eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
184 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش دوم) 🔹در نوشته قبل به نامه سیدالشهدا به بصریان و خصوصا و شخصیت رو به افول او و عبرت های آن پرداخته شد. حضرت نامه دوم را برای ، یکی دیگر از سران بصره نوشتند. بررسی این شخصیت ها پُر از عبرت هاست. او نیز مانند جناب منذر، شخصی رو به بود... 🔸احنف کسی بود که در عصر پيامبر(ص) اسلام آورد اما ايشان را نديد. او به بردبارى و آقايى، شهره بود. از فرماندهان در فتح و از فرماندهان در فتح بشمار میرفت. در با اینکه او را به همراهى دعوت كرده بود امّا او با سخنانى هوشمندانه موضع عايشه را ناروا دانست و به همراه چهارهزار نفر از قبيله‌اش از جنگ کناره گرفت و عملا نه با علی(ع) همراهی کرد و نه با عایشه. 🔹 ماجرا را چنین گزارش کرده: احنف پيكى به سوى على(ع) فرستاد و گفت من در میان قومم همچنان بر اطاعت تو هستم و یکی از این دو کار را میتوانم برایت انجام دهم: 1. اینکه با 200 شمشیرزن از خاندانم به یاری تو بیاییم. 2. یا اینکه در قومم بمانم و مانع پیوستن 4000 شمشیرزن قبیله ام به سپاه شوم؛ حال هرچه شما امر کنید همان را انجام میدهم. حضرت امير نیز پاسخ داد در میان قومت بمان و مانع حرکت 4000 نفر به سمت عایشه شو. احنف نیز چنین کرد. 🔸این نقل نشان میدهد احنف توانایی یاری حضرت به همراه 4000 شمشیرزن را نداشته و صرفا توانسته آنها را نگه دارد تا به عایشه نپیوندند اما نقل دیگری هم دارد که مقداری بحث را متفاوت میکند. در این نقل آمده وقتی فرستاده احنف بر على(ع) وارد شد و خبر داد که احنف قومش را نگه داشته تا به عایشه نپیوندند، مردى گفت: اى امير مؤمنان! اين احنف كيست‌؟ 🔹آن فرستاده گفت: او، و بهترينِ آنان براى قومش است. على(ع) نیز در کلامی طعنه آمیز فرمود: «چنين است و من او را با مى‌سنجم كه به رفته و در آن جا مانده و منتظر است تا ببيند مردم به فرمان چه كسى درمى‌آيند». 🔸اینکه حضرت او را با مغیرة مقایسه کرده و چنین تحلیل میکند، آشکار میکند احنف حداقل در ظاهر خود را علی(ع) دوست و مطیع او نشان میداده اما در باطن، میلش به دنیاطلبی و روشش تغییر رنگ براساس شرایط بوده. انگار سياست او بیشتر مبنى بر مسامحه و همراهى با قوم و قبيله خود و دورى از تنش ها بوده، چه اینکه در آشوب نیز او اعتزال پيشه كرده و از على(ع) دفاع نمیکند. 🔹البته احنف آدم کمی نبود، درست است در همراه علی(ع) نیست اما در از فرماندهان سپاه اوست و نقشی فعال دارد و در جريان ، پيشنهاد میکند او به جاى ابوموسى، حَكَم معرفی شود. ماجرای جنگ صفین را چنین گزارش میکند: 🔸احنف به سوى على(ع) رفت و گفت: اى امير مؤمنان! من در جنگ جمل، دو راه به تو پيشنهاد كردم كه اگر بخواهى، پيروانم را كه اندك‌اند به یاری تو آورم و يا قبيله را كه بسيارند از جنگ با تو بازدارم. شما هم گفتى قومت را بازدار كه همين جلوگيرى براى كمك به من كافى است. من نيز به فرمان تو ماندم و چنین کردم. 🔹اما اين ، كسى است كه من عصاره خِرَدش را دوشيده و او را فردى و يافته‌ام. او مردى از يمن است و قومش همراه معاويه‌اند. تو اكنون با مردى سخت و گران جان مثل روبه‌رويى؛ مردى كه با خدا و پيامبرش جنگيده لذا كسى بايد به رويارويى‌اش برود كه چنان خود را از او دور نگه دارد كه گويى با ستارگان آسمان است و چنان خود را به آنان نزديك كند كه گويى در كف دستشان است. 