان باید گفت، وقتی امام رضا توخراسان از دنیا رفت، مردم خراسان همه اومدند، بدن امام رضا رو برداشتند، حتی زنهای نوقانی، اومدند به مرداشون گفتند، ما مَهریه هامون رو به شما می بخشیم، به ما باجازه بدید بریم تشیع جنازه این آقا، این آقا تو شهر ما غریبه، مادر نداره، خواهر نداره، ... حضرت معصومه را هم نگذاشتند غریب بمونه، هفده روز تو قم بود، قمی ها بهترین محل بی بی رو اسکان دادند، دورِ بی بی میگشتند، ... تو شهر غربت بود، اما نگذاشتند غریب بمونه ...
اما مردم، من یه خانمی رو سراغ دارم، تو شهر خودش غریب بود، توو محله خودش غریب بود، تو مدینه غریب بود فاطمه، این روزها بیماره،بستریه، اما کسی ملاقاتش نمیاد، ... معمولا کسی که مریضه، توو بستره، نگاهش به در هست، ببینه کی ملاقاتش می آد ؟ این روزها سلمان اومد ملاقات بی بی، ... بی بی بهش گلایه کرد، فرمود : سلمان تو هم دیگه بعد بابا سراغ مارو نمیگیری ؟ چه عجب به ما سری زدی سلمان ؟ بی بی جانم ، بی بی جانم ...
نه تنها روزها کَس دیدن زهرا نمی آید
که بر دیدار چشمش خواب هم شبها نمی آید
شاعر #حاج_علی_انسانی✍
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک ... اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر ..
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدرزاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•بیا که گنبد خضرا...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاجمهدی صالحی کرمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت
بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت
چقدر منتظران تو بی صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت
به هر دیار عزادار مادرند همه
بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت
قسم به خاک نشسته به چادر مادر
سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت
* خدا رحمت کنه علامه امینی رو، فرمودند: وقتی توی خونه پشت در حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین افتاد، بچه اش سِقط شد، قبل از اینکه بگه "یا ابتاه یا رسول الله!" قبل از اینکه شوهرش علی و فضه رو صدا بزنه، یه جمله فاطمه گفته، صدا زده: پسرم مهدی بیا...*
هنوز ناله ی مادر به گوش می آید
بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت
* حضرت زهرا سلام الله علیها دامنِ علی رو گرفت، گفت: نمیذارم علی رو با این وضع مسجد ببرید، هر چه کردن نتونستن دستِ فاطمه رو کوتاه کنند، یا صاحب الزمان! یه کاری کردن با دستور اون دومیِ نانجیب، با غلاف شمشیر، زبانم لال...
وقتی بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها شدت گرفت دیگه نتونست از بستر بلند بشه، این بیماری کار رو به جایی رساند که فقط پوست و استخوان از بی بی به جای ماند، بازو و پهلوی فاطمه شکسته است، از اینها بالاتر یه جلمه روضه داره آیت الله کمپانی، از ایشون سئوال کردن قضیه میخِ در چی بوده؟ ایشون می فرمایند:" وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَار، سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَار" یعنی من نمی دونم برید از سینه ی فاطمه سئوال کنید این میخ چی بوده.... امام صادق علیه السلام می فرمایند: آن میخِ در به سینه ی فاطمه فرو رفت، نزدیک به نود و پنج روز، هر وقت مادر ما فاطمه نفس میکشید از سینه اش خون می اومد...
