eitaa logo
کانال روضه دفتری ترنم نور
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک کانالهای مکمل : مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ روضه سنگین مادر سادات 🌾روضه _ حضرت زهرا سلام الله علیها_ حاج حسن خلج ◼️◼️➖➖➖➖➖ خود بی بی میفرماید :لحظه های آخر بابام بود، بابام علی رو صدا زد تو اتاق ،خلوت کردن ،صدای بابامو نمی شنیدم ولی می شنیدم علی هی میگه چشم یا رسول الله ...... یه مرتبه دیدم علی ریخت بهم یعنی اینجا هم صبر کنم یا رسول الله .... ؟!! *خانم ،یادم نمیرود، من گوشه ی خونه زانوی غم بغل گرفتم نشستم ، شما رفتی پشت در ..." ای خاک عالم به سر من .....* یادم نمی رود به خدا لحظه ای که تو با یا علی به آتش در پا گذاشتی ..... *معمولا اینجوره ، وقتی مادری فرزندی رو ، خصوصا نوزادی رو از دست میده تا یه مدتی با لباس های اون بچه ، با یادگاری هایی که آماده کرده برا ولادتش ، معاشقه داره " فاطمه اجازه نمی داد علی ببینه این صحنه ها رو ،می گفت : شوهرم غصه می خوره" چه بسا گاهی می فرمود که ...* محسنم رفت ،فدای سرت "غصه نخوری" محسنم رفت ، فدای سرت ای تاج سرم کاش می رفت به پایت سرمن ،غصه نخور... ماشاالله ، می بینم گوشه کنار پیرمرد ها دارن ضجه میزنن" درستش هم همینه ها امام صادق فرمود میان رفقای ما ، مرداشون مثه زن بچه مرده گریه می کنن ، برا زهرا داد بزن ،برا زهرا ضجه بزن ..... حالا علی نشسته کنار قبر فاطمه این حرف ها رو برا چی زدم ؟ برا این بیت : زهرا لباس محسن خود را نبرده ای 2 آن را به زیر بالش خود ... جا گذاشته ای 💚🥀💚🥀💚
‍ روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها-حاج مهدي سلحشور ⬛️➖◼️⬛️⬛️◼️⬛️⬛️➖◼️◼️➖ يافاطِمَةُ الزَّهْراءُ ، ياقُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ ياسَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، إنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بكِ إِلى اللهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، ياوَجِيهةً عِنْدَ الله، اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللهِ به همان كس كه مَحرم ِ زهراست *يعني علي* دل ِ من غرق ِ ماتم ِ زهراست گر مُحرم عزای زینب بود فاطمیه مُحرم ِ زهراست آن چه در حشر هم نمی خشكد کوثر اشک نم نم ِ زهراست وآنچه شرح غمش بود بسیار *اوني كه نميذاره اشك چشم ما تمام بشه اينه،اوني كه مارو بي قرار كرده اينه:* وآنچه شرح غمش بود بسیار زندگی كردن كم ِ زهراست طاق محراب و گنبد مسجد یادگار قد خم ِ زهراست 🔹🔸🔹 تو را دادند پاداش ِ حمايت كردن از رهبر كه بر بازوت نقش ِ افتخار افتاده اي مادر *دارم از يه خانم ِ هجده ساله حرف مي زنم* چرا ره میروی و دست بر دیوار میگیری چرا حال تو اینگونه نزار افتاده ای مادر *اگه شهدا رو قسم بديم بحق حضرت زهرا سلام الله عليها، يه جور ديگه نگات مي كنند،مي گفت:يه مدت كوتاهي بعد از عمليات كربلاي5 خواب يكي از شهدا رو ديدم،به سرعت داشت از من دور مي شد هر چي مي گفتم بايست،نمي ايستاد،هر چي قسم مي دادم نمي ايستاد، تنها چيزي كه به ذهنم رسيد كه اين شهيد رو مي تونه نگه داره اين بود:فرياد زدم گفتم:جان فاطمه ي زهرا وايستا،تا اسم فاطمه اومد،ميخ كوب شد ايستاد،رفتم جلو،گفت:بخدا قسم اگه نام فاطمه رو نمي بردي،نمي ايستادم،من حساس به نام مادرم هستم.آي شهدا جان فاطمه يه نگاهي به ما بكنيد* نوازشهای دستت بر سر زینب کجا رفته بگو با من مگر دستت زکار افتاده ای مادر *همه رو دور ِ بستر جمع كرد،دور سجاده جمع كرد، عزيزان ِ دلم، من دعا كنم شما آمين بگين، اول شروع كرد يكي يكي برا همسايه ها دعا كردن،همون همسايه هايي كه گفتند:علي به فاطمه بگو:يا شب گريه كنه يا روز گريه كنه، ما از گريه هاي فاطمه خسته شديم.فاطمه شروع كرد دونه دونه همسايه ها رو دعا كردن،بعد شروع كرد برا خودش دعا كردن،اما اي كاش هيچ وقت خودش رو دعا نمي كرد، بچه ها ديدن يه دست رو بالا آورد،صدا زد: اللهم عجل وفاتي سريعا. خدا ديگه مرگ فاطمه را برسان. يه يازهرا بگو تمام فضاي مجلس ِ ما رو برداره،با شهدا هم ناله بشيم،ناله بزن بگو یا زهرا