🔸پس مرا بفرست كه به خدا سوگند، عمرو، هيچ گِرهى را نمى‌گشايد، مگر آن كه سخت‌تر از آن را برايت مى‌بندم. پس اگر مى‌گويى كه من از ياران پيامبر خدا نيستم، پس صحابى ديگرى غير از ابوموسی را انتخاب کن و مرا نيز همراه او بفرست. حضرت امیر(ع) فرمود: «اينان ابوموسی را با آن كلاه زاهدنمايَش عَلَم كرده و نزد من آورده‌اند و گفته‌اند: «اين را بفرست كه ما به او رضايت داريم» و خداوند، خود، امر خويش را پيش مى‌برد». 🔹احنف وقتی میبیند چاره ای نیست به سراغ ابوموسی میرود و برای او کلاسی از برگذار میکند تا به او بیاموزد چگونه با عمرو عاص دیدار کند و چه نکاتی را ملاحظه کند تا او را نخورد. 🔸این تنها نقش آفرینی احنف در صفین نبود بلکه پیش از شروع جنگ وقتی حضرت، را دعوت به یاری برای جنگ با میکند همین احنف است که برمیخیزد و میگوید: «به خدا سوگند که به تو پاسخ مثبت مى‌دهيم و با تو حركت مى‌كنيم، چه آسان باشد، چه دشوار، گوارا يا ناگوار! و در اين راه، اميد خير مى‌بريم و پاداشِ خداى بزرگ را.» ادامه دارد.... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ لزوم حفظ ظواهر توسط حکومت اسلامی از مهمات مسأله اين است كه اولًا اسلامى بشود همه چيز، و بايد در آنجا حكمفرما باشد. اينكه بعضيها عقيده دارند كه حالا را كار نداشته باشيم و برويم سراغ ، اينها برخلاف اسلام است... ظواهر بايد محفوظ باشد؛ يعنى، امروز كه ماه مبارك رمضان است همه اينها روزه‏دار باشند، آنهايى كه واجب است برايشان روزه بگيرند، روزه‏دار باشند، نماز بخوانند در آنجا، و كارهاى منكر در آنجا به هيچ وجه نباشد. بايد محفوظ باشد، معنايش اين است. 📚 صحیفه امام، ج13، ص40؛ 28 تیر 59 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ معیشت مردم؛ مسئله و اولویت اول امروز در بعضى از گفته‏ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصيّت و شرف و در جامعه حرف زده مى‏شود. اين بلاشك از است؛ اما كدام بالاتر از اينكه انسانى، رئيس عائله‏اى، اى، در جامعه‏اى كه در آن همه چيز هم هست، نتواند اوّليات زندگى فرزندان خودش را تأمين كند؟! كدام تحقير از اين بالاتر است؟! كدام نقض شخصيّت و شرف و كرامت انسانى از اين بالاتر است؟! صبح تا شب كار كند، آخرش به من يا به شما يا به آن مسئول ديگر نامه بنويسد كه من دو ماه است به خانه‏ام نبرده‏ام! يك‏وقت در جامعه گوشت و ميوه نيست، من و شما هم نمى‏خوريم؛ يك‏وقت در جامعه امكانات رفاهى نيست، من و شما هم استفاده نمى‏كنيم؛ يك‏وقت ايام عيد كه مى‏شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمى‏كنند. در اين حالت كسى احساس سرشكستگى نمى‏كند... اما وقتى همه چيز هست، وقتى كسانى در جامعه با استفاده از توانسته‏اند براى خودشان آلاف‏والوف و زندگيهاى فراهم كنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند كه برايشان پول خرج كردن هيچ اهميتى ندارد، جمع كثيرى از مردم كه در بين آن‏ها رزمندگان و عناصر نظامى و كارمندان دولت و معلمان و روستاييان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنير بچه‏هايشان را فراهم كنند، كدام شكستن شخصيّت و شرف انسانى از اين بالاتر است؟! شما مى‏خواهيد جواب چه كسى را بدهيد؟ شما مى‏خواهيد دل چه كسى را خوش كنيد؟ شما مى‏خواهيد چه كسى از شما راضى باشد؟ بله، قطعاً در است. معيشت كه نبود، هم نيست؛ هم نيست؛ حفظ عصمت و هم نيست؛ هم نيست. كسى را كه به موقعيتى دست پيدا كرده، به خاطر اينكه براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت كند و شب و روزِ خودش را صرف نمايد، ملامت نخواهند كرد. را پيدا كنيد. اين‏هاست. عزيزان من! شما بدانيد كه دشمن شما، دشمن اين انقلاب، دشمن اين نظام، ‏اى كه در اختيار خواهد داشت، و است. روى اين مسئله بايد فكر كرد. گرفتاريهاى اقتصادى مردم، همين بيكارى‏اى است كه در كلمات شما تكرار مى‏شود و درست هم هست؛ همين كمبودها و همين مشكلات فراوان است. البته هاى گوناگون، ‏هاى گوناگون، هاى گوناگون، و هم در كنارش هست. براى شما اين است كه مردم را حفظ كنيد. اين است كه شكم مردم را سير كنيد. 📚بیانات با نمایندگان مجلس ششم شورای اسلامی، 29/3/79 📌 پ.ن: یکی از بهانه های مسلولین وقت یعنی این بود که مردم برای به ما رای دادند، نه ! حتی همایش کرامت انسان گرفت!! تلاش رهبری بر این است که رفع تعارض این دوگانه کند و اینکه مصداق متیقن کرامت انسانی چیست لذا این بیاناتشان را باید در آن بستر تاریخی فهمید... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش سوم) 🔹البته احنف بعدا نزد نیز جايگاه خوبی داشت ولى در همان روزگار نیز از ستايش (ع) و مدح ايشان كوتاه نمى‌آمد. در گزارشی از آمده احنف بر معاويه وارد شد. معاويه به او گفت: تو بودى كه در ، عليه ما شمشير زدی و در را وا نهادى‌؟! 🔸گفت: اى معاويه! به‌گذشته‌ها باز مگرد كه‌شمشيرهايى كه با آنها با تو جنگيديم، هنوز بر گردن‌هايمان آويخته است و دل‌هايى كه با آنها دشمنت مى‌داشتيم، هنوز در درون سينه‌هاى ماست و به خدا سوگند، يك وجب به خيانت پيش نخواهى آمد، مگر آن كه يك ذراع به نيرنگ به سوى تو مى‌آييم و اگر بخواهى مى‌توانى با گوشه‌اى از ، كدورت دل‌هاى ما را صفا دهى. معاویه هم گفت: حتما چنين مى‌كنم. 🔹در گزارش دیگری آمده معاویه و جمعیتی دور او نشسته بودند كه مردى از شام وارد و به سخنرانى ايستاد و در پايان كلامش، على(ع) را كرد. مردم، ساكت ماندند اما به سخن آمد و گفت: 🔸«اى امير مؤمنان! اين گوينده كه اين گونه سخن گفت، اگر مى‌دانست كه رضايت تو در نفرين كردن پيامبران است، آنها را نيز نفرين مى‌كرد! از خدا پروا كن و على را واگذار كه او به ديدار پروردگارش شتافت و به تنهايى در قبرش آرميد و با كردارش تنها ماند و به خدا سوگند، تا آن جا كه ما مى‌دانيم، از همه پيشگام‌تر، پاكْ خوى، پاك نهاد و مصيبت فقدان او بزرگ بود.» 🔹معاويه به او گفت: اى احنف! ديده بر خار نهادى و سخن، نسنجيده گفتى و به خدا سوگند، بايد بر منبر شوى و او را خواه ناخواه نفرين كنى. احنف به او گفت: اى امير مؤمنان! اگر از من درگذرى، به سود توست و اگر مرا بر آن مجبور كنى، به خدا سوگند، زبانم به آن نخواهد چرخيد. 🔸احنف گفت اگر بر منبر بروم چنین میگویم: «اى مردم! امير مؤمنان معاويه به من فرمان داده است كه على را نفرين كنم و من مى‌گويم على و معاويه اختلاف كردند و با هم جنگيدند و هر يك ادّعا كرد كه ديگرى بر او و پيروانش ستم كرده است. پس چون دعا كردم، آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». 🔹و سپس مى‌گويم: «خدايا! تو به همراه فرشتگان و پيامبران و همه آفريدگانت، هر يك از اين دو را كه بر ديگرى ستم كرده، نفرين كن و گروه متجاوز را نفرين كن و خدايا آنان را بسيار نفرين كن. آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». اى معاويه! نه يك كلمه بر آن مى‌افزايم و نه يك كلمه از آن مى‌كاهم، حتّى اگر جانم بر سر آن برود. معاويه هم گفت: در اين صورت، تو را مجبور به سخنرانى نمى‌كنيم! 