eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
4. حضرت زهرا س.mp3
2.37M
قسمت چهارم ( سلام الله علیها ) تا من گفتم : شناسنامه من مُهرِ یاعلی دارد ، فریاد زدی ، گفتی یاعلی یاعلی یاعلی ... اگه تو شناسنامه ات مُهرِ یاعلی داره ، فاطمه زهرا ، رو صورتش نوشت : « یاعلی » ... فاطمه زهرا با میخ در به سینه اش نوشت : « یاعلی » ... فاطمه زهرا با غلاف شمشیر ، روی بازوش نوشت « یاعلی » ... اون روز توو کوچه های مدینه ، بازوبند گرفت ، قهرمانِ کوچه ها بود ، اما این بازو بند رو کسی ندید ، فقط دست یک نفر به این بازو بند رسید ، ای کاش اون دست هم به این بازو بند نمیرسید ... اون شبی که بدن رو غسل میداد ، یه مرتبه دیدند سرش رو روی دیوار گذاشت ، هی صدا میزنه : فاطمه فاطمه فاطمه ... با این که بی بی وصیت کرده بود : یاعلی ، موقع غسل پیراهنم رو بیرون نیار ، میخواست امیرالمومنین ، متوجه زخم های بدنِ بی بی نشه ، اما مگه میشه وَرم بازو پنهان بمونه ؟ تا وَرم رو حس کرد ، فهمید چه خبره ، بلند شد سر روی دیوار گذاشت ، گفت فاطمه فاطمه ... بگم یاعلی ، دستت رسید به وَرم بازو ، صدای ناله ات بلند شد ، اما نبودی کربلا ... 1401/2/1
قسمت پنجم ( علیه السلام ) بگم یاعلی ، دستت رسید به وَرم بازو فاطمه ، صدای ناله ات بلند شد ، اما نبودی کربلا ... کربلا ناله میخواد ... اگه ناله داری ببرمت کربلا ، کجای کربلا ؟ وقتی رسید کنار بدن علی اکبرش ... دشمن به هر عضوش تیر از جفا میزد ( اگه اشک هم نداشتی ، عیبی نداره ، اما نفس داری ، باید داد بزنی ... الهی هیچ بابایی ، نبینه ... ) دشمن به هر عضوش تیر از جفا میزد من میزدم فریاد او دست و پا میزد هیچ کجا مثل کنار بدنِ علی اکبر نبود ، هیچ کجا بی بی زینب بیرون نیومده ، ناموس خداست ، مدینه وقتی میخواست بیاد کنار قبرِ پیغمبر (ص) ، شبونه می اومد ، نوشتند امیرالمومنین جلو میرفت ، امام حسن و امام حسین پشت سرِ بی بی زینب کبری میرفتند ، کنار قبر که میرسید ، امیرالمومنین اون شمع کنار قبر رو خاموش میکرد ، سئوال کردند آقا چرا خاموش میکنی ؟ فرمود میخام قدو بالای زینب رو کسی نبینه ، اما وقتی علی اکبر روی زمین افتاد ، راوی میگه دیدم یه خانمی از توو خیمه بیرون دوید ، هی صدا میزنه : « وای اُخَیَّه » ... برات معنا کنم « وای اُخَیَّه » یعنی چی ؟ نگفت علی اکبرم ، از تو خیمه که پا برهنه بیرون دوید ، اول صدا زد « وای برادرم ... ؟ » وای حسینم ، وای حسینم ، وای حسینم ... از حرم آمده زینب کُند امداد مرا ... ( ببین چه به سرِ ابی عبدالله اومد که زینب اومد کمکش کنه ... ) از حرم آمده زینب کُند امداد مرا ... بدنت را به سوی خیمه برم ، ای پسرم یه دعا میکنم الهی هیچ بابای روز امام حسین رو نبینه ، الهی هیچ بابایی نبینه پسرش ارباً اربا شده ، خدا رحمت کنه « مرحوم شیخ حسین کبیر » را ، پدر شهید بود ، خودش منبری و روضه خون بود ، حاج حسین کبیر ، رو منبر که میشست روضه بخونه ، تا میگفتند : « علی اکبر » ، نعره میزد ، داد میزد ، دیگه نمیتونست روضه بخونه ، با گریه و داد میگفت از موقع ای که پسرم شهید شده ، هر چی آب یخ میخورم ، جگرم خنک نمیشه ، میگفت جگرم میسوزه ، اما یه شب امام حسین اومد به خوابم ، یه جمله ای بهم گفت ، دیگه دهنم رو بستم ، دیگه حرف نزدم ، حضرت فرمودند : شیخ حسین ، چیه اینقده داد میزنی ؟ عرض کردم آقا از موقعی که پسرم شهید شده ، هرچی آب یخ میخورم ، جگرم خنک نمیشه ، حضرت یه نگاه به من کرد ، فرمود : شیخ حسین ، تازه تو ، بدن ارباً اربا ندیدی ... حالا بگو حسییین حسییین ... 1401/2/1
قسمت پنجم ( علیه السلام ) بگم یاعلی ، دستت رسید به وَرم بازو فاطمه ، صدای ناله ات بلند شد ، اما نبودی کربلا ... کربلا ناله میخواد ... اگه ناله داری ببرمت کربلا ، کجای کربلا ؟ وقتی رسید کنار بدن علی اکبرش ... دشمن به هر عضوش تیر از جفا میزد ( اگه اشک هم نداشتی ، عیبی نداره ، اما نفس داری ، باید داد بزنی ... الهی هیچ بابایی ، نبینه ... ) دشمن به هر عضوش تیر از جفا میزد من میزدم فریاد او دست و پا میزد هیچ کجا مثل کنار بدنِ علی اکبر نبود ، هیچ کجا بی بی زینب بیرون نیومده ، ناموس خداست ، مدینه وقتی میخواست بیاد کنار قبرِ پیغمبر (ص) ، شبونه می اومد ، نوشتند امیرالمومنین جلو میرفت ، امام حسن و امام حسین پشت سرِ بی بی زینب کبری میرفتند ، کنار قبر که میرسید ، امیرالمومنین اون شمع کنار قبر رو خاموش میکرد ، سئوال کردند آقا چرا خاموش میکنی ؟ فرمود میخام قدو بالای زینب رو کسی نبینه ، اما وقتی علی اکبر روی زمین افتاد ، راوی میگه دیدم یه خانمی از توو خیمه بیرون دوید ، هی صدا میزنه : « وای اُخَیَّه » ... برات معنا کنم « وای اُخَیَّه » یعنی چی ؟ نگفت علی اکبرم ، از تو خیمه که پا برهنه بیرون دوید ، اول صدا زد « وای برادرم ... ؟ » وای حسینم ، وای حسینم ، وای حسینم ... از حرم آمده زینب کُند امداد مرا ... ( ببین چه به سرِ ابی عبدالله اومد که زینب اومد کمکش کنه ... ) از حرم آمده زینب کُند امداد مرا ... بدنت را به سوی خیمه برم ، ای پسرم یه دعا میکنم الهی هیچ بابای روز امام حسین رو نبینه ، الهی هیچ بابایی نبینه پسرش ارباً اربا شده ، خدا رحمت کنه « مرحوم شیخ حسین کبیر » را ، پدر شهید بود ، خودش منبری و روضه خون بود ، حاج حسین کبیر ، رو منبر که میشست روضه بخونه ، تا میگفتند : « علی اکبر » ، نعره میزد ، داد میزد ، دیگه نمیتونست روضه بخونه ، با گریه و داد میگفت از موقع ای که پسرم شهید شده ، هر چی آب یخ میخورم ، جگرم خنک نمیشه ، میگفت جگرم میسوزه ، اما یه شب امام حسین اومد به خوابم ، یه جمله ای بهم گفت ، دیگه دهنم رو بستم ، دیگه حرف نزدم ، حضرت فرمودند : شیخ حسین ، چیه اینقده داد میزنی ؟ عرض کردم آقا از موقعی که پسرم شهید شده ، هرچی آب یخ میخورم ، جگرم خنک نمیشه ، حضرت یه نگاه به من کرد ، فرمود : شیخ حسین ، تازه تو ، بدن ارباً اربا ندیدی ... حالا بگو حسییین حسییین ... 1401/2/1
قسمت اول : کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود .. (شبای آخر ماه رمضونه ، اومدی از آقا امضا بگیری ، که آقا اگه امضای شما باشه ، خدا قبول میکنه .. ) کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهارِ رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آن کسي ست که بخشيده مي شود ... ( تموم شد .. اصلا باورت میشه شبای آخرماه رمضونه ؟ چه زود گذشت .. ماه رمضان : تازه ما با سحرهای تو انس گرفته بودیم ، تازه با شبهای زیبای تو انس گرفته بودیم .. ) رمضان مى رود و مى بَرد از کف دل ما آن که یک ماه صفا يافت از او محفل ما رمضان رفت و دريغا که به امضا نرسد طاعتِ ناقصِ ما ، روزه ی ناقابل ما رمضان ، عقده گشا بود گنه کاران را .. ( چقدر اشک ریختی تو ماه رمضان ، دیگه چند شبه دیگه میگی خدا کجا برم ؟ ) رمضان ، عقده گشا بود گنه کاران را واى اگر او رود و حل نشود مشکل ما ... ( امشب اومدیم تو خونه ی آقامون ، بگیم آقا : روزه دار واقعی شمائید آقا ... بنده ی خوب خدا ، شمائید آقا ...آقا جان ، اگه شما ، یه دعا برای ما کنید ، دعای شما مستجابه .. آقا جان ، امشب اومدم که دست خالی برنگردم ، برنگردم ، برنگردم ... اگه متوسل شدی ، دیگه خودت حرفاتو با آقا بزن .. می بینم اشک از چشمت جاری شده ، صدا ناله ات بلنده ... ) ( احتمالا سال 1398 )
1. کم کم غروب.mp3
4.88M
قسمت اول : کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود ... ( احتمالا سال 1398 )
قسمت دوم : ( عجل الله تعالی فرجه ) خسته ام ، منو نگاه کن آقا جون .. ( اگه با آقا حرفی داری ، حرفت رو بزن .. هفته ی آخر ماه رمضانه ... این اشکت میدونی به خاطر چیه ؟ به خاطر روزه هایی ست که گرفتی ها ... ، قلبت پاک شده ... ) خسته ام ، منو نگاه کن آقا جون حاجت منو روا کن آقا جون ... تو که آبرو داري پيش خدا ( منتظر چی هستی دیگه ؟ خودت بگو : ) تو که آبرو داري پيش خدا فکري هم به حال ما کن آقا جون ... تو عزيز علي و فاطمه اي يه شبي منو دعا کن آقاجون .. ( آقا به خدا ، بیچاره ام ، بیچاره ام .. آقا به خودت قسم ، آقا گنهکارم ، به خودم امید ندارم ... اصلا موندم منِ گنهکار رو ، چه جوری راه دادی اینجا ؟ این به خاطر بزرگیِ خودته آقا ، ... آقام آقام آقام آقا ... ) عشقم و صفام و مديون توأم تو بيا باز هم وفا کن آقا جون ... تو بگو ، خدا منو رد نکنه .. ( اگه آقا اشاره کنه ، همه کارها درست میشه ها ، امشب بهش التماس کن ، بگو آقا ، مهمون برای صاحب خونه عزیزه ، آقا برای من بد نیست اگه دست خالی برم ، اما شاید برای کریم خوب نباشه ، گدا رو دست خالی رد کنه ... ) تو بگو ، خدا منو رد نکنه ما رو با او آشنا کن آقا جون ( آقام آقام آقام آقا ... ) ( احتمالا سال 1398 )
2. خسته ام.mp3
4.87M
قسمت دوم : ( عجل الله تعالی فرجه ) خسته ام ، منو نگاه کن آقا جون .. ( احتمالا سال 1398 )
5. دعای پایانی.mp3
814.5K
قسمت پنجم : به حق امام حسین ( علیه السلام ) فرج آقامون رو برسان ، مارو از یاورانش قرار بده ، قلب مقدسش رو از ما راضی و خشنود بدار ؛ همه ی دنیا ، بر علیه این مملکت شیعه اند ، مملکت امام زمان ( عج ) ، دشمنای امام زمان ( عج ) ، به حق آقامون ، شرِ دشمنان اسلام ، شردشمنان ایران اسلامی رو ، به خودشون برگردان ... ( احتمالا سال 1398 )
. بیابان نجف را غم گرفته درانجام فاطمه ماتم گرفته کجا بردن علی را مخفیانه غریبانه غریبانه شبانه یتیمان نیمه شب بابا کجا رفت ابر مرد جهان تنها کجا رفت دوباره داغ زینت گشته تازه که از از خانه شده بیرون جنازه ✨✨✨✨✨✨✨ سلام ما به علیُ نماز آخر او به حال زار و نیازُ به دیده تراو سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خونُ اطهرت او سلام ما به پریشانی حسینُ حسن سلام ما به دل پر از آه دختر او امشب ناله دارا کجا نشستند اونایی که آرزوی زیارت قبرامیرالمومنین ع رو دارن کجا نشستن عزبزایی که سحرهای نجف و دیدن، اشک‌های نیمه شب زائرای حرم مولا علی را دیدن، میدونی چه خبر امشب، شب هفتم شهادت مولا امیرالمومنین ع ،امشب باید حال و هوای خونه امیرالمومنین از در و دیوار کوفه بپرسی، امشب در و دیوار مسجد کوفه از غربت علی دم میزنه اگه چشماتو باز کنی میبینی کنار محراب مسجد کوفه جای مولا این شبا خالیه اونایی که رفتن کوفه و مسجد کوفه رو زیارت کردن میدونن قدم به قدمش جای قدم‌های مولاست، قدم به قدمش بوی امیرالمومنین میده،بوی غربت میده ،بوی بی کسی میده بوی دردهای ۲۵ ساله رو میده با چاه های کوفه درد دل میکرد ✨✨✨✨✨✨✨ الا ای چاه یارم را گرفتن گُلم عشقم بهارم را ‌رفتن میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند اونایی که اشک چشماشون جاری شد تا نام مولا آمد قدر خودتونو بدونید،این سوز دل و از دعای پدر و مادر داری،اگه دعای مادر پشت سرت نبود این اشک نداشتی، امشب می خوام یه لحظه بریم تو خونه امیر المومنین ع نمیدونم این چند روز کسی به بچه های عزادار و بی بابای علی سر زد یا نه. کسی دست نوازش به سر یتیمای علی کشید یانه یتیمی بد دردیه اونایی که پدر از دست دادن میدونن، اگه سِنی هم ازت گذشته باشه، وقتی که بابا از دست میدی انگار حس می کنی همه دنیا رو از دست دادی، ان شاالله پدر از دست داده تو مجلسمون نباشه آخ داغ بابا خیلی سخته، همه دلخوشی دختر به باباست، دختری که بابا نداره انگار پشت و پناه نداره امشب نمیخوام ببرمت در خانهٔ غم زده مولا رو بزنی،کی درو به روت باز میکنه، صاحب اعضای مجلس بابا دخترشه، اگه امام حسین امشب درو به روت باز کنه حاله اشکُ که رو صورتت ببینه،برات کربلاتو امضا میکنه، امشب جوون دارا کجا نشستن اونایی که مریض دارن گرفتارن کجا نشستن مادری که جوان داری میگی جونم گرفتاره جونمو دعا کن انشب حرف دلتو به امام حسین بگو، آخه دعای مادر با سوز دل، دعای مادر با اشک چشم اثر داره، امشب نمیخوام قسم بدم به غربت مولا، امشب نمیخوام بگم به فرق شکافته، امشب نمیخوام بگم به دردهای قلب مولا، فقط به نماز آخرش قسمش می دم شب هفت امیرالمومنین امشب برا جوانای بی مادر دعا کن،جوانایی که مادر ندارد، جوانی که مادر نداره پشت و پناه نداره، جوانی که مادر نداره دل خوشی ندارم، جوانی که مادر نداره مثل مرغ بی بال و پر می مونه، یه لحظه دلتو ببرم کوفه تا صدای ناله قد قتل المرتضی بلند شد حسنین دویدن سمت مسجد زیر بععلای بابا رو گرفتند آوردن تا نزدیکی‌های درِ خونه، یه وقت امیرالمومنین صدا زد حسنم بابا حسینم بابا زیر بغلامو رها کنید بزارید خودم وارد خونه بشم چرا بابا، فرق سر شکافته شده خون از بدن تون رفته، صدا زد بابا آخه تو این خونه من دختر دارم نمی خوام زینب منو با این ضع ببینه زینبم طاقت نداره میخوام بگم یا امیرالمومنین آقا جان دلت طاقت نیاورد زینبت فرق شکافته ببینه میخوام بگم آقا کجا بودی کربلا الهی برادر داری خدا برات نگه داره چه کشید زینب کربلا میخوام بپرسم مگه میشه خواهر برادرو نشناسه یه خواهر دلسوخته اومدگودی قتلگاه شمشیر شکسته هارو کنار زد نیزه شکسته هارو کنار زد یه بدنی دید بی سر عریان قطعه قطعه صدا زد ای کشته،آیا تو حسین منی،تو عزیز برادر منی 🍂حسینم به کجایی که مُردم زجدایی هر چه قدر ناله داری به سوز دل زینب کبری س صدای نالتو بلند کن بلند بگو یا حسین یا حسین یا حسین 🌸ذکر ماهست دائم الاوقات 🌸به شهسوار عرب علی مرتضی 👇