✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_حسن_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam
1⃣متحول شدن مرد شامی با رفتار #امام_حسن_علیه_السلام !👇
✅در تاریخ آمده است که؛
📋«أَنَّ شَامِيّاً رَآهُ رَاكِباً فَجَعَلَ يَلْعَنُهُ وَ اَلْحَسَنُ(ع) لاَ يَرُدُّ»
♦️روزی یکی از اهل شام که به مدینه آمده بود، همین که با امام حسن(ع) برخورد نمود، شروع کرد به ناسزاگویی نسبت به امام حسن(ع) و امام(ع) به او پاسخی نداد تا سخنانش تمام شود.
زمانی که سخنان مرد شامی تمام شد، آن حضرت(ع) به مرد شامی سلام کرد و لبخندی زد و سپس فرمود :
📋«أَيُّهَا اَلشَّيْخُ أَظُنُّكَ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شَبَّهْتَ فَلَوِ اِسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوِ اِسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوِ اِسْتَحْمَلْتَنَا أَحْمَلْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ فَلَوْ حَرَّكْتَ رَحْلَكَ إِلَيْنَا وَ كُنْتَ ضَيْفَنَا إِلَى وَقْتِ اِرْتِحَالِكَ كَانَ أَعْوَدَ عَلَيْكَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِيضاً وَ مَالاً كَثِيراً»
♦️ای شیخ! گمان میکنم که غریب باشی و گویا بر تو اموری مشتبه شده باشد، پس اگر از ما حلالیت بطلبی و بخواهی که از تو راضی شویم، از تو راضی و خشنود میشویم و اگر چیزی سؤال کنی برایت باربر فراهم میکنیم و اگر از ما طلب ارشاد و هدایت کنی تو را ارشاد میکنیم و اگر بار برداری بطلبی عطا میکنیم و اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنیم و اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم و اگر محتاج باشی بینیازت میکنیم و اگر رانده شدهای تو را پناه میدهیم و اگر حاجتی داری حاجتت را برمیآوریم و اگر بار خود را به خانهی ما فرود آوری و میهمان ما باشی، تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود، زیرا که ما خانهی بزرگ و جاه و مال فراوان داریم.
آن مرد وقتی این برخورد را از امام حسن مجتبی(ع) دید، گریست و گفت :
📋«أَشْهَدُ أَنَّكَ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسٰالَتَهُ وَ كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ وَ اَلْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ»
♦️شهادت میدهم که تو جانشین خدا در زمین هستی و خدا میداند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد. من پیش از این سرسختترین دشمن تو و پدرت بودهام، اما الان دوست داشتنیترین شخص نزد من تو هستی.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۴
@TarikhEslam
2⃣سخاوت #امام_حسن_علیه_السلام به کنیز!👇
✅روزی کنیزی شاخه گلی به امام حسن مجتبی(ع) هدیه کرد و امام(ع) در مقابل به او فرمود :
📋«أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اَللَّهِ»
♦️تو در راه خدا آزاد هستی!
برخی یاران به آن حضرت(ع) اعتراض کردند که به جهت یک شاخه گل او را آزاد نمودی؟
امام حسن(ع) فرمود :
خداوند متعال ما را چنین تربیت نموده است؛ آنجا که می فرماید :
{وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا}
هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.(نساء۸۶)
و نیکوتر از هدیه او، آزادی او در راه خدا بود.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۳
@TarikhEslam
3⃣لطف #امام_حسن_علیه_السلام به سگ!👇
✅نقل است که روزی امام حسن مجتبی(ع) مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت(ع) ایستاد.
حضرت(ع)، هر لقمه ای که می خوردند، لقمه ای جلوی سگ می انداختند.
مردی درخواست کرد که ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم.
امام حسن(ع) فرمود :
📋«دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنَا للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یکونَ ذُو رُوحٍ ینْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ»
♦️نه، رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲
@TarikhEslam
4⃣بخشش و سخاوت #امام_حسن_علیه_السلام!👇
✅نقل است که روزی یکی از غلامان امام حسن مجتبی(ع) مرتکب خطایی شده بود که مستوجب تنبیه بود.
پس امام حسن(ع) دستور تنبیه او را داد.
آن غلام بلافاصله به امام حسن(ع) عرضه داشت : مولای من! «وَ اَلْعٰافِينَ عَنِ اَلنّٰاسِ!»
امام(ع) فرمود : تو را عفو کردم.