🔸احنف همان کسی است که وقتی معاویه از قبایل مختلف میخواهد که با یزید بیعت کنند و قبایل هیئت هایی برای به میفرستند، او نیز جزو هیئت بود. دو گزارش از این ماجرا نقل شده که میتوانید آن را در منابع دنبال کنید. 🔹حقیقتا انسان موجود عجیبی است، همین احنف خود نقل میکند: یک وقت بر معاويه وارد شدم. از شيرينى و ترشى، آن قدر آورد كه شگفتى مرا برانگيخت. آن‌گاه معاویه گفت: آن غذاى رنگين را بياوريد. لذا غذايى آوردند كه نفهميدم چيست. گفتم: اين چيست‌؟ گفت: روده مرغابى است كه با مغز و روغن پسته، انباشته شده و بر آن، شكر پاشيده شده است. 🔸احنف میگوید من گريه‌ام گرفت. معاویه گفت: چرا گريه مى‌كنى‌؟ گفتم: آفرين بر على(ع)! چنان از جان خود مايه گذاشت كه نه تو و نه غير تو نمى‌توانند چنين كنند. گفت: چگونه‌؟ گفتم: شبى هنگام افطار بر علی(ع) وارد شدم. به من فرمود: «برخيز و با و ، شام بخور». 🔹آن‌گاه خود به نماز ايستاد و بعد نماز برایش كيسه‌اى مُهر شده آوردند و از آن، مقدارى آرد جو در آورد و مجدد آن را بست. گفتم: اى اميرمؤمنان! تو را هيچ‌گاه بخيل نديده‌ام، چرا بر اين كيسه جو، مُهر مى‌زنى‌؟ فرمود: «از روى بُخل بر آن مهر نمى‌نهم؛ بلكه مى‌ترسم حسن يا حسين، آن را به روغنى آغشته كنند و يا چرب كنند». گفتم: مگر حرام است‌؟ 🔸فرمود: «نه؛ ولى بر ، واجب است كه در خوردن و پوشيدن، به ناتوان‌ترين افراد مردمشان تأسّى جويند و از مردم، با چيزى كه در توان آنان نيست، متمايز نشوند تا تهى‌دستان، آنان را ببينند و از خدا براى شرايطى كه در آن زندگى مى‌كنند، خشنود باشند و ثروتمندان، آنان را ببينند و در شُكر و فروتنى بيشتر بكوشند.» 🔹همین احنف کارش به جایی میرسد که پاسخی به نامه سیدالشهدا(ع) نمیدهد و به یاری او نمی رود و نقل کرده اند که گفته: «ما، را تجربه كرده‌ايم. آنان نه سياست مملكتدارى بلدند و نه ثروت‌اندوزند و نه اهل نيرنگ زدن در جنگ.» اما او بعدا به خاطر دوستی اش با برای همراهی او به میرود. 📌حیف! او با چه کسی همراه نشد و خود را از سعادت محروم ساخت، و با چه کسی همراه شد و خود را بدبخت ساخت! ادامه دارد... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حکم مسئول تُهی از عدالت و تقوا 🌱 در اسلام يك ركن هستند، نه همه‌ى پايه‌ى مشروعيّت. در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پايه‌ى اساسىِ ديگرى هم كه و ناميده ميشود، استوار است. 🌱 اگر كسى كه براى حكومت انتخاب ميشود[اعم از رهبری، مجلس، دولت و دستگاه قضا و دیگر مسئولان حکومتی]، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ى مردم هم كه بر او اتّفاق كنند، از نظر اسلام اين حكومت، حكومت نامشروعى است؛ اكثريّت كه هيچ. 🌱 وقتى (عليه‌السّلام) را در نامه‌اى كه جزوِ سندهاى ماندگار تاريخ اسلام است به كوفه دعوت كردند، اين‌طور مينويسند: «و لعمرى ما الامام الّا الحاكم بالقسط» ؛ حاكم در جامعه‌ى اسلامى و حكومت در جامعه‌ى اسلامى نيست، مگر آنكه عاملِ به قسط باشد؛ حكم به قسط و عدالت كند؛ اگر حكم به عدالت نكرد، هركس كه او را نصب كرده و هركس كه او را انتخاب كرده، نامشروع است. 🌱 اين موضوع در همه‌ى رده‌هاى حكومت صدق ميكند و فقط مخصوص رهبرى در نظام جمهورى اسلامى نيست. البتّه تكليف رهبرى سنگين‌تر است و عدالت و تقوايى كه در رهبرى لازم است، به‌طور مثال، در نماينده‌ى مجلس لازم نيست؛ امّا اين، بدين معنا نيست كه بدون داشتن تقوا و عدالت ميتواند به مجلس برود؛ نخير، او هم تقوا و عدالت لازم دارد؛ چرا؟ 🌱 چون او هم حاكم است و جزوِ است، همان‌طور كه و هم حاكم هستند؛ چون اينها بر جان و مالِ جامعه‌ى تحت خودشان حكومت ميكنند... 🌱 بنابراين، حكومت فقط رأى مردم نيست؛ و است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبوليت مردم كارايى ندارد. لذا رأى مردم هم لازم است. 📚 بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، 26/9/1382 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ لزوم تحلیل پدیده های سیاسی و اجتماعی 🌱بنده دلم مى‏خواهد اين ما، شما ؛ چه ، چه و حتّى مدارس روى اين ريزترين كنيد و بدهيد. گيرم كه تحليلى هم بدهيد كه خلاف واقع باشد؛ باشد! 🌱خدا لعنت كند آن دست‏هايى را كه تلاش كرده‏اند و مى‏كنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را كنند. كشورى كه جوانانش سياسى نباشند، اصلًا توى باغ مسائل سياسى نيستند، مسائل سياسى دنيا را نمى‏فهمند، جريانهاى سياسى دنيا را نمى‏فهمند و تحليل درست ندارند. 🌱مگر چنين كشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و و كند؟! بله؛ اگر باشد، مى‏شود. حكومتهاى مستبد دنيا، صرفه‏شان به اين است كه مردم سياسى نباشند؛ مردم درك و تحليل و شعور سياسى نداشته باشند. 🌱اما حكومتى كه مى‏خواهد به دست مردم كارهاى بزرگ را انجام دهد؛ نظام را مى‏خواهد با به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چيز نظام مى‏داند، مگر مردمش بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجويش مى‏توانند غير سياسى باشند؟! مگر مى‏شود؟! 🌱 و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و نداشته باشند، دشمن با يك آب‏نبات تُرش مى‏تواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! اين نكات ريز را، بايد جوانان ما درك كنند. 📚 بیانات در دیدار دانش‏آموزان و دانشجويان، 12/8/1372 📌 « در اين نظام بايد بدانند، نظام ما و كشور ما غير از كشورها و نظامهايى است كه بر مبناى اداره ميشود كه ميخواهند مردم نفهمند، كر و كور باشند. اگر صرفه‌ى رژيمهايى در اين گوشه و آن گوشه‌ى عالم در ندانستن مردمشان است، صرفه‌ى نظام ما و رژيم ما و حكومت ما و دولت ما در است. اگر مردم ندانند، اگر مردم نفهمند، اگر مردم تصميم نگيرند، كار گردانندگان اين حكومت مشكل ميشود؛ لذاست كه مبناى كار اين نظام بر است.» بیانات آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه، 26/1/1362 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ شیعیانِ بدتر از دجال 🌱 در کتاب صفات الشیعه ص8ح14 روایت جالب و عبرت انگیزی را نقل کرده که میتواند تا قیامت به عنوان یک ، هادی ما باشد: ▪️حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَكِّلُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعتُ الرِّضا عليه السلام يَقولُ‌: «إنَّ مِمَّن يَتَّخِذ مَوَدَّتنا أهلَ البَيتِ لَمَن هُوَ أشَدُّ لَعنَةً عَلىٰ شيعَتِنا مِن الدَّجّالِ‌.» فَقُلتُ لَهُ‌: يَابنَ رَسولِ اللّٰهِ‌، بِماذا؟ قالَ‌: «بِمُوالاةِ أعدائِنا ومُعاداةِ أوليائِنا؛ إنَّهُ إذا كانَ كَذٰلِكَ اختَلَطَ الحَقُّ بِالباطِلِ‌، وَاشتَبَهَ الأَمرُ فَلَم يُعرَف مُؤمِنٌ مِن مُنافِقٍ‌.» ▪️حسن خزّاز میگوید: از عليه السلام شنيدم كه مى‌فرمايد: «بعضى از دوستداران و ما اهل بيت براى شيعيان ما، از خطرناك‌ترند». گفتم: چرا، اى فرزند پيامبر خدا؟ فرمود: «به جهت دوستى‌شان با دشمنان ما و دشمنى‌شان با دوستانمان. وقتى چنين شود، حقّ و باطل در هم مى‌آميزد و اوضاع جامعه، شبهه‌ناك مى‌شود و در نتيجه، مؤمن از منافق، باز شناخته نمى‌شود». 📌پ.ن1: چرا بعضی از ما به بهانه و اینکه میخواهیم را برای مردم به ارمغان بیاوریم توجهی به این شاخص و ملاک ندارند؟ یکی از لوازم این شاخص است، همان چیزی که بارها در و در خطاب به خواص تذکر دادند اما برخی از خواص ما همچنان بعد از گذشت بیش از 12 سال یکی به نعل میزنند و یکی به میخ، برخی هم که کلا در آغوش دشمن روزگار میگذرانند... پ.ن2: مراد از شیعیان در عنوان همان شیعه عرفی است یعنی محبین اهل بیت ع نه شیعه به معنای خاص. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ مشی امام در مسئله حجاب 🌱چرا بايستى به خاطر عملِ - مثلاً - كسى كه حالا سليقه‌اش [متفاوت] است، شما(سپاهی ها و انقلابی ها) متّهم شويد؟! گفته شود كه اينها اهل منطق نيستند؛ اهل جنجالند، اهل بى‌خودى حرف زدنند، اهل حمله كردنند، اهل زنجير و داغ و درفشند! چرا؟ اين ظلم نيست‌؟ من اين‌گونه موافق نيستم. 🌱 رضوان‌الله‌عليه هم عيناً همين بود. نه اين‌كه خيال كنيد سليقه‌ى ديگرى بود؛ نخير، سليقه‌ى امام، عيناً همين بود. بنده به شما عرض مى‌كنم، خبر مى‌دهم؛ البته شواهد هم هست. 🌱در سال شصت‌وچهار كه آقاى وزير كشور بودند، من يادم نمى‌رود كه عدّه‌اى از جوانان در خيابانها به حمله مى‌كردند. امام به ايشان نوشت: برويد و اين جوانانى را كه به بدحجابها حمله مى‌كنند، بگيريد، بزنيد، زندان و حبسشان كنيد! امام، مخالف بود؛ 🌱در حالى كه امام، آن مرد شجاع و بى‌نظيرى است كه مسأله‌ى حجاب را به اين كشور برگرداند! هيچ كسِ ديگر غير از امام نمى‌توانست. اين هم يكى از بود. اگر غير از امام، هر كس ديگر بود - از همين بزرگان و مقدّسين علما - هيچ كس جرأت نمى‌كرد بگويد «زنان بايد با حجاب، بيرون بيايند». 🌱امام در همان ماههاى اوّل پيروزى انقلاب گفت «بايد با حجاب بيايند»! اين همان امام است؛ امّا درعين‌حال با آن ، مخالف بود و ايستادگى كرد و گفت كه بچه‌هاى كميته جلوى اين كار را بگيرند. البته آنها هم بچه‌هاى حزب اللّهى بودند؛ منتها كار را نمى‌فهميدند، اشتباه مى‌كردند. 🌱بنده هم با اين‌گونه زدن و جنجال موافق نيستم. بچه‌هاى خوب، مؤمن، صادق، سالم، خوش‌فكر و خوش‌دل، گاهى راه را اشتباه مى‌كنند! 📚 بیانات با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 14/12/1376 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از رب فلق
🏴خوب بودن یا نبودن معاویه! مسأله این نیست! 🌾🌾🥀🥀🌾🌾🥀🥀 🌸در مورد معاویه حرفی زده شد نقدی شد و شِکوه هایی! 🌸بحث وحدت دوباره مطرح شد، فرمایش آقا که از وقتی امام فهمید بخش هایی از جهان اسلام به او احترام می گذارند، دیگر حرفی که موهم انتقاد تند باشد نزدند. و خیلی حرف های حق دیگر. مثل این که بچه های ضد وحدت چرا این قدر که رگ گردنشان برای سنی ها بیرون می زند برای غرب بیرون نمی زند و.... 🌸واقعیتش من کاری به این نکات نداشتم. من دو تا نکته دیگر دارم. اولا انصافا جای بحث های برادرانۀ علمی میان حوزه های شیعه و سنی در کشور خالی است. ای کاش رفت و آمد علمی مان بیشتر می شد. به جای نقد از راه دور و در فضای مجازی با هم حرف می زدیم. دنبال راهکار وحدت یا حتی افزایش دین داری در جامعه و جهان اسلامی می گشتیم. نمی دانم شاید دارم فانتزی های ذهنم را می نویسم. 🌸طبیعتا در کشور خودمان دست کم این عزیزان از ما دلگیر هستند. بالاخره ما گروه غالبیم و این ها احساسشان این است که به بزرگانشان و محترمینشان بی حرمتی می شود. اما گِله و زاری های اولیه که تمام شود، بالاخره به نکات خوبی خواهیم رسید. 🌹البته ما هم گله داریم؛ گلۀ علمی داریم؛ خوب لعن به خلفاء را چه کسی باب کرد؟ باید بدانیم که خلیفه کشی که باب شود، فقط در یک جا نمی ماند! وقتی به خلیفۀ پیامبر لعنت شد و شما در تاریخ موضع نگرفتی و نقد نکردی و قبح آن را نشان ندادی، حتما به مقدسات تو هم توهین می شود. ✅اولین کسی که لعن را به خلیفۀ رسول الله باب کرد، جناب معاویه بود. خوب این کار بدی بود. لعن به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب منحصر نمی ماند. باب این کار را او باز کرد. کسی جرأت نداشت به خلیفۀ مسلمین لعن کند. 🌹اگر علمای اهل سنت این پدیده را نقد می کردند و به سختی جلوی آن می ایستادند کار به لعن دیگران هم نمی کشید و قبح آن نمی شکست. 🌺امام حسن علیه افضل صلوة الله، با معاویه صلح نامه امضا کردند. خوب مفاد صلح نامه این بود که بعد از معاویه کار باید دست امام حسن باشد و اگر ایشان نبودند به امام حسین سپرده شود. خوب معاویه این جا هم نقض پیمان کرد. برای یزید بیعت گرفت. ✅کل جهان اسلام باید کمک امام حسین می کرد. حسین عیه السلام متهم نیست. او خروج نکرد، دیگران نقض پیمان کردند و بعد هم در حق حرم رسول الله جنایت روا داشتند. این ها که چیز کمی نیست. همۀ جهان اسلام باید موضع بگیرد. این را هم بدانیم اگر موضع نگرفتیم، سر از جای دیگر هم در می آورد و دیگر گِله و زاری فایده نخواهد داشت. به هر حال جای بحث های علمی بین ما خالی است. بعد از این ها شاید به این نکته برسیم که راهبرد ما برای وحدت شیعه و سنی چیست؟ برای جهان اسلام امروز وحدت از نان شب واجب تر است! اما با چه راهبردی؟ لطفا یادداشت بعدی را بخوانید https://eitaa.com/rabefalagh
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش چهارم) ☘️ در نوشته های قبل به نامه سیدالشهدا خطاب به خواص بصره و خصوصا و و شخصیت شناسی آنها اشاره شد اما شخص سومی که حضرت به او نامه می نویسند کسی نیست جز . وقتی نامه حضرت به دست او میرسد، نامه را پنهان کرده و حرکتی از خود بروز نمیدهد و عملا به دعوت حضرت پاسخ منفی میدهد. ☘️ حال مالک بن مسمع کیست؟ او از قبیله بكر بن وائل بود. پدرش مسمع در سال نهم هجری مسلمان شد اما بعد از مدتی مرتد میشود و در بحرين او را به قصاص سگى از قبيله عبد القيس كه كشته بود، كشتند. مالك ميان قومش مورد احترام بود به نحوی که در المعارف ص184 میگوید: هرگاه خشم مى‏گرفت صد هزار شمشيرزن هم به خاطر او خشم مى‏گرفتند. ☘️ در تاریخش ج7، ص168 میگوید او از طرفداران بود که بعدا نیز به میپیوندد. ج3، ص25 نیز گزارشی دارد که نشان میدهد مالک بن مسمع در جزو یاران معاویه بوده و علیه امیرالمومنین پیکار کرده است. نقل این گزارش خالی از عبرت نیست: ☘️ زمانیکه عثمان كشته شد و جنگ ميان على(ع) و معاويه در گرفت، به خاطر علاقه اش به عثمان به سوى معاويه رفت و در جنگ صفّين، او و مالك بن مسمع، معاویه را همراهی میکردند. ☘️ عبيد اللّه، نزد معاويه اقامت گزيد و همسرى در كوفه داشت اما چون دورى‌اش به درازا كشيد، برادرِ زنش او را به همسرىِ مردى به نام درآورد. گزارش اين كار، به عبيد اللّه رسيد. از آمد و نزد على(ع) از عكرمه شكايت كرد. ☘️ على(ع) به او فرمود: «دشمنِ ما را يارى رساندى و خود را به هلاكت انداختى‌؟» عبيد اللّه گفت: آيا اين مسئله، مرا از تو محروم مى‌سازد؟ فرمود: «خیر». آن‌گاه‌ ماجرا را براى على(ع) تعريف كرد و حضرت نیز زنش را به او باز گردانْد اما زن، حامله بود لذا زن را نزد كسى كه به او اطمينان داشت، گذاشت تا وضعِ حمل كرد و فرزند را به عِكرمه داد و زن را به عبيد اللّه برگرداند. عبيداللّه نیز مجدد به شام برگشت. ☘️ (ع) آنقدر شهره شده که عبیدالله نیز خیالش راحت است که حضرت به عدل با او رفتار خواهد کرد هرچند که دشمنش باشد. شخصیت شناسی عبیدالله نیز پُر از عبرت است که در جای خود باید بررسی کرد. ☘️ ج5، ص110 نیز گزارش مفصلی درباره حضور از یاران معاویه در بصره و ایجاد فتنه علیه امیرالمونین(ع) دارد که در ضمن آن گزارش روشن میشود مالک بن مسمع دارای بوده و در ، به او پناهنده میشود. مالک در همین ماجرای ابن حضرمی نیز با حاکم بصره و نماینده امام در آنجا همکاری ندارد. ☘️ نیز در اغانى ج9، ص35 میگوید: پس از جنگ جمل، مروان بن حكم به مالك پناهنده شده و اميرالمؤمنين(ع) مروان را از او مطالبه میکند اما او مروان را تسلیم حضرت نمیکند تا آنكه گروگانى گرفته و آن را به ابوحفصه، آزاد كرده مروان میدهد و میگوید اگر براى مروان حادثه‏اى رخ داد گروگان را براى خود بردار. ☘️ در الجمل ص294 میگوید: از بصره دو هزار نفر به يارى على(ع) آمدند مثلا از قبيله ربيعه همه به یاری حضرت آمده بودند الّا مالك بن مسمع. ☘️ از قرائن موجود روشن میشود مالک بن مسمع اساسا شخصیتی نبود که سیدالشهدا بخواهد امیدی به کمک او داشته باشد، پس چرا حضرت به او نامه میزند؟ احتمالات مختلفی را میتوان ذکر کرد: شاید حضرت میخواستند را بر او تمام کنند و شاید همچنان امید داشتند مانند که عثمانی بود اما بعدا حسینی شد، او نیز حسینی شود و شایدهای دیگر... ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از پایگاه نمو
❇️ زنگ بیدار باش مسئولان | عملی که از تشرف محضر امام زمان(عج) بالاتر است 🔻آیت الله ناصری امروز در جلسه اخلاق: پدرم در مدرسه صدربازار، دوستی به اسم حاج آقا محمد کوفی داشت که از عالمان آن زمان به حساب می آمد، طبق توصیه پدر نزد حاج محمد کوفی ماندم. یکی از دلایل معروف بودن حاج محمد کوفی این بود که نامه ای از طرف امام زمان(عج) برای آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی آورده بود که شرح آن به این گونه است: «ای سید حوائج مردم بسیار مهم است و حتی از شرف یاب شدن نزد ما بالاتر است، خودت را کوچک بدان و تکبر نداشته باش و همیشه به امور مردم رسیدگی کن». انسان باید تمام کارهایش برای رضای خداوند و امام زمان(عج) انجام دهد؛ «من کان للَّه کان اللَّه له» نشانگر همین معنا و مفهوم است. @nomov_ir
تاریخ دیروز، امروز، فردا
❇️ زنگ بیدار باش مسئولان | عملی که از تشرف محضر امام زمان(عج) بالاتر است 🔻آیت الله ناصری امروز در ج
انا لله و انا الیه راجعون خداوند ایشان را با اولیای خاص خود محشور کند. برای شادی روحشان لطفاً فاتحه و صلواتی بفرستید.