امشب این دلهای عاشق مدینه باشه ، به یاد آن یتیمان بی مادر، جلوی چشم بابا گریه نمی کردند، اما همین که بابا از خانه بیرون می رفت، یکی سجاده ی مادر رو می آوُرد، یکی چادرِ مادر رو می آوُرد، اینقدر گریه می کرند که فضه ی خادمه صبرش تموم شد، یه روز امیرالمؤمنین وارد خانه شد دید فضه اثاثیه اش رو جمع کرده میخواد بره، صدا زد: فضه! چه خبره، کجا میخوای بری؟ گفت: آقا! من دیگه طاقت ندارم، آقا این گریه ی بچه ها، جای خالیِ فاطمه من رو رنج میده.... خدا میداند و دلِ بچه های فاطمه... یه شب ابی عبدالله صدا زد: بابا! دلم برا مادرم تنگ شده، آخه حسین خیلی مادری بود، آورد حسین رو کنار قبر مادر، دستش رو رها کرد، دید حسین صورت روی خاک قبر گذاشته تویِ دلِ شب، هی می گفت: مادر! مادر! من حسینِ تو هستم، یه جمله با حسینت حرف بزن، اما اینجا جوابی نشنید، حسینی ها! اما توی گودی قتلگاه، اون نانجیب گفت: وقتی خواستم سَرِ حسین رو جدا کنم از بدن، ناله ی یه خانمی رو شنیدم، هی میگفت: غریبِ مادر حسین!... شهیدِ مادر حسین!... برای خوشنودی دلِ مادرش فاطمه، به نیت فرجِ آقامون، آقایِ مظلوممون، دستت رو بیار بالا چند بار ناله بزن: یا حسین!... به آبروی فاطمه و حسینِ فاطمه قسمت میدهیم، این دستا رو امروز نا امید بر مگردان، فرجِ آقامون امام زمان برسان...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_صالحی_کرمانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم....
*چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد....
غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....*
*حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...*
ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند
بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند
پای فراق را تو در این خانه وا مکن
دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند
ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟
راه امید را به منِ، محتضر مبند
*خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟
هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...*
این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند
شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم
*قرار ما این نبود فاطمهجان منو ببخش.*
یه خونه می سازم، دوباره برا تو
که شاید ببینم بازم خنده هاتو
یه خونه می سازم که توش غم نباشه
یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست
یه خونه که روی درش، جای پا نیست
یه خونه می سازم درش گُر نگیره
که آتیشِ هیزم به چادر نگیره
ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه
علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه
بسوزه همونی که هیزم آورده
الهی بمیرم به پهلوت چی خورده
تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی
از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی
یه خونه می سازم برات ای بهارم
همون موقع از در میخ و در میارم
بمون تا بسازم بازم زندگیمو
یه خونه می سازم برات ای بهارم
علی رو حلال کن، واسه زخم بازو
علی رو حلال کن، واسه درد پهلو
علی رو حلال کن واسه دست بسته اش
نتونست که برداره اون در رو از روت
*حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !*
دیگر کنار بستر من دیده تر نکن
*هی نشین کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...*
دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن
درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن
وقتی که من به روی تو در باز می کنم
این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن
هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی
یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن
در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند
از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن
با زینبم وصیت من شد که بعد از این
از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن
کجا بودی شام؟!
زینب و یه مشت حرامی.
زینب و سنگای شامی
تو بازار برده ها آوردن و
شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن
حسین.....*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_سیدمحمدحسین_تقوی
#فاطمیه
⇦•خدایا مادرم زهرا.....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج جواد حسینخانی •✾•
*خانم ها امشب پاشيد بريد مدينه كنار زينب و اُم كلثوم بشينيد، حال و هواي خونه ي علي خيلي بارونيه، مي دونيد چرا؟ چون اومدن دَم خونه در زدن، گفتن: علي! به خانومت بگو يا روز گريه كنه، يا شب، اگه ميخواد گريه كنه آرام گريه كنه، صداي گريه اش مارو آزار ميده، خانم ها بريد كنار زينب، نگاهش به رد تازيانه ي روي بازوي مادر كه مي افته دلش خون ميشه...