آن غلام باز گفت : مولای من! «وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ!»(آل عمران ۱۳۴)
امام حسن(ع) فرمود :
📋«أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اَللَّهِ وَ لَكَ ضِعْفُ مَا كُنْتُ أُعْطِيكَ!»
♦️تو در راه خدا آزادى و از آنِ تو باد دو برابر آن چه به تو مى دادم.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲
@TarikhEslam
5⃣بغض یزید نسبت به #امام_حسن_علیه_السلام!👇
✅ابن عباس نقل می کند که؛
روزی امام حسن مجتبی(ع) و یزید بن معاویه نشسته بودند و خرما می خوردند.
یزید گفت :
📋«يَاحَسَنُ(ع)! إِنِّي مُنْذُ كُنْتُ أُبْغِضُكَ»
♦️ای حسن(ع)! از آن روز که به وجود آمده ام تو را دشمن می دارم.
امام حسن(ع) فرمود :
📋«اِعْلَمْ يَا يَزِيدُ! إِنَّ إِبْلِيسَ شَارَكَ أَبَاكَ فِي جِمَاعِهِ فَاخْتَلَطَ اَلْمَاءَانِ فَأَوْرَثَكَ ذَلِكَ عَدَاوَتِي لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ : وَ شٰارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ وَ شَارَكَ اَلشَّيْطَانُ حَرْباً عِنْدَ جِمَاعِهِ فَوُلِدَ لَهُصَخْرٌ فَلِذَلِكَ كَانَ يُبْغِضُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص)»
♦️بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو شریک شد؛ و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند.
زیرا خدای متعال [خطاب به شیطان] می فرماید : در مالها و فرزندانشان شرکت جو!(اسراء ۶۴)
و نیز شیطان در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد.
از این رو او جدّم رسول خدا(ص)را دشمن می داشت.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۲
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
6️⃣5️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب : 📚
کتاب «سبط اکبر» جلد چهارم از کتاب «پیشوایان هدایت» ترجمه کتاب «اَعْلَامُ الْهِدَایَةِ» در شرح تاریخ تحلیلی زندگانی حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام)؛ اثر جمعی از مولفان و دانشمندان شیعه در مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)✍📚👇
#پیشوایان_هدایت ۴
#امام_حسن_علیه_السلام
@TarikhEslam
4_5764798954021588957.pdf
2.1M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «سبط اکبر»
@TarikhEslam
🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥
👤معرفی سه شخصیت پلید هم عصر با #امام_سجاد_علیه_السلام :👇
1⃣مروان بن حَکَم
2⃣عبدالله بن زُبیر
3️⃣حَجَّاج بن یوسف ثَقَفی
@TarikhEslam
✅نام کامل او مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف که در سال دوم هجری به دنیا آمد.
1⃣مروان در زمان رسول اکرم(ص) :👇
پدرِ مروان، حکم بن ابی العاص بن امیه به جهت افشای اسرار پیامبر اکرم(ص) نزد بزرگان قریش توسط رسول اکرم(ص) از مدینه به طائب اخراج و تبعید شد.
در تاریخ هست که هر کودکی که متولد می شد، آن را نزد رسول اکرم(ص) می آوردند تا پیامبر(ص) در حق او دعا کند.
وقتی مروان را نزد رسول اکرم(ص) آوردند، فرمود :
📋《هُوَ الْوَزَغُ بْنُ الْوَزَغِ الْمَلْعُونُ ابْنُ الْمَلْعُونِ》
♦️او قورباغه فرزند قورباغه و ملعون پسر ملعون است.(۱)
در روایتی نیز عایشه می گوید :
📋《رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَعَنَ أَبَا مَرْوَانَ وَمَرْوَانُ فِي صُلْبِهِ》
♦️رسول اکرم(ص) پدر مروان و خود مروان را که در صلب پدرش بود، لعن کرد.(۲)
2⃣مروان در زمان ابوبکر و عمر :👇
مروان به همراه پدرش در زمان ابوبکر و عمر، همچنان در تبعید باقی ماند.
3⃣مروان در زمان عثمان :👇
پس از به خلافت رسیدن عثمان، مروان همراه پدرش به مدینه بازگشت و کاتب و از خاصّان حکومت عثمان قرار گرفت و داماد عثمان گردید.
منابع تاریخی اقدامات مروان را از عوامل اصلی شورش علیه عثمان و کشته شدن او ذکر کرده اند.