(س) دفتری 🌱🌱🌱 بر نورخدا عصمت کبری صلوات بر دخت نبی ام ابیها صلوات بر آن که بود شفیعه در روز جزا همتای علی حضرت زهراصلوات ومولاتنا..... گر نگاهی به ما كند زهرا درد ما را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسيارش آنچه خواهی عطا كند زهرا روز محشر كه ازشفاعت خويش حشر ديگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چيند دوستان را جدا كند زهرا...2 دلارو روونه کنیم مدینه ... کنار قبر مخفی حضرت زهرا ... کنار قبر بی زائر زهرا... الهی تو مجلسمون کسی داغ مادر جوون ندیده باشه.... داغ مادر سنگینه.... مخصوصا اگه جوون باشه.. آرزو به دل باشه.... (آی اونایی که اولاد دارید ) خدا سایه تونو  از سر اولادتون کم نکنه.... مادر دوست داره بچه شو  بزرگ کنه قدوبالاشو ببینه.... یه دل سیر خنده و شادی بچه شو ببینه .... آخ دختر داره عروسش بکنه... پسر داره دامادش بکنه.... اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه زهرا.... من بمیرم بمیرم برا اون خانومی که جوون بود .. خودشم ناز مادرو ندید... سایه مادر ندید 🌾امان امان مجلس مجلس جوونِ .. تو مجلس جوون بلند بلند گریه میکنند... دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میان میگن مادرش کجاست ... خواهرش کجاست.... ( خانم جوان از دنیا بره مادر داره خواهر داره....) اما من بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داره نه خواهر... امروز تو روضه خانم فاطمه زهرا هم مادری کن ... هم خواهری کن.... با زینبش هم ناله شو... آخ خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند کجا می برندش کجا میبرند چسان زیر تابوتُ گیرد پدر خدا یا کمک کن نمیرد پدر کجا میبرندش کجا میبرند2 روضه برات بخونمو التماس دعا نمیدونم مادر داری یا نه.... اگه مادر داری خدا برات نگه داره.... اما اگه مادر نداری ناله بزن بگو یا زهرا.... ( چرا ) 🌾آخه هر مادری از دنیا بره،، نازنین بدنش رو روز غسل میدن... روز بدن رو کفن میکنند... روز بدن رو تشییع میکنند... روز بدن رو به خاک میسپارند.... میگن صبر کنید عزیزاش بیان بعد بدن نازنین مادررو برداریم..... اما من بمیرم برای بانوی غریب  مدینه زهرا .... من بمیرم برا اون خانمی که صدا زد...   «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيل....كِفِْني فِي الليل.... دَفِّني فِي الليل.. ولا تَُعْلِن اَحَداً»      علی جان شبانه بدنمو غسل بده... علی جان شبانه بدنمو کفن کن... علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار.... 🌾 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره  از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده) 🌱 اسما بریز آب روان.. 🌱 بر روی گلبرگ گلم... 🌱 ولی آهسته آهسته ..2 🌱آخ ببین بشکسته پهلویش... 🌱سیه گردیده بازویش ... 🌱بریز آب روان رویش... 🌱ولی آهسته آهسته... 🌾(اسما میگه...) میگه دیدم یتیمان زهرا حسن و حسین یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنند... زینب یه گوشه زانوای غم بغل گرفته 🌾آخ فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد وای به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی بشکنه دست مغیره میوون کوچه ها بی مادرم کرد     میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید... میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی... بلند بلند داره گریه میکنه... (سردار بدر و حُنینه علی ...) پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ... آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید.... (سوز) صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما... اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما... 🌱آخ تو میبینی علی را زار و خسته... 🌱وای نمیبینی تو پهلوی شکسته.... (گریز..)     (ناله داری دلتو ببرم کربلا )..       آی کربلائیا...      بگم یا امیرالمومنین آقا جان ... تو تاریکی دل شب بازوی ورم کرده زهرا رو ندیدی حس کردی، سر گذاشتی به دیوار بی کسی بلند بلند گریه کردی.... آقا میخوام بگم کجا بودی کربلا... اون لحظه ای دیدن حسین اومد کنار نهر علقمه یه چیزی از زمین برمیداره میبوسه به رو چشم میزاره... راووی میگه گفتیم حسین قرآن پیدا کرده .. اما خوب که نگاه کردیم دیدیم دستای بریده ابالفضله.... به ناله های دل یتیمان زهرا ... به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا از سویدای دلت ناله بزن بگو یازهرا