خدايا! مادرم زهرا جوان است
چرا پس سروِ قد او كمان است
چرا از زندگاني سير گشته
چرا در نوجواني پير گشته
* ما آقايون كجا بريم؟ ما بريم كنارِ امام حسن و امام حسين، نزديكِ نود و پنج روزِ اين بچه ها هي نگاه ميكنن تا بتونن سرشون رو بذارن رويِ سينه ي مادر تا آروم بشن، ميدوني چرا نميشه؟ اين مسمار آتشين بد جور سينه ي مادرشون رو مجروح كرده، نفس كه ميكشه يه لكه ي خون ميشينه رويِ پيرهن...
درد اون رو دلِ من حس ميكنه
نفساش تو سينه خس خس ميكنه
*به امام حسن بگي حالِ مادرتون چطوره؟ بهت ميگه: نبوديد بين كوچه با مادرم ميرفتم، قباله ي فدك دستش بود، دومي از راه رسيد، قباله رو از دست مادرم گرفت كشيد، مادرم نفرينش كرد، نانجيب جلو اومد، مادر رسيد به ديوار، دستش بالا رفت..
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بين كوچه ها بي مادرم كرد
*يه جوري زد كه ديدم مادرم افتاد روي خاكِ كوچه، هي مي گفتم: بلند شو مادر! دارم دق ميكنم چرا پا نميشي؟ گفت: حسن! آخه دستش خيلي سنگين بود، بي هوا تو صورتم زد، گفتم: مادر! چرا روي خاكا مي گردي؟ گفت: حسنم! گوشواره ام شكسته روي زمين افتاده...
يكي رسيد به امام حسنِ مجتبي، گفت: آقاجان! چرا محاسنِ شما سفيد شده؟ آقا فرمود: ارثيه... گفت: نه آقاجان! خيلي زوده محاسن شما سفيد شده، آقا فرمودن: تو هم مادرت رو جلو چشمت كتك بزنن محاسنت زود سفيد ميشه... روزگارم رو شب كردن... امام حسن هر وقت از اون كوچه رد ميشد، دست رو دست ميزد ميگفت: اي كاش مادر حسنت مي مُرد...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_جواد_حسینخانی
.
|⇦•رنگ وبوی درد داره..
#سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حنیف طاهری
●━━━━━━───────
"يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة
سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ"
رنگ و بوی درد داره کوچه های سامرا
گریه می کنیم هر شب پا به پای سامرا
این غربت آغازش مدینه ست، دنبالش کربلاست
تا همیشه جاریه، غربت بی انتهاست
مظلومیم و مقتدریم، تا عالَم بهاری بشه
خون از رگ رگِ شیعه ها پای هدف جاری بشه
"يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة
سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ"
خط به خط کلامِ تو از بصیرت دینه
بغضِ تو صدات واسه درد غربت دینه
این غصه، اندوه فاطمه ست، اشک خون خداست
تا به ابد نورِ عشق، با ظلمت آشناست
باید سر سپرده بشیم تا موعودِ صبح ظهور
شیعه پای عهدی که بست می مونه همیشه صبور
"يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة
سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ"
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#کربلایی_حنیف_طاهری
#ماه_رجب
#شهادت_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
محمود کریمی4_5825910909805007154.mp3
زمان:
حجم:
3.88M
مناجات بسیار سوزناک با مداحی آقای کریمی
😭😭😭
الهی العفو ،،،،،،،،،،،
چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم
چگونـه جسـم ضعیـف تو را بسـوزانم؟
اگـر تـو خالـق خـود را خـدا نمـیدانی
منم خـدا و تـو را عبـد خویش میدانم