از جمله این اقدامات، گزارش مروان درباره دعوت مردم به شورش از جانب عمار بن یاسر بود که دستور عثمان مبنی بر ضرب و جرح عمار را در پی داشت و دست بردن مروان بن حکم به مهر عثمان و نوشتن نامه به حاکم مصر و بذل و بخشش اموال بسیاری به بنی امیه بود.(۳)
4⃣مروان در زمان امام علی(ع) :👇
پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع) در سال ۳۵ هجری، مروان با امام علی(ع) بیعت کرد، با این حال از مدینه به سوی مکه رفت و در جنگ جمل به عایشه ملحق شد.
نقل است که امام علی(ع) خطاب به مروان فرمود :
📋《وَيلَكَ وَ وَيلُ أُمَّةِ مُحَمَّدِِ مِنكَ وَ مِن بَنِيكَ إِذَا سَاءَت دَرعُكَ》
♦️وای بر تو و وای بر امت محمد(ص) از دست تو و پسرانت! زمانی که به قدرت برسید.(۴)
مروان از کسانی بود که طلحه و زبیر را برای شورش و تشکیل حکومت، ترغیب کرد و از آن دو میخواست که مردم را به بیعت خود وادار سازند.
او در جنگ جمل نیز در سپاه طلحه و زبیر بود و طلب خون عثمان کرد.
مروان در این جنگ، طلحه را کشت و علت آن را انتقام از قاتل عثمان عنوان کرد.
مروان در جنگ صفین در صف سپاهیان اموی، مقابل امام علی(ع) قرار گرفت.
بنابر قولی، پس از جنگ صفین، امام(ع) به مروان امان داد و وقتی مروان خواست مجدد با امام علی(ع) بیعت کند، امام(ع) فرمود :
📋《لَا حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِهِ، إِنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِهِ!
أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ وَ هُوَ أَبُو الْأَكْبُشِ الْأَرْبَعَةِ وَ سَتَلْقَى الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدِهِ يَوْماً أَحْمَرَ》
♦️مرا به بیعت او نیازی نیست دست او دست یهودی است.
اگر با دست خود بیعت کند در نهان بیعت را می شکند.
آگاه باشید! او حکومتی کوتاه مدت خواهد داشت، مانند فرصت کوتاه سگی که با زبان، بینی خود را پاک کند.
او پدر قوچ های چهار گانه است و امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونینی خواهند داشت.(۵)
5⃣مروان در زمان معاویه :👇
در سال ۴۱ هجری و پس از به خلافت رسیدن معاویه، مروان به حکومت مدینه و طائف منصوب شد.
پس از مدتی معاویه او را عزل و سعید بن ابی العاص را به حکومت این مناطق منصوب کرد.
مروان در سال ۵۴ هجری مجددا به حکومت مدینه منصوب و پس از آن مجدد عزل شد و ولید بن عتبه به جای او بر حکومت مدینه منصوب شد.
مروان در همین دوران نیز به مخالفت و اقدام علیه ائمه ادامه داد؛ در جریان تشییع امام حسن(ع)، مانع دفن پیکر ایشان در کنار قبر رسول اکرم(ص) شد و همچنین پس از به خلافت رسیدن یزید، سعی فراوانی در گرفتن بیعت از امام حسین(ع) گرفت؛ تا آن جا که مجادلهای با امام حسین(ع) نزد ولید بن عتبه حاکم مدینه داشت.(۶)
6⃣مروان در زمان یزید بن معاویه :👇
مروان پس از شورش مردم مدینه علیه یزید، از مدینه اخراج شد و به شام رفت و تا زمان مرگ معاویه بن یزید بن معاویه در شام باقی ماند.
او در این زمان، در دربار یزید به عنوان مشاور در کنار یزید بود.
7⃣شروع حکومت مروانیان :👇
پس از مرگ یزید و کناره گیری معاویه بن یزید بن معاویه از خلافت، امویان با مروان به عنوان خلیفه بیعت کردند.
او اولین نفر از فرزندان حکم بن ابی العاص بود که به خلافت رسید و بنیمروان به او منسوباند.
خلافت مروان ۹ یا ۱۰ ماه دوام داشت که طبق نقلی وی مسموم شد و مُرد و ولیعهد او فرزندش عبدالملک شد.