1_1352367767.mp3
6.3M
🍂🍁🍂 ‍ روضه شام غريبان حضرت زهرا سلام الله عليها 😭😭😭 اي جان ِ حيدرت به فدايت، سخن بگو جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو *زهرا! دل ِ علي برا حرف زدنت تنگ شده،زهراي من وقتي صورتت رو مي ديدم،غم هاي عالم از دلم مي رفت،غير اين مدت آخر كه قضيه بر عكس شد،وقتي صورت مباركت رو نگاه مي كردم،غم هاي عالم به دلم مي نشست،زهرا! دلم برا صداي ِ ملكوتيت تنگ شده،صدات غم از دل ِ علي مي بُرد.* جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو *با علي حرف بزن، "کَلِّمینِی" . زهرا جونم وقتي نافله مي خوندي،صداي مباركت رو مي شنيدم،وقتي قرآن تلاوت مي كردي،وقتي علي رو صدا مي زدي:ياابالحسن!. اما زهرا الان كنار تربتت نشستم،يه صدا زدنت علي رو كشت،هنوز ناله ي يا فضه ي تو مانده به گوشم،اون لحظه اي كه فضه رو صدا كردي: "یا فضّةُ خُذینی وَ الله قَد قُتِلَ ما فی أحشائی." فضه به داد برس،محسنم رو كشتند.* اي جان ِ حيدرت به فدايت، سخن بگو جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو در غربت مدينه تويي همدم ِ علي دل تنگ شد براي صدات،سخن بگو *زهراي من! الان با نشنيدن صدات دارم جون ميدم،نه تنها علي،بچه هاتم دارن مي ميرند،مثل فردا پسراش اومدن هي صدا زدن: "کَلِّمینِی يا اُما! فَـأَنـَا ابْـنُك الحُسَين،" اما امشب جواب بچه هاش رو داد،موقعي كه علي غسل رو تمام كرد،كفن كرد،بندهاي كفن رو بست، حسنين آمدند،ناله زدند، "کَلِّمینِی، کَلِّمینِی"،مي گفتند،يه وقت دست هارو از زير كفن بيرون آورد، دو تا آقازاده رو به سينه چسبانيد،اميرالمؤمنين قسم ياد كرد" أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ" پسراش گفتن:با ما حرف بزن،اما زهرا ناله زد، مثل او
مناجات 1 __ متن روضه 1 🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🔸باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... 🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد یوسف فاطمه... امام زمان... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... بمیرم برات مادر... زهرای مرضیه اومد پشت در... فرمود حیا نمیکنی نانجیب... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... یک نفر صدا زد... ای نانجیب... مگه نمیدونی... این خونه... خونه پیغمبره... این ها هم...بچه های پیغمبرند... اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است... نانجیب مگه نمیشنوی... صدای دختر پیغمبره... هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره... اما اون بی حیا اعتنا نکرد... صدا زد... وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم (منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233) اگرچه دختر پیغمبر باشه... خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده... مردم براش دسته گل می برند... اما مدینه بجای دسته گل... نانجیب اشاره کرد... هیزم ها رو بیارید... خونه رو آتیش بزنید... ای وای... ای وای... مردم مدینه دارند نگاه میکنند... یدفعه ببینند... شعله های آتش بلند شد... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... مادرتون زهرا پشت در ایستاده... نميذاره این نامردها وارد بشن... امانانجیب حیا نکرد... آنچنان با لگد به این در زد... صدای ناله مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین... با دخترت چه کردند... پهلوم رو شکستند... 🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات 🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید... همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحارالانوار، ج 8، ص 230)ِ فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست 🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود 🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن 🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود یا صاحب الزمان... اگر اینجا محسن شش ماهه رو.. بین در دیوار کشتند... کربلا هم یک شش ماهه ای رو... روی دستهای باباش پرپر کردند... آماده ای بگم یا نه... ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره روی دستهاش جان میده... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند... 🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را 🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را 🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی 🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم... یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم.. من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم... حالا جواب مادرت رو چی بگم... پاشو ببین مادرت منتظره... چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم... هر کجا نشستی ناله بزن... ای غریب حسین... 🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را 🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت الا لعنه الله علی القوم الظالمین فایل صوتی👇
متن روضه ۲ 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج‏30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيمه سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است فایل صوتی👇
1. مناجات.mp3
3.07M
قسمت اول : (عجل الله تعالی فرجه ) دردیست مرا بی تو که درمان نپذیرد درمان من این است که بیمار تو باشم ... (خدا نیاره اون روزی که روتو از من برگردونی ، بگی برو دیگه باتو کاری ندارم ... آقاجان : ) گر خلوت وصل تو برازنده من نیست ( اگه لایق نیستم ببینمت ، اگه لایق نیستم منو به حضور بپذیری ، اما به خاطر مادرتون به من نگاه کنید ، پناه به مجلس مادرتون آوردم آقا ... بی بی جان امشب یه سفارشی هم برای ما بکن ... گر خلوت وصل تو برازنده من نیست بگذار که در سایه ی دیوار تو باشم ( علیه السلام )
2. روضه.mp3
5.27M
قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) بازآ برای شیعیان خود روضه ی مادر بخوان ( علیه السلام )
قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) ( همه باید با هم روضه بخونیم ، با هم زمزمه کنیم ، بی بی مادر همه ماست ... ) بازآ برای شیعیان خود روضه ی مادر بخوان ( شما میدونید چه بر سر مادرتان آمده ) از سوزِ زخمِ سینه و از آهِ پشتِ در بخوان تنها نه درب خانه سوخت شمع و گل و پروانه سوخت ( هم پهلوی مادر شکست ، هم محسنش شهید شد ، هم جیگر علی پاره شد ... ) تنها نه درب خانه سوخت شمع و گل و پروانه سوخت ( این یک بیت رو همه بلدید ، زیاد با هم خوندیم ، اما باید به معناش توجه کنیم ، یک عمر روضه است ، یک کتاب روضه است ) دنبال حیدر می دوید ... ( تا به هوش اومد گفت اسما ، علی رو کجا بردند ؟ بی بی جان علی رو بردند مسجد ... ) دنبال حیدر می دوید ... از سینه اش خون می چکید شکر خدا زینب ندید واویلتا ، واویلتا ( اون روز چند بار زمین خورد ، یه بار بینِ در و دیوار زمین خورد ، باز هم بلند شد ، یه بار هم توکوچه زمین خورد ، وقتی با غلاف شمشیر زد بازوی ... الهی اگه مادر رو میزنند ، جلوی دخترش نزنند ، اصلا فکرش آدم رو آزار میده ، فکر کنی کسی داره مادرت رو میزنه ؟ تا برسه به این که ببینی کسی مادرت رو زد ... ) من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه ، گاهی به خانه می‌زد ( اگه گریه هم نداشتی ، عیبی نداره ، ولی نفس داری داد بزنی ... ) گردیده بود قُنفذ هم‌دست با مُغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد ( تنها قُنفذ و مُغیره نبودند که ... این « خالدبنِ ولید » ملعون ، آنچنان با تازیانه به سر مادر زد ، ای وای ی ی ... ) گردیده بود قُنفذ هم‌دست با مُغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد ( مدینه دسته جمعی مادر رو زدند ، کربلا هم دسته جمعی میزدند ... ) ( علیه السلام )