شـرار قهـر مرا آب بحـر، کـافی نیست
مگـر ز اشک تـو آبی بـر آن بیفشـانم
تو غافلـی و مـرا لحظـهای نمیخوانی
بیا منم که تو را سوی خویش میخوانم
هـزاربـار شـدم از تـو خشمگیـن امّـا
تـو کیستـی کـه ز تـو انتقـام بستانم؟
به عزتم قسم ار سـوی مـن بیـایی باز
تو را ز لطف در آغـوش خویش بنشانم
ز بس که اشک تو را دوست دارم، از رحمت
بلا دهم کـه تـو را لحظـهای بگریانم
هـزاربـار گنـه کـردهای بیـا یکبار
بگـو: الـه مـن العفـو مـن پشیمانم
ز سالها گنهت بگذرم به یک العفو
ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم
اگـرچـه از همه آلودهتر بوَد «میثم»
به ذات اقـدسم او را ز در نمـیرانم
الهی العفو..😭😭
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی_ولاتهلکنی
#هدیه_به_امام_زمان_عج_صلوات
⚘#اللهم_عجل_لولیک_الفرج⚘
🕊﷽🕊
🔳#روضه(متن و صوت)👇👇👇
◻️#تخریب_بقیع
◼️#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🍂دل پر خون چشم گریون
🍂باز داره بارون میباره
🍂شب سرده، پر درده
🍂که آقام حرم نداره
🍂آرزوم نقش بر آب شد
🍂دلم از غصه کباب شد
🍂الهی خونم خراب شه
🍂حالا که بقیع خراب شد
🍂بوی کوچه، باز میپیچه
🍂میون شهر مدینه
🍂باز رسیده قد خمیده
🍂مادری بازم حزینه
🍂آسمون زغم سپند شد
🍂وقتی رام توکوچه بندشد
🍂به روی صورت مادر
🍂دست نامردی بلند شد
🍁امون ای دل ...امون ای دل...
⬅️حالا که دلت آماده شد حالا که دلت مدینه ای شد..
اجازه بدید بیشتر از مدینه و بقیع براتون بخونم
میخوام از غریت مدینه برات بگم..
سالروز تخریب ائمه بقیعه
اونایی که مدینه رو دیدن، بهتر حرفمو میفهمند و می سوزند..
⏺اینجا دیار عشق و مستی و جنون است
⏺اینجا دل هر عاشقی دریای خون است
⏺اینجا هوای چشم ها ابریست ابری
⏺اینجا ندارد شیعه از خود هیچ صبری
♻️(امروز باید بیشتر بسوزی...ناله داری یا نه...)
⏺این قبرهایی که ویران و خراب است
⏺نه قبر، قلب ماست زیر آفتاب است
⏺تاریک دلها نور را باور نکردند
⏺شرم از رسول و حضرت داور نکردند
(اما این دو بیت میسوزونه آدمو...)
⏺می سوزد از غم شیعه تا فردای محشر
⏺این قبر بابا باشد و کو قبر دختر
⏺کفرو نفاق و کینه را ترکیب کردند
⏺طاق و رواق و بقعه را تخریب کردند
⏺ای بشکند دستی که دستان ولی الله را بست
⏺ای بشکند پایی که پهلوی خدا را بشکست
✅میگفت تو حرم امام رضا دیدم یه مرد غریبی خیلی گریه میکنه..
رفتم جلو سلام کردم..
گفتم چی شده..مشکلی پیش اومده..دیدم بلند تر گریه کرد کفت نه..من اهل عربستانم..به من گفتن امام رضا ع خیلی غریبه..ولی تا حرم امام رضا رو دیدم..این سیل جمعیت...گنبد و بارگاه باصفا رو دیدم..
میخوام بگم امام رضا ع ..شما غریب نیستی آقا جان..اگه میخوای غریب ببینی..بیا بریم مدینه تو قبرستان بقیع...
🔆منصفانه بده انصاف غریب الغربا کیست
🔆آنکه در خاک وطن خفته و زوار ندارد
♻️این اولین بار نیست...یه روزی هم قبر امام حسینو خراب کردند...
یه روزی هم حرم امام هادی و حرم امام عسکری رو خراب کردند..اما به کوری چشم دشمنا شیعه ها با صفاتر ساختند..
اما فقط،یه بیت بگم صدای نالت بره مدینه...
(روضه ام همین باشه و ببینمت مدینه)
اما داغ دل شیعه اینجاست...که قبر مادرمون زهرا هنوز مخفیه...