📚منابع :
۱_۲)المستدرك على الصحيحين حاکم نیشابوری، ج۴، ص۵۲۶_ص۵۲۸
۳)البدء و التاریخ مقدسی، ج۵، ص۲۰۲
۴)الاستيعاب ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۸۸
۵)نهج البلاغه سید رضی، خطبه ۷۳
۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸
@TarikhEslam
✅نامش عبدالله بن زبیر بن عوام از تیره عبدالعزی قریش بود.
پدرش زبیر صحابی نامی پیامبر اکرم(ص) و مادرش اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه بود.
1⃣عبدالله در زمان حضرت رسول اکرم(ص) :👇
سال تولدش را سال اول هجرت نقل کرده اند و طبق منابع تاریخی، او را اولین فرزند متولد شده از مهاجرین در مدینه می دانند.(۱)
اهل سنت هنگام نقل روایت از او، او را جزء صحابه صِغار آورده اند.
او با پیامبر اکرم(ص) نسبت فامیلی دارد، چون پدرش زبیر، پسر عمه پیامبر(ص) و امام علی(ع) است و از طرفی زبیر، پسر دایی حضرت فاطمه(س) است و عایشه همسر رسول اکرم(ص) خاله اوست.
نقل است که رسول اکرم(ص) خطاب به او فرمود :
📋《وَیْلٌ لِلنَّاسِ مِنکَ، وَ وَیْلٌ لَّکَ مِنَ النَّاسِ》
♦️واى به حال مردم از دست تو و وای به حال تو از دست مردم!(۲)
2⃣عبدالله در زمان ابوبکر و عمر :👇
عبدالله از آنجایی که نوه دختری ابوبکر است، در میان مسلمانان جایگاهی داشت.
گفته میشود که او در دوران خردسالی در جنگ یرموک که در سال ۱۵ هجری اتفاق افتاد، به همراه پدرش زبیر شرکت داشت.
3⃣عبدالله در زمان عثمان :👇
عبدالله توسط عثمان، به عنوان یکی از مشارکت کنندگان در بازنویسی قرآن انتخاب گردید.
در زمان محاصره خانه عثمان، خلیفه سوم، عبدالله بن زبیر، فرمانده مدافعان خانه عثمان بود.
4⃣عبدالله در زمان امام علی(ع) :👇
بعد از قتل عثمان، او با پدرش و طلحه که با امام علی(ع) بیعت کرده بودند از مدینه به مکه رفت و به همراه عایشه در جنگ جمل حضور داشت و فرمانده پیاده نظام بود که بعد از جنگ، او به همراه عایشه به مدینه بازگشت و در امورات سیاسی و جنگهای داخلی دوران امام علی(ع) شرکت نداشت.
امیرالمؤمنین(ع) درباره او فرمود :
📋《مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُاللهِ》
♦️زبیر همواره مردى از ما اهل بیت بود تا آنکه پسر نافرخنده اش عبدالله به جوانى رسید.(۳)
5⃣عبدالله در زمان معاویه :👇
در زمان معاویه، عبدالله به عنوان یک شخصیت ذینفوذ به اعتبار پدرش، در پس زمینه روابط سیاسی حضور داشت. پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری به همراه امام حسین(ع) از بیعت با یزید سر باز زد و به خاطر تهدیدهای مروان، به مکه گریخت و در آنجا کسی متعرض او نشد.
پس از شهادت امام حسین(ع) عبدالله بهطور پنهانی شروع به جمعآوری حامی کرد.
پس از شهادت امام حسين(ع) و فراگير شدن نفرت عمومی نسبت به يزيد و دستگاه بنی اميه، فرصتي براي عبدالله بن زبير به وجود آمد تا از اين وضعيت به نفع خويش سود برَد.
در این زمان قدرت عبدالله رفته رفته بالا گرفت تا اینکه دیگر از یزید تبعیت نمیکرد و از عبدالله بن حنظله که توسط گروهی از انصار مدینه به رهبری برگزیده شده بود، پیروی مینمود.
یزید که متوجه غفلت خود شده بود، سپاهی را با فرماندهی مسلم بن عقبه به مدینه گسیل داشت و سرانجام سپاه شام، لشکر مدینه را در جنگ شکست دادند و واقعه حره را خلق کردند.
پس سپاه یزید به سمت مکه روانه شد و مکه محاصره شد و این محاصره حدود ۶۰ روز به طول انجامید که خبر مرگ یزید منتشر گردید و سپاهیان شام، عقبنشینی نمودند.
6⃣عبدالله در زمان مروان و عبدالملک :👇
اغتشاشات و بُروز جنگهای داخلی پس از مرگ یزید، به عبدالله این فرصت را داد که خودش را در مکه امیرالمؤمنین بنامد.
پس از مرگ معاويه دوم و درهم ريختگی دستگاه بنیاميه فرصتی براي عبدالله بن زبير به وجود آمد و بسياری از شهرها و مناطق اسلامی را در تصرف خويش درآورد و حتي نزديك بود كه شام را نيز تصرف کند.
تا اینکه مروان بن حكم، با همكاری عبيدالله بن زياد و ساير امويان و بازماندگان حكومت يزيد در شام به حكومت رسيد و مدت كوتاهی خلافت نمود و پس از مرگ او فرزندش عبدالملك به حكومت رسيد.
با آغاز خلافت عبدالملك، جان تازهای به كالبد امويان دميده شد و او اقتدار آنان را دوباره به شاميان برگردانيد.
عبدالله در سال ۶۷ هجری با پیروزی بر مختار، عراق را نیز از او پس گرفت.
از آن زمان، نبرد متعدد ميان سپاهيان اموي و سپاهيان عبدالله آغاز شد وليكن به تدريج سپاهيان شام صحنه را بر سپاهيان عبدالله بن زبير تنگ كرده و شهرها را يكي پس از ديگري از تصرف آنان بيرون آوردند و آنان را به سوی مكه معظمه، وادار به عقب نشينی كردند و تنها اين شهر را براي عبدالله بن زبير باقي گذاشتند.
سرانجام در سال ۷۲ هجری سپاهيان اموي به فرماندهي حجاج بن يوسف ثقفي به مكه نيز هجوم آورده و اين شهر مقدس را در محاصره خويش درآوردند، ولي با مقاومت سرسختانه پيروان عبدالله روبرو شدند که سرانجام در سال۷۳ هجری قمری، توانستند بر او چیره شوند و او را کشتند.(۴)
📚منابع :
۱)الاصابه ابن حجر عسقلانی، ج۴، ص۸۰
۲)الآحاد و المثانی شیبانی، ج۱، ص۴۱۴
۳)نهج البلاغه سید رضی، حمکت۴۵۳
۴)تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۲۸، ص۱۵
@TarikhEslam
✅نامش حجاج بن یوسف بن حکم از قبیله ثقفی از اهالی طائف بود.
مورخان تاریخ تولد شومش را در سال ۴۲ هجری نوشته اند.
پدرش یوسف از رجال سرشناس و اهل علم و فضل در قبیله ثقیف بود.
مورخین علت ورود حجاج به عرصه حکومت را آشنایی پدرش یوسف با مروان که در طائف تبعید بوده است، می دانند.
1⃣حجاج در عصر مروان بن حکم :
نخستین باری که نام حجاج و پدرش در قضایای سیاسی دیده میشود، مربوط است به آغاز فعالیتهای مروان بن حکم برای تصدی خلافت که آنها در همان دوره مروان با او به شام رفتند.(۱)
نخستین جایی که او به عنوان والی به آنجا رفت، شهر کوچکی به نام تباله، در حجاز بود که بعدها منصرف شد و بعد از آن حجاج رئیس شرطه عبدالملک بود و عبدالملک نیز از دلیری و اقدام او خوشش آمد.
2⃣حجاج در عصر عبدالملک بن مروان :
حجاج در سپاه عبدالملک در جنگ بر علیه مصعب بن زبیر شرکت داشت.
وقتی عبدالملک بن مروان در سال ۷۰ هجری مصعب بن زبیر را در کوفه کشت،
مردم را برای بیرون رفتن به جنگ عبدالله بن زبیر فراخواند، پس حجاج بن یوسف ثقفی به عنوان فرمانده سپاه انتخاب شد.(۲)
حجاج در سال ۷۲ هجری به سوی مکه لشکر کشید.
عبدالملک یک عهدنامه امان برای ابن زبیر هم نوشت و به حجاج داد که اگر تسلیم شد به او امان بدهد همچنین اتباع او همه در امان و آسوده باشند واگر اطاعت نکرد با او بجنگد.
سپاه حجاج بعد از یک ماه توقف در طائف، با کسب اجازه از عبدالملک، در ایام حج، به مکه حمله کرد و بر بالای کوه ابو قبیس منجنیق نصب کرد، و شهر مکه را به منجنیق بست و کعبه را آتش زد و منهدم ساخت و با گستاخی تمام حتی از ریختن کثافات نیز بر روی خانه خدا خودداری نکرد.
کار به جایی رسید که یاران ابن زبیر از اطراف وی پراکنده شدند و بیشتر مردم مکه نزد حجاج رفته و از وی امان خواستند.
و نهایتا در اوائل سال ۷۳ هجری با آخرین مقاومت ابن زبیر و یاران باقیماندهاش مکه سقوط کرد و عبدالله بن زبیر کشته شد.(۳)
مهمترین فردی که نقش اساسی در تحکیم بنای خلافت بنی امیه داشت حجاج بود و تمام همتش و حیاتش را وقف خاندان اموی کرده بود.
از جمله اعتقادات حجاج این بود که او خلیفه وقت را بالاتر از رسول اکرم(ص) میدانست.
او اولین کسی بود که پا را فراتر نهاده و از عبدالملک به عنوان «خلیفة الله» نام برد.
حجاج کسی بود که عبدالملک در مورد او به پسرش گفت :
حجاج بود که ما را بر منبر خلافت قرار داد.(۴)
حجاج در سال ۷۵ هجری از طرف عبدالملک به جای بشر بن مروان بر مسند ولایت عراق(کوفه و بصره) گمارده شد.
حجاج مردی خونخوار بود که در سال ۷۵ هجری به مدت بیست سال بر مسند کوفه نشست.
که در این ایام، پیرمرد و بچه و بزرگ و کوچک را به اتهام فقط شیعه بودن میکشت.
او نسبت به اهل بیت(ع) عصمت و طهارت بغض و کینه ای عجیب داشت.
از بزرگان شیعه و یاران امام علی(ع)، سعید بن جبیر و کمیل بن زیاد و رشید هجری و قنبر غلام امام(ع) توسط حجاج به شهادت رسیدند.
حجاج شیعیان را مجبور میکرد تا به امام علی(ع) ناسزا بگویند و هر کسی امتناع می کرد، گردنش را می زد.(۵)
و به نقل ابن ابی الحدید معتزلی؛
حجاج شیعیان را میکشت و به کوچکترین ظن و تهمتی بازداشت میکرد. به حدی که درباره مردی گفته میشد زندیق یا کافر است، بهتر بود از اینکه او را شیعه علی(ع) معرفی کنند.(۶)
در تاریخ به خونریزی و ستمگری مشهور است و در کشتن مخالفان چنان زیاده روی کرد که حتی عبدالملک بن مروان نیز این میزان خون ریزی را نمی پسندید.
و طبق نقلی؛ در حکومت خود بر عراق بیش از صد و بیست هزار نفر را کشت.
خود حجاج اعتراف کرده بود که صد هزار کس را بیگناه کشته که فقط گناه آنها این بود که گواهی میدادند یزید میگسار بوده است.(۷)
او در ایام حج، کعبه را به منجنیق بست و آن را به آتش کشید.(۸)
در دوران حکومتش، اولین زندان مختلط را ایجاد کرد و بیش از پنجاه هزار مرد و زن، در زندانهای او به صورت مختلط به سر میبردند.
حجاج شخصی سفاک بود که طی بیست سال فرمانروایی خود، غیر از کسانی که در جنگها کشت، دوازده هزار نفر را بعد از دستگیری زیر شکنجه به قتل رساند.
وی زنان و مردان را یکجا و مختلط، در زندانهای بیسقف حبس میکرد؛ بهطوریکه از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند.
با مرگ حجاج، مردم عراق و ایران به ویژه شیعیان و سادات نفس راحتی کشیدند و یکی از بزرگترین ظالمان دوران با هلاکتش، شادی را به دل بسیاری از مردم هدیه کرد.(۹)
📚منابع:
۱)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۳۴۹
۲)تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۱۲، ص۱۹۴
۳)فتوح البلدان بلاذری، ج۱، ص۵۴
۴)البدء و التاریخ مقدسی، ج۶، ص۲۸
۵)التنبیه و الاشراف مسعودی، ج۱، ص۲۷۴
۶)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۱، ص۴۴
۷)الکامل ابن اثیر، ج۱۳، ص۱۹۳
۸)فتوح البلدان بلاذری، ج۱، ص۵۴
۹)وفیات الاعیان ابن خلکان، ج۷، ص۱۰۶
@TarikhEslam