⚜مدینه رفتم و آتش بجانم
⚜ندادی قبر زهرا را نشانم
⬅️اونایی که مدینه رفتین...هر چقدر چشم انداختین بگین ببینم آیا قبر یه دونه دختر پیغمبرو دیدید یا نه..
☑️هر کجا نشستی ..ان شاالله آقامون صاحب الزمان بیاد.. قبر گمشده مادرشو نشونمون بده...با همه وجود سه مرتبه صدا بزن
☑️#یا زهرا....
⬇️صلوات حذف نشه لطفا..⬇️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
|⇦•شنیده بود ...
#روضه و توسل ویژهٔ جاماندگان اربعین حسینی
●━━━━━━───────
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهاست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهاست، بی سعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
مثلاً الان تو راه کربلام
مثلاً تو نگام کردی
مثلاً تو صدام کردی
مثلاً توجدام کردی
مثلا الان نجفم
مثلاً دارم امین الله میخونم
مثلا قراره فردا راه بیفتم
مثلا زیربارون دارم میرم کربلا
کار ما کشید به مثلا، ارباب من...
اماخدا میدونه فردا قیامت کربلا رفته ها حسرت زیارت کربلا نرفته ها و زیارتِ نرفته ی خیلیا رو میخورن...
مثلا اون پیرزنه گوشه ی خونه تو روستا...همه عمرش به عشق کربلا گذشت... کربلا رو ندید از دنیا رفت....
میگفت: اون نوجوان ۱۵ ساله، روخاک جبهه افتاده بود، سرشو بغل گرفتم؛گفتم چته؟!
گفت: دیدی کربلا رو ندیدیم عمرمون تموم شد... یهو مابین این حرفا دیدم حالش،عوض شد یهو دیدم صدا زد: بلندم کن، بهت میگم بلندم کن...میگه تا سینه رو بالا آوردم، دستو گذاشت رو سینه صدا زد:السلام علیک یااباعبدالله... یه لبخند زد و شهید شد....
شب جامونده هاست...
سلام به اون نازدانه ای که اربعین جاش خالی بود کربلا...
شب اربعينِ... نیت زیارت کنید...
فردای قیامت میبینی نشستند؛صدا میزنن: سال فلان اربعین رفته ها بلند شن،یه عده بلند میشن ...یه عده میرن ؛تو نگاه میکنی ...همینجوری باحسرت نگاه میکنی، یهو یکی میزنه پشت سرت ،آقا مگه باتو نیستم؟
با منی؟! آره،با توأم، آقا من اون سال کربلا نشد برم... من نمیدونم اسمت اینجا هست بلند شو...اسم من؟!
تو لیست؟! مادرش فاطمه دم در بهشت وایساده... میگه اینا جاموندن... تا اینا نیان من نمیرم...
یکی در گوشت صدا میزنه...مادر بلند شو...
کامل الزیارات میفرماید..
صدیقه ی طاهره ، دیدی مرغ دانه رو چجوری از بین سنگ ریزه ها جدا میکنه... فرمود مادرم فاطمه فرداي قیامت اینجوری گریه کنای حسینشو جدا میکنه ...مادر صدات میزنه...
مثلا من کربلام، مثلا رسیدم حرمت خودت که میدونی عشقم این بود غروب، خسته، پای پرآبله، اون آخرای مسیر دیگه لنگان لنگان، کشون کشون، آخرین عمود رو که رد میکردیم... چشمم می افتاد حرم قمر بنی هاشم... انگار ابالفضل پرچم گرفته برا استقبال اومده...
.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
|⇦•خدایا مادرم زهرا.....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج جواد حسینخانی •✾•
*خانم ها امشب پاشيد بريد مدينه كنار زينب و اُم كلثوم بشينيد، حال و هواي خونه ي علي خيلي بارونيه، مي دونيد چرا؟ چون اومدن دَم خونه در زدن، گفتن: علي! به خانومت بگو يا روز گريه كنه، يا شب، اگه ميخواد گريه كنه آرام گريه كنه، صداي گريه اش مارو آزار ميده، خانم ها بريد كنار زينب، نگاهش به رد تازيانه ي روي بازوي مادر كه مي افته دلش خون ميشه...*
خدايا! مادرم زهرا جوان است
چرا پس سروِ قد او كمان است
چرا از زندگاني سير گشته
چرا در نوجواني پير گشته
* ما آقايون كجا بريم؟ ما بريم كنارِ امام حسن و امام حسين، نزديكِ نود و پنج روزِ اين بچه ها هي نگاه ميكنن تا بتونن سرشون رو بذارن رويِ سينه ي مادر تا آروم بشن، ميدوني چرا نميشه؟ اين مسمار آتشين بد جور سينه ي مادرشون رو مجروح كرده، نفس كه ميكشه يه لكه ي خون ميشينه رويِ پيرهن...*
درد اون رو دلِ من حس ميكنه
نفساش تو سينه خس خس ميكنه
*به امام حسن بگي حالِ مادرتون چطوره؟ بهت ميگه: نبوديد بين كوچه با مادرم ميرفتم، قباله ي فدك دستش بود، دومي از راه رسيد، قباله رو از دست مادرم گرفت كشيد، مادرم نفرينش كرد، نانجيب جلو اومد، مادر رسيد به ديوار، دستش بالا رفت...*
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بين كوچه ها بي مادرم كرد
*يه جوري زد كه ديدم مادرم افتاد روي خاكِ كوچه، هي مي گفتم: بلند شو مادر! دارم دق ميكنم چرا پا نميشي؟ گفت: حسن! آخه دستش خيلي سنگين بود، بي هوا تو صورتم زد، گفتم: مادر! چرا روي خاكا مي گردي؟ گفت: حسنم! گوشواره ام شكسته روي زمين افتاده...
يكي رسيد به امام حسنِ مجتبي، گفت: آقاجان! چرا محاسنِ شما سفيد شده؟ آقا فرمود: ارثيه... گفت: نه آقاجان! خيلي زوده محاسن شما سفيد شده، آقا فرمودن: تو هم مادرت رو جلو چشمت كتك بزنن محاسنت زود سفيد ميشه... روزگارم رو شب كردن... امام حسن هر وقت از اون كوچه رد ميشد، دست رو دست ميزد ميگفت: اي كاش مادر حسنت مي مُرد...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_جواد_حسینخانی
#فاطمیه
.
|⇦•تا چند دسته گل...
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام سید محمد حسین تقوی
●━━━━━━───────
تا چند دسته گل شود امشب نثار تو
خون گریه میکنم سر خاکِ مزار تو
مادر ز جای خیر که مهمانت آمده
مهمان دلشکسته و گریانت آمده
اینکه نشسته است کنارت حسین توست
این بی قراره گرمِ زیارت حسین توست
برخیز و موج چشم ترم را نگاه کن
شمعی نداشته ام جگرم را نگاه کن
*خیلی جات خالیه مادر..*
برخیز و حالی از پسر کوچکت بپرس
حال بقیع را هم از این کودکت بپرس
رفتی و نیستی که ببینی برادرم
هرروز آب میشود از غصه در برم
برسینه اش گرفته حسن چادر تو را
گوید مدام زیر لب ای وای مادرم
از لحظه ای که رفته ای از این خانه تاکنون
شانه نخورده است به گیسوی خواهرم
از اینکه بغض کرده و خانه نشین شده
ترسم که جان دهد پدرم دربرابرم
آیا تو برحسین جوابی نمیدهی
تشنه رسیده کاسه ی آبی نمیدهی
برخیز و باحسین ز بازو سخن بگو
از درد زخم سینه و پهلو سخن بگو
مادر بگو که خوب شده زخم ابرویت
بهبود یافته، آن چشمِ کم سویت
یادم نرفته بر در و دیوار خوردنت
یادم نرفته سیلی بسیار خوردنت
یادم نرفته روی زمین دست وپا زدنت
بابا نبود خادمه ات را صدا زدی
*از جا بلندشو مادر خونه امون دیگه تاریکه
نه کسی غذا میخوره،نه کسی میخوابه، نه کسی حرف میزنه، همه جای خانه بوی تو میاد مادر..اما اگرم ابی عبدالله ،همه ی بچه ها کنار این قبر اومده باشن و اینجور درد و دل کرده باشن یقینا اوج درد و دلشون برا علی بوده، مادر به داد بابا برس..دیشب یادته مادر چه حالی داشت بابا.." فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ"همچین که دست و تکون داد یعنی کار دیگه تموم شده" هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، أمّا حُزني فَسَرمَدٌ، وَ أمّا لَيلي فَمُسَهَّدٌ"*
*تو بعضی نقل ها داره ظاهرا عمار وارد خانه ی مولا شد مدت ها از،رفتن بی بی گذشته بود. میگه یه صحنه ای دیدم تو خونه ی علی هیچی نگفتم منم یکساعت گریه کردم.دیدم مولا نشسته وسط خانه همه ی این بچه ها این یتیما کنار بابا، علی اشک میریزه بچه ها گریه میکنن.هیچکی نمیتونه کسی دیگه رو آرام کنه اومدم جلو همه رو آرام کُنَم دلداری بدم علی جان میدونی چند وقته مسجد نیومدی؟میدونی چند وقته ندیدیمت آقاجان؟ بیا بریم بیرون از، این خانه..هرجوری بود دست علی رو گفت تا رسیدن به در خانه دوباره ناله علی بلند شد..*
یادم نمیـره نامَردُمان از حرمت کوثر گذشتن
در روی زهرا بود و از در هم گذشتن
*تا آورد علی رو تو کوچه...*
یادم نمی رود که همه داد میزدن
طوری لگد بزن که علی بی پسر شود
*بمیرم برا دلت آقاجان...از همینجا ببرمت کربلا؟مگه آدم یادش میره با عزیزش چه کردن یادش میمونه کی زد چطور زد،چقدر زدن، چی گفتن..بمیرم برل اون خواهری که یک سال ونیم یادش نرفت چی دید تو گودال..*
یادم نرفته دوُر تو جنجال کردن
جمیعتی را وارد گودال کردن
حسین!....ببخش زینب رو
دیر آمدم، کاری ز دستم برنیامد
سر نیزه ی ،شمر از تن تو در نیامد
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمامه ی پیغمبرت دست کسی رفت
ضجه زدن هایم مرا راضی نمیکرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمیکرد
«حسین....حسین....حسین....»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلامسید_محمدحسین_تقوی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•اجل گم کرده..
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسولالله و یا زوجة ولی الله.."
*آخرین روزهای عمر حبیبه خداست بریم کنار بسترش..*
اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را
بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را
نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه
نه پایی تا بگیرم بهر گریه راه صحرا را
ز تو ای دست ممنونم که بر یاری دست حق
گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را
علی تنها تو بشکسته من افتاده همه دشمن
خدا را پس که یاری میکند آن یار تنها را
من از بهر علی گریان علی از بهر من گریان
به نوبت زینبِ غم دیده دلداری دهد ما را
بگیر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا
که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را
اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم
و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را
*اینم مال شهدا و امواتمان امام راحلمان
همشون بهره ببرن..*
عدو سیلی زد و پهلو شکست و من در آن حالت
گهی دیدم به پهلو گه به صورت دست بابا را
*"ثمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا كَسَرَ مِنَ الْلَطْم"امام صادق علیه السلام می فرماد: سپس لطمه زد انگار میبینم گوشواره در گوش مادرم شکست.. وای مادرم مادرم مادرم.. *
*خدا لعنتشون کنند چنین بنای ظلمی را گذاشتن حسینا، کربلای ها، گریه کنا، دلسوخته ها..کربلا هم... *
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
«صل الله علیک یا ابا عبدالله »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یافاطمه، گشتم ولی قبر تورا پیدا نکردم
تصاویری از داخل قبرستان بقیع
🏴نوحه مرحوم موذن زاده اردبیلی